بنیان گذار فرقه بابیه، سید علی محمد شیرازی است او ملقب به باب
بود یعنی دروازه ارتباط با امام زمان علیه السلام. از این جهت پیروانش به
بابیه معروف شدند. بهائیت، فرقهاى است منشعب از آیین بابى، که خود برخاسته
از مکتب شیخى است. از آنجایی که فرقه بهائیت هیچ نوع نشان و علامت آسمانی و
الهی ندارد بلکه بر اثر خواست های نفسانی و شیطانی عده ای شکل گرفته،
عقاید و باورهای آنها نیز با اصول ادیان الهی در تضاد و تناقض می باشد. و
هیچ نوع مشابهتی با ادیان توحیدی ندارد و ساخته و پرداخته ی دشمنان اسلام و
خصوصاً روسیه می باشد که به قصد ضربه زدن به اسلام به وجود آمده است. سید
علی محمد باب از آغاز دعوت خود، عقاید و آرای متناقضی ابراز داشت. وی عقیده
داشته که با ظهورش، آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود در قرآن، بپا شده است؛
حسینعلی بهاء(بنیانگذار آیین بهایى) نیز در مجموع گفتارش توحید، معاد و
نبوت را کاملاً انکار نموده است و بندگان خدا را برخلاف دعوت تمام انبیاء
الهی به اطاعت و خشوع از خودشان یعنی میرزا علی محمد باب و حسینعلی بهاء
دعوت می کند.
این نوشتار می کوشد تا ضمن بیان تاریخچه ای مختصر از فرقه
بهائیت و رابطه آن با صهیونیسم به برخی از تعالیم و عقاید این فرقه ضاله
بپردازد و نیز نگاهی اجمالی به برخی از آیین ها و باورهای بهائیان داشته
باشد.
کلید واژه: باب، بهائیت، صهیونیسم، عقاید، آئین، تناقض
مقدمه
:
ایجاد
ادیان و فرق ساختگی یکی از ترفندهای مرسوم دول استعمارگر برای
به انحراف
کشیدن جریان صحیح دینداری بوده است. در حقیقت هدف کلی ا
ین بوده که فرق دست
ساز در نهایت جایگزین ادیان الهی شده ویا
حداقل چهره ادیان الهی را مشوش
سازند. در حوزه یهودیت و مسیحیت این امر
تا حد زیادی موفقیت آمیز بوده و ما
امروز شاهد گروهها و فرقه های مختلفی هستیم
که با آدابی عجیب و مناسکی
غریب تر عده ای را به گرد خویش جمع کرده و ادعای
سعادت و رستگاری برای آنان
دارند.
در مقوله مهدویت نیز قریب یکصدو پنجاه سال پیش با کمک و هدایت
استعمار انگلیس،
گروه دست سازی با نام و عنوان بابیت و آیین بهایی در کشور
ما شکل گرفت،
جهت گیری کلی بهائیت جداسازی ملت ایران از مراجع تقلید (که در
عقاید شیعه، نواب
امام زمان(عج) تلقی می شوند) و مشغول کردن آنان به مکتبی
ساخته بشربود. مکتبی
که جنبه های غیر عقلانی آن بر جنبه های عقلانیش فزونی
داشت و بتدریج از صحنه های
زندگی اجتماعی و سیاسی خارج می شد و در نهایت
گرایش به این ایدئولوژی موجب
جدا شدن مردم از دین و دینداری گردید و پیوستن
به مکاتب غیر دینی را تسهیل می نمود.
هدف اصلی مجموعه حاضرنیز، بیان
زمینهها، عوامل و مراحل شکلگیرى جریان بهائیت و آشنایی با عقاید آنان
میباشد.
![Image result for تصاویر راجع به فرقه بهائیت]()
با ذکر این مقدمات وارد بحث اصلی شده و با تاریخچه شکل گیری این فرقه ساختگی بیشتر آشنا می شویم:
بخش اول: تاریخچه
تاریخچه ای کوتاه از فرقه بهائی:
بنیان گذار
فرقه بابیه، سید علی شیرازی است.او جوان تاجری بود که در شیراز ا
دعا کرد که
همه جهان در انتظارش هستند او ملقب به باب بود لقب باب از این
جهت است که
او اظهار می کرد مقصد اصلی اش آن است که مردم را برای
ظهور کلی الهی بعد از
خود آماده کند و باب یعنی دروازه ارتباط با امام زمان
علیه السلام. از این
جهت پیروانش به بابیه معروف شدند. پس از مرگ سید
کاظم رشتی، که جانشین شیخ
احمد احسایی پیشوای فرقه شیخیه بود
مریدان او به دنبال جانشینی بودند. سید
علی محمد در این موقعیت خود
را باب امام دوازدهم معرفی کرد و برخی از
پیروان سید کاظم هم از او تبعیت
کردند سید علی محمد به تدریج ادعای مهدویت و
سرانجام نبوت نمود؛ البته
ادعاى الهیت او به بعد از این ادعا باز مىگردد،
که نام خویش را با استناد به
حروف ابجد معادل رب اعلى توجیه نمود. او بعد
از این اعلام از طرف روحانیون
بزرگ شیعه طرد شد و چندین بار تـوسط حـکومـت
وقـت دستـگیر و هر دفـعه
از گـذشـته خـود ابـراز ندامت نمود لکن هر بار
توبه را می شکست و دوباره تبلیغ
را شروع می نمود. در سال ۱۲۶۳ یک نشست
تاریخی در حضور ناصرالدین میرزا
که در آن هنگام ولیعهد بود و روحانیون آن
دوره و باب صورت گرفت و سوالاتی از
باب پرسیده شد که او به هیچکدام از این
سوالات نتوانست به درستی پاسخ
دهد و جوابهای وی که ادعای مهدویت می کرد
بسیار نابخردانه بود. متن این
نشست و توبه نامه وی هنوز در موزه مجلس شورای
اسلامی موجود می باشد
به طوری که بعدها خود بهاییان سعی در پنهان کردن آن
سند تاریخی داشتند
تا اینکه چندی بعد در میدان عمومی تبریز به فرمان امیر
کبیر تیر باران شد. و
جسدش به گفته بهاییان در کوه کرمل مشرف بر خلیج حیفا
در اسرائیل مدفون
گردید که در بین بهاییان به نام مقام اعلی معروف شده است .
فرقه بهائیه منشعب از فرقه بابیه است و بنیان گذار آن میرزا حسینعلی
نوری معروف به بهاءالله است. او از خانواده نجبا و اشراف ایران بود که نسب
او به پادشاهان ساسانی می رسید. او از پیروان و مبلغان باب بود و برادر
کوچکتری هم به نام میرزا یحیی (صبح ازل) داشت که ادعا می کرد طبق
وصیت نامه
باب جانشین اوست و از این رو پس از مرگ باب عده ای او را
جانشین باب
دانستند لکن به جهت سن کم میرزا حسینعلی زمام کارها را به دست گرفت.
![Image result for تصاویر راجع به فرقه بهائیت]()
از
آنجا که باب به ظهور فردی پس از خود با مقام (من یظهر الله) نوید داده بود
افراد زیادی ادعای چنین مقامی کردند که توسط بهاء الله و میرزا یحیی کشته
شدند و از اینجا نزاع اصلی در میان بابیان آغاز شد. بابی هایی که ادعای
حسینعلی را نپذیرفتند و بر جانشینی یحیی باقی ماندند ازلی نام گرفتند و
پیروان حسینعلی (بهاء الله) بهائی خوانده شدند.
میرزا حسینعلی مقامات
زیادی برای خود ادعا کرد که مهمترین آنها
مقام الوهیت و ربوبیت بود. او
همچنین ادعای شریعت جدیدی نمود و کتاب اقدس را نگاشت .
مهمترین کتاب بهاء
الله ایقان بود که در آخرین سالهاى تبعیدش در بغداد نوشته است .
از بغداد
هم به استانبول و از آنجا به ادرنه و بالاخره به عکا واقع در اسرائیل تبعید
شد
و برادر وی میرزا یحیی هم به قبرس تبعید گردید که هم اکنون نیز بعضی از
پیروانش که به نام ازلی نام گرفتند در آنجا زندگی می کنند.

پس از مرگ
میرزا حسینعلی که در بهجی در شمال عکا رخ داد پسر بزرگش عباس افندی ملقب
به
عبدالبهاء جانشین وی شد. او سفرهای متعددی به اروپا و آمریکا کرد و در این
سفرها با
انگلستان رابطه نزدیکی پیدا کرد بطوری که لقب Sir را از دولت
انگلستان دریافت کرد . پس از
عبدالبهاء شوقی افندی فرزند ارشد دخترش بنا به
وصیت وی جانشین او شد. او فارغ التحصیل
دانشگاه بیروت و آکسفورد بود و نقش
عمده ای در توسعه بهائیت داشت و نامبرده فرمان تاسیس
بیت العدل اعظم را در
سال ۱۹۶۳ صادر کرد. این مرکز در دامنه کوه کرمل قرار دارد و متشکل از یک
هیئت ۹ نفره است که هر پنج سال یکبار عوض می شوند و مرکز اداره امور
بهائیان در سراسر جهان است.
عبادتگاههای آنها به مشرق الاذکار معروف است.
هرچند از نظر هندسى هریک از بناها
با یکدیگر مختلف هستند ولى از لحاظ
معمارى یک اصول کلى در آنها مراعات می شود-
همه داراى ۹ طرف و یک تالار
مرکزى گنبد مانند هستند.

بهائیت در عصر مشروطیت:
از زمان شیخ احمد
احسایی( پیشوای بزرگ و بنیانگذار فرقه شیخیگری) تا انقلاب مشروطیت،
یعنی
حدود ۹۰ سال، شاهد بروز و ظهور فرقه های متعددی بودیم که نامدارترین آنها
عبارتند
از شیخیگری، بابیگری، ازلیگری و بهائیگری. در سالهایی که زمزمه
قانون و مشروطه برزبانها
جاری شد، این فرقه ها انشعابات متعددی را پشت
سرگذاشته و تنها شیخیگری و بهائیگری،
آن هم به سبب حمایت کانونهای
استعماری، محلی از اعراب داشتند و برسرپا مانده بودند.

بسیاری از
پژوهشگران و نویسندگان تاریخ که با نگرشی اسلامی به انقلاب مشروطیت نگاه می
کنند،
بابیگری و بهائیگری را یکی از عمده ترین عوامل انحراف آن می دانند.
در این دوران شاه در رأس دولت
و روحانیت راهبر و پیشاهنگ ملت بودند. در این
ایام، دولت به خاطر مدیریت نادرست و سوءاستفاده
دولتمردان در اوج فساد و
از لحاظ مالی بسیار ضعیف بود. مطالبات آزادیخواهانه مردم رو به تزاید
داشت و
روی هم رفته دو خط فکری خاص این خواست و نهضت را تغذیه می کردند. یکی علما
و
روحانیون که اصلاحات اجتماعی – مذهبی را خواستار بودند و تشویق می کردند
و دیگری
روشنفکران و تحصیلکردگان فرنگ رفته و به طورکلی غرب زده که
الگوهای دموکراسی اروپایی را برای ایران می خواستند.
اما تفکر غالب،
تفکر اسلامی بود. مورخان و کارشناسان غربی همچون خانم پروفسور آن لمبتون
جاسوس ان

گلیسی در ایران براین اعتقادند که در آن ایام مردم، ایران را «کشور
اسلام»
و شاه را هم «پادشاه اسلام» می خواندند. و پیش از انقلاب مشروطیت
یک
حرکت آزادیخواهانه و نوگرایانه توسط میرزاملکم خان ناظم الدوله و
سیدجمال الدین
اسدآبادی در ایران شروع شده بود و این جنبش که علیه فساد و
استبداد داخلی و
نفوذ خارجی بود به جنبشی ملی و اسلامی تبدیل شد.

البته
دور از انتظار نیست که خانم «آن لمبتون» که پیوند و ارتباطاتش با آژانسهای
جاسوسی انگلستان اثبات شده است، می کوشد تا حرکت میرزا ملکم خان نظام
ا
لدوله که از سوی «گراند لژ اسکاتلند»، یعنی سرزمین مرجع فراماسونری جهان،
هدایت می شود و اهدافی جز برنامه های استعماری ندارد، را حرکتی
آزادیخواهانه قلمداد نماید.
پس از ترور ناصرالدین شاه و آغاز سلطنت
مظفرالدین شاه خواست و مطالبات مردم شدت
بیشتری به خود گرفت. به استناد
مدارک تاریخی، مردم از آغاز حرکت بیدارگرانه که منجر به
مشروطیت شد،
خواستار «عدالتخانه» بودند. یعنی به وجه اسلامی ماجرا بیشتر
اهمیت می دادند
و می خواستند تا این عدالتخانه ها بر مبنای معیارهای اسلامی اداره شود.
اگر
به جریان مبارزه و طرح مطالبات مردم در آن ایام به دقت نگاه کنیم، می
بینیم
که عبارت مشروطیت درست بعد از بست نشینی در سفارت انگلیس برلب های
مردم
نشست و مبلّغان و کوشندگان این راه هم همانگونه که گفته شد، روشنفکران
و
تحصیلکردگان غرب رفته یا روشنفکران سکولار یا بابی مسلک بودند.

یکی
از مهم ترین فعالان در این عرصه میرزاملکم خان ارمنی – پدر فراماسونری
ایران
– است و از دیگر افرادی که در این زمینه تلاش و فعالیت بسیار داشتند
و با مقالات
و نوشته های خود سعی در تبلیغ مشروطیت و دموکراسی از نوع غربی
آن می کردند،
باید از افرادی چون میرزاآقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی نام
ببریم که به اتهام دخالت
درترور نافرجام «ناصرالدین شاه» به دستور محمدعلی
میرزای ولیعهد در تبریز کشته شدند.
نکته جالب و در خور توجه پیرامون
میرزاآقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی این است
هردو پیرو فرقه ضاله «باب» و
داماد میرزا یحیی صبح ازل – سرکرده فرقه «بابی های
ازلی» و برادر بهاءالله
– بودند. براین گروه باید نام میرزا یحیی دولت آبادی را هم افزود.
او هم
از گروه بابیان مشروطه خواه و فعالان نهضت مشروطه خواهی در ایران بود.
میرزا یحیی دولت آبادی در خانواده ای بابی به دنیا آمد و پدرش مأمور و
نماینده امور
حسبیه میرزا یحیی صبح ازل در ایران بود و هرساله وجوهات به
اصطلاح شرعیه
«بابی ها» راجمع آوری می کرد و برای «میرزا یحیی صبح ازل» به
قبرس می فرستاد.

آنچه به عنوان نتیجه این بحث عاید می گردد این است که
در حقیقت انقلاب مشروطیت
را روحانیون مسلمان به ثمر رساندند اما این انقلاب
در نیمه راه توسط عده ای از روشنفکران
سکولار بابی و بهایی از مسیراصلی
خود خارج شد و سرانجام آن به دیکتاتوری رضاخان رسید.
به طورکلی در
انقلاب مشروطیت تغییرساختار دولت و تبدیل دیکتاتوری به شکلی از حکومت
عادلانه هدف مردم بود. تا آن زمان نظریه مدونی در مورد حکومت اسلامی وجود
نداشت
ولی روش دموکراسی غربی طرحی آماده و آزمایش شده در کشورهای اروپایی
بود. به
همین سبب با فشار روشنفکران غرب زده بویژه پیروان بابیگری و
بهاییگری، مشروطه جایگزین تفکر عدالتخواهانه اسلامی شد.
بهاییت در عصر پهلوى:

رضاشاه،
نظامى جسورى بود که با کمک انگلیسىها دست به کودتا زد و با حیله و نیرنگ
به پادشاهى رسید. او که از اصالت خانوادگى بهرهاى نداشت، نام “پهلوى” را
براى خاندان
خود برگزید و چنین وانمود کرد که در پى تجدید عظمت گذشته ایران
باستان است. اما در واقع،
بزرگنمایى تاریخ ایران باستان براى رضاشاه به
نوعى مبارزه طلبیدن اسلام بود. او مىدانست
که نمىتواند قدرت اسلام را در
حکومت خویش هضم کند، لذا سعى داشت تا با خلق
ایدئولوژى براى حکومت خود،
اسلام را تضعیف نماید. آغاز حکومت رضاشاه مصادف با
رهبرى شوقىافندى، رهبر
بهاییان بود و به نظر مىرسد که شاه نظر بسیار مساعدى
نسبت به این فرقه
داشت، به طورى که یکى از افسران بهایى را به عنوان آجودان مخصوص ولیعهد خود
انتخاب کرد.

در دوران پهلوى، جنبش بهاییت به یکى از شاخههاى بسیار با
نفوذ در تشکیلات
سیاسى دولت و به تبع آن، ساختارهاى فرهنگى و اقتصادى کشور
تبدیل شد.
رضاشاه از این جریان در جهت سیاست دینزدایى و روحانیتستیزى
خود نهایت
استفاده را برد و این مقابله نیز تا کشف حجاب، که از احکام ضرورى
دین اسلام است
پیش رفت. به این ترتیب، دشمنى میان بهاییان و حکومت مرکزى
در دوره پهلوى از میان
رفت و برعکس به همکارى میان آنها علیه دین اسلام
انجامید.

نفوذ عناصر بهایى در دستگاه حکومت در عصر پهلوى دوم بسیار زیاد
شد.
محمدرضاشاه که علاوه بر فقدان اصالت خانوادگى از جسارت پدر هم بهرهاى
نداشت، در میان اطرافیان خود، بهاییان را بیش از همه شایسته اعتماد
مىدانست
و لذا از آن پس، نقش عناصر بهایى در حکومت از حالت غیرعلنى عصر
رضاشاه
خارج گردیده و بسیارى از مناصب و شغلهاى مهم و حساس، در اختیار
آنها قرار گرفت.
با این حال، هنوز نفوذ و محبوبیت دین اسلام در میان
مردم پا برجا بود و درست
در زمانى که شاه و اربابان انگلیسى و آمریکایىاش
فکر مىکردند که دیگر دین
و روحانیت در ایران کمرنگ شده است، ظهور زعیم
عالىقدر شیعه، حضرت
امام خمینى(ره) و حماسه عظیمى، چون ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تمام
معادلات را در صحنه سیاست ایران بر هم زد.

شاه، دیگر حاضر نبود که به
هیچ قیمتى، حتى سرکوب خونبار قیام ۱۵ خرداد،
در مقابل خواستههاى روحانیون و
مردم تسلیم شود، لذا تصمیم گرفت تا براى کنترل
نیروهاى مخالف، به عناصر
بهایى قدرت بیشترى داده و آنها را به طور علنى،
بى هیچ ابایى، در دستگاه
دولتى خود به کارگیرد.
از جمله مهرههاى بهایى، که پس از سرکوب قیام ۱۵
خرداد در بخشهاى
مختلف سیاسى، اقتصادى و هنرى کشور حضور پیدا کردند،
مىتوان به افرادى،
چون هژبر یزدانى (سرمایهدار )، ثابت پاسال (رییس رادیو
تلویزیون)، فرخرو پارسا
( وزیر آموزش و پرورش )، دکتر شاهقلى ( وزیر
بهدارى )، تیمسار ایادى و پرویز ثابتى (معاون ساواک)، اشاره کرد.

اما
برجستهترین مهره بهایى، که توانست در مصدر نخستوزیرى قرار بگیرد –
و در
دوران صدارتش، تعلق او به بهاییت شهرت وسیع یافت – “امیرعباس
هویدا” بود.
در دوران نخستوزیرى هویدا، بهاییان بیش از پیش به مراکز حساس
کشور دست
انداختند. طرفداران این فرقه در عصر پهلوى دوم منابع اطلاعاتى
و جاسوسى
انگلستان در ایران به شمار مىآمدند. آنان در تضعیف اقتصاد کشور
نیز نقش
داشتند و اجناسى را که در ایران ارزانتر تولید مىشد، از خارج وارد
مىکردند.

اعتماد محمدرضا شاه به بهاییان باعث شد تا آنها از موقعیت به
دست آمده براى
کسب ثروت و قدرت بهرهبگیرند. مرکز بهایىگرى در اسراییل
قرار داشت و آنها با
تشکیلاتى بسیار منظم و گسترده، با این مرکز در ارتباط
بودند، که به همین مناسبت،
غیر از نفوذ دولتى، آنان با داشتن ارتباط با
کشورهاى خارجى، به خصوص اسرائیل
و انگلستان در جهت تضعیف اقتدار دولت و
اقتصاد کشور در راستاى منافع بیگانگان
عمل مىکردند و اقدامات خائنانه این
گروه علیه مصالح ملت و مملکت، از جمله
عواملى بود که به برانگیخته شدن خشم
مردم و انفجارى به نام انقلاب اسلامى در سال ۱۳۵۷ انجامید.

بخش دوم: بهائیان و صهیونیسم
تروریسم سیاسى؛ مشخصه بهائیان:
تروریسم
سیاسى در تاریخ معاصر ایران از اواسط دهه ۸۴۰ م (۱۲۶۰ ق)،
با بابىگرى
آغاز شد و چنان با بابىگرى پیوند خورد که در دوران متأخر قاجار،
نام “بابى
” و “تروریست” مترادف بود. بابىها ترور امیرکبیر را طراحىکردند و
در
شوال ۱۲۶۸ ق، به ترور نافرجام ناصرالدین شاه دست زدند. از آن پس این
شیوه
در ایران تداوم یافت و بویژه در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن اوج گرفت.
بهائیان در عتبات نیز بیکار نبودند و سید اسدالله مازندرانى در عتبات به
جرم سوءقصد
به آیت الله خراسانى گرفتار شد. بعدها عملیات خود را در قالب
گروه جدیدی به نام
کمیته مجازات آغاز کردند و به چند فقره قتل، همراه با
انتشار اعلامیه هایی دست
زدند که بازتاب اجتماعی و سیاسی فراوان داشت.
در ادامه نیز تا انقلاب اسلامى ایران، این فرقه براى رسیدن به مقاصد سیاسى
خود،
بارها علیه شخصیتهاى علمى، مذهبى و سیاسى ایران دست به توطئه زدند.

در هم تنیدگی با جامعه صهیونیستها:
اشتراکات
فکرى فراوانى میان بهائیان و صهیونیستها به چشم مىخورد،
که از جمله
آنها، ستاره پنجپر است، که ازعلائم اصلى بهائیان و از نمادهاى
اسرائیل و
شیطان پرستان مىباشد. توجه فرقه ضاله بهائیت به اسراییل
و صهیونیسم تاحدی
است که شوقی ربانی سومین پیشوای این فرقه یکی
از مهم ترین وظایف شورای بین
المللی بهائیان را رابطه با دولت اسراییل قلمداد
می کند. وی همچنین در
نقشه ده ساله اش، حمایت از دولت اسراییل رابرهمه
دولتهای جهان ترجیح می
دهد. و به بهائیان فرمان می دهد که به تشکیل
محافل روحانی و ملی بر مبنای
قوانین و مقررات دولت اسرائیل اقدام نمایند:
«در ارض اقدس، بر حسب قوانین و
مقررات حکومت جدید التأسیس. . . ا
ینگونه محافل را به وجود آورید». و حال
آنکه در تشکیل همین محافل در
کشورهای ایران، عراق، انگلستان و آلمان، رعایت
قوانین و مقررات این دولت ها را مطرح نمی کند!

این حمایت های آشکار و
قوی از دولت اسرائیل، سبب شد تا «فرمان نیویج»،
یکی از مهره های مهم دولت
اسرائیل، فرقه مجهول و منحرف «بهائیت» را در
ردیف اسلام و مسیحیت و یهودیت
قرار داده و آن را یک «دین جهانی و بین المللی» بنامد:
«اکنون فلسطین را
نباید فی الحقیقه منحصراً سرزمین سه دیانت محسوب داشت، بلکه باید
آن را
مرکز و مقر چهار دیانت به شمار آورد، زیرا امر بهائی که مرکز آن حیفا و
عکاست و این
دو مدینه زیارتگاه پیروان آن است، به درجه ای از پیشرفت و تقدم
نائل گشته که مقام دیانت
جهانی و بین المللی را احراز نموده است، و همان
طور که نفوذ این آئین در سرزمین مذکور
روز به روز رو به توسعه و انتشار
است، در ایجاد حسن تفاهم و اتحاد بین المللی ادیان
مختلفه عالم نیز عامل
بسیار مؤثری به شمار می آید».

روحیه ماکسول (آخرین رهبر فرقه بهائیت) و
همسر شوقی می گوید:
«من ترجیح می دهم که جوانترین ادیان(بهائیت) از تازه
ترین کشورهای
جهان(اسرائیل) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت آینده ما
یعنی
(بهائیت و اسرائیل) چون حلقات زنجیر به هم پیوسته است. »
بهائیان،
کشور ایران را مهد وخاستگاه فرقه بهائیت می دانند و سعی بلیغ و
جد وجهد
وافر برای انجام تبلیغات بهایی گری در ایران داشته و دارند. اما آنها
از
دیگر نقاط جهان نیز غافل نبودند و حتی در بسیاری از سرزمین ها با دعوت
رسمی
دولت های استعمارگر، مبلّغان خود را بدان سرزمین ها می فرستادند.

بی
شک هدف استعمارگران از طرح و حمایت از بهائیان ایجاد تشتت و چندپارگی
در
میان مسلمین و تبدیل آنها به گروههای متخاصم و جزایر تک تک و بی رابطه
و
درگیرساختن آنان در جنگ های عقیدتی بود.
لازم به ذکر است که یکی از
عوامل پیشرفت بهائیان، تظاهر آنان به اسلام در ملاء
عام بوده است. به عنوان
نمونه عباس افندی پس از مرگ بهاء، ابتدا باب هر نوع تبلیغی
را مسدود کرد و
همراه افراد دیگر فامیل، در لباس مسلمانی به انجام مراسم مذهبی
اسلامی
مشغول شد و به نحوی در این ظاهرسازی ها رعایت جوانب را در نظر داشت
که کمتر
کسی احتمال ضعف ایمان مسلمانی آنان را می داد. چه رسد به خروج
از اسلام و
نفی همه ارزش های اسلامی.

اتحاد بهائیان و صهیونیستها:
بهائیان
علاقه و روابط ویژه ای با دولت اسراییل داشته اند و براساس همین علاقه با
تجارصهیونیست نیز متحد هستند و در مبارزه علیه جمهوری اسلامی ایران به صورت
همگام عمل می کنند.
پس از تشکیل دولت غاصب اسراییل سران جریان
صهیونیسم، بهائیت رابه عنوان دین
به رسمیت شناختند و اجازه دادند تا نخستین
معبد بزرگ

بهائیان به نام «مشرق الاذکار» در آنجا ساخته شود: «موقوفات
بین المللی
بهایی برصفحه جبل کرمل با امضای قراردادی با مقامات اسراییلی
برای ابتیاع
قطعه زمینی به مساحت سی و شش هزار مترمربع واقع در رأس جبل
کرمل
جنب غار ایلیا به مقدار زیاد افزایش یافته. همچنین با تملک نقطه ای که
به قدوم مبارک
حضرت بهاءالله متبرک و محل نزول لوح کرمل بود، به قیمت
یکصدوهشت هزار دلار خریداری
گردید وقرار شد اولین مشرق الاذکار ارض اقدس
برآن ساخته شود. . . »

نقشه این معبد بهائیان و نیز گور بهاءالله و
سیدعلی محمد باب توسط یکی از اساتید بهایی دانشکده معماری دانشگاه تهران به
نام دکترعباس امانت تهیه و با صرف دهها میلیون دلار زیر نظر او ساخته شد.
به
دلیل وجود گور بهاءالله و عباس افندی وشوقی افندی (ربانی) و نیز بزرگترین
معبد بهائیان در اسراییل، همواره بهائیان در شمار افرادی قرار داشتند که
خواستار
برقراری رابطه رسمی بین ایران و اسراییل بودند و حتی شایع است
تاجری که
وسیله پرداخت رشوه ۴۰۰ هزار دلاری به ساعد مراغه ای در ازای ایجاد
رابطه با اسراییل را فراهم آورد، بهایی بود.

بهائیت به مثابه یک حزب صهیونیستی:
شوقی
افندی در زمان حیات خود به بهائیت صورت تشکیلات حزبی داد و
در هر شهر محفل
ویژه بهائیت به وجود آورد و در بسیاری از کشورها این
محافل بهائیان را به
صورت محافل مذهبی و یا شرکت های تجارتی به ثبت رساند.
روحیه ماکسول همسر
شوقی افندی در این مورد می نویسد: «میل مبارک آن است
که. . . محفل را به
اسم جمعیت دینی واگر نشد به عنوان هیئت تجارتی تسجیل نمایند. »

بسیاری
از کارشناسان بر این اعتقادند که اگر بهائیت توانسته است تاکنون برپا بماند
به سبب همین نظام کنترل اجتماعی بود. در زمان شوقی افندی هرکس برخلاف
اراده مرتکب عملی می شد، ابتدا از این تشکیلات اخراج می گردید. به این
مرحله
«طرد اداری» می گفتند و اگر آن شخص در مخالفت خویش ایستادگی می کرد،
او
را از جامعه بهائیت طرد می کردند که آن را«طرد روحانی» نام گذاشته
بودند.

البته بهائیان در کنار این طردها که نسبت به افراد متخلف داشتند
و با برخوردهای
خشن و سنگین همراه بود نسبت به جامعه پیروان خود بسیار
حساس بوده و به
عنوان پشتیبانی همیشه در صحنه، در تمام زمان ها و مکان ها
حضور داشته اند.
حضرت امام خمینی «قدس سره» در سال ۱۳۲۱ ضمن انتقاد از
سکوت جامعه
مسلمانان نسبت به ظلم ها و مشکلات مسلمین، خصلت وحدت و اتحاد
بهائیان
را مورد اشاره قرار داده و خطاب به مؤمنین می فرمایند: «خوب است
دینداری را دست
کم از بهائیان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک ده
زندگی کند، از مراکز حساس آنها
با او رابطه دارند و اگر جزئی تعدی به او
شود، برای او قیام کنند».


بخش سوم: تعالیم و تناقض ها
برخی از تعالیم بابیت:
– واجب
است انهدام و نابودی تمام ابنیه و بقاع روی زمین از کعبه و قبور
انبیأ و
ائمه و تمام مساجد و. . . هر بنایی که به نام دیانت ساخته می شود.

–
واجب است بر سلاطینی که به دین باب روی می آورند، خانه علی محمد
باب در
شیراز را که در آن تولد یافته و زندگی کرده، به گونه ای خاص بنا کنند
که از
بیرون نود و پنج درب داشته باشد و از میان نود درب و آنقدر وسعت داشته
باشد
که تمام شیراز را دربر گیرد و زمانی که اهل دنیا به حج بابیگری می
روند گنجایش آن
را داشته باشد. علاوه بر آن خانه شیراز که «کعبه» می شود،
هیجده بقعه رفیع دیگر
بر قبر هیجده حروف حی که مؤمنین او هستند بنا نمایند.
. . .

– حج کعبه شیراز بر تمام مردان پیرو باب واجب است و نیز بر همه مردان و زنان شیراز.
– سال ۱۹ ماه، ماه ۱۹ روز، روزه ۱۹ روز و روز عید فطر اول نوروز است!
– ازدواج با محارم غیر از زن پدر، حلال می باشد.
– معاملات ربوی آزاد و حلال است.

– حجاب زنان ملغی می باشد (و بی حجابی آزاد و حلال).
–
تمام کتب دینی و اخلاق و ادبی و علمی باید محو و نابود شوند!
تنها کتاب
«بیان» معتبر می باشد و با وجود آن، نباید به کتب و آیات و تفاسیر
و دلیل و
برهان های دیگر رجوع نمود و به آنها ایمان آورد!
– دخالت در سیاست
ممنوع می باشد. – حقوق و وظائف شرعیه بر دو قسم است،
قسمی مانند نماز و
روزه و … فردی و شخصی است و قسمی مانند شرکت در انتخابات
محافل روحانیه و
امور عمومی امری وظیفه اجتماعی است.

در قسمت اول انجام فرائض شرعیه از
ابتدای سن بلوغ که اول شانزده سالگی است بر دختر
و پسر متساویاً فرض و واجب
است و در قسمت دوم انجام تکالیف اجتماعی پس از پایان بیست
و یک سالگی و
ورود به بیست و دو سالگی که سن بلوغ اجتماعی آن هم بر پسر و دختر متساویاً
واجب است.

«عبدالبهأ» در مورد تفاوت حقوقی مردان و زنان در فرقه بهائیت
می گوید:
«در شریعت… نسأ و رجال در جمیع حقوق متساویند مگر در بیت العدل
عمومی
زیرا رئیس و اعضای بیت العدل به نص کتاب رجالند.. »

تناقض در آموزه های بهائیت:
عقاید
فرقه بهاییت چون بنای وحیانی ندارد و صرفاً براظهارات لفظیه روِسای
خود
استوار گردیده، در سطوح مختلف دچار تناقضهای آشکار است. به عنوان
نمونه،
(بابیت) اساس بهاییت است. در این دو تفاوت اساسی پیرامون تشیع
وجود دارد.
بهاییان هر کجا به لفظ شیعه رسیدهاند، لفظ شیعه را همراه آن به
کار
بردهاند درحالی که سید باب چنین نظری نداشت. و یا اینکه یکی از اصول
مورد
تبلیغ فرقه بهاییت، (ازاله تعصب وطنی و قومی و مذهبی است) درحالی
که تعصب
در میان اهل بهاء بسیار شدید و تند میباشد. صبحی (یک نجات یافته از فرقه
بهاییت و کاتب وحی بهائیان)

تعصب کور بهاییان را به خوبی در جای جای
خاطراتش نشان داده است:
(… مقداری از خاک عکا را به عنوان تربت در کیسه
کوچک ریختن و به آنها
دادن و شمع نیم سوخته روضه بهاء را برای شفای امراض
به آنها بخشیدن
و تار موی عبدالبهاء را در کاغذ پیچیدن و به آنان سپردن چه
معنی دارد؟
عجبا! ما خود عاملین این اعمال را خرافی میدانیم و دردل به
آنان میخندیم،
حال عین آن را خود مجری میداریم با این فرق که در اسلام
این حرکات از مردم
عامی سر میزند، ولی در اینجا در اول ظهور و بین خواص و
عوام و احبا به توسط اهل حرم این بدع باطله ترویج میشود.)

از موارد مهم
دیگر تناقض بهاییت، حقوق زن و دعاوی تساوی حق زن و مرد است:
(میگفتند
تساوی حقوق زن و مرد را چه میگویی؟ میگفتم: اولاً چنان که در اسلام
رعایت
حقوق زن شده، در هیچ شریعتی نگشته و اگر مقصود تساوی در جمع شئون است،
این
مخالف رای اکثر حکما و قانون خلقت و طبیعت است و اگر آزادی مطلقه زنان
منظور است،
سالها قبل از تولد بهاء در اکثر نقاط اروپا این شیوه عملی شده و
تازه بعد از این همه حرفها زن
و مرد در شریعت بهایی مساوی نیست:

اولاً: به موجب کتاب (اقدس) مرد میتواند دو زن و یک باکره برای خود بگیرد، در صورتی که زن نمیتواند سه شوهر کند.
ثانیاً: مرد میتواند زن خود را طلاق گوید و زن با شوهر خود این معامله نتواند.
ثالثاً: در میراث خانه مسکونه و البسه مخصوصه به اولاد اناث نمیرسد.
رابعاً: زن نمیتواند عضو بیت عدل باشد و اعضا باید مرد باشند (و هلم جراً).

جوانان
اظهار تعجب کرده، میگفتند:در حقیقت چنین است که میگویی؛
اما چه کنیم با
این کلمه که میگوید دین باید مطابق علم و عقل باشد و
بلاشک این حکم در هیچ
دیانتی نیست! میگفتم هست و از ارکان اسلام:
(کلما حکم بهالعقل حکم به
الشرع)، وانگهی این همه دعوت به تعقل و تفکر که در قرآن است، د
ر هیچ کتابی
نیست به عکس آنچه که در اقدس است، چنان که میگوید: (اگر صاحب امر به
آسمان،زمین گوید و به زمین آسمان، کس را حق و چرا نیست)، در صورتی که این
قضیه مخالف عقل است.
و اگر تحری حقیقت و ازاله تعصب دینی و مذهبی و معاشرت
به عموم اهل ادیان به روح و ریحان را هم بگویید،
خواهم گفت این عقیده تمام
فلاسفه و اهل تحقیق است و تازه اهل بهاء عامل به این تعالیم نیستند؛ چه،
از
روی انصاف و تحقیق بهاییان متعصبترین اقوام و مذاهباند.)

بهائیان با
وجود آنکه میرزا حسینعلی در لوحی مندرج در کتاب «مائده آسمانی» و در کتاب
«ایقان» و «سوره الملوک» جزماً اعتراف و اذعان می دارد که قرآن به هیچ وجه
و صورتی
تحریف درآن راه نیافته و قرآن تمام بوده و اکنون نیز همان است که
بوده است، «بیان» را
ناسخ قرآن و «اقدس» را ناسخ «بیان» می دانند.

زعما
و مبلغان بهایی، درپاسخ این سؤال که چرا «بیان ناسخ قرآن است؟»
عموماً
پاسخ می دهند: به دلیل تحریف قرآن مجید. و این در حالی است که
عبدالحمید
اشراق خاوری عقیده بهائیت را در خصوص شبهه تحریف قرآن مجید،
چنین اذعان می
دارد: «به صراحت در الواح الهیه نازل گردیده که قرآن مجید تمام و
کامل و از
دستبرد سارقین و مغرضین محفوظ است». البته لازم به ذکر است که به
گفته
نورالدین چهاردهی کتب اساسی و مهم ازلی ها و بهائی ها جز نشریات جدید در
دسترس پیروانشان قرار نمی گیرد.

موارد متناقض دیگری نیز در کتب
آسمانی(!!) این فرقه وجود دارد.علی رقم ادعای
تساوی در حقوق زن و مرد حتی
در سلام و جواب سلام نیز در این فرقه میان زن و مرد احکام متفاوتی وجود
دارد:
«باب پنجم از واحد ششم بیان در حکم تسلیم است که سلام بدهند
مردها به الله اکبر
و جواب بدهند به الله اعظم و زن ها سلام بدهند به الله
ابهی و جواب بدهند به الله اجمل».

و درباره حج نیز آمده است:«حج بیت که
بر رجال است ، بیت اعظم در بغداد
و بیت نقطه در شیراز مقصود است. هر یک را
که حج نمایند کافی است. هر کدام
که نزدیک تر به هر بلد است اهل آن بلد آن
را حج نمایند».

و تمام این مطالب در حالی است که: «از جمله اساس
بهأالله ترک تعصب وطنی
و تعصب مذهبی و تعصب جنسی و تعصب سیاسی است». و در
مکاتیب عبدالبهأ آمده
:«ای احبّای الهی از رائحه تعصب جاهلانه و عداوت و بغض
عامیانه و اوهام جنسیّه
و وطنیه و دینیّه که به تمام مخالف دین الله و
رضای الهی و سبب محرومی انسانی
از مواهب رحمانی است بیزار شوید. . . و به
هر نفسی از هر ملت و هر آئین و هر طایفه
و هر جنس و هر دیار ادنی کرهی
نداشته باشید بلکه در نهایت شفقت و دوستی باشید…».

در باب خامس عشر از
واحد هشتم بیان آمده است:
«بر هر کس از پیروان باب واجب است که برای طلب
اولاد ازدواج کند،
اما اگر زن کسی باردار نشد حلال است برای حامله شدن او
از یکی از
برادران بابی خود یاری بگیرد! ولی نه از غیر بابی».
و در باب
۴ از واحد هشتم بیان نیز چنین آمده: «هر چیزی بهترین آن متعلق به نقطه
(یعنی خود باب)و متوسط آن متعلق به حروف حیّ(هیجده تن یاران باب) بود و پست
ترین آن برای بقیه مردم است».

که این دستورات نیز حاکی از مساوات و عدالت اجتماعی شریعت باب می باشد!
اما
علاوه بر شواهد تاریخی، احکام زیر نیز گوشه ای از تعصبات جاهلانه آنها به
فرقه
ضاله بهائیت را نشان می دهد: «واجب است بر هر مسلمانی که در دین بیان
به سلطنت
می رسد اینکه احدی را در زمین خودش باقی نگذارد از غیر مؤمن به
دین بیان و همچنین
این حکم(یعنی کشتن تمام افراد) بر تمام افراد مؤمنین به
دین بیان واجب است».
«کن شعله النار علی اعدائی و کوثر البقأ لاحبائی». بر
دشمنانم شعله آتش باش و برای دوستانم کوثر بقأ (آب حیات باش).

«غیر از مؤمنین به بیان هر کس هر چه دارد باید از او گرفت و اگر بعداً داخل در دین بیان شد باید به او رد نمود!!».
آنها
حتی میان زنان شهری و روستایی بهائی نیز تبعیض قائل می شوند.
چنانچه در
کتاب بیان باب هفتم واحد ششم در نکاح آمده است: «جایز نبودن مهر
برای اهل
شهر بیش از نود و پنج مثقال طلا و برای اهل ده بیش از نود و پنج مثقال
نقره».

و بهأالله نیز در کتاب اقدس، علاوه بر کاهش مهریه بر این تبعیض
آشکار صحّه می گذارد:
«تحقق پیدا نمی کند مصاهرت و ازدواج مگر با تعیین مهر
به تحقیق تقدیر شده است از برای
شهرها نوزده مثقال طلا و از برای دهات
نوزده مثقال نقره».
در آئین بهائیان از برخی اعمال زشت چون، زنا کردن
به وسیله جزا دادن و واریز پول به
بیت العدل جلوگیری می شود. چنانچه کتاب
اقدس حد زانی و زانیه را چنین تعیین کرده:
«خدا حکم کرده است بر هر زانی و
زانیه دیه مسلمه را به بیت العدل بدهد و آن نه مثقال طلاست!».

البته
برای بار دوم باید دو برابر جریمه دهند که به قول نورالدین چهاردهی
چنین
جریمه ای تا کنون پرداخت نشده است و مشخص است که چنین
جزایی در جلوگیری از
اعمال قبیحه و تکرار آن چقدر مؤثر واقع می شود!
بهائیان درحالی از تعدد زوجات منع شده اند که حداقل نام چهار همسر بهأ
به همراه فرزندان او از این زنان در تاریخ ثبت شده است.

بهائیان
اهمیت زیادی برای «زبان اسپرانتو» قائل هستند و وحدت جهانی با
یک دولت، یک
ارتش، یک پارلمان و یک زبان را تبلیغ می کنند و در عین حال معتقدند:
«در
تشکیل اتحادیه آینده ملل یک نوع حکومت فوق حکومت ها باید تدریجاً به وجود
آید
که دارای تأسیسات و تشکیلات وسیعه است». حال آنکه از عقاید مسلم
بهائیان این است که:
«عقیده بهائی تمرکز افراطی و زیاده از حدّ امور را در
مرکز واحد رد می کند و از هر اقدامی که
برای متّحدالشکل کردن امور اجرا شود
اجتناب می ورزد» .

فضل اله مهتدی معروف به صبحی، کاتب وحی! بهائیان،
می نویسد:
«موقعی بعضی از مطلعین شرقی و اروپائیان از (عبدالبهأ). . . سؤال
کردند
که شما بهأاله را چه می دانید؟ در جواب گفت: «ما بهأاله را اول مربی
عالم
انسانی می دانیم» و نیز اوقاتی که شوقی افندی به اروپا رفته بود در
ضمن لوحی
که اصل آن به خط این بنده است عبدالبهأ او را فرمود: که با
پروفسور برون (ادوارد براون)
مستشرق انگلیسی، وقت ملاقات، سخن از امر بهائی
به میان نیاورد و هر که بپرسد شما
بهأاله را چه می دانید؟ جواب می گوید که
ما بهأاله را اول معلم اخلاق می دانیم»
البته معلم اخلاقی کسی که جعفر
کذاب، برادر امام حسن عسگری(ع) را صادق می داند
باید هم بهأاله باشد که
بودا و کنفسیوس را پیغمبر می دانست.

بخش چهارم: عقاید بهائیت و تفاوت آن با ادیان آسمانی
عقاید باب:
سید
علی محمد باب از آغاز دعوت خود، عقاید و آرای متناقضی ابراز داشت
. آنچه از
مهمترین کتاب او نزد پیروانش، یعنی کتاب بیان، فهمیده می شود
آن است که وی
خود را برتر از همه انبیای الهی می انگاشته و مظهر نفس
پروردگار می
پنداشته است و عقیده داشته که با ظهورش، آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود
در قرآن، بپا شده است.
![Image result for تصاویر راجع به فرقه بهائیت]()
سیّد علی محمد، غالباً این حدیث مشهور را
میخواند:«انا مدینه العلم و علی بابها»
و مقصودش این بود که همان گونه که
رسیّدن به خداوند، جز از طریق رسالت و ولایت
ممکن نیست، رسیّدن به این
مراتب هم جز از طریق واسطه، مشکل و غیر ممکن است؛
و او، همان واسطه ی کبرا
است.
نویسنده ی کتاب “نقطه الکاف” آورده است: وی در سنه ی اول، ادعای
بابیت نمودند؛
و در سنه ی دوم که ادعای “ذکریت” فرمودند، مقام بابیتخود
را مفوض به جناب آخوند
ملا حسین [بشرویه] نمودند. لهذا ایشان، باب گردیدند
و در سنه ی اول، “باب الباب” بودند.
![Image result for تصاویر راجع به فرقه بهائیت]()
سیّد علی محمد شیرازی، پس از
مراجعت از سفر مکه، به همراه یکی از
مریدانش به نام محمد علی بارفروشی،
وقتی به بوشهر رسید، دستور داد
تا در یکی از مساجد این شهر، عبارت«اشهد ان
علیا قبل نبیل«باب» بقیه الله»
را در اذان داخل کنند؛ که تصریح دارد بر
این که«علی» قبل از«نبیل» (علی نبیل)،
که به حساب جمل با«علی محمد» برابر
میشود، باب امام زمان (علیه السلام) است.»
![Image result for تصاویر راجع به فرقه بهائیت]()
علی محمد شیرازی در تفسیر
سوره ی یوسف، آورده است:
(یا ایها الملا انا باب امامکم المنتظر یقول من
اتبعنی فانه منی
و من عصانی فان الله قد اعد له فی القیامه نارا من نار
حدید کبیرا.)
و نیز آورده است:(یا عبادالله! اسمعوا نداء الحجه من حول
الباب…)
بعلاوه، سید علی محمد خود را مبشر ظهور بعدی شمرده و او را
«من
یظهره الله» خوانده است و در ایمان پیروانش بدو، تأکید فراوان دارد.
سید
علی محمد در حقانیت این آرا پافشاری نموده و نسبت به افرادی که
بابی
نباشند، خشونت بسیاری را سفارش کرده است، چنانکه در الواح بیان،
درباره
وظیفه اولین فرمانروای بابی می گوید: «لن تذر (کذا) فوق الأرض اذا استطاع
أحدا غیر البابیین» «چون (فرمانروای بابی) توانایی یافت، هیچکس ـ جز بابی
ها ـ
را بر روی زمین باقی نگذارد» و در بیان فارسی فرمان می دهد که همه
کتابها را محو
و نابود کنند جز کتبی که درباره آیین وی پدید آمده یا می
آید و همچنین تأکید کرده
رذغ7ش7ع,ئشعئئئاست که پیروانش جز کتاب بیان و آنچه بدان وابسته
می شود، نیاموزند.

افکار سید علی محمد باب، مجموعه ای از برخی آرای
شیخیان و باطنیان
(تأویل گرایان) و صوفیان و کسانی که به علم حروف و اعداد
گرایش داشته اند و پاره ای از دعاوی شخصی بوده است.

تفاوت عقاید بهائیت با عقاید ادیان آسمانی:
پیش
از بیان تفاوت عقاید بهائیت با ادیان توحیدی لازم است، در مورد اصول مشترک
و مورد اتفاق ادیان توحیدی و آسمانی مطالبی بیان گردد، تا ویژگیهای ادیان
الهی با
ادیان ساختگی مانند بهائیت بهتر روشن شود.

ادیان توحیدی که
همان ادیان آسمانی و حقیقی هستند، دارای سه اصل کلی
و مشترک می باشند،
اعتقاد به خدای یگانه، اعتقاد به زندگی ابدی برای هر فرد
انسان در عالم
آخرت و دریافت پاداش و کیفر اعمال که در این جهان انجام داده است
و اعتقاد
به بعثت پیامبران از طرف خدای متعال برای هدایت بشر بسوی کمال نهائی و
سعادت دنیاو آخرت.

بنابراین توحید و نبوت و معاد، اساس و رکن ادیان
آسمانی را تشکیل داده و
از ویژگی های آنها به حساب می آید. البته ممکن است
بر اثر اعمال سلیقه ها
و اغراض فردی و گروهی تحریفات در برخی از ادیان
توحیدی بوجود آمده باشد.
مانند اعتقاد به تثلیث مسیحی که با توحید در تضاد
است هر چند مسیحیان در صدد توجیه آن برآمده اند.

از آنجایکه فرقه
بهائیت هیچ نوع نشان و علامت آسمانی و الهی ندارد بلکه بر اثر
خواست های
نفسانی و شیطانی عده ای شکل گرفته، عقاید و باورهای آنها نیز
با اصول
ادیان الهی در تضاد و تناقض می باشد. توحید که از اصول بنیادی و اساسی
اسلام و ادیان توحیدی می باشد، نه تنها در آیین بهائیت مورد اشاره و تاکید
قرار نگرفته
بلکه رهبر و بنیانگذار این فرقه میرزا حسینعلی ادعای الوهیت
نموده و به شرک گرفتار آمده است، او به

صراحت در کتاب «مبین ص ۲۹۳ می
گوید:«ای خدای که برای خود آفریده ای
مسلمانان نگذاشتند که این خدا نظری به
دوستان خود که بهائیان می باشد
بیاندازد.» در کتاب اقدس ص ۷۷ می گوید:«گوش
فرا دهید ای جماعت بهائیان
که خدای شما از زندان بزرگ پیام می دهد که نیست
خدائی جز من توانا و متکبر
و خودپسند.» و همچنین خطاب به ارامنه می گوید:
ای جماعت عیسویان آن خدائی
را که شما او را خدای پدر میخوانید آمده است، با
مجد اعظم در بین امم، پس متوجه او باشید.»
در کتاب مبین ص ۲۸۹ می نویسد:
گوش دار که از مصدر بالا بر زمین محنت و ابتلا این وحی ن
ازل شد که نیست
خدایی مگر من تنها که در زندان بدست بندگان ظالم خود گرفتارم.»

آنچه در
یک جمع بندی می توان گفت: این است که حسینعلی بهاء در مجموع گفتارش توحید
،
معاد و نبوت را کاملاً انکار نموده است. بنابراین آئین بهائی هیچ نوع
مشابهت با ادیان توحیدی
نداردو ساخته و پرداخته ای دشمنان اسلام و خصوصاً
روسیه می باشد که به قصد ضربه زدن به اسلام به وجود آمده است.

بنابراین
بهائیت با اصلی ترین اصول ادیان الهی که توحید می باشد، مخالف است
و بندگان
خدا را برخلاف دعوت تمام انبیاء الهی به اطاعت و خشوع از خودشان یعنی
میرزا علی محمد باب و حسینعلی بهاء دعوت می کند، حسینعلی بهاء می گوید:
به
تحقیق ظاهر شده است محبوب عالمین و مقصود عارفین و معبود اهل آسمانها و
زمین و محل سجده و سجود اولین و آخرین.»

انکار قیامت:
قیامت که یکی
از اصول مسلم ادیان توحیدی بوده و بر آن تاکید شده است،
از نگاه میرزا علی
محمد باب موهوم و دروغ پنداشته شده و از دیدگاه حسینعلی
بهاء واقع شده
است و در کتاب لوح اقدس می گوید: به تحقیق قیامت برپا شد و
اسرافیل هم در
صور دمید و منادی هم ندا داد. و زمین هم به ظهور من متزلزل شد
و کوه ها هم
به ظهور من مانند پنبه زده شد و آسمانها هم پیچیده شد. و بهشت هم
در طرف
راست قرار داده شد. و آتش هم به اشتعال درآمد باز هم انکار می کند.

بعد
می گوید: ای جماعت بهائیان گوارا باد شما را این بهشت که بقاء جمال من است
و همچنین در جای دیگر می گوید: بگو به مردم که قیامت برپا شد و گذشت قیامت
تمام شد
قیامت و صاحب قیامت که من باشم آمد و زلزله زمین تمام شد و اگر
کسی بگوید که بهشت
کو و کجاست آتش دوزخ، پس ای جماعت بهائیان جواب مردم را
بگوئید که قیامت عبارت
از ظهور میرزا حسینعلی است و بهشت دیدن روی میرزا
حسینعلی است، آتش دوزخ همان جان توست.
در صورتیکه ایمان به حسینعلی نیاورده
باشید.» از آنچه گذشت به خوبی استفاده می شود
که مفهوم قیامت از دیدگاه
آنها با مفهوم قیامت از دیدگاه ادیان آسمانی کاملاً متفاوت است،
قیامت از
نظر آنها در همین دنیا واقع شده و اتفاق افتاده است. و قیامت بعد از مرگ را
قبول ندارد.

بخش پنجم: آئینها و باورهاى بهائیان
آئینها و باورهاى بهائیان:
نوشته
هاى سید على محمد باب ، میرزا حسینعلى بهاء الله و عبد البهاء، تا
حدى نیز
شوقى افندى ربانى، از نظر بهائیان مقدس است ، اما کتب باب عموما
در دسترس
بهائیان قرار نمى گیرد، دلیل آن این است که بهائیان از حقایق اعتقادات خود
آگاه نگردند به همین دلیل بیت العدل مانع چاپ وانشار کتب باب می گردد، و دو
کتاب اقدس
و ایقان میرزا حسینعلى نورى در نزد آنان از اهمیت خاصى برخوردار
است . تقویم شمسى بهائى از

نوروز آغاز گشته به نوزده ماه ، در هر ماه به
نوزده روز تقسیم مى شود و چهار روز
-در سالهاى کبیسه پنج روز- باقیمانده
ایام شکرگزارى و جشن تعیین شده است .
بهائیان موظف به نماز روزانه و روزه
به مدت نوزده روز در آخرین ماه سال و زیارت یکى
از اماکن مقدسه ایشان ،
شامل منزل سید على محمد باب در شیراز و منزل میرزا حسینعلى نورى در بغداد
هستند.

بهائیان همچنین به حضور در ضیافات موظف اند که هر نوزده روز یک
بار تشکیل مى گردد.
آیین بهایى از ابتداى پیدایش در میان مسلمانان به
عنوان یک انحراف اعتقادى ،فرقه ضاله ،
شناخته شد. ادعاى بابیت و سپس قائمیت
و مهدویت توسط سید على محمد باب با توجه
به احادیث قطعى پذیزفته نبود.
ویژگیهاى مهدى موعود(عج) در احادیث اسلامى به گونه اى
تبیین شده که راه هر
گونه ادعاى بیجا را بسته است . در احادیث ادعاى

بابیت امام غایب به شدت
محکوم شده است . ادعاى دین جدید توسط باب و بهاء الله با اعتقاد به
خاتمیت
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله که توسط همه مسلمانان پذیرفته شده است ،
سازگار
نبود. از این رو على رغم تبلیغات گسترده ، بهائیان در میان مسلمانان
و شیعیان جایگاهى نیافتند.

تاریخ پر حادثه رهبران بهائى ، نادرست
درآمدن پیشگویى هاى آنان و منازعات
دور از ادب از یکسو و حمایتهاى دولتهاى
استعمارى در مواضع مختلف از سران
بهایى و بویژه همراهى آنان با دولت
اسرائیل از سوى دیگر، زمینه فعالیت در کشورهاى اسلامى ،
خصوصا ایران ، را
از بهائیان گرفت .

مؤلفان بسیارى در نقد این آیین کتاب نوشتند. علماى حوزه
هاى علمیه شیعه و دانشگاه
الازهر و مفتیان بلاد اسلامى جدا بودن این فرقه
از امت اسلامى را اعلام داشتند و آنان
را مخالفان ضروریات اسلام معرفى
کردند. بازگشت برخى مقامات و مبلغان بهائى از این
آیین و افشاى مسائل درونى
این فرقه ، نیز عامل مهم فاصله گرفتن مسمانان از این آیین بوده است .

بخش ششم: اعلام خطر امام علیه نفوذ بهائیان
اعلام خطر امام علیه نفوذ بهائیان:
امام
خمینی (ره) در سال ۱۳۴۱ فرقه ضاله بهائیت را یک حزب سیاسی خواندند
و اینک
که به مدد پیروزی انقلاب اسلامی اسناد بسیاری از روابط این فرقه با
صهیونیست ها
افشا شده، صحت این نظریه بیش از پیش اثبات گردیده است.

رژیم
پهلوی برای مسافرت سران محافل متعدد بهائیان ایران از نقاط مختلف
ایران به
لندن و شرکت در انتخابات جهانی «بیت العدل» تسهیلات ویژه ای
قائل شد و به
هر بهائی که عازم این سفر می گردید، مبلغ پانصد دلار ارز با
تخفیف ویژه و
نیز تخفیف قابل توجهی در بهای بلیط رفت و برگشت هواپیما درنظرگرفته و
پرداخت می کرد.
![Image result for تصاویر راجع به فرقه بهائیت]()
خبر این غارت و چپاول بیت المال مسلمین اعضای فرقه ضاله
بهائیت به اطلاع حضرت
امام خمینی (ره) رسید، ایشان در تاریخ دهم فروردین
۱۳۴۱ در یک سخنرانی به این
امر اعتراض کردند و زمانی که اعزام نمایندگان
محافل بهائیان ایران وارد مراحل اجرایی شد،
طی پیام ویژه ای در پاسخ به
علمای اعلام و حجج اسلام یزد فرمودند: «از چیزهایی که
سوءنیت دولت حاضر را
اثبات می کند، تسهیلاتی است که برای مسافرت دوهزارنفر یا
بیشتر از فرقه
ضاله قائل شده است و به هریک ۵۰۰ دلار ارز داده اند و قریب ۱۲۰۰ تومان
تخفیف دربلیط هواپیما داده اند، به مقصد آنکه این عده در محفلی که در لندن
از آنها تشکیل
می شود و صد در صد ضد اسلامی است، شرکت کنند. »
![Image result for تصاویر راجع به فرقه بهائیت]()
آنگاه
حضرت امام به رخنه عوامل اسرائیل بویژه بهائیان در بسیاری از پست های کلیدی
و
حساس کشور اشاره کرده و چنین هشدار می دهند: «آقایان باید توجه فرمایند
که بسیاری
از پست های حسابی به دست این فرقه است که حقیقتاً عمال اسرائیل
هستند. خطر اسرائیل
برای اسلام و ایران بسیار نزدیک است. پیمان با اسراییل
درمقابل دول اسلامی یا بسته شده
یا می شود. لازم است علمای اعلام و خطبای
محترم سایر طبقات را آگاه فرمایند که درموقعش
بتوانیم جلوگیری کنیم. امروز
روزی نیست که به سیره سلف صالح بتوان رفتار کرد با سکوت و کناره گیری
همه
چیز را از دست خواهیم داد. . . »
![Image result for تصاویر راجع به فرقه بهائیت]()
ایشان طی همین پیام عزم خویش را برای
مبارزه مستمر با رژیم پهلوی اعلام می دارند
و با تأکید بر این که علمای
اسلام باید دین خود را به اسلام و پیامبر ادا نمایند، می فرمایند:
«اسلام
به ما حق دارد. پیغمبراسلام حق دارد. باید در این زمان که زحمات جانفرسای
آن سرور
در معرض زوال است، علمای اسلام و وابستگان به دیانت مقدسه دین خود
را ادا نمایند. من
مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای
خود بنشانم. . . »

در مطالب دستنویس بهاءالله نیز آمده است: «جمیع احزاب عالم را فراگرفته و خواهد گرفت».
در
سال ۱۳۴۱ حضرت امام خمینی(ره) خطر نفوذ و گسترش این فرقه منحرف در ارکان
رژیم
پهلوی را یادآور شده و فرمودند: «. . . اینجانب حسب وظیفه شرعیه به
ملت ایران و مسلمین
جهان اعلام خطر می کنم، قرآن کریم و اسلام در معرض
خطراست استقلال مملکت و اقتصاد آ
ن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران
به (صورت)حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی
نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار
مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود
قبضه می کنند. . .
تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است و دولت ها ناظر آن هستند. . . »

شوقی
افندی برای اجرای این برنامه خود، درسال ۱۳۲۸ شمسی برابر با سال ۱۹۵۱
میلادی،
یعنی هشت سال قبل از مرگش تشکیلاتی به نام «بیت العدل» را به وجود
آورد و به عنوان پیشوا
و رهبر بهائیان جهان اهدافی به شرح ذیل برای آن معین
ساخت:
« ۱- با رهبران دولت اسراییل وارد مذاکره شود و رسماً با این رژیم ایجاد رابطه نماید.

۲- به او در انجام وظایف رهبری واداره جامعه بهائیت کمک کند.
۳- با اولیای امور و رهبران کشورها در باب مسائل شخصی بهائیان وارد مذاکره شود. »
شوقی افندی شخصاً اعضای نخستین «بیت العدل» را انتخاب کرد، اما دستور داده بود
که اعضای آن بعدها از طریق انتخابات معین گردند.
افزون
بر این گروه شوقی افندی در تاریخ سوم آذرماه ۱۳۳۵ شمسی تعداد ۲۷ نفر دیگر
را برای انجام وظایف مختلف و تبلیغ و توسعه حوزه نفوذ بهائیان و بنا به
نوشته خودشان
«حفاظت و تبلیغ حضرت بها ءالله تحت نظر ولی امرالله» انتخاب
کرد و به آنان لقب «ایادی امرالله» بخشید.

نتیجه:
بهایىگرى به عنوان یک جنبش اجتماعى در قرن سیزده هجرى (نوزده
میلادى)
در ایران پا به عرصه وجود گذاشت و به عنوان حرکتى علیه سنتهاى
دینى و اجتماعى
حاکم بر جامعه به حیات خویش ادامه داد. این جنبش در کنار
حکومتهاى استعمارى و در
مقابل فرهنگ اصیل ملى – اسلامى قرار گرفت و به
عنوان ابزار استعمارگران به کار رفت.
در حقیقت، هدف کلى این بود که فرق دست
ساز در نهایت جایگزین ادیان الهى شده ویا
حداقل چهره ادیان الهى را مشوش
سازند. جهتگیرى کلى بهائیت نیز، جداسازى ملت ایران
از مراجع تقلید و مشغول
کردن آنان به مکتب ساخته بشر بود.

بهائیت، فرقهاپى است منشعب از آیین
بابى، که خود برخاسته از مکتب شیخى است.
از آنجایی که فرقه بهائیت هیچ نوع
نشان و علامت آسمانی و الهی ندارد بلکه بر اثر خواست های
نفسانی و شیطانی
عده ای شکل گرفته، عقاید و باورهای آنها نیز با اصول ادیان الهی در تضاد و
تناقض می باشد. توحید که از اصول بنیادی و اساسی اسلام و ادیان توحیدی می
باشد، نه تنها
در آیین بهائیت مورد اشاره و تاکید قرار نگرفته بلکه رهبر و

بنیانگذار این فرقه میرزا حسینعلی ادعای الوهیت نموده و به شرک گرفتار آمده
است
حسینعلی بهاء در مجموع گفتارش توحید، معاد و نبوت را کاملاً انکار
نموده است. بنابراین
آئین بهائی هیچ نوع مشابهت با ادیان توحیدی نداردو
ساخته و پرداخته ی دشمنان اسلام
و خصوصاً روسیه می باشد که به قصد ضربه زدن
به اسلام به وجود آمده است.

سید علی محمد باب نیز از آغاز دعوت خود،
عقاید و آرای متناقضی ابراز داشت.
آنچه از مهمترین کتاب او نزد پیروانش،
یعنی کتاب بیان، فهمیده می شود آن است
که وی خود را برتر از همه انبیای
الهی می انگاشته و مظهر نفس پروردگار می پنداشته است
و عقیده داشته که با
ظهورش، آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود در قرآن، بپا شده است .
سید علی محمد
فرمان می دهد که همه کتابها را محو و نابود کنند جز کتبی که درباره آیین
وی پدید آمده یا می آید و همچنین تأکید کرده است که پیروانش جز کتاب بیان و
آنچه بدان وابسته می شود،
نیاموزند. افکار سید علی محمد باب، مجموعه ای از
برخی آرای شیخیان و باطنیان (تأویل گرایان)
و صوفیان و کسانی که به علم
حروف و اعداد گرایش داشته اند و پاره ای از دعاوی شخصی بوده است.

اشتراکات
فکرى فراوانى میان بهائیان و صهیونیستها به چشم مىخورد، که از جمله
آنها،
ستاره پنجپر است، که ازعلائم اصلى بهائیان و از نمادهاى اسرائیل و
شیطان پرستان مىباشد.
توجه فرقه ضاله بهائیت به اسراییل و صهیونیسم تاحدی
است که شوقی ربانی سومین
پیشوای این فرقه یکی از مهم ترین وظایف شورای بین
المللی بهائیان را رابطه با دولت اسراییل قلمداد می کند.
در این تحقیق
سعی بر این بود تا با نگاهی اجمالی به فرقه بهائیت و مراحل شکل گیری
آن و
علل و زمینه های بروز و ظهور آن و رابطه اش با صهیونیسم و همچنین بیان
عقاید
و باورهای بهائیان به معرفی و شناخت هر چه بیشتر این فرقه ضاله
بپردازد امید است که این هدف محقق شده باشد.

منابع و مأخذ:
۱) مجموعه رهنمودهای امام خمینی، صحیفه نور،جلد اول، چاپ اول، ۱۳۶۱.
۲) رمزی طبسی، محمد حسن؛ فتنه باب و بهاء، چاپخانه گلبرگ، چاپ اول، ۱۳۸۷.
۳) مهتدی، فضل اله؛ خاطرات صبحی درباره بهائیگری، چاپخانه علمیه تبریز، چاپ چهارم، ۱۳۵۱.
۴) مردانی، محمد؛ خلاصه همراه در احوالات باب و بهاء، چاپخانه سپهر، چاپ دوم، ۱۳۸۴.
۵) فردوست، حسین؛ خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ج ۱، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى، ۱۳۸۵.
۶) جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قبیله حیله، رمضان ۱۴۲۹
۷) اقتصاد مراغه ای، صالح؛ به اهتمتم علی امیر مستوفیان، ایقاظ (بیدار کننده بهائیان)، تهران، نشر راه نیکان، ۱۳۸۸.
۸) زاهد زاهدانى، سعید؛ بهائیت در ایران، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامى، چاپ اول، ۱۳۸۰.
۹) افراسیابى، بهرام؛ تاریخ جامع بهائیت، تهران، انتشارات سخن، ۱۳۶۸.
۱۰) رائین، اسماعیل؛ انشعاب در بهائیت، مؤسسه تحقیقی رائین.
۱۱) شهبازى، عبدالله؛ فصلنامه تاریخ معاصر ایران، شماره ۲۷، پاییز ۱۳۸۲.
۱۲) نجفی، سیدمحمدباقر؛ بهائیان.
۱۳) افندی، عباس؛ (عبدالبهأ)، قرن بدیع، جلددوم، چاپ مصر
۱۴) روحیه خانم ام البهأ، ترجمه ابوالقاسم فیض، گوهر یکتا در ترجمه احوال مولای بی همتای ما، به نقل از بهائیت در ایران
۱۵)
نوری، یحیی؛ خاتمیت پیامبر اسلام و ابطال تحلیلی بابیگری، بهائیگری،
قادیانیگری، جامعه عمومی دنیا، از انتشارات لجنه جوانان بهایی طهران، ۱۳۳۸
شمسی.
۱۶) اعلمی حائری، محمد حسین؛ دائرهالمعارف الشیعیه العامه، ج ۶.
۱۷) مصباح، محمد تقی، آموزش اصول عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات، یازدهم، ۱۳۷۳، قم.
۱۸) خندق آبادی، جامعه جعفریه،کتابفروشی و چاپخانه پامنار، ۱۳۳۵ هـ.

پژوهشگرو محقق:کیوان گیتی نژاد (حیدری)