مدافعان حریم آیت الله آقا مجتبی حسینی خامنه ای (ح.ا.ع)

شناخت ما اززندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اولاد صالح و شریف مقام عظمی ولایت حضرت امام مطلق سید علی حسینی خامنه ای (س)امروز بر هر افسر جنگ نرم برای دفع جدال نابرابر فرهنگی و...بسیار لازم و حیاتی می باشد

مدافعان حریم آیت الله آقا مجتبی حسینی خامنه ای (ح.ا.ع)

شناخت ما اززندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اولاد صالح و شریف مقام عظمی ولایت حضرت امام مطلق سید علی حسینی خامنه ای (س)امروز بر هر افسر جنگ نرم برای دفع جدال نابرابر فرهنگی و...بسیار لازم و حیاتی می باشد

بسم الله الرحمن الرحیم
امروز بر هیچ کس پوشیده نیست که تبلیغات رسانه ای جبهه کفر و فتنه و منافقین داخلی و خارجی برای تخریب چهره ولایت امر مسلمین جهان امام مطلق و عبد صالح حاج سید علی حسینی خامنه ای (د.ظ.ع)و فرزندان شریف و صالح این حضرت خصوصا باتوجه به کینه دشمنان و حسرت و حرص منافقین و فتنه گران شناخته شده و این حضرت (ایت الله العظمی آقا مجتبی حسینی خامنه ای (ح .ا.ع)}اینکه دشمنان با توجه به ناکامی های خود چه در جنگ گرم و امروز خصوصا در جبهه جنگ نرم و انتشار اخبار دروغین در کشور و سطح جهانی بخواهند حرکتهایی به مراتب دشوارتر و فتنه انگیزانه تر از سابق(زمانی اسلامیت بدون روحانی و امروز روحانیت بدون اسلام}بدین معنی که فتنه اخیر از قم بر میخیزد و اینبار برخلاف گذشته که فتنه گران را افراد اباش و لاابالی و خلاف کاران سابقه دار حامی و تشکیل دهنده و صحنه گردان ان فتنه به شمار می رفتند ولی دشمن بعد از ناکامی های خود در فتنه های گذشته خصوصا فتنه 88 که ضربه کاری بر بدنه فتنه 88 وارد شد اینبار شناسایی و تمیز فتنه گران به دلیل عوض شدن چهره آنها توسط کدخدای فتنه گر در لباس افرادی شاخص و به ظاهر با شخصیت و لباس روحانیت }اینبار پا به عرصه مبارزه نهاده است و باید بگوییم سر پیکان این جماعت فاسد و خائن مقام عظمای ولایت حضرت آقا (س)و تخریب چهره ولد صالح ایشان خصوصا ایت الله آقا مجتبی حسینی خامنه ای (ح ا ع)می باشد و باید گفت در این زمینه هزینه های بسیار و نیروهایی به مراتب فاسد تر ولی موجه منظر به میدان فرستاده تا به تخریب بدنه تشیع و امامت و ولد صالح ایشان ضربه ای سخت وارد کند لذا اینجانب کیوان گیتی نژاد سرباز نایب ولی عصر ارواحنا لک فدایه و شاگرد مکتب ولد خلف حضرت یعنی ایت الله اقا مجتبی حسینی خامنه ای (ح . ا.ع)بر این دیدم که به مبارزه با این جبهه را با دفاع از خاندان ولایت و امامت و با همراهی و همیاری شما سربازان وفادار خاندان ولایت و امامت به شکلی جدی در پیش گیرم و در این راه اگر شهید شوم بی شک در ره ولایت بوده و این شهادت را اوج معرفت و لیاقت خویش بر می شمارم والصل الله علی محمد و ال محمد

  • ۰
  • ۱

لیبرالیسم و ساختار فکری و عملی آن:

تصویر مرتبط

چکیده: برخی از متفکران مغرب زمین به نقد فلسفی لیبرالیسم پرداخته اند، اما رویکرد اصلی این دو مقاله، نقد مبانی و ارزش های لیبرالیسم از دریچه اندیشه اسلامی است . مدعای نویسنده آن است که اصول و آموزه های اسلامی در تقابل آشکار با این تلقی از لیبرالیسم است و این موضوع را در سه محور (آزادی، حق و خیر و فرد و جامعه) دنبال می کند .

تصویر مرتبط

در میان ایدئولوژی های سیاسی، هیچ کدام به اندازه لیبرالیسم از تنوع قرائت برخوردار نیست . ازاین رو باید به جای تعریف دقیق، در جست وجوی تعریفی مسامحه آمیز از لیبرالیسم باشیم . در چنین تعریفی، به باورها و ارزش های مشترک و مورد تاکید لیبرال ها اشاره می شود بی آنکه اصراری بر وجود تلقی و تصور مشترک از آنها باشد . با چنین نگاهی، می توان لیبرالیسم را تعهد به مجموعه ای از باورها و ارزش های مبهم و کلی مانند آزادی و استقلال فرد (1) دانست . ازاین رو، لیبرال ها به طور سنتی از کاپیتالیسم و بازار آزاد اقتصاد، مالکیت خصوصی، آزادی اندیشه و بیان و مذهب، حقوق و آزادی های سیاسی و محدود کردن حریم دولت دفاع کرده اند; گرچه در هر یک از این عرصه ها با اختلاف نظرهایی روبه رو هستیم، اما با تسامح می توان ادعا کرد که نحله های لیبرال، آزادی فرد را بالاترین ارزش سیاسی می دانند .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

از نظر آنان، استقلال فردی باید بی قید و شرط باشد و هر فردی آزاد است که تعریف خویش را از زندگی خوب و خیر و سعادتمند داشته باشد و با انتخاب و تصمیم فردی خویش مستقل از دخالت دولت و هر مرجع قدرتمند دیگر، خواسته ها و ایدئال های فردی خود را جامه عمل بپوشاند . البته لیبرال ها در مورد افرادی مانند کودکان که به صورت موقت - مثلا بر اثر آسیب روانی و یا امراض جدی و سخت - دچار مشکل می شوند، نوعی سرپرستی و قیم مآبی (2) را پیشنهاد می کنند، اما سخن آنان، در تعمیم این دخالت و قیم مآبی و امکان دخالت دولت در ارائه مدل زندگی خوب و ترغیب افراد به برخی شیوه های زندگی، در اثر تصمیم گیری های کلان اجتماعی و سیاسی است .

 تصویر مرتبط

استدلال لیبرال ها آن است که همه انتخاب ها و تصمیم گیری های افراد به طور برابر معقول است . مردم به طور یکسان از حق انتخاب برخوردارند و چون ترجیحی میان این انتخاب ها نیست، دولت حق آن را ندارد که به بهانه عقلانی تر بودن یا برتر بودن برخی مبانی خیر بر دیگر مبانی و تلقی ها از خیر، اقدام خویش به دخالت در حریم تصمیم گیری های فردی را موجه کند .

اشاره به نگاه لیبرال ها به دو بحث عدالت و دموکراسی، در فهم بهتر لیبرالیسم بسیار مؤثر است . از دیدگاه لیبرالیسم کلاسیک، ساختار اجتماعی و نظام حقوق و وظایف در یک جامعه، زمانی عادلانه است که این اجازه به افراد داده شود که با توجه به استعدادها و توانایی ها و دانش و کوشش خویش به تلاش و تکاپوی آزادانه بپردازند و مالک دسترنج خود باشند; بنابراین، عدالت مربوط به فراهم آوردن شرایط چنین ساختاری است . در این تلقی، عدالت به هیچ رو به پی آمدها و دستاوردهای تلاش ها و برتری های افراد مربوط نمی شود . این تصور خاص از عدالت به «عدالت مبادله ای » (3) موسوم است . لیبرال های سنتی و محافظه کار با ایده عدالت توزیعی مخالفند و بازستاندن بخشی از دارایی های افراد تحت عنوان مالیات و باز توزیع ثروت به منظور رفع فقر و حمایت از اقشار آسیب پذیر را نوعی بی عدالتی در حق افرادی می دانند که با قابلیت و توانایی و استعداد طبیعی خویش در شرایط رقابتی به ثروت و مواهب بیشتری دست یافته اند .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

درباره رابطه لیبرالیسم و دموکراسی نیز باید گفت که دموکراسی چیزی جز پذیرش حکومت اکثریت (4) نیست . اگر تن دادن به حکومت اکثریت، در فرایند قانون گذاری و تصمیم گیری کلان اجتماعی حد و مرزی نداشته باشد، اصول و ارزش های لیبرالی را نیز در معرض دگرگونی و نابودی قرار می دهد . مالکیت خصوصی، آزادی های فردی، تساهل سیاسی و مذهبی و سیستم بازار آزاد از زمره ارزش های مورد تاکید لیبرال هاست; حال آنکه اگر در همه امور میزان خواست و رای اکثریت باشد، چه بسا در مواردی خواست اکثریت چیزی متفاوت با این ارزش ها و اصول باشد . لیبرال ها موفق شدند که با مهار دموکراسی در چارچوب تعهد حکومت اکثریت به اصول بنیادین لیبرالی به نوعی از دموکراسی مهار شده (5) باورمند شوند و آشتی میان لیبرالیسم و دموکراسی را به سود لیبرالیسم و در قالب لیبرال - دموکراسی برقرار سازند

.

تصویر مرتبط

پشتوانه فلسفی لیبرالیسم

همواره یکی از راه های نقد لیبرالیسم، به چالش کشاندن مبانی نظری آن بوده است . متفکرانی نظیر السدیر مکین تایر، مایکل سندل و چارلز تیلور به روش های مختلف و از دیدگاه های گوناگون، مبانی نظری لیبرالیسم را هدف گرفته اند . در مقابل، پاره ای متفکران لیبرالی معاصر نظیر جان راولز و ریچارد رورتی تمهیدی اندیشه اند که سعی در انکار بنا شدن لیبرالیسم بر مبانی نظری و فلسفی خاص دارد . بنابراین، کار فیلسوف سیاسی مدافع لیبرالیسم، آن است که به جای اقامه استدلال و برهان فلسفی و نظری به سود لیبرالیسم، سعی در روشن کردن ابعاد فرهنگ سیاسی جوامع لیبرالی داشته باشد تا از رهگذر این تحلیل و یافتن رگه های ارزش های لیبرالی در تار و پود این فرهنگ، مطلوب بودن و سازگاری آن را با مدل سیاسی لیبرالی روشن تر سازد .

تصویر مرتبط

روشن است که این رویکرد رادیکالی ررتی دعوی مطلوب نمایاندن لیبرالیسم را خدشه دار می کند و این مدل سیاسی را تنها برای جوامعی که به هر دلیل - موجه یا ناموجه - اصول و ارزش های لیبرالی را درونی فرهنگی سیاسی خویش کرده اند، موجه و مطلوب می شمارد; حال آنکه بیشترین رویکرد در میان لیبرال ها، لیبرالیسم را به طور مطلق و عام نظریه سیاسی مطلوب و موجه می داند .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

تقابل اسلام و لیبرالیسم

محورهای اساسی لیبرالیسم را می توان در نکات زیر خلاصه کرد:

1 . تاکید بر استقلال فرد که با تلقی خاصی از معنای آزادی همراه می شود که به «آزادی منفی » (6) موسوم است . آزادی منفی یا «آزادی از» (7) آزادی را بر اساس نبود اجبار و فشار بیرونی تعریف می کند; فرد آزاد فردی است که به دور از تحمیل و اجبار بیرونی تصمیم می گیرد و انتخاب می کند;

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

2 . تقدیم حق (8) بر خیر (9) و لزوم فراموش کردن مبحث ارزشی خیر و سعادت در حوزه سیاست تصمیم گیری کلان اجتماعی;

3 . اعتقاد به دولت حداقلی و غیرمداخله گر که رسالت اصلی آن در نگهداری از پیش شرطهای رقابت آزاد و تحکیم نهادهای حافظ چارچوب های حقوقی جامعه خلاصه می شود;

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

4 . لزوم پای بندی بر بی طرفی لیبرالی و عدم گرایش و تعهد دولت به مذهب یا مسلک ایدئولوژیک خاص;

5 . اعتقاد به اینکه آزادی ارزش مطلق است و بر دیگر ارزش های انسانی مانند برابری و عدالت و ایمان و فضایل اخلاقی تقدم دارد . معنای این تقدم آن است که به بهانه حفظ هیچ یک از این ارزش ها، نمی توان آزادی افراد را محدود کرد .

مدعای نگارنده آن است که اصول و آموزه های اسلامی در تقابل آشکار با این تلقی از لیبرالیسم است، زیرا برخی از این مؤلفه های پنج گانه در تعارض مستقیم با توصیه های اسلام در زمینه کارکرد و رسالت دولت دینی است و برخی دیگر، مبتنی بر انسان شناسی و مبانی نظری خاصی است که آشکارا با نگرش اسلامی به این مباحث بنیادین، ناسازگار است . در اینجا می کوشیم به اختصار برخی ناسازگاری ها و تعارض ها را بیان کنیم .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

1 . دین و آزادی: دین در جوهر، با پاره ای از محدودیت ها و مرزبندی ها همراه است . گرچه از این زاویه، دین محدودکننده و کنترل کننده و سلب کننده آزادی محض آدمی می نماید، اما از زاویه دیگر، نوعی رهایی و آزادی را به ارمغان می آورد . اگر بخواهیم یا «آزادی برای » (11) است که در نقطه مقابل تلقی لیبرالی از آزادی یعنی «آزادی منفی » قرار می گیرد . مدافعان نظریه آزادی مثبت، به مسئله غایت و پی آمد فعل اختیاری آدمی نیز توجه می کنند; کسی که به علت شرایط خاص اقتصادی سیاسی جامعه اش نمی تواند برخی استعدادهای درونی خویش را شکوفا کند، فردی آزاد نیست; اگرچه به ظاهر، کسی او را به انجام یا ترک فعلی مجبور نمی کند . در جامعه مبتنی بر اقتصاد رقابتی و بازار آزاد، کسانی که به علت فقر و اختلاف طبقاتی زیاد، فرصتی برابر برای رقابت با قشرهای ثروتمند و صاحب نفوذ ندارند، از نبود آزادی اقتصادی رنج می برند . در جامعه ای که

تصویر مرتبط

رسانه های جمعی و بنگاه های بزرگ تبلیغاتی، اندیشه ها و جهت گیری ها علاقه های سیاسی افرادرا کنترل و هدایت می کنند، مردم حقیقتا آزادی انتخاب ندارند; گرچه آنها با معیارهای لیبرالی و مفهوم آزادی منفی آزادند . همچنین در بعد اخلاقی و معنوی، اگر شرایط اجتماعی و مناسبات اقتصادی و فرهنگی به گونه ای طراحی و تنظیم شود که پای بندی به اخلاق و زیست معنوی با مشکلات فراوان همراه شود و در عمل، فرصت و شرایط رشد فضایل و معنویت از افراد تا حد زیادی گرفته شود، این جامعه آزادی معنوی ندارد، گرچه به لحاظ خارجی کسی بد اخلاقی و فساد رابه دیگری تحمیل نمی کند .

 تصویر مرتبط

نظریه آزادی مثبت، جامعه آزاد را جامعه ای می داند که امکان شکوفایی افراد و مجال بروز استعدادها و خواسته های واقعی آنان به حداکثر برسد . این نگرش، در مواردی نیازمند آن است که دولت در اموری مداخله کند یا آزادی عمل پاره ای افراد و گروه ها سد شود .

نکته پایانی آنکه، در نظام ارزشی اسلام، استقلال فردی و آزادی در عین برخورداری از جایگاهی والا، هرگز به عنوان ارزش مطلق و برتر از همه ارزش ها قلمداد نمی شود . در بینش اسلامی، انسان موجودی انتخاب گر و صاحب اراده آزاد است که بار مسئولیت انتخاب خویش را بر دوش می کشد و کمال وجودی او در سایه این انتخاب گری معنا می یابد . با وجود این، آزادی و انتخاب گری، یک ویژگی وجودی است نه یک غایت و هدف ارزشی . دین می کوشد با هدایت و توصیه ها و مرزبندی های اخلاقی فقهی و معنوی، چارچوب انتخاب درست را در اختیار بشر نهد .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

2 . حق و خیر: ترسیمی که هر نظام حقوقی از حقوق آدمیان در زمینه های مختلف خصوصی و عمومی ارائه می کند، بی شک وامدار تعریف خاصی از انسان و سرشت او، فرد و جامعه ایده ئال و نگاهی خاص به اهداف ساختار اجتماعی مطلوب است . دولت لیبرال در تصمیم گیری های خویش، حتی در اموری مانند تفریحات و اختصاص یارانه یا وضع مالیات، به طور مستقیم یا غیرمستقیم به جنبه های ارزشی و هدف ها و مبانی لیبرالی توجه می کند و نسبت به ارتقا یا زوال فرهنگ لیبرالی بی اعتنا نیست .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

مراجعه به آموزه های اسلامی، نشان می دهد که گرچه اسلام در نظام حقوقی خویش چارچوب مشخصی برای حقوق مردم ترسیم کرده و بر رعایت حق الناس و احترام به حق مشروع هر فرد تاکید فراوانی دارد، ولی کارکرد و وظیفه اقتدار سیاسی و دولت اسلامی به حراست از این چارچوب حقوقی و تامین شرایط اولیه و ضروری یک اجتماع سیاسی محدود و منحصر نمی شود، بلکه مسئولیت دولت اسلامی برخاسته از لزوم متعهد بودن او به تصویری است که اسلام از خیر جامعه و زندگی مطلوب اسلامی ارائه می دهد . با این توضیح مختصر، این نکته آشکار می شود که نه تنها اسلام با نظریه بی طرفی دولت به شدت مخالف است و دولت مشروع و مطلوب را موظف به تعهد به دین و حدود شریعت و ترویج کمالات اخلاقی می داند، بلکه با نظریه دولت حداقلی نیز ناسازگار است . معنای این تعهد، تحمیل دین داری و اجبار به پذیرش دین نیست، بلکه جهت گیری تصمیم ها و تدابیر حاکمان جامعه اسلامی باید به گونه ای باشد که شرایط دین ورزی را آماده کند و در عمل، روح دیانت و اخلاق را با رفع موانع فساد و تباهی، در کالبد جامعه بدمد .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

3 . فرد و جامعه: همان گونه که تاکید شد، از آموزه های اصلی لیبرالیسم، برجسته کردن لزوم صیانت از استقلال فردی و پاس داشت حق انتخاب فردی و آزادی ابراز خویشتن است . پرسش اساسی آن است که آیا فرد را می توان مستقل از جامعه و نیازها و شرایط و ویژگی های آن در نظر گرفت و به طور مطلق و غیرمشروط، به برتری استقلال فردی و محترم شمردن حق انتخاب فردی حکم داد، حتی اگر در مواردی با ارزش ها و تعهدات یک جامعه در تضاد باشد؟ لیبرال ها به طور سنتی از فردگرایی دفاع می کنند و جامعه را تنها یک فضای اعتباری می دانند که فرد بنا به ضرورت ها، خود را با آن درگیر می کند و برای به دست آوردن منافعی، از استقلال خویش به طور محدود چشم پوشی می کند . ازاین رو در همه حال، آنچه مهم است رعایت مصلحت فرد است و تشخیص آن با خود فرد است که در قالب انتخاب آزادانه وی ابراز می شود .

تصویر مرتبط

این رویکرد لیبرالی با مخالفت جدی جامعه گرایان (12) روبه رو شده است . جامعه گرایان بر آنند که لیبرال ها تصویر رابطه فرد و جامعه را به خوبی درنیافته اند . به طور خلاصه می توان گفت که اسلام به هیچ رو این اندازه از فردگرایی را که در لیبرالیسم است نمی پذیرد; بر اساس آموزه های اسلامی، فرد در برابر جامعه مسئول است و کیان جامعه مقدم بر منافع و علاقه های فردی افراد است . ازاین رو در موارد تزاحم منافع فرد با مصلحت جامعه، مصلحت جامعه است که مقدم می باشد .

 

تصویر مرتبط

اشاره

لیبرالیسم پس از فروپاشی مارکسیسم سیاسی، تا مدت ها به عنوان ایدئولوژی بی منازع در صحنه سیاسی جهان به شمار می آمد، به گونه ای که برخی از متفکران غرب، پایان تاریخ را حاکمیت لیبرال - دموکراسی در سراسر جهان دانستند . اما رشد اسلام سیاسی و دگرگونی جغرافیای سیاسی اسلام در سرزمین های مختلف جهان، روز به روز این احتمال را افزایش می دهد که لیبرالیسم در دهه آینده با رقیبی پرتوان تر روبه رو خواهد شد . از این سو نیز، جهان اسلام با اندیشه لیبرالیسم در لایه های مختلف آن، درگیر شده است و حل این اختلاف، درگرو تبیین درستی از نقطه های تماس اسلام و لیبرالیسم و نیز پیش گرفتن موضع آگاهانه در مورد پرسش هایی است که از سوی لیبرالیسم در مورد فرهنگ اسلامی مطرح شده است . موضوع مقاله حاضر را از این جهت باید در شمار اولویت های فکری روزگار ما به حساب آورد . در اینجا نکاتی را در حال و هوای این مقاله و در جهت استمرار ایده ها و اندیشه های آن می افزاییم:

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

1 . هر چند تعریف مشترک و دقیقی از لیبرالیسم نمی توان به دست داد، ولی بدون داشتن تصویری گویا از شاکله و شاخصه های آن، به درستی نمی توان به ارزیابی این کلیت پرداخت . جناب واعظی فهرستی از ارزش های اصلی لیبرالیسم را ارائه کرده و مقاله خویش را بر همین محورها سازماندهی کرده است . این رویکرد هر چند به خودی خود پسندیده است، ولی در یک تحلیل ژرف تر، مناسب می نماید که نخست، این اصول و ارزش ها در یک چارچوب نظری و منسجم پیوند یابد و سپس، «نظام فکری لیبرالیسم » با نظام معرفتی اسلام مقایسه شود . در اینجاست که می توان نشان داد که جایگاه مقولاتی چون آزادی یا استقلال فردی، الکیت خصوصی و مانند آن در منظومه اندیشه لیبرالیسم دقیقا چیست و این مقوله ها چه نسبت معرفتی با یکدیگر پیدا می کنند .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

 

2 . لیبرالیسم را از چند دیدگاه نقد کرده اند که اجمالا همه این مباحث را می توان در چهار محور دسته بندی کرد: 1 . نقد فلسفی; 2 . نقد اخلاقی; 3 . نقد سیاسی; 4 . نقد دینی .

با آنکه نقد درون دینی از لیبرالیسم یک حوزه مستقل است، اما در عین حال باید اندیشید که این گونه نقادی ها امروزه تا چه اندازه نفوذ و تاثیر دارد . در زمانه ای که ایدئولوژی های سکولار و مادی با ارائه چهره ای عام و بی طرف از خود، به استحاله بنیادهای معرفت دینی در چارچوب نظری خود می اندیشند و با شعار تقدم عقل و اندیشه فلسفی بر منابع و معرفت دینی، فرصت روی آوردن به حوزه معرفت ناب دینی را از مخاطبان می گیرند، بهتر آن است که نخست به تحلیل رگه ها و ریشه های فلسفی و نظری لیبرالیسم بپردازیم و با نقد پایه های فکری آن، راه اندیشیدن مستقل و مستقیم به منابع دینی را بر مخاطبان بگشاییم . در صورتی که چنین مقدمه ای فراهم نگردد، بیم آن می رود که مخاطب، ایده ها و ارزش های لیبرالی را حتمی انگاشته و آن را در فهم برداشت از اسلام دخالت دهد .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

تبیین و نقد فلسفی لیبرالیسم از یک جهت دیگر نیز اولویت دارد . ذهنیت بسیاری از نخبگان جوامع کنونی - حتی در جامعه ما - به صورت مستقیم و غیرمستقیم متاثر از مؤلفه های لیبرالی است و این پیش فرض ها، به طور ناخودآگاه بر جهت گیری فکری آنان تاثیر می گذارد . با نقد فلسفی می توان نخست به ساختار شکنی ذهنیت مخاطبان پرداخت و ریشه های ایدئولوژیک آن را نشان داد .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم و اسلام

 

همچنین باید توجه داشت که نقد دینی - همانند نقداخلاقی و نقد سیاسی - در نهایت، ارزشی را در مقابل ارزش لیبرالی قرار می دهد و برگزیدن یکی از دو ارزش بر دیگری، به تحلیلی فلسفی و برون دینی نیاز دارد . پس بهتر است که در هر یک از نقدهای سه گانه، پیشاپیش نقد و تحلیلی فلسفی از سکولاریسم ارائه گردد .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم

3 . البته نقد دینی از یک جهت کاری دشوار و پر مخاطره است; چرا که بر خلاف نقدهای برون دینی، در اینجا اصل یا ارزش به دین نسبت داده می شود و اثبات یا استنباط این نکته، کاری حساس و طاقت فرساست . از آنجا که مفاهیمی همچون آزادی، حق، فرد، جامعه، دولت حداقلی و غیره همگی مقوله هایی جدید و نوآمد هستند و دربافت فرهنگی کاملا متفاوت با فرهنگ ما ظهور و رشد یافته اند، فهم دیدگاه اسلامی در این موارد نیازمند تلاش و تکاپوی افزون تری است; پس، جا دارد که بخشی از مطالعات اسلامی در این حوزه ها متمرکز شود تا همانند آنچه در تاریخ فقه شیعه پدید آمده است، استنباطها در این زمینه های جدید نیز از روش شناسی و منطق قابل دفاع و همگرایانه برخوردار شود .

نتیجه تصویری برای لیبرالیسم و اسلام

پی نوشت:

1. autonomy of individual.

2. paternalism.

3. commutative Justice.

4. rule of majority.

5. limiteddemocracy.

6. negativefree dom.

7. free dom from.

8. right.

9. good.

10. positive free dom.

11. free dom to.

12. communitarians


  • کیوان گیتی نژاد
  • ۰
  • ۰

نقش و رهبری  26 ساله نایب مطلق امام زمان عج

امام خامنه ای س نسبت به جوامع دینی و آزادیخواه و انقلابی

امام خمینی(ره) درباره امام خامنه‌ای می‌فرمودند: برادری آشنا به مسایل

 

فقهی. چون خورشید روشنی می‌بخشد. من آقای خامنه‌ای را بزرگ کردم.

ا

یشان سرمایه انقلاب هستند. با بودن آقای خامنه‌ای شما خلأ رهبری ندارید.

تدابیر و هوشمندی های رهبری 26 ساله آیت الله العظمی امام خامنه‌ای

به گزارش مشرق، گزارش «مروری برمدیریت آیت الله العظمی امام خامنه ای در دوران

رهبری» یا «26 سال تلالو خورشید روشنایی بخش انقلاب» را در ذیل ملاحظه می

نمایید:

1- کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد


که شجاع تر، با تدبیرتر، خلاق تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می کند؟ آیا


می توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟


کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه


بحران ها و فشار ها وتهدید هاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از


بحران های 26 ساله نظام اسلامی که ازاین حیث در میان حدود 200


کشور دنیا بی نظیر است، می تواند ادعا کند رهبری را می شناسد که او در عبور کشتی

 انقلاب از دل طوفان ها و امواج سهمگین، مدبرانه تر از او

هدایت کشتی را می توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟

کدام ملتی می تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید

که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟

2-امام خمینی بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود:«یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ... برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می بخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست ... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد درگوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ... من آقای خامنه ای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می باشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبری اند، با بودن آقای خامنه ای شما خلا ء رهبری ندارید و ... »

3-و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود درمیان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: «ما با خدا پیمان بسته ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد.

آرمان هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی وساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.»

4-آیت الله خامنه ای - مقام معظم رهبری «در روز اول فقدان امام، پیش بینی کردند که همه چیز تمام شد. . . دشمنان ما امید داشتند که شاید از گوشه و کنار قضایا و یا اظهارات و موضع گیری های داخلی چیزی را احساس کنند تا بتوانند براساس آن بگویند انقلاب راه جهت گیری اش را عوض کرده است، بحمدالله از امیدی که بسته بودند، مأیوس شدند و در این روزها اخبار

، خبرگزاری ها و اظهارات مقامات سیاسی قدرت های استکباری کاملاً منعکس کننده این یأس است. »

نقش رهبری در ناکام گذاشتن دشمنان و مأیوس کردن آنها در آن روزهای آشوب و دلهره،

بسیار تعیین کننده بود. رهبری فرزانه انقلاب با مدیریت حکیمانه خود، این دل های نگران

 و مضطرب را به شکل هنرمندانه ای به ساحل أمن هدایت کردند و با دمیدن مجدد روح

نشاط و شادابی و امید در جان فسرده مردمی که با ارتحال امام (ره)، روح و توان خویش

را کاملاً از دست رفته می دیدند، اولین نشانه معجزه مسیح گونه اش را به زیبایی تمام، برای دنیا به تصویر کشاندند.

5-بدون تردید مقطع زمانی انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری نظام دارای اهمیت

و حساسیت ویژه‌ای بوده است. برخی نگرانی‌ها که در پی بیماری امام خمینی قدس

سره بوجود آمده بود عبارت بودند از: 1- مدیریت کشور در دوره‌ی پس از امام خمینی .2-

 ناتمام بودن اصلاح و بازنگری قانون اساسی 3- نگرانی از حمله یا تحریکات نظامی عراق،

 امریکا و منافقین؛ با توجه به نقض مکرر آتش‌بس توسط عراق و تبلیغات وسیع برای پیروز

قلمداد کردن خود در جنگ. 4 ـ ادامه‌ی بحران ناشی از توطئه‌ی انتشار کتاب آیات شیطانی

در حوزه‌ی سیاست خارجی و صدور حکم امام خمینی مبنی بر ارتداد سلمان رشدی

نویسنده‌ی آنکه با واکنش سرسختانه‌ی کشورهای غربی مواجه شد. اما معظم له آن

بحران ها و ده ها بحران دیگر را با دست غیبی خداوند متعال به خوبی مدیریت کردند و پشت سر گذراندند.

6-مقوله مقاومت اسلامی به عنوان یکی از شاخصه ها و ارکان انقلاب اسلامی،

 در نگاه نافذ مقام معظم رهبری جایگاه ویژه ای دارد. نگاه معظم له به مقاومت یک

 نگاه اعتقادی و قرآنی است، بدین معنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعده های

 الهی و پیروزی جبهه حق در برابر لشکریان باطل است.

7-برخلاف تصور رایج درباره علم در ایران، نگاه رهبر انقلاب به مقوله علم آموزی تنها دانایی،

 بدست آوردن شغل، پیشرفت در فناوری و تسهیل زندگی مادی نیست، بلکه کارکرد اصلی

علم را «اقتدار آفرینی» می دانند. به همین دلیل ایشان با کسب آشنایی از علوم و رشته

های جدید علمی در دنیا، و تکیه بر استعداد نخبگان و دانشجویان و تلاش مسئولین ا

جرایی به گفتمان سازی(جنبش نرم افزاری و نهضت علمی…)و حمایت مادی و معنوی از نهادها و موسسات علمی پرداختند.

نتیجه این توجهات، پیشرفت در عرصه ای بود که از یک طرف به دلیل بی مبالاتی

حکام طاغوتی در ایران دچار چندین قرن عقب ماندگی شده بود و از طرف دیگر

 مستکبران جهان در آن زمینه ها «منطقه ی ممنوعه ای از علوم» بوجود آورده بودند.

«حالا فناوری هسته‌ای تصادفاً معروف شده است و همه توجه دارند(هم در کشور،

 هم در دنیا ) لیکن فقط این نیست؛ فناوری هسته‌ای هست، علوم هوافضا هست،

علوم پزشکی هست- خوشبختانه امروز کشور ما حائز رشته‌های بسیار مهم و دست ‌ن

یافتنی پزشکی است و کارهای بزرگ پزشکی در این کشور انجام میگیرد- زیست‌ فناوری

هست، نانوفناوری که از علوم جدید و دانش های نوین دنیاست، رادیو داروها، شبیه‌سازی،

 ساخت ابررایانه ‌ها هست؛ سلول های بنیادی که یکی از بزرگترین کارها در عرصه‌ی علم

است، هست؛  رادیوداروهای مهم و داروهای ضد سرطان هست؛ و این فهرست ادامه دارد.»

8-حضور در میدان ‌های جنگ، فرماندهی ستاد جنگ ‌های نامنظم، نمایندگی امام در شورای

عالی دفاع، معاونت وزیر دفاع و در نهایت فرماندهی کل نیروهای مسلح کشور به همراه حضور

عملیاتی در صحنه جنگ، توانست برای رهبر جدید ایران تجربه قابل ملاحظه‌ای را در حوزه نظامی

 و دانش استراتژیک فراهم آورد، به گونه‌ای که کمتر کسی در درایت ایشان در امر رهبری

 نظامی، که یکی از اصلی‌ترین وجوه رهبری کشور، انقلاب و فرماندهی کل قوا است، تردید داشته است.

9-آیت الله خامنه ای ضمن اینکه از شخصیت فرهنگی و سلیقه فاخر در این عرصه برخوردارند،

نسبت به این مقوله چیزی فراتر از خدمات و کالای فرهنگی است، و در واقع نگاه استراتژیک

و کارشناسانه دارند. تقریبا هر حرکت فرهنگی که در کشور در حال انجام است با واسطه

یا به صورت غیرمستقیم مربوط به سیاست گذاری، حمایت و نظارت ایشان است.

10-عدم سازش با نظام سلطه و  تلاش برای حفظ اصل استکبارستیزی انقلاب و کمک

به جنبش های آزادی بخش و مقاومت اسلامی در بین کارکردهای رهبر معظم انقلاب

در طول 26 ساله زعامت، از جایگاه ویژه ای در  فلسفه دشمنی غرب و آمریکا

(نظام سلطه) با رهبر معظم انقلاب برخوردار است.

11-بیست ویژگی بارز امام خامنه ای: 1- خدامحوری2- تکیه بر اسلام ناب محمدی3-

شفقت و رأفت اسلامی4- عدالت محوری و نفی تبعیض5- مردمی بودن6- روز افزون

بودن صفات و شرایط رهبری7- طرفدار نظارت خبرگان8- گستردگی ارتباطات و اطلاعات9-

 قانونمندی و تکیه بر قانون10- طرفداری و دفاع از آزادی11- انتقاد پذیری12- دفاع از مظلومان

و مبارزه با مستکبران13- دعوت به دشمن شناسی و دشمن ستیزی14- دشمن ستیزی 4

همراه با پایبندی بر ارزش‌ها15- دیپلماسی مبتکرانه وتهاجمی16- از خود گذشتگی17

- فروتنی18- امین بودن نسبت به بیت المال19- ساده زیستی20- دوری از قبیله گرایی و پارتی بازی

12-استقلال و استقلال طلبی از خاستگاه و جایگاه رفیعی در اندیشه‌ی رهبر معظم انقلاب ب

رخوردار است؛ به‌طوری‌که ایشان در باب استقلال ملی و ضرورت صیانت از آن بارها به

 ایراد سخنران پرداخته‌اند و ماحصل جملات کلیدی ایشان را می‌توان در قالب توصیفاتی ن

ظیر «اساس مسئله براى یک ملت، استقلال و آزادى است»، «استقلال فرهنگى،

مهم‌تر از استقلال سیاسى و اقتصادى است»، «باید به‌تدریج به سمت استقلال کامل

اقتصادى برویم»، «ملت ایران مزه‏ى استقلال و طعم آزادى و عزت را چشیده است»

و «هدف جمهورى اسلامى، تضمین استقلال کامل ملت است» خلاصه کرد.

13-دستاوردهاى گسترده ایران در عرصه هسته‌‏اى، از تأسیس مراکز هسته‌‏اى اصفهان، ن

طنز، اراک، بندرعباس، فردو و تولید نسل‏هاى دوم، سوم و... سانتریفیوژ غنى‏‌سازى‏اورانیوم،

ساخت مرکز آب سنگین اراک و... نمادى از قابلیت‏ها و ظرفیت‏هاى بالاى نسل جوان ایرانى

است که تحت رهبری های امام خامنه ای محقق شد و نشان داد هنگامى که اراده یک ملت

آزاد و مستقل بر امرى تعلق گیرد، انحصارات و موانع فیزیکى و روانى نظام‏هاى سلطه قادر

به شکست اراده ملت‏ها نخواهند بود.

14- آیت الله العظمی امام خامنه ای بارها دلسوزانه تذکر داده اند که سرگرم شدن به ا

ختلافات فرعی و سطحی در داخل کشور، و در مقابل هم قرار دادن و تعارض ایجاد کردن

و غافل کردن از خطوط و مسائل اصلی، یکی از مصادیق چالش داخلی است. از دست دادن ا

نسجام ملت از چالشهای ماست. دچار شدن به تنبلی و بی روحیه‌گی، دچار شدن به کم‌ کاری

و دچار شدن به یاس و ناامیدی. باید عزم داشته باشیم، عزم  ملی و مدیریت جهادی می تواند این

گره ها را باز کند. جوانان عزیز و نخبگان و فضلای ما باید بنشینند این مسائل را بررسی کنند.

15- یکی دیگر از ویژگیهای بارز رهبری برای مهار بحرانها ، اعتماد ایشان به مردم و نیز تبئین

 دقیق حوادث و بحرانها برای مردم می باشد که وجه بارز آن خطبه های مقام معظم رهبری

است که گامی بزرگ برای مدیریت بحرانهاست.خطبه های تاریخ ساز ایشان نقش مهم و حیاتی

 در حل مشکلات جامعه ایفا نموده است , لذا باید از خطبه ایشان دربعد از رحلت امام(ره)

در تیر ماه 68 و نیز خطبه ایشان در مذمت دنیا گرائی و مباحثی در مورد عبرتهای عاشورا د

ر 18 اردیبهشت 77و خطبه ایشان در برهه قتلهای زنجیره ای در 18 دی ماه 77و همچنین

خطبه معروفشان در حوادث کوی دانشگاه در8مرداد78و  نهایتأ خطبه طوفانی ایشان

 در 29 خرداد 88 را جزو خطبه های تاریخ سازواز مهمترین ویژگیهای ایشان در مدیریت بحرانها به شمار آورد.

16-دوره بیش از ربع قرنی پس از امام خمینی را با اقتدار کامل و صیانت دقیق از انقلاب

 و هدایت آن به‌سوی اهداف بلند و پشت سرگذاشتن برخی از این اهداف به پیش‌برد،

معلوم شد که وی (امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) «امام» دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی

است که نشان داد چگونه می‌توان راه امام(ره)موسس را در سخت‌ترین اوضاعی که دشمنان

داخلی و خارجی رقم می‌زنند، طی کرد و موانع را یکی پس از دیگری کنار زد و توطئه‌ها را

خنثی کرد و دستاوردهای جدید را یکی پس از دیگری به کارنامه انقلاب پویا و بالنده افزود

و آمال و آرزوهای رویایی دشمن را که در دنیای بدون امام خمینی(ره)شکل گرفته بود، بر هم ریخت.

جایگاه و ویژگی‌های امروز انقلاب اسلامی روشن‌ترین و معتبرترین تفسیر این کلام امام

خامنه‌ای(مدظله العالی)است که پس از رحلت حضرت امام(ره)هشدارگونه به همه و به‌ویژه

 کسانی که خناسانه آرزوی شومی در سر داشتند، اعلام کردند: «راه ما راه امام است».

 ربع قرن رهبری معظم‌له بیانگر وفاداری ایشان به این فریاد رسا و تعهد اعلام شده است.

جا دارد به پاس این ربع قرن تلاش که آگاهان می‌دانند با چه خون‌دل‌هایی همراه بوده با

عاریت گرفتن نیم‌کلامی از حاج آقا روح‌الله خمینی، خودمانی و صادقانه به امام عزیز و ب

زرگ‌مان آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای(مدظله العالی)عرض کنیم حضرت آقا، سید علی

 خدا قوت، خسته نباشید، سایه‌تان مستدام و دشمنتان خوار و ذلیل باد. ان‌شاء‌الله

شناسنامه
نام کامل سید علی حسینی خامنه
لقب آیت‌ الله
زادروز 29 فروردین 1318 ه‍.ش
28 جمادی الاول 1358 ه‍.ق
19 آوریل 1939
زادگاه مشهد، ایران

همسر: خانم منصوره خجسته باقرزاده 
فرزندان پسران: مصطفی، مجتبی،مسعود و میثم
دختران: هدی، بشری
پست‌ها
نماینده مجلس شورای اسلامی
امام جمعه تهران
رئیس جمهور
رهبر جمهوری اسلامی ایران پس از امام خمینی

استادان

سید جواد حسینی خامنه‌ای

میرزا محمد مدرس یزدی

شیخ هاشم قزوینی

سید محمد هادی میلانی

حاج آقا حسین بروجردی

امام خمینی

حسین علی منتظری

مرتضی حائری یزدی

سید محمد محقق داماد

علامه طباطبایی

*دوران رهبری

در 14 خرداد 1368 در جلسه‌ای با حضور مسؤولان کشوری و لشکری، آیت‌الله‌ العظمی خامنه‌ای،

 رئیس جمهور، وصیت‌نامه‌ی سیاسی ـ الهی امام خمینی (ره) را قرائت کرد. مجلس خبرگان

 رهبری عصر همان روز تشکیل جلسه داد تا رهبر یا شورای رهبری جدید برای نظام جمهوری

اسلامی را انتخاب کند. مطابق اصل 107 قانون اساسی مصوب سال 1358، انتخاب رهبری

بر عهدة نمایندگان مجلس خبرگان قرار دارد .

در بحث رهبری شورایی یا فردی، اکثریت اعضای مجلس خبرگان به رهبری شورایی رأی

نداد و آنگاه که بحث از مصداق رهبری برای رأی‌گیری به میان آمد و نام آیت‌الله خامنه‌ای

مطرح شد. برخی از نمایندگان که از نظر امام خمینی مبنی بر صلاحیت آیت‌الله خامنه‌ای

برای رهبری نظام پس از رحلت امام که در جلسات متعددی در حضور سران قوا و نخست‌وزیر

 و حاج سید احمد خمینی ابراز کرده بودند اطلاع اجمالی داشتند خواستار توضیح شاهدان آن

شدند.دو نفر از شاهدان نقل امام خمینی که خود عضو مجلس خبرگان بودند استناد این نظر به امام را تأیید کردند.

همچنین گفته دیگری از امام مبنی بر شایستگی آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری که در جریان

سفر اخیر ایشان به چین و کره شمالی ابراز کرده‌ بودند نیز در آن جلسه با واسطه نقل شد.

در پی آن رأی‌گیری به عمل آمد و اکثریت قاطع نمایندگان مجلس خبرگان با توجه

به نظر امام راحل و صلاحیت‌های دینی، علمی و سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای، معظم‌له

را به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب کردند.

آیت‌الله خامنه‌ای خود به این موضوع اشاره کرده، می‌گویند تا زمانی که موضوع انتخاب

را متعَین ندانستم از پذیرش آن مقام امتناع می‌کردم . پس از بازنگری در قانون اساسی

و انجام همه‌پرسی، مجلس خبرگان رهبری یک بار دیگر براساس قانون اساسی جدید د

ر مورد رهبری معظم‌له رأی‌گیری کرد و اکثریت قاطع مجدداً معظم‌له را به رهبری نظام انتخاب کردند.

*زمینه‌های اصلی نظر امام راحل بر رهبری آیت‌الله خامنه‌ای

برخی زمینه‌های اصلی نظر امام راحل بر رهبری آیت‌الله خامنه‌ای عبارتند از:

مبارزه طولانی‌مدت برای تحقق حکومت اسلامی، اعتقاد راسخ و روشن به انقلاب اسلامی

و نظام جمهوری اسلامی، بیش از یک دهه فعالیتهای همه‌جانبه‌ی سیاسی، اجرایی و فرهنگی

برای استقرار نظام جمهوری اسلامی، روشن‌بینی دینی، تسلط علمی بر مبانی دینی، سلوک

 فردی و اجتماعی، زهد و پارسایی، استناد نمود.

امام خمینی (ره) به مناسبتهای گوناگون شایستگیها، تعهد و خدمتگزاری آیت‌الله خامنه‌ای

 در راه خدمت به نظام جمهوری اسلامی را مورد تأیید قرار داده بودند.

 

*پیام امام خمینی به مناسبت ترور آیت‌الله خامنه‌ای

امام خمینی تاریخ‌ 7 تیر 1360 در بخشی از پیام‌شان به مناسبت ترور آیت‌الله خامنه‌ای

 فرموده‌اند: «اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله‌ی رسول اکرم و

خاندان حسین‌بن‌علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید

و سربازی فدارکار در جبهه‌ی جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و

جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه‌ی انقلاب می‌باشید، میزان تفکر سیاسی خود و

 طرف‌داری از خلق و مخالف با ستمگران را به ثبت رساندید. اینان با سوء‌قصد به شما

عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه‌دار نمودند. اینان

 آن‌قدر از بینش سیاسی بی‌نصیب‌اند که بی‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه

و پیشگاه ملت به این جنایت دست زدند و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به

صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌انداز است ... من به شما خامنه‌ای عزیز،

تبریک می‌گویم که در جبهه‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی

 به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه‌ی خدمت

به اسلام و مسلمین خواستارم»  .

*امام خمینی (ره):  مثل آیت‌الله خامنه‌ای باشید

در تاریخ 8 شهریور 1365 به افراد و رجال سیاسی توصیه کردند که در گفتارشان به جای

عیب‌جویی دائمی، مثل آیت‌الله خامنه‌ای باشند که همیشه همه را نصیحت می‌کند و خدماتش را به رخ مردم نمی‌کشد .

 

*برادر امام خمینی(ره) وخورشید روشنایی بخش

در تاریخ 21 دی 1366 در پاسخ به نامة آیت‌الله خامنه‌ای در مورد ولایت مطلقة فقیه،

در بخشی از نامه نوشتند: «اینجانب که از سال‌های قبل از انقلاب با جناب‌عالی ارتباط

 نزدیک داشته‌ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است، جناب‌عالی را یکی

از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می‌دانم و شما را چون برادری آشنا به مسائل فقهی

 و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقة فقیه جداً جانبداری می‌کنید،

می‌دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید

 که چون خورشید، روشنی می‌دهید»

 

 

شما در بن بست نخواهید بود

حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی، نزدیکترین فرد به امام خمینی

که مشاور و مورد وثوق کامل ایشان بود، نقل کرده که امام در پی سفر خارجی

  آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند».

زهرا مصطفوی، دختر امام خمینی (ره) بیان کرده که آنگاه که از امام درباره‌ی رهبری

آیندة نظام پرسیده است ایشان از آیت‌الله خامنه‌ای نام بردند و آنگاه که از مقام علمی

آیت‌الله خامنه‌ای سؤال کرده است ایشان اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای را تأیید کرده‌اند.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز نقل کرده که زمانی که امام درصدد عزل آیت‌الله منتظری

 از رهبری آینده بودند در جلسه‌ای که با حضور سران سه‌قوه، نخست‌وزیر (میرحسین موسوی) و

حاج سید احمد خمینی در محضر امام تشکیل شده بود در مورد جانشین رهبری بحث شد ایشان ا

ز  آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری آیندة نظام نام بردند.

وی همچنین بیان داشته که در جلسه خصوصی خود با امام راحل نسبت به وضع رهبری در آینده ا

براز نگرانی کرده است و امام در پاسخ با اشاره به آیت‌الله خامنه‌ای فرموده‌اند: «شما در بن بست ن

خواهید بود، چنین فردی در میان شما هست. چرا خودتان نمی‌دانید؟»

 

*مقطع زمانی انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و بیعت ها با امام خامنه ای

بدون تردید مقطع زمانی انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری نظام دارای اهمیت و

حساسیت ویژه‌ای بوده است. برخی نگرانی‌ها که در پی بیماری امام خمینی قدس سره

بوجود آمده بود عبارت بودند از: 1- مدیریت کشور در دوره‌ی پس از امام خمینی .2- ناتمام

 بودن اصلاح و بازنگری قانون اساسی 3- نگرانی از حمله یا تحریکات نظامی عراق، امریکا

و منافقین؛ با توجه به نقض مکرر آتش‌بس توسط عراق و تبلیغات وسیع برای پیروز قلمداد

کردن خود در جنگ. 4 ـ ادامه‌ی بحران ناشی از توطئه‌ی انتشار کتاب آیات شیطانی در

حوزه‌ی سیاست خارجی و صدور حکم امام خمینی مبنی بر ارتداد سلمان رشدی ن

ویسنده‌ی آنکه با واکنش سرسختانه‌ی کشورهای غربی مواجه شد.

اما آنچه همة  نگرانی‌ها را به امید تبدیل کرد عبارت‌ بودند از:

1- انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به مقام رهبری که در کوتاه‌ترین زمان روی داد.

2- تشییع و وداع میلیونی و بی‌نظیر مردم با امام خمینی (ره) و شکل گرفتن بزرگ‌ترین تشییع و وداع با یک رهبر مردمی که همچون طوفان عظیمی احتمال هرگون توطئه دشمن را منتفی کرد.

3- تأیید و بیعت مسؤولان ارشد نظام و نهادهای مختلف کشور، بیت امام، مراجع تقلید و علما از جمله آیات عظام اراکی، مرعشی نجفی، آیت‌الله میرزا هاشم آملی، آیت‌الله العظمی گلپایگانی و آیت‌الله مشکینی، نخبگان، شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی، خانواده‌های شهدا و اقشار مختلف مردم

4ـ حاج سیداحمد خمینی ساعاتی پس از انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری با ارسال پیام تبریکی به ایشان اظهار داشت: «حضرت امام بارها از جنابعالی به عنوان مجتهد مسلم و نیز بهترین فرد برای رهبری نظام اسلامی‌مان نام می‌بردند. من و تمامی اعضای بیت امام از حضرات آیات خبرگان محترم صمیمانه تشکر می‌نماییم؛ چرا که معتقدیم روح امام عزیزمان از این انتخاب شاد و آرام شده است. من بار دیگر چون برادری کوچک اوامر آن ولی فقیه را بر خود لازم‌الاجرا می‌دانم» .

5- بیعت وسیع و گسترده این پیام را به همراه خود داشت که جانشین امام خمینی، در حوزه‌ی نظر و عمل، اعتقاد راسخ به راه و تفکر امام دارد و آن را با تمام توان استمرار خواهد بخشید. این بیعت‌ها به صورت حضوری، شرکت در راهپیماییها، انتشار اطلاعیه و پیام تبریک و امضای طومار ما بعد آن انجام شد . «کاروانهای میثاق با امام و بیعت با رهبری» در آستانه‌ی چهلمین روز ارتحال امام خمینی از سراسر کشور به راه افتاد. و «مانورهای بیعت با رهبری» در برخی مناطق مرزی و استراتژیک کشور و نیز برگزاری «سمینارهای میثاق با امام، بیعت با رهبری» شکل گرفت . بیعت با آیت‌الله خامنه‌ای، ماهها بعد استمرار یافت و به جهانیان ثابت کرد که ایران با رهبری آیت‌الله خامنه‌ای همچنان پرچمدار امت اسلامی است.
ما راه خود را بر اساس راه امام (ره) ادامه خواهیم داد.

6- مواضع صریح و مکرر آیت‌الله خامنه‌ای مبنی بر تداوم راه امام و حفظ وحدت و ایجاد اعتماد متقابل بین مردم و رهبری و پافشاری بر حفظ اصول دینی، شرع و فقه اسلامی، حمایت بی‌دریغ از مستضعفان و محرومان و قشرهای پایین جامعه و ایجاد وحدت و همبستگی با ملتهای مظلوم و عزت بخشیدن به اسلام و ملتهای مسلمان و مرعوب نشدن از تهدیدات قدرتهای جهانی. آیت‌الله خامنه‌ای از امام خمینی به عنوان «ریشه‌ی شجره‌ی طیبه‌ی انقلاب» یاد کردند و اعلام کردند: ما راه خود را بر اساس راه امام (ره) ادامه خواهیم داد»

 

*مدیریت جهادی امام خامنه‌ای

در مدیریت جهادی امام خامنه‌ای، سه عنصر اصلی وجود دارد: 1ـ نیت الهی و ایمان

به نصرت پروردگار بر مبنای این کلام نورانی که فرمودند: «من کان لله کان‌الله له» 2ـ

 عقلانیت، علم و درایت و انجام کارها مبتنی بر نگاه ترکیبی آرمان‌گرایی واقع‌نگر 3ـ

جهاد و تلاش همه‌جانبه با روحیه جهادی و خستگی‌ناپذیری

بیست‌وشش سال از آغاز دوران ولایت و رهبری حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای(

مدظله‌العالی) می‌گذرد و در این متجاوز ازربع قرن، جهانیان شاهد مدیریتی متفاوت از

معظم‌له در مقایسه با مدیریت دیگر زمامداران و حکمرانان معاصر بوده‌اند. سبک رهبری

و مدیریت امام خامنه‌ای از جهات مختلف با مدیریت و رهبری دیگر رهبران دنیا متفاوت است.

بهترین عنوان برای سبک رهبری ایشان، همانا عنوان «مدیریت جهادی» است.

 اساساً پیامبران و رهبران الهی، دارای مدیریت جهادی هستند و کارآمدی آنان

 برای پیشبرد امور و حل مشکلات در راستای تعالی جامعه، به دلیل همین نوع مدیریت است.

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی طی این بیست‌وشش سال، انقلاب را در مقیاس جهانی

رهبری کرده و اکنون جهانیان شاهد پدیده بیداری اسلامی در جهان اسلام و بیداری سایر ملل مظلوم و مستضعف هستند. مقام معظم رهبری طی این مدت، جمهوری اسلامی ایران را از میان توفان حوادث شکننده عبور داده و اینک همگان اعتراف می‌کنند که ایران قدرت اول منطقه راهبردی غرب آسیا است.

این رویداد مهم در حالی به‌وقوع پیوسته است که نظام سلطه با محوریت آمریکا، در پی آمریکایی کردن منطقه خاورمیانه به عنوان پیش‌نیاز برای تحقق نظام تک‌قطبی با رهبری ایالات متحده بود. آمریکایی‌ها برای سلطه بر این منطقه راهبردی به بهانه مبارزه با تروریسم در پی حادثه خودساخته 11 سپتامبر به افغانستان و سپس عراق لشکرکشی کرده و درصدد اشغال نظامی کشورهای اسلامی در منطقه بودند. این رویکرد آمریکایی‌ها، منطقه غرب آسیا و خصوصاً کشورهایی چون افغانستان، عراق، لبنان و در نهایت سوریه را به عرصه رقابت و نبرد راهبردی بین ایالات متحده و متحدانش از یک طرف و جمهوری اسلامی با ملت‌های منطقه و گروه‌های مقاومت از طرف دیگر تبدیل کرد.

اکنون با گذشت بیش از یک دهه از این نبرد و رقابت سنگین خصوصاً در دو حوزه عراق و سوریه، شکست‌های راهبردی برای آمریکا و پیروزی‌های راهبردی برای جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت حاصل شده و روند تحولات منطقه از پایان عمر امپراتوری فرو ریخته در این نقطه از جهان حکایت می‌کند. تمام آشنایان به مسائل، نیک می‌دانند که مدیریت کلان و عالی امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در تحولات منطقه، نقش اساسی و تعیین‌کننده داشته است.

 

*در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بین‌المللی

دشمنان در پی نابودی جمهوری اسلامی و یا تضعیف و منزوی ساختن ایران بودند؛ لکن ملت ایران با رهبری‌های حکیمانه و مدبرانه رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی، علاوه بر برخورداری از قدرت بازدارندگی نظامی در برابر هر نوع تهدیدی و از جمله آمریکا، با دستیابی به مولفه‌های اصلی قدرت، در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بین‌المللی است.

دشمنان، جنگ علمی را با هدف عقب نگه داشتن جمهوری اسلامی از قافله علم و پیشرفت بر ملت ایران تحمیل کردند، لکن این رهبر معظم انقلاب اسلامی بودند که با طرح «جهاد علمی و جنبش نرم‌افزاری»، بسترهای پیشرفت علمی کشور را فراهم ساختند و اینک ایران، رتبه اول تولید علم در منطقه، رتبه شانزدهم در جهان و سرعت تولید علمش یازده برابر میانگین سرعت تولید علم در جهان است!

نشانه‌های این تولید علم را در هسته‌ای شدن ایران، ورود جمهوری اسلامی به باشگاه فضایی جهان، پیشرفت‌های چشمگیر در علوم پزشکی و تولید داروهای راهبردی، صنایع دفاعی و نظامی، علم نانو و… می‌توان ملاحظه کرد.

*شکست بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین توطئه علیه انقلاب اسلامی

دشمنان طی این سال‌ها، استقلال و عزت ملی ایرانیان را نشانه رفته بودند، لکن رهبر معظم انقلاب با هوشمندی تمام، سیاست‌ها و راهبردی‌های دشمنان را یکی پس از دیگری خنثی نمودند. سیاست‌ها و راهبردهای غرب در قبال موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی از یک طرف و نقش امام خامنه‌ای در تبدیل ساختن ایران به یک کشور ‌برخوردار از دانش و فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای از طرف دیگر، بر هیچ کس پوشیده نیست.

دشمنان با جنگ نرم و سیاست نفوذ و استحاله، به دنبال فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از درون بودند و پس از بیست سال کار، فتنه 88 را با کمک ضد انقلاب و ریزش‌های انقلاب پدید آوردند، لکن این مدیریت الهی امام خامنه‌ای بود که بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین توطئه علیه انقلاب اسلامی را با شکست مواجه ساخت و فتنه‌گران و حامیان داخلی و خارجی آنان را رسوا و منزوی کرد. دشمنان با فتنه 88 به دنبال تعمیق شکاف‌های اجتماعی در ایران بودند، لکن همگان ملاحظه کردند که چگونه رهبر معظم انقلاب اسلامی با شعار «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» ، این توطئه بزرگ را خنثی کردند.

اینک نبرد جدی میان جمهوری اسلامی و ملت ایران از یک طرف و نظام سلطه از طرف دیگر، در حوزه‌های فرهنگی و اقتصادی درجریان است؛ به‌طور قطع، با تدابیر حکیمانه و مدیریت جهادی رهبر عظیم‌الشأن انقلاب اسلامی، سرنوشت نبرد در این حوزه‌ها، همانند سرنوشت نبرد در حوزه نظامی (دفاع مقدس، جنگ علمی و رقابت‌ها و نبردهای منطقه افغانستان، عراق، جنگ‌های 33 روزه، 22 روزه، 8 روزه و سوریه) خواهد بود.

 

*نام‌گذاری دهه چهارم انقلاب به نام دهه پیشرفت و عدالت

ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و دانش‌بنیان.

برخی دستاوردهای این تدابیر که دربیش از ربع قرن مدیریت راهبردی حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای برای کشور به ثمر نشسته است، عبارتند از:
دست‌یابی ایران به داشتن فناوری سلول‌های بنیادی در سال٢٠٠٣ به فاصله پنج‌سال پس از آمریکا.

کسب رتبه هشتم جهان در سلول‌های بنیادین جنینی.

کسب رتبه پنجم جهان در سلول‌های بنیادی القاییIPS.

کسب رتبه اول خاورمیانه در بانک خون بند ناف و تولید حیوان ازIVF در اصفهان.

قرار گرفتن ایران در جمع هفت‌کشور طراح و سازنده موشک ماهواره‌بر و اعزام موجود زنده به فضا.

دوازدهمین کشور جهان در ساخت ماهواره.

هفتمین کشور جهان در سامانه پرداخت ماهواره.

کسب رتبه هشتم جهان در چرخه سوخت هسته‌ای.

کسب رتبه دوم جهان در توربین نیروگاه گازی پس از ژاپن

سومین سدساز بزرگ جهان با اجرای پروژه در ١٢کشور

اهدای برترین مدال فناوری آمریکا به جراح چشم ایرانی، دکتر غلامعلی پیمان، در سال٢٠١٣ میلادی.

تبدیل قریب الوقوع ایران به یکی از ١٠کشور تاثیرگذار جهان (بنا به اعلام شورای اطلاعات ملی آمریکا در گزارش چشم‌انداز بیست‌ساله جهان)
قرارگیری در جایگاه سیزدهم تولید علم جهان و رشد علمی ١١برابری نسبت به متوسط رشد جهان.

 

*مرجعیت آیت الله العظمی امام خامنه ای

یکى از فرازهاى زندگى مقام معظم رهبرى، مسأله مرجعیت ایشان است. پس از رحلت آیات عظام گلپایگانى، مرعشى نجفى و اراکى، حوزه علمیه قم از مراجع ردیف اول و هم سن و سال امام راحل و مورد شناسایى و قبول عامّه، تقریباً خالى ماند و نسلى از مراجع جدید فرا روى ملت مسلمان ایران قرار گرفت.

دشمن یک بار دیگر دست به کار شد تا در رحلت حضرت آیت الله العظمى اراکى، در امور اخلال نماید و این طور القا کند که حوزه هاى علمیه درگیر یک جنگ قدرت شده و خواهند شد آنها نه مقام مرجعیت را مى شناختند و نه علماء و مراجع حوزه عملیه قم و نه ملت بزرگ ایران را، و چون همیشه با تحلیل غلط و نارساى خود، زمینه یک شکست سنگین دیگر را براى سیاست خود فراهم آوردند، مقام معظم رهبرى به افشاى توظئه دشمن و آگاه کردن ملت ایران پرداختند و نقش رهبرى خود را بخوبى ایفا نمودند. اولین القاى دشمن این بود که مردم دیگر را به روحانیت، مثل گذشته علاقه ندارند و از آنها زده شده اند.

« تبلیغات دیگر دشمن در چنین ایامى، این بود که نسل مرجعیت تمام شد و دیگر کسى شایسته و در حدّ مرجعیت نیست!! لکن با انتشار فهرست اسامى علماى شایسته مرجعیت از سوى جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، این تبلیغات نیز خنثى شد.

«تبلیغ کردند که در جامعه‏ ایران دیگر کسى که شایسته مرجعیت باشد نیست. مردم دیدند در مقابل چشم خودشان که ناگهان فهرستى از علماى شایسته‏ مرجعیت از طرف خبره هاى فن منتشر شد. کسانى که مى‏توانند بشناسند، حوزه ‏ها دست آنهاست، قوام حوزه ‏ها به آنهاست، آنها مى‏توانند بگویند. البته آقایان 6 - 5 نفر را معین کردند، معرفى کردند، خب این‏جور مصلحت دانستند که 6 - 5 نفر را بگویند، دیگر صد نفر را که نمى‏شود گفت، اما من به شما عرض کنم امروز در حوزه‏‌ى علمیه‌‏ى قم کسانى که لایق مرجعیتند اگر بخواهیم بشماریم، از صد تا هم بیشترند. لایق مرجعیتند؛ تو همین حوزه قم. شش نفرشان حالا آن بزرگانى بودند که آنها اسم آوردند؛ فقط آنها نیستند. »

جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم در یک فهرست، اسامى واجدین شرایط مرجعیت را براى ملت ایران انتشار داد. این اسامى که در فاصله کوتاهى پس از رحلت حضرت آیت الله العظمى اراکى «رضوان الله علیه» انتشار یافت، ملت ایران را از لحاظ انتخاب مرجع تقلید آسوده خاطر نمود.

در این فهرست، نام مقام معظم رهبرى نیز دیده مى‌شد، که معظم له، به خاطر حضور مراجع عالیقدر در حوزه علمیه قم براى مردم ایران، به دلیل آشنایى خویش به مسائل جهان اسلام و بین المللى، افتاء و مرجعیت مسلمانان بلاد اسلامى را پذیرفتند: «عزیزان من. در این قضیه‏ مرجعیت، موضوع این‏‌جورى نیست. باربر زمین نمی‌ماند. متوقف به فرد نیست این قضیه. بله آقایان، فهرست دادند اسم این حقیر را هم توى آن فهرست آوردند، اما اگر از من سؤال مى‏‌کردند من مى‏‌گفتم نکنید این کار را. بدون اطلاع من این کار را کردند. من بعد از آنى که اعلامیه‏ شان صادر شده بود خبر شدم، والّا نمى‏‌گذاشتم. حتى من به تلویزیون اطلاع دادم، و گفتم اگر آقایان ناراضى نمى‏‌شوند، اعلامیه‏ آنها را که مى‏‌خوانید اسم مرا نخوانید. بعد گفتند نمى‏‌شود، تحریف اعلامیه است آقایان نشسته ‏اند، چند ساعت جلسه کردند نمى‏‌شود. لذا بود که دادند.من حالا به شما عرض مى‏‌کنم، ملت عزیز! عزیزان من! آقایان محترم و بزرگانى که از گوشه و کنار گاهى به بنده پیغام مى‏‌دهند رساله یا چه، من بار فعلیم خیلى سنگین است. بار رهبرى نظام جمهورى اسلامى و مسؤولیت هاى عظیم دنیایى، مثل بار چند تا مرجعیت است. این را شما بدانید. چندتا مرجعیت را اگر روى همدیگر بگذارند بارش ممکن است به این سنگینى بشود. ممکن است. گمان هم نمى‏‌کنم. الان ضرورتى نیست. بله، اگر العیاذ باللّه وضع به جایى مى‏‌رسید که من مى‏‌دیدم چاره اى نیست، مى‏‌گفتم عیبى ندارد. من شانه‌‏ام با همه‏‌ى ضعف و فقرى که دارم، به فضل پروردگار آن‏جایى که ناچار باشم - یعنى ضرورى باشد - ده تا بار این‏جورى را هم حرفى نداشتم که روى دوش خودم بگذارم؛ اما الان آن‏جورى نیست. الان نیازى نیست. این همه مجتهدین هستند بحمداللّه. حالا من قم را اسم آوردم، غیر قم هم هستند، مجتهدینى هستند، افراد شایسته اى هستند. چه لزومى دارد که حالا این بار سنگین را که خداى متعال گذاشته است بر دوش نحیف این حقیر ضعیف، این بار را هم بگذارند رویش. احتیاجى به این معنا نیست. پس این کسانى که اصرار مى‏‌کنند که آقا رساله بدهید، رساله بدهید، توجه بکنند، من براى خاطر این است که استنکاف مى‏‌کنم از قبول بار مسؤولیت مرجعیت. چون هستند آقایان بحمداللّه؛ نیازى به این معنا نیست.البته، خارج از ایران حکم دیگرى دارد. بار آنها را من قبول مى‏کنم. چرا؟ براى خاطر این‏که آن بار را اگر من بر ندارم ضایع خواهد شد. آن روزى که احساس بکنم که این آقایانى که امروز بحمداللّه در این‏جا هستند و بعقیده من کافى هستند و کفایت لازم بلکه فوق اندازه‏ى ضرورى را هم امروز در قم مى‏بینیم وجود دارد براى تحمل بار مسؤولیت، آن روزى که این آقایان بتوانند بار خارج را هم تحمل کنند، آن‏جا باز من مى‏کشم کنار. امروز من درخواست شیعیان خارج از ایران را قبول مى‏کنم براى خاطر این‏که چاره‏اى نیست. مثل همان جاهاى دیگر است که ناگزیر هستیم. اما در داخل ایران هیچ احتیاجى نیست، وجود مقدس ولى‏عصر (ارواحنا فداه و عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف) خود ناظر و حافظ و نگهبان حوزه‏‌هاى علمیه است؛ حافظ و پشتیبان علماى بزرگ است؛ هدایت کننده‏ دلهاى مراجع و دلهاى مردم است. امیدواریم خداى متعال این مرحله را هم براى ملت ایران مرحله‏‌ى مبارکى قرار بدهد.»

*درس خارج فقه رهبر انقلاب

درس خارج رهبری از سال 69 شروع شده است و ایشان بیش از 25 سال است که به صورت منظم به ارائه مباحث فقهی، اصولی و رجال پرداخته‌اند. بیش از هزار روحانی که دروس سطح را گذرانده اند در درس خارج معظم له شرکت می‌کنند. از ویژگی های ممتاز این درس حضور بانوان در آن است؛ بانوانی که جزء زنان فاضل و باسواد حوزه و دانشگاه محسوب می شوند. برخی از افرادی که در این درس شرکت می‌کنند خود در سطح عالی دروس حوزوی قرار دارند و به تدریس دروس خارج فقه و اصول مشغول هستند.

 

*مقاومت اسلامی

مقوله مقاومت اسلامی به عنوان یکی از شاخصه ها و ارکان انقلاب اسلامی، در نگاه نافذ

مقام معظم رهبری جایگاه ویژه ای دارد. نگاه معظم له به مقاومت یک نگاه اعتقادی و قرآنی

است، بدین معنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعده های الهی و پیروزی جبهه

حق در برابر لشکریان باطل است. از طرفی جمهوری اسلامی ره توشه ای سترگ از تجارب

مقاومت چندین ساله چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، در اختیار دارد و رهبر

انقلاب اسلامی بر این باور است که این تجارب راهگشای ملل منطقه خواهد بود. ب

ر همین اساس معادله‌ مقاومت در منطقه، با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت و

تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزه و سایر

مقاومت هاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.

مقاومت اسلامی در سطح منطقه در دو عرصه نمود بیشتری یافته است: نخست مقاومت اسلامی لبنان که با محوریت حزب الله به مبارزه با اشغالگری اسراییل برخاست و شکست های سختی را به ارتش اسطوره ای رژیم صهیونیستی تحمیل کرد. نماد دوم اما در صحنه فلسطین تجلی یافت که با ظهور گروه هایی چون حماس و جهاد اسلامی مبارزات تاریخی مردم فلسطین را در برابر اشغالگراین صهیونیستی، وارد مرحله جدیدی نمود.

*جنگ 33 روزه و وعده پیروزی رهبر انقلاب

سید حسن نصرالله 5 سال پس از جنگ 33 روزه، برای نخستین بار پیام شفاهی رهبری را فاش نمود که آیت الله خامنه ای طی آن در اوج حملات مرگبار اسراییل، خطاب به رزمندگان حزب الله فرموده بود: «برادرانم، این جنگ همچون جنگ خندق و جنگ احزاب است. ولی به خدا توکل کنید، بنده به شما می‌گویم که شما پیروز هستید و وقتی این جنگ با پیروزی شما به پایان برسد، به قدرتی تبدیل خواهید شد که هیچ قدرت دیگری جلودارش نیست.» نصرالله در ادامه، ضمن تمجید از نگاه ژرف و آینده نگری مقام معظم رهبری می گوید: چه کسی می‌توانست چنین برداشتی داشته باشد؟ آن هم در روزهای اول جنگ؟

*جنگ 22 روزه:

گروه های مقاومت فلسطینی همواره خود را مدیون رهنمودها و کمک های مقام معظم رهبری می دانند. اسماعیل هنیه در پاسخ به پیام رهبری به مناسبت جنگ 22 روزه گفت: «این برای من مایه افتخار است که به نمایندگی از دولت و ملت فلسطین و به نمایندگی از غزه مجروح ولی پیروز، مراتب قدردانی و تشکر خود را از مواضع ممتاز و شجاعانه و اسلامی جنابعالی که نشان دهنده، روح والای رهبری ایران اسلامی و روح بزرگ ملت ایران است، اعلام کنم. سخنان و پیامهای جنابعالی قبل از تجاوز به غزه و همچنین به هنگام روزهای سخت جنگ غزه، موجب دمیده شدن روح عزت، آزادگی، کرامت، و ایستادگی در میان مردم غزه و نیروهای مقاومت در مقابله با تجاوز دشمن شد...»

 

*راهکاری برای حل مساله فلسطین

با توجه به پیچیدگی و قدمت قضیه فلسطین، رهنمودهای بدیع رهبر انقلاب در این باره، افکار عمومی منطقه و جهان را به خود جلب کرده است. یکی از این رهنمودها پیشنهاد «همه پرسی عمومی» است که معظم له برای حل مشکل دیرین این سرزمین ارائه نموده اند. به اعتقاد مقام معظم رهبری همه‌ راه هایى که غربیها و وابستگان آنها براى حل مساله‌ فلسطین پیشنهاد کرده و پیموده‌اند، غلط و ناموفق بوده است (از جمله طرح «دو دولت») و در آینده نیز چنین خواهد بود.

اما ما راه‌ حلى عادلانه و کاملاً دموکراتیک را پیشنهاد کرده‌ایم: همه‌ فلسطینى‌ها، چه ساکنان کنونى آن، و چه کسانى که به کشورهاى دیگر رانده شده و هویت فلسطینى خود را حفظ کرده‌اند، اعم از مسلمان و مسیحى و یهودى، در یک همه‌پرسىِ عمومى، با نظارتى دقیق و اطمینان‌بخش شرکت کنند و ساختار نظام سیاسى این کشور را انتخاب نمایند و همه‌ى فلسطینیانى که سالها رنج آوارگى را تحمل کرده‌اند، به کشور خود باز گردند و در این همه‌پرسى و سپس تدوین قانون اساسى و انتخابات، شرکت نمایند. آنگاه صلح برقرار خواهد شد.

بسیاری از محافل و رسانه های منطقه ای از این راهکار استقبال کرده و به بررسی ابعاد مختلف سیاسی و حقوق و اجرایی آن پرداختند. به عقیده این محافل طرح ایران برای حل مسئله فلسطین، طرحی منطقی و برخاسته از راهکارهای سیاسی قابل قبول نزد افکار عمومی جهان است و بر خلاف تبلیغات غرب و صهیونیسم، ایران قصد ندارد یهودیان را به دریا بیفکند. یکی از مطبوعات لبنانی در این باره نوشته است: این سخنان متعلق به رهبر انقلاب اسلامی ایران است؛ رهبر بزرگترین کشور منطقه که در برابر بزرگترین طرح مقابله با رژیم صهیونستی و آمریکا در منطقه قرار دارد.

*بیداری اسلامی


موج بیداری اسلامی که از سال 1389 در شمال آفریقا آغاز شد و به سرعت سایر مناطق خاورمیانه را درنوردید، از همان ابتدا مورد اهتمام ویژه مقام معظم رهبری قرار گرفت. در سطح کلان و راهبردی، نگاه معظم له به این تحولات، ناظر به احیای امت واحده‌ اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه‌ دین و عقلانیت و علم و اخلاق بود که در مقابل طرح های سلطه جویانه غربی همچون جهانی سازی قد علم کرده است. جهت آشنایی با رویکرد مقام معظم رهبری نسبت به بیداری اسلامی و آثار این رویکرد، توجه به نکات زیر قابل توجه است:

جوهره اسلامگرایی: از نگاه معظم له این حرکت گسترده مردمی برخاسته از آموزه های اسلام و الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران بود. به باور ایشان بیدارى اسلامى یک حقیقتى است که اتفاق افتاده است. به تدریج هسته‌ى بیدارى، یقظه‌ اسلامى رشد کرده، ثبت شده است و دارد خود را نشان می دهد... سى و چند سال قبل این مسئله در ایران اتفاق افتاد؛ امروز هم در دنیاى اسلام، در شمال آفریقا، این را مشاهده می کنید.

الگوبخشی جمهوری اسلامی: از نگاه رهبر انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به عنوان پیش قراول بیداری اسلامی در سطح منطقه که هم آزمون انقلاب و هم آزمون حکومتداری را با موفقیت پشت سر گذارده و تجارب ارزنده ای در دست دارد، می تواند به ملت های انقلابی الگو ارائه دهد.

*الگودهی رهبر انقلاب

در مقوله الگودهی، رهبر انقلاب بر روی دو موضوع مهم تکیه کرده اند: یکی قانون اساسی و دیگری کارنامه‌ موفقیت هاى علمى و اقتصادى و سیاسى و نظامى جمهوری اسلامی ایران. شالوده نظام ایران مردم سالاری دینی است و بر این اساس توصیه رهبری به ملت های انقلابی آن است که در روند دولت سازی به این دو اصل مهم (اسلامیت و جمهوریت) توجه کنند.

نکته قابل توجه در الگوسازی جمهوری اسلامی آن است که این الگودهی لزوما به معنای ارائه نسخه ای عینی از نظام ولایت فقیه نیست. به اعتقاد رهبر معظم انقلاب ولایت فقیه یک استنباط شیعی است و چون اکثریت جهان عرب اهل سنت هستند می توانند استنباطات خاص خود را از مذاهب خود مبنی بر مردمسالاری دینی ارائه کنند. مهم آن است که جوهره و روح حاکمیت، دینی و بر اساس آموزه های قرآن و شریعت بوده و الگوهای غربی و التقاطی به کشورهای مسلمان تحمیل نشود.

در عین حال رهبر انقلاب نسبت به شائبه ها و اتهاماتی که علیه جمهوری اسلامی ایراد می شود واقف بوده و لذا خطاب به مصری ها فرموده اند: برادران و خواهران عزیز؛ اینها تجربیات ما است، من به عنوان برادر مسلمان شما و از سر تعهد دینی، آن را با شما درمیان گذاشتم. بوق های تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران می خواهد دخالت کند، می خواهد مصر را شیعه کند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و... این دروغها را سی سال است می گویند تا ملتهای ما را از یکدیگر جدا و از کمک یکدیگر محروم کنند.

*فتح قله های علم

برخلاف تصور رایج درباره علم در ایران، نگاه رهبر انقلاب به مقوله علم آموزی تنها دانایی، بدست آوردن شغل، پیشرفت در فناوری و تسهیل زندگی مادی نیست، بلکه کارکرد اصلی علم را «اقتدار آفرینی» می دانند. به همین دلیل ایشان با کسب آشنایی از علوم و رشته های جدید علمی در دنیا، و تکیه بر استعداد نخبگان و دانشجویان و تلاش مسئولین اجرایی به گفتمان سازی(جنبش نرم افزاری و نهضت علمی…)و حمایت مادی و معنوی از نهادها و موسسات علمی پرداختند.

نتیجه این توجهات، پیشرفت در عرصه ای بود که از یک طرف به دلیل بی مبالاتی حکام طاغوتی در ایران دچار چندین قرن عقب ماندگی شده بود و از طرف دیگر مستکبران جهان در آن زمینه ها «منطقه ی ممنوعه ای از علوم» بوجود آورده بودند.«حالا فناوری هسته‌ای تصادفاً معروف شده است و همه توجه دارند(هم در کشور، هم در دنیا ) لیکن فقط این نیست؛ فناوری هسته‌ای هست، علوم هوافضا هست، علوم پزشکی هست- خوشبختانه امروز کشور ما حائز رشته‌های بسیار مهم و دست ‌نیافتنی پزشکی است و کارهای بزرگ پزشکی در این کشور انجام میگیرد- زیست‌ فناوری هست، نانوفناوری که از علوم جدید و دانش های نوین دنیاست، رادیو داروها، شبیه‌سازی، ساخت ابررایانه ‌ها هست؛ سلول های بنیادی که یکی از بزرگترین کارها در عرصه‌ی علم است، هست؛  رادیوداروهای مهم و داروهای ضد سرطان هست؛ و این فهرست ادامه دارد.»

«مراکز جهانی اعلام میکنند که رشد علمی ایران گاهی یازده برابر، گاهی سیزده برابر در آمارهای گوناگون، نسبت به رشد علمی متوسط دنیا جلو است! البته معنایش این نیست که ما از لحاظ علمی جلوتر از همه‌ی مراکز دنیا هستیم؛ نه، ما عقب‌ماندگی ‌مان زیاد است، رشدمان سریع است. اگر به این رشد با همین سرعت ادامه بدهیم، ممکن است در سالهای آینده، ده سال دیگر، پانزده سال دیگر در رتبه‌های اول دنیا قرار بگیریم در همه‌ی بخشهای دانش و فناوری، اما الان هنوز نه، الان وسط راهیم، داریم حرکت میکنیم

 

*اقتدار نظامی در جهان

حضور در میدان ‌های جنگ، فرماندهی ستاد جنگ ‌های نامنظم، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع، معاونت وزیر دفاع و در نهایت فرماندهی کل نیروهای مسلح کشور به همراه حضور عملیاتی در صحنه جنگ، توانست برای رهبر جدید ایران تجربه قابل ملاحظه‌ای را در حوزه نظامی و دانش استراتژیک فراهم آورد، به گونه‌ای که کمتر کسی در درایت ایشان در امر رهبری نظامی، که یکی از اصلی‌ترین وجوه رهبری کشور، انقلاب و فرماندهی کل قوا است، تردید داشته است. همین مساله، اعتماد و اعتقاد نیروهای مسلح را به صحت تصمیمات رهبری روزافزون کرده است.

در شرایط فعلی هیچ‌کس تردید ندارد که پیشرفت‌های نظامی ایران در عرصه فناوری نظامی و ساخت سلاح و تجهیزات و گسترش حوزه نفوذ و قدرت منطقه‌ای ایران، محصول هوشمندی رهبری و آگاهی و درایت شخص ایشان در حوزه نظامی و استراتژیک کشور است و همین فهم استراتژیک بود که سبب شد کشور، در میان بحران ‌های بسیار سخت نظامی منطقه نظیر حمله عراق به کویت، حمله آمریکا به عراق در دو مرحله و حمله آمریکا به افغانستان، گزندی نبیند و فراتر از دیگر کشورها در آرامش و امنیت به سر برد.

دکتر زاکانی می گوید: یک روز صبح، صحبت از دقت و میزان دریافت مقام معظم رهبری از موضوعات فنی و تخصصی شد و ایشان در توضیح موضوع گفتند: «من تعجب می‎کنم چراکه حضرت آقا بیش از 10 نفر از ژنرال‎‎های روسی که فقط ممحض در توسعه فعالیت‎‎های موشکی و متخصص این کارند، می‎فهمند و به‎طور فنی وارد بحث در موضوعات موشکی می‎شوند و تدابیر راهگشا را ابراز می‎دارند».

ایشان ادامه دادند: «با یکی از فرماندهان عالی کشور برای ارائه توضیحاتی خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم و طبق هماهنگی قبلی و شرحی که به ایشان داده بودم، شروع به توضیح موضوع خدمت حضرت آقا کردند و مقام معظم رهبری نیز به‌دقت گوش می‎دادند.

پس از پایان توضیحات، حضرت آقا شروع به سوال پرسیدن کردند و سوالات آنقدر دقیق و فنی بود که احساس کردم 10 ژنرال روسی متخصص در فعالیت موشکی به نقد موضوع ارائه شده پرداخته‎اند؛ تا جایی که آن فرمانده عالی درمانده از پاسخگویی، اجازه خواست بعد از فرصتی معین پاسخ سوالات را فراهم نمایند و تقدیم کنند». این شهید عزیز ادامه داد: «بنده اجازه خواستم و به سوالات به‎طور فنی پاسخ دادم تا مقام معظم رهبری بعد از شنیدن دقیق صحبت‌هایم، پاسخ‎ها را کافی دانستند و اعلام رضایت فرمودند و تدابیر خویش را ارائه نمودند که برای ما بسیار راهگشا بود».

 

*علمدار فرهنگ انقلابی

انقلاب اسلامی هر چند در دست یابی به آرمان های خویش گامهای متعالی برداشته است اما همچنان در مسئله فرهنگ که مهمترین مقوله‌ در نظام جمهوری اسلامی و جدی ترین نگرانی رهبر انقلاب است، کارنامه قابل قبولی بدست نیاورده است.

علیرغم توصیه های ایشان به دولت های مختلف برای رفع مظلومیت از بخش فرهنگ، ولی توجه لازم به آن صورت نگرفت و در میان اولویت های اقتصادی و سیاسی دولت ها به فراموشی سپرده شد. البته باید یادآور شد که در هیچ کشوری فرهنگ چنین جایگاهی ندارد و ایران در مقایسه با بسیاری از کشورها در بخش فرهنگ پیشرو به شمار می آید از طرف دیگر نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی ماهیت فرهنگی دارد.

 

*فعالیتهای فرهنگی

آیت الله خامنه ای ضمن اینکه از شخصیت فرهنگی و سلیقه فاخر در این عرصه برخوردارند، نسبت به این مقوله چیزی فراتر از خدمات و کالای فرهنگی است، و در واقع نگاه استراتژیک و کارشناسانه دارند.

تقریبا هر حرکت فرهنگی که در کشور در حال انجام است با واسطه یا به صورت غیرمستقیم مربوط به سیاست گذاری، حمایت و نظارت ایشان است.رهبر فرزانه انقلاب در کنار تلاش برای قانونی کردن و جنبه رسمی بخشیدن به فعالیت های فرهنگی از طریق دولت و شوراهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی، اهتمام ویژه ای به فعالیت های خودجوش فرهنگی دارند.پس از رهبری ایشان برای نخستین بار در سال 69 سیاست های کلان فرهنگی وارد برنامه ی پنج ساله توسعه شد، که به طور مشخص اعتبار ویژه حمایتی در اختیار هنرهای معاصر قرار گرفت و حمایت از سینما و تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی، کتاب و مطبوعات شکل قانونی به خود پیدا کرد و در برنامه تدوین شد و به  تصویب مراجع ذیربط رسید.

اما با گذشت بیش از 26 سال از این تحول عظیم تنها شاهد افزایش کمی و کیفی تولیدات و کالاهای فرهنگی هستیم. در صورتی که توقعات از فرهنگ چیزی فراتر از تولید و خدمات فرهنگی بود. نهادینه شدنِ مفاهیم انقلاب و آموزهای اسلامی اعم از فقهی و اخلاقی در بینش و منش مردم و مسئولین هدفی بود که باید فعالیتهای فرهنگی آن را محقق می کرد.

ارتباط صمیمانه رهبر انقلاب با هنرمندان، نخبگان با تجربه و گاها جوان فرهنگی و تشکل های فرهنگی سبب شکل گیری حرکتهایی شد که امید می رود در آینده نه چندان دور بخشی از این عقب ماندگی را جبران کنند.یکی از این ارتباطات محافل شعری ایست که سالانه در حسینه امام(ره) تشکیل می شود. این محفل صمیمانه که مهمترین جلسه شعری نیز محسوب می شود، نقش عظیمی در شعر بوجود آورده است.تا جایی که «شعر دوران انقلاب باید بخش برجسته‌ای از اصیل‌ترین و صادقانه‌ترین شعر همه دوران تاریخ ایران بشمار آید.

شعر فارسی هرچند در عمر هزار و دویست ساله خود و در مقاطع گوناگون به والایی و تعالی شایسته‌ای نائل شده و نقطه ‌های درخشانی که در ادبیات جهان می ‌درخشند پدید آورده، لیکن هرگز به طور کامل از آمیختگی به انگیزه ‌های غیرصمیمی و پیرایه‌ های ناشایسته برای شعر و هنر، کاملا مبرا نبوده است …. شعر دوران انقلاب در میان همه مقاطع تاریخ طولانی، این ویژگی را دارد که تقریبا یکدست و کامل در جهت آرمان‌ ها و هدف‌ های والا و سخنگوی احساسات و افکار و جهتگیری ‌های ملتی است که شاعر، از دل آن برخاسته و بدان وابسته است. شعر دوران انقلاب شعر زر و زور نیست.

شعر احساسات سطحی و فردی و متوجه به آرزوها و امیال حقیر بشری نیست. زبان یک ملت و شرح حال یک امت است. انعکاسی از روح بزرگ جامعه‌ای است که یکپارچه در جهت هدف‌ها و آرمان‌های الهی و انسانی گام برداشته و فداکاری کرده است. شعر هدفدار و سازنده مردمی است. شعر دربارها و میخانه‌ها و عشرتکده‌ها نیست. شعر صحنه عظیم جهاد و سیاست و انقلاب و جهان‌نگری است. شعر خدایی است»

ادبیات پایداری و رمان نویسی از زمینه هایی در هنر به شمار می رود که رشد و بالندگی خود را مدیون پیگیری ها و دلگرمی ها رهبر انقلاب می داند. تشویق و تحریض نویسندگان برای به تصویر کشیدن گنجینه ی گرانبهای دفاع مقدس در سالهای اخیر سبب شد تا اکنون آثار فاخر بسیاری در این زمینه نگاشته شود.

*پیشرفت عادلانه اقتصاد

نگاهی به اظهارات و مواضع حضرت‌آیت‌الله خامنه‌ای نشان می‌دهد که ایشان در حوزه مسائل اقتصادی چند مساله مهم را مورد تاکید قرار می‌دهند. از جمله این مسائل می‌توان به ضرورت اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی و واگذاری تصدی‌های دولتی به بخش خصوصی به عنوان مقدمه رسیدن به اهداف سند چشم‌انداز 20 ساله کشور، خودکفایی در محصولات استراتژیک، مبارزه جدی با قاچاق و مفاسد اقتصادی، رسیدگی به وضعیت معیشتی محرومان، صرفه‌جویی و توسعه اقتصادی توام با عدالت‌گستری اشاره کرد.

 

* سیاست‌های کلی اصل 44  قانون اساسی

به اذعان بسیاری از کارشناسان اقتصادی ایده سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی که از طرف آیت الله خامنه ای مطرح شد، زمینه تحول عمیقی را در اقتصاد کشور بوجود آورد.«بعد که آن سیاستها ابلاغ شد، اصلاً وضع مسئله‌ی اقتصاد عوض شد؛ در واقع حرکت جدیدی در اقتصاد کشور آغاز شد. لذا مقایسه‌ی با قبل از آن دوران، مقایسه‌ی تعیین‌کننده‌ای نیست. در همین دوران، ما بایستی ببینیم در باب اصل 44 چه کار کردیم؛ این مهم است. ببینید، روح اصل 44 هم این بود که ما بتوانیم اولاً سرمایه‌های مردم و بعد مدیریت مردم را وارد عرصه‌ی اقتصاد کنیم. باید سرمایه‌های مردم و مدیریت مردم- بخش خصوصی- وارد عرصه‌ی اقتصاد بشود؛ والّا اگر مدیریتها دولتی باقی ماند، آن مقصود حاصل نخواهد شد. البته در همان محدوده‌ای که این سیاستها اجازه میدهند و با همان رعایتهائی که در قانون پیش‌بینی شده -که قانون هم قانون دقیقی است، قانون خوبی است- این را باید رعایت کنید.» بسیاری از پیشرفت های اقتصادی انقلاب مرهون ابلاغ این سیاست هاست.

*نقش کانونی ولایت فقیه در ساختار و حاکمیت سیاسی

ولایت فقیه و ولی فقیه براساس تفکر اسلامی، گفتمان انقلاب اسلامی و در چارچوب قانون اساسی در کانون مرکزی حاکمیت سیاسی قرار گرفته و به مثابه‌ی قلب تپنده‌ی آن عمل می‌کند؛ قلب تپنده‌ای که نه تنها قلب نظام سیاسی، که فراتر از آن، قلب تپنده‌ی اجتماعی، فرهنگی، اعتقادی و دینی جامعه است.در مورد حدود اختیارات رهبرى، قانون اساسى چهار وظیفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته که عبارت است از :

یک. تعیین سیاست هاى کلى نظام جمهورى اسلامى ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام؛
دو.نظارت بر حسن اجراى سیاست هاى کلى نظام؛
سه.حل اختلاف و تنظیم روابط قواى سه گانه؛
چهار.حل معضلاتی از نظام که از طریق عادى قابل حل نیست از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام مطابق با اصل110 قانون اساسى ‏جمهورى اسلامى ایران.

در نگاه غربی‌ها نیز براساس نقشی که رهبر معظم انقلاب در ساخت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران دارد، مورد توجه جدی آنها واقع شده است؛ از جمله مؤسسه «کارنگی برای صلح» در وب‌سایت خود مقاله‌ی قابل توجهی را در این خصوص با عنوان «بازخوانی (آیت الله) خامنه‌ای؛ نگاه جهان به قدرتمندترین رهبر در ایران» منتشر کرده است که جمله‌ی آغازین آن مقاله این است؛ «شاید در دنیا هیچ رهبری نباشد که به اندازه آیت‌الله خامنه‌ای برای مسایل جاری جهان اهمیت داشته باشد اما هم‌زمان تا این حد برای جهانیان ناشناخته باشد». بر اساس این مقاله، هر رویکردی که در پی ایجاد رابطه با ایران است و می‌خواهد قرین موفقیت باشد، باید قدر مناسبی برای آیت الله خامنه‌ای و نقش محوری او در تصمیم گیری های ایران در نظر بگیرد.

 

*عمق استراتژیک نظام جمهوری اسلامی

در یک تعریف «هر چیزی که، نقطه قوت برای کشوری و نقطه تهدید برای کشور رقیب محسوب شود و بتواند نقش بازدارندگی را برای کشور دارنده آن بازی کند»، عمق استراتژیک محسوب می شود. اسلام منهای رهبری جامع الشرایط و منطبق با معیارهای اسلامی، نه تنها هدایت‌گر جامعه محسوب نمی‌شود و با منافع و سلطه مستکبران تضاد و تقابلی ندارد، بلکه چه بسا با تحریف محتوایی در دین و حکومت و نظام اسلامی و به انحراف کشاندن احساسات و عواطف دینی مردم، توجیه کننده ظلم و تعدی طاغوت‌ها و نظام طبقاتی تحمیل شده به وسیله قدرت‌های استعمارگر باشد.

و این همان اسلام آمریکایی، سلطنتی و شاهنشاهی است که امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بارها به آن اشاره داشته‌اند. باتوجه به این مطلب، یکی از ارکان اساسی انقلاب اسلامی، رهبری ولایت فقیه می باشد. رهبری عامل بیداری و جوشش توده ها و محور وحدت و انسجام مردم بشمار می آید. ترسیم سیاست‌های کلی نظام و اتخاذ تدابیر و موضع‌گیری‌های قاطعانه، سازش ناپذیری در برابر توطئه ها و دشمن شناسی از ویژگی‌های برجسته رهبری انقلاب اسلامی است که در دوران سخت مبارزه بیشترین نقش را در شناساندن دشمن و تعیین مسیر و شیوه های مبارزه با آنان داشته است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز رهبری حضرت امام(ره) و بعد از آن رهبر معظم انقلاب مهمترین تاثیر را در استمرار و استقامت بر اصول و ارزش‌های انقلابی و لغزش زدایی، ثبات، امنیت، پیدایش نهادهای انقلاب، اقتدار حکومت، وحدت امت اسلامی و خنثی سازی نقشه های فراوان دشمنان داشته است.

 

*دارای باورهای راهبردی و عزم راسخ در تحقق آنها

باورها و اعتقادات رهبر معظم انقلاب نسبت به مقولات مختلف راهبردی و عزم و اهتمام راسخ و جدی ایشان در پیاده سازی آنها احساس خطر جدی برای غرب و به ویژه آمریکا و صهیونیست ها ایجاد کرده است. برخی از این باورها عبارتند از:

- باور رهبر معظم انقلاب به مکتب امام خمینی(ره) و عزم جدی و راسخ ایشان در حفظ و تداوم و گسترش آن در داخل و خارج
-باور رهبر معظم انقلاب به تبدیل کردن ایران اسلامی به تمدن نوین اسلامی و قدرت برتر جهانی و اهتمام جدی برای فراهم کردن زمینه های چنین قدرتی در ابعاد مختلف
-. باور رهبر معظم انقلاب به ایجاد و تقویت گفتمان مقاومت در جهان اسلام و  فراتر از آن و زنده نگه‌داشتن بیداری اسلامی و  هدایت آن در مسیر اصیل
- باور رهبر معظم انقلاب به مبارزه با استکبار و نظام سلطه به اشکال مختلف؛ «نظام جمهورى اسلامى اساساً در اعتراض به استکبار پدید آمده است؛ انقلاب در اعتراض به استکبار و عوامل استکبار در ایران به‌وجود آمد».«آنچه نقطه‌ى مقابل نظام اسلامى است، استکبار است. جهت‌گیرى خصومت‌هاى نظام اسلامى، با نظام استکبار است؛ ما با استکبار مخالفیم، ما با استکبار مبارزه می‌کنیم».
-باور رهبر معظم انقلاب به عدم سازش با آمریکا و  ماهوی دانستن خصومت آمریکا با ملت ایران
- اعتقاد رهبر معظم انقلاب به سرطانی بودن رژیم صهیونیستی و نابودی آن
-باور رهبر معظم انقلاب به مردم سالاری دینی و اعتقاد به  ناکارآمدی لیبرال دموکراسی
ایجاد انسجام و ایستادگی در برابر فشارها و تحریم های امریکا

آمریکا و غرب به خوبی می داند که مهمترین عامل مقاومت در برابر فشارها و تحریم ها رهبر معظم انقلاب است. به باور آنها رهبر معظم انقلاب نه تنها خود شخصیتی راسخ در برابر فشارها و ارعاب و  رهبر مدبری در برون رفت از فشارها است،بلکه با توجه به نفوذ و اقتداری معنوی که دارد، قادر است جامعه را نیز در برابر فشارها و تحریم ها  متحد و  مقاوم نماید. واژگان وحدت بخش که رهبر معظم انقلاب در طی دوران26 ساله زعامت خویش بکار برده اند و  سازوکارها و اقداماتی که برای این موضوع انجام داده اند گویای این باور است.

*جلوگیری از سازش با نظام سلطه

عدم سازش با نظام سلطه و  تلاش برای حفظ اصل استکبارستیزی انقلاب و کمک به جنبش های آزادی بخش و مقاومت اسلامی در بین کارکردهای رهبر معظم انقلاب در طول 26 ساله زعامت، از جایگاه ویژه ای در  فلسفه دشمنی غرب و آمریکا(نظام سلطه) با رهبر معظم انقلاب برخوردار است. اقدامات و تحرکات سازش با آمریکا از سال 1370 تا کنون چند نقطه عطف را پشت سر گذاشته که رهبر معظم انقلاب در هر دوره مانع از تحقق آرزوهای برخی از  جریانات مدعی شده‌اند.

*استحکام بخشی قدرت نظام

از نظر غرب و آمریکا  رهبر معظم انقلاب در ر طول زعانت 25 ساله اش، قدرت ایران را مستحکم و نوفذ ناپذیر کرده است. به بیان دیگر، هدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجی که خود تداوم دهنده مشی اصولی و شجاعانه امام راحل (ره) بوده است کشور ایران را به یک دژ مستحکمی تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده می‌شود قوی‌تر می‌گردد. اکنون اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیست‌های کشورهای جهان از جمله غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتدای انقلاب فوق العاده افزایش یافته است. هفته‌نامه آمریکایی تایمز طی گزارشی با توجه به یافته‌های کمیته مطالعات بیکر همیلتون نوشته بود که ایران به محکمی در سنگر خود قرار گرفته و به هیچ عنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد.

*تولید و بازتولید سرمایه‌های اجتماعی

امام خامنه‌ای در طی زعامت خویش همانند امام راحل سرمایه اجتماعی و فرهنگی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی را تقویت و عمق بخشیده است. یکی از نمادهای تولید سرمایه اجتماعی حضور ولی فقیه و تجدید بیعت مردم در جای جای این سرزمین با ایشان است.

در واقع رابطه رهبری با مردم به صورت ها و اشکال مختلف بازتولید و عینی کردن دو وجه سرمایه ی اجتماعی است؛ یعنی سرمایه های اجتماعی که از یک سو حاصل تجربیات تاریخی مشترک اقوام گوناگون مجاور در محدوده ی جغرافیای وسیعی به نام ایران که همبستگی ملی را پدید آورده و از سوی دیگر و مهم تر، شخص رهبر انقلاب مصداقاً با عنایتی که خدا به ایشان کرده است هم تجسم بخش زیبا و بزرگ و شیرین آن سرمایه ی اجتماعی ایرانی و هم تجسم بخش وجه دینی، یعنی مرجعیت و ولایت هستند و در نتیجه سرمایه ی اجتماعی مضاعف و پیوند خورده ای بدست می آید که هم حاصل پالایش است و هم تقویت و بازتولید حاصل از ایمانی مشترک که برادری را میان آنها پدید آورده است، به خواست خداوند متعال نوید بخش گسترش این همبستگی به سایر ملل تا حصول امت واحده است.

*حمایت و تقویت گفتمان مقاومت

سیاست حمایت از نهضت‌های رهایی بخش و کمک به مسلمانان از تاکیدات جدی رهبر معظم انقلاب بوده‌است، به عنوان نمونه معظم له در سال 80 فرمودند: دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایی است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمی‌شود، اینها را باید دنبال کنیم، اصول اینهاست. (16/8/80) این سیاست که با امام راحل (ره) شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسی) می‌باشد توسط رهبر معظم انقلاب با تمام قوت پیگیری شد و اکنون ثمره آن را ملاحظه می‌کنیم.

اتفاقی که در لبنان و فلسطین، سوریه، عراق و افغانستان، یمن و ... رخ داده است نتیجه استقامت در پیگیری این اصول از سوی رهبری انقلاب بوده است تاکید اخیر از این بابت است که در سالهای گذشته کسانی بودند که با چنین رویکردی مخالفت می‌ورزیدند. با این حال این سیاست با وجودی که ریشه در اصول و باورهای اسلامی و انقلابی دارد، نتایج ژئواستراتژیکی نیز برای ایران داشته است.

*تلاش و اهتمام جدی و راسخ برای نهادینه سازی استقلال کشور

استقلال و استقلال طلبی از خاستگاه و جایگاه رفیعی در اندیشه‌ی رهبر معظم انقلاب برخوردار است؛ به‌طوری‌که ایشان در باب استقلال ملی و ضرورت صیانت از آن بارها به ایراد سخنران پرداخته‌اند و ماحصل جملات کلیدی ایشان را می‌توان در قالب توصیفاتی نظیر «اساس مسئله براى یک ملت، استقلال و آزادى است»، «استقلال فرهنگى، مهم‌تر از استقلال سیاسى و اقتصادى است»، «باید به‌تدریج به سمت استقلال کامل اقتصادى برویم»، «ملت ایران مزه‏ى استقلال و طعم آزادى و عزت را چشیده است» و «هدف جمهورى اسلامى، تضمین استقلال کامل ملت است» خلاصه کرد.

رهبر معظم انقلاب در طول 26 سال گذشته استقلال در ابعاد مختلف؛ استقلال دفاعی، استقلال سیاسی، استقلال علمی، استقلال فرهنگی،  استقلال اقتصادی تأکید داشته و اهتمام جدی برای تحقق آنها داشته است. از ایشان  استقلال سیاسی یعنی خدمتگزاری و تکلیف محور بودن مسئولین اگر همه دنیا هم جمع شوند - امریکا، انگلیس، اروپا؛ حتى آن روزى که در دنیا دو قدرت شرق و غرب بود - و دست در دست هم بگذارند و بخواهند این ملت و این کشور را یک قدم به سمتى که به ضرر مردم و به نفع آنهاست بکشانند، مسؤولین و رؤسا و خدمتگزاران این کشور، اجازه نخواهند داد. این، استقلال سیاسى است. استقلال سیاسى، یعنى این‌که امروز کسانى بر این مملکت حکومت مى‌کنند که مردم مى‌خواهند.(15/2/72 )

 

*بیست ویژگی بارز امام خامنه ای

1- خدامحوری
2- تکیه بر اسلام ناب محمدی
3- شفقت و رأفت اسلامی
4- عدالت محوری و نفی تبعیض
5- مردمی بودن
6- روز افزون بودن صفات و شرایط رهبری
7- طرفدار نظارت خبرگان
8- گستردگی ارتباطات و اطلاعات
9- قانونمندی و تکیه بر قانون
10- طرفداری و دفاع از آزادی
11- انتقاد پذیری
12- دفاع از مظلومان و مبارزه با مستکبران
13- دعوت به دشمن شناسی و دشمن ستیزی
14- دشمن ستیزی همراه با پایبندی بر ارزش‌ها
15- دیپلماسی مبتکرانه وتهاجمی
16- از خود گذشتگی
17- فروتنی
18- امین بودن نسبت به بیت المال
19- ساده زیستی
20- دوری از قبیله گرایی و پارتی بازی

*نمونه هایی از توانمندی و هوشمندی رهبری نظام در برخورد با بحران

نمونه هایی از توانمندی و هوشمندی رهبری نظام در برخورد با بحران ها و مدیریت آن ها بود , بحران هایی که هر یک از آن ها کافی بود تا هر نظام سیاسی را با چالش و مشکلات جدی روبرو سازد و موجودیت آن را به خطر بیندازد . تدابیر حکیمانه و بینش عمیق مقام معظم رهبری به عنوان سکان دار انقلاب اسلامی در دوران پر برکت رهبری خود , موجب شد تا کشتی نظام اسلامی از میان این امواج سهمگین و طوفان های شدید به سلامت به سمت ساحل سعادت و پیشرفت و عدالت حرکت کند و دشمنان را در رسیدن به اهداف شوم خود ناکام گذارد .

اگر هوشیاری و تدبیر مقام معظم رهبری در مواجه با این بحران ها و مدیریت صحیح آنها نبود , مشخص نبود که کشور ما با چه سرنوشتی روبرو می شد. در حقیقت مقام معظم رهبری بسان ناخدایی توانمند , سکان کشتی انقلاب اسلامی را در میان امواج , توفانها و بحران های شدید سیاسی به سلامت به ساحل نجات رهنمون ساخته است.

به منظور روشن شدن نقش مقام معظم رهبری در مدیریت بحران ها و تدبیر های هوشمندانه ایشان در بیش از 26 سال رهبری حکیمانه , به چند نمونه از بحران های داخلی و خارجی و تدبیرهای ایشان در مهار آن ها اشاره می کنیم که به خوبی گویای نقش و جایگاه رهبری نظام اسلامی و کارآمدی تئوری ولایت مطلقه فقیه در برطرف نمودن بحران ها است .

 

*امید آفرینی از همان روزهای اول و یاس دشمنان

آیت الله خامنه ای - مقام معظم رهبری «در روز اول فقدان امام، پیش بینی کردند که همه چیز تمام شد. . . دشمنان ما امید داشتند که شاید از گوشه و کنار قضایا و یا اظهارات و موضع گیری های داخلی چیزی را احساس کنند تا بتوانند براساس آن بگویند انقلاب راه جهت گیری اش را عوض کرده است، بحمدالله از امیدی که بسته بودند، مأیوس شدند و در این روزها اخبار، خبرگزاری ها و اظهارات مقامات سیاسی قدرت های استکباری کاملاً منعکس کننده این یأس است. »نقش رهبری در ناکام گذاشتن دشمنان و مأیوس کردن آنها در آن روزهای آشوب و دلهره، بسیار تعیین کننده بود.

رهبری فرزانه انقلاب با مدیریت حکیمانه خود، این دل های نگران و مضطرب را به شکل هنرمندانه ای به ساحل أمن هدایت کردند و با دمیدن مجدد روح نشاط و شادابی و امید در جان فسرده مردمی که با ارتحال امام (ره)، روح و توان خویش را کاملاً از دست رفته می دیدند، اولین نشانه معجزه مسیح گونه اش را به زیبایی تمام، برای دنیا به تصویر کشاندند. بررسی تمامی سخنرانی ها و بیانات معظم له در آن مقطع، تا ماه ها بعد از ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، نشان می دهد که یکی از مهم ترین محورهای تبلیغی رهبر معظم انقلاب که بدون استثنأ در تمامی سخنرانی های خود بر آن اصرار می ورزیدند، مسأله امیدبخشی به مردم بود.

امید به آینده ای روشن و آکنده از نشاط و پویایی و سرزندگی برای ملت صبور؛ امید به نظامی مقتدر، عزّتمند و سربلند در میان ملل جهان و امید به تحقق قطعی وعده های خداوند در پیروزی ملت مقاوم و نستوه ایران.مقام معظم رهبری در یکی از سخنان امید بخش خود در آن ایّام ، آینده این ملت را چنین ترسیم می کند: «آینده خیلی روشن و امید بخش است، گویی به سمت چشمه ای زلال در حرکت هستیم، طبیعی است که در بین راه با مشکلات و سختی هایی مواجه خواهیم بود، در چنین شرایطی که خداوند رهبر و مراد و مرشدمان را نیز از ما جدا کرده است، اگر برگردیم و یا تعلّل و توقّف کنیم، به او خیانت کرده ایم.

باید راه را ادامه دهیم و شک نکنیم که نتیجه سعی و تلاش ما رسیدن به آن سرچشمه شفاف و زلال است، یعنی حاکمیت مطلق اسلام و دین خدا به صورت کامل و پیروزی همه جانبه اسلام بر دشمنان. . . با دل های محکم و اراده های قوی به شهرهای خودتان برگردید و روحیه کار و تلاش و وحدت و صفا و صمیمیت و حضور در صحنه و آمادگی برای خدمت و کمک به اسلام و انقلاب را در خودتان حفظ کنید. »مقام معظم رهبری مسئولین نظام را نیز به تقویت روحیه مردم در آن شرایط خطیر فرا می خواند و خطاب به آنها می فرماید: «از فرصت های گوناگون استفاده کنید و به عنوان نماینده دولت با مردم حرف بزنید، به آنها تسلّی دهید، به لطف الهی امیدوار کنید و روحیه توکل به خدا را در وجودشان تقویت کنید. . . من وقتی به وضع کلی کشور نگاه می کنم و خبرها و اظهاراتی که از خارج می رسد را می بینم و مشاهده می کنم، نگرانی از آینده ندارم، احساس می کنم امروز ملت ایران به حمدالله آن رشد را دارد که بتواند حرکتی را که آغاز کرده است براساس رهنمودهای امام عزیز(ره) آن را تداوم بخشد. »

 

*رهبری بی نظیر در سراسر جهان

چه کسی می تواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترس تر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی می شناسد؟ کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع تر، با تدبیرتر، خلاق تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می کند؟ آیا می توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران ها و فشار ها وتهدید هاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 26 ساله نظام اسلامی که ازاین حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی نظیر است، می تواند ادعا کند رهبری را می شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان ها و امواج سهمگین، مدبرانه تر از او هدایت کشتی را می توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟

کدام ملتی می تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟امام خمینی بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود:«یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ... برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می بخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست ... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد درگوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ... من آقای خامنه ای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می باشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبری اند، با بودن آقای خامنه ای شما خلا ء رهبری ندارید و ... »

و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود درمیان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: «ما با خدا پیمان بسته ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد. آرمان هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی وساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.»

*چالش های مقام معظم رهبری پس از رهبری امام خمینی

جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده ای درنظام های سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگری های امام امت(ره) و درایت واقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کم ترین هزینه انجام شد.به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام (ره) در برهه زمانی 67 تا 68، که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود را می توان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال 1367، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشأن بود.

در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاست ها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بست های موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید.پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بست هایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تاکید مجدد برصلاحیت های آیت الله خامنه ای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند.

رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علی الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی وپرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه «مرجعیت»، از تلاش ها و جانفشانی های مریدانی چون طالقانی ها، بهشتی ها، مطهری ها، خامنه ای ها، هاشمی رفسنجانی ها، مفتح ها، باهنرها، رجایی ها، سعیدی ها، غفاری ها، اندرزگوها، مدنی ها، اشرفی اصفهانی ها، دستغیب ها و ... بهره برد که این امتیاز در سال های نخستین رهبری آیت الله خامنه ای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود وسال ها به درازا کشید تا بن مایه های عمیق علمی و قابلیت های شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.

حضرت آیت الله خامنه ای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث ومشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت وملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان ها سائیده و نشان می دادند. تأسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائین ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود.

تنظیم سیاست ها و اولویت های باز سازی کشور با عنوان «برنامه اول توسعه اقتصادی کشور» از چالش های نفس گیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامه ای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایه ای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتی ها و تبعیض ها را فراهم می ساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاست های اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه واردمی آمد، جلوگیری به عمل آوردند.

یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد خصوصاً برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر می شود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند.

تدابیر دیگر ایشان در طول 26سال گذشته با مشکلات و معضلاتی همچون فتنه طالبان و القاعده در افغانستان، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار، پرونده انفجار آمیا، تحریک قومیت ها و اقلیت های دینی، گشایش سفره بحران و ناامنی در کشور، تحریم های شدید اقتصادی، قطعنامه های شورای امنیت، دادگاه میکونوس، کنفرانس برلین، اصلاح قانون مطبوعات، تحصن نمایندگان مجلس ششم، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، صدور حکم حکومتی در تایید صلاحیت مصطفی معین ، فتنه 88 و...نشان می دهد، که انقلاب چه نگین ارزشمندی را بررکاب خود نشانده است.

 

*اصرارافراطیون اصلاح طلب برای همراهی با صدام در حمله عراق به کویت و درایت رهبری

در کشور ما نیز گروه ها و شخصیت هایی که از قضا دستی بر مسایل سیاسی داشته اند و خود را صاحب تحلیل و شعور سیاسی بالا می دانستند، فریب سیاست های اغواگرانه و ریاکارانه صدام را خوردند. بعضی او را «خالد بن ولید» زمان خواندند، گروهی نیز او را در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی قرار دادند و با اعتراض به سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر بی طرفی در جنگ، خواهان شرکت فعال ایران در حمایت از صدام شده بودند.

این اظهارات شورانگیز، هر چند از روی حسن نیت بیان می شد، اما از ضعف بینش سیاسی، دستپاچگی و ناتوانی صاحبان آن در دشمن شناسی، تحلیل رویدادهای مهم، اهداف و انگیزه های بحران آفرینان منطقه ای و بین المللی حکایت داشت.

حوادث بعد از جنگ نیز (که به آن اشاره خواهد شد) این سخن را کاملاً تأیید می کند. به یقین اگر جمهوری اسلامی براساس این توصیه ها و مواضع، خود را درگیر این جنگ ویرانگر کرده بود، امروز نه تاک نشانی بود و نه از تاک نشان. حمله صدام به کویت و ورود ایران به نفع صدام در جنگ، از نگاه آمریکایی ها می توانست یک تله و یک طعمه بسیار لذیذی باشد و همان تبانی که موجب شد آمریکا در جهت منافع خود از نیمه راه برگردد و از سرنگون کردن صدام منصرف شود، می توانست در رابطه با ایران نیز به عنوان حامی متجاوز تحقق یابد.

در زیر با برخی از این مواضع آشنا می شوید. یکی از بحران های بسیار مهم منطقه ای در آغاز رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، جنگ اول خلیج فارس بود که شرایط فوق العاده حساس و بسیار خطرناکی را برای نظام جمهوری اسلامی پدید آورده بود.کوچکترین اشتباه و لغزش محاسبه و معادله سیاسی، می توانست نظام رنجور از یک جنگ هشت ساله تحمیلی که اینک در آغاز دوران بازسازی و شکوفایی به سر می برد را یکبار دیگر درگیر جنگ فرسایشگر دیگری نماید و حتی موجودیت آن را به خطر بیندازد.

جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبه های سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروههایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم ودرک عمیق می دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه ای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری وتدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را «جنگ باطل با باطل» نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.

درخواست یکی از مهم‎ترین اتفاقاتی که در این دوره از تاریخ جمهوری اسلامی ایران رخ داد، حمله عراق به کویت و متعاقب آن حمله آمریکا به عراق است. در آن سال‎ها گروهی از نخبگان سیاسی بر این باور بودند که در حمله آمریکا به عراق باید به سود عراق وارد جنگ شد، آن‎ها در نطق‌های پیش از دستور خود به انتقاد از این عدم مداخله به سود عراق پرداختند و حتی در این راه ‌تظاهرات‌هایی هم به راه‌ انداختند و در نامه‌ای به مقام معظم رهبری از ایشان خواستد ایران از بی‌طرفی خارج شده و به همراه ‌صدام بر علیه‌ آمریکا وارد جنگ شود.

رهبر انقلاب در تاریخ بیست و سوم خرداد 1370 در پیام به حجاج بیت‎ا... الحرام در این‎باره فرمودند: "هنگامى که ارتش عراق براى ارضاى جاه‌طلبى و افزون‎خواهى سران رژیم آن کشور، به کشور کویت حمله و آن را تصرف کرد و بهانه‌اى نقد به‎دست آمریکا براى حضور بى‌سابقه نظامى و بالطبع نفوذ شوم سیاسى و اقتصادى در منطقه خلیج فارس داد و منطقه خلیج فارس از هر دو طرف - رژیم عراق و متحدین غربى - به آتش کشیده شد، کسانى از مسلمین غالبا از روى ساده‌اندیشى خیرخواهانه، و شاید معدودى از سر بدخواهى و حساب‎گرانه، به جمهورى اسلامى مصرانه پیشنهاد مى‌کردند که به کمک رژیم بعثى عراق شتافته، به سهم خود ابعاد جنگ را گسترده‌تر سازد... اسلام دفاع از چنین رژیمى را جهاد نمى‌شمرد و آن را جایز نمى‌داند؛ لیکن این پیشنهادکنندگان بعضا تحت تأثیر اظهارات ریاکارانه و فرصت‌طلبانه مسئولان ویرانى عراق، که در برهه‎ای کوتاه براى جلب نظر ساده‌لوحان، به‎دروغ دم از اسلام و مقدسات دینى مى‌زدند و بعضا با اعتراف به خباثت و فساد و ظلم سران آن رژیم، دفاع از ملت عراق را انگیزه خود از این پیشنهاد مى‌دانستند، ما به آنان یادآورى مى‌کردیم که کمک به مردم مظلوم عراق واجب است، اما ورود در جنگ به‎نفع رژیم عراق و تحکیم سلطه آن رژیم، کمک به مردم عراق نیست؛ بلکه کمک به رژیم ضد‎مردمى عراق و ظلم به مردم عراق است که ده سال است آن رژیم منحوس، جنگى ناخواسته را بر آنان تحمیل کرده است. "

 

*شکل گیری مطبوعات زنجیره ای

شکل گیری مطبوعات زنجیره ای که درجهت اجرای پروژه هایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنی در بالا، عبور از خاتمی و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکم ترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابی ها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد.

برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانه زنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امام گونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است.

معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند:« اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع)» و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند:«اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اول شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست.»

 

*کودتای 18 تیر 78

تدبیر امام گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتای 18 تیر 78، تلولو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثه ای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفه ای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامی مان لبخند زند.

 

*حادثه 11 سپتامبر

نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود.اکنون که مواضع اتخاذشده از سوى گروهها و شخصیت‏هاى مختلف در آن زمان مورد بررسى قرار مى‏گیرد، کاملاً نشان مى‏دهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است.

جریانات سیاسى به‏اصطلاح اصلاح‏طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضدتروریستى شرکت نماید. در حالى‏که رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونى‏ترین انگیزه این تحولات و روندهاى آن‏را هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجى کشور را به‏سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاست‏هاى تهاجمى پس از 11 سپتامبر هدایت کردند.

اکنون همه افکار عمومى جهان و حتى در داخل آمریکا نیز به رویکردى که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشان‏دهنده تدبیر و آینده نگرى در حوزه دیپلماسى است. در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است. بسیارى در داخل به این اقدامات، مثبت مى‏نگریستند و برخى نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد مى‏کردند.

با این حال در جریان جنگ آمریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: 1- تعقیب استراتژى انزواطلبى 2- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ 3- رویکرد بى‏طرفى مثبت و فعال. در شرایط چنین گفتمان‌هایى، رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایه‏اى را اتخاذ کردند که از یک‏سو به‌‏لحاظ دیپلماتیک، طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوى دیگر راهبرد فرصت‏‌سازى براى ارتقاى منافع ملى مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آن‏را به‌‏وضوح مشاهده مى‏‌کنیم.

حادثه 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه 11 سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار «هر که با مانیست برماست» که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برهه ای که قدرت های بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است.

در آن روزها، چه بسیار افراد وجریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانه های غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشی های آمریکا را می دادند و امروز پس از شکست ها و ناکامی های مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیل های ناروا، سر در گریبان فرو برده اند.

 

*بحران دادگاه میکونوس

در ماجرای دادگاه میکونوس که به دنبال ترور صادق شرفکندی دبیر کل حزب دموکرات کردستان و سه تن از همفکران وی در 26 شهریور ماه 1371 در رستوران میکونوس شهر برلین آلمان صورت گرفت و با نقش آفرینی بنی صدر خائن همراه شد , دادگاه میکونوس پس از پنج سال در حکمی موهن که بر مبنای شهادت گروهک منافقین شکل گرفت , حکم باز داشت وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را صادر نمود و در آن از برخی مقامات جمهوری اسلامی به عنوان طراحان این ترور نام برده شد که همزمان با اعلام این حکم موهن , رسانه های غربی به ویژه رسانه های آمریکا و رژیم صهیونیستی تبلیغات گسترده ای را بر علیه نظام جمهوری اسلامی به راه انداختند و تلاش نمودند که جمهوری اسلامی را به عنوان ناقض حقوق بین المللی معرفی نمایند , متعاقب صدور این حکم , مقامات رسمی کشور و وزارت امور خارجه ضمن محکوم نمودن این حکم , مراتب اعتراض شدید اللحن خود را به مقامات آلمانی اعلام نمودند که به دنبال آن روابط ایران و آلمان تیره شد و سفیر این کشور و سفرای کشورهای اروپایی در اقدامی هماهنگ یکی پس از دیگری کشور را ترک کردند و روابط کشورمان با کشورهای اتحادیه اروپا نیز تیره گردید .

در چنین شرایطی مقام معظم رهبری با اشاره به عدم نیاز جمهوری اسلامی به رابطه با کشورهای اروپایی , درباره سفیرانی که به خاطر دادگاه میکونوس، کشور ایران را ترک کرده بودند، با قاطعیت فرمودند: لازم نیست سفرایی که رفته‌‏اند به ایران برگردند، سفیر آلمان حق ندارد بیاید تا زمانی که ما بگوییم. و اگر بنا باشد سفرای کشورهای اروپایی مجدداً به تهران بازگردند _ البته ایران در این راه پیش قدم و درخواست کننده نخواهد بود _ سفیر آلمان باید آخرین آنها باشد .

پس از مدتی کشورهای اروپایی که از چنین اقدامی طرفی نبستند مجبور شدند سفرای خود را راهی ایران نمایند و همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید فرمودند سفیر آلمان آخرین سفیری بود که به صورت تحقیر آمیز وارد ایران شد .

قاطعیت و تدبیر مقام معظم رهبری در این ماجرا که با هدف تحت فشار گذاردن ایران و تحقیر جمهوری اسلامی و مقامات بلند پایه کشور شکل گرفت , موجب شد تا عزت و اقتدار جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی برای همگان آشکار گردد و کشورهای اروپایی تحت فشار و تحقیر قرار بگیرند .

*رهبر انقلاب: سفیر آلمان را تا مدتی راه ندهید!

در سال 1371، در حالیکه ایران مسیر تبدیل شدن به یک کشور مقتدر را می پیمود، حادثه ای مشکوک در کشور آلمان رخ داد که می شد به وضوح رد پای صهیونیست ها را در آن دید. ماجرا از این قرار بود که تعدادی از مخالفان سرشناس جمهوری اسلامی (که اخیراً معتدل شده و دست از معارضه برداشته بودند و به شکل آشکاری به سمت جمهوری اسلامی متمایل شده بودند) در یک رستوران به نام «میکونوس» مورد حمله چند نفر ناشناس قرار گرفتند و کشته شدند.

 

*بحران قتل های زنجیره ای

یکی از بحران هایی شدیدی که نظام را با مشکلات بزرگی روبرو ساخت , جریان قتل های زنجیره ای در سال 1377 بود . در این قتل‎ها چند نویسنده گمنام و یکی از فعالان سیاسی روزهای اول انقلاب که البته در سال‎های اخیر کمتر نامی از او به میان آمد (فروهر) و همسرش به قتل رسیدند. بعد از قتل این افراد ، بدنبال تحقیقات انجام شده , وزارت اطلاعات در بیانیه‎ای اعلام کرد تعدادی از افراد خودسر این وزارتخانه مسئول وقوع این قتل‎ها بوده‎اند.

این اتفاق که با پوشش رسانه‎ای و تبلیغاتی رسانه های خارجی و همزمان برخی رسانه های داخلی همراه بود، التهابات زیادی را در جامعه و به‎خصوص محافل سیاسی و مطبوعاتی به‎وجود آورد. به دنبال آن , موج شدید جنگ روانی و جنجال بزرگی برعلیه نظام به راه افتاد که مشکلات زیادی را برای کشور به وجود آورد و می رفت تا اساس نظام و پایه های اعتماد مردمی آنرا متزلزل سازد که مقام معظم رهبری با هوشیاری و بینش عمیق خویش , ضمن تأکید بر ضرورت تلاش وزارت اطلاعات برای روشن کردن دست‎های پشت پرده این ماجرا، نکاتی را در این‎باره مطرح کردند که تأثیر زیادی در تنویر اذهان و نقشه های پشت پرده این ماجرا و خنثی شدن توطئه برعلیه نظام داشت, ایشان در تحلیل این ماجرا فرمودند: « این قتل‎ها به‎ضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود.

یک گروه داخلى که جزو وزارت اطلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصب باشند و بناى این کار را داشته باشند، در سطوحى از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتل‎هایى بزنند. این افرادى که کشته شدند، بعضی‎ها را ما از نزدیک مى‌شناختیم.

این‎ها کسانى نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرف‎ها باشد، سراغ این‎ها برود. اگر نظام جمهورى اسلامى اهل دشمن‌کشى است، دشمنان خودش را مى‌کشد؛ چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اولِ انقلاب همکار ما بود؛ بعد از پدید آمدن این فتنه‎هاى سال شصت دشمن ما شد؛ اما دشمن بى‌خطر و بى‌ضرر... ایشان معروفیتى در میان مردم نداشت؛ نفوذى نداشت؛ دشمن بى‌خطرى بود؛ انصافاً آدم نانجیبى هم نبود.

البته ما دشمنانى هم داریم که انصافا نجیب نیستند؛ اما مرحوم فروهر و مخصوصا عیالش نه؛ آدم‎ها نانجیبى نبودند. حالا شما فکر کنید، کسى که مثل فروهر را مى‌کشد، آیا مى‌تواند دوست نظام باشد؟! مى‌تواند براى نظام کار کند؟! چنین چیزى معقول است؟! من این را باور نمى‌کنم. آشنایى من با مسایل سیاسى این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایى با اشخاص، آشنایى با جریانات سیاسى، آشنایى با توطئه‎هاى گوناگونى که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بوده‌ایم - اجازه نمى‌دهد که من باور کنم این کار عناصرى است که با نظام مسئله‌اى ندارند و نمى‌خواهند علیه نظام کار کنند.

بعضى از این دو، سه نفر نویسنده‌اى هم که متأسفانه در این حادثه کشته شدند، اسمشان را بنده هم نشنیده بودم. الان بنده غالباً مجلات و کتاب‎ها و تازه‎هاى فرهنگ را مى‌بینم. من آدمى نیستم که یک نویسنده و روشنفکر معروفى در کشور باشد و او را نشناسم. البته شاید مثلاً در بعضى از محافل فرهنگى یا غیرفرهنگى خارجى، این‎ها را مى‌شناختند؛ اما در داخل آن‌قدر معروف نبودند که بنده اسم این‎ها به گوشم خورده باشد.

بعضی‎هایشان را هم که اسم‎هایشان را شنیده بودم، جزو روشنفکران درجه یک این کشور نبودند. افرادى که مردم این‎ها را نمى‌شناسند، مردم از کتاب‎ها و نوشته‎ها و آثار فکرى‌شان هیچ خبرى ندارند و کسى از این‎ها حرفى نمى‌شنود، برد تبلیغى ندارند. آن دستى که به فکر مى‌افتد بیاید این‎ها را تصفیه کند و به قتل برساند - یا در داخل خانه‎هایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان - مگر مى‌تواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحى شده‌اى نباشد؟! »

ایشان همچنین در خصوص برخوردهای نادرست بعضی از رسانه ها در قبال این ماجرا و نقش آفرینی آنها در راستای اهداف دشمنان خاطر نشان فرمودند:« آن چه موجب تعجب و حیرت است مواضع بعضی مطبوعاتی های خودی و رسانه های داخلی است که درست مانند دشمن عمل می کنند.»این بحران که می رفت نظام را با چالش جدی روبرو سازد با سرپنجه تدبیر و موضع گیری به موقع مقام معظم رهبری و تبیین زوایای قضیه , فروکش نمود و دشمنان و بدخواهان نظام نتوانستند از این ماجرا طرفی ببندند.

 

*مرگ سعید امامی

ماجرای قتل های زنجیره ای ؛ ماجرای قتلهای زنجیره ای در اواخر آبان ماه سال 1377 و به دنبال قتل داریوش فروهر و همسرش آغاز شد و متعاقب آن سه قتل دیگر صورت گرفت که اذهان عمومی را متوجه خود ساخت و این حادثه در محافل رسانه ای به قتل های زنجیره ای موسوم شد بدنبال آن ریاست جمهوری وقت ( آقای خاتمی ) دستورتشکیل کمیته ویژه ای را با حضور وزیر اطلاعات وکشور صادر نمود تا این حادثه را مورد بررسی قرار دهند این کمیته پس از بررسیهای تخصصی با صدور اعلامیه ای برخی نتایج تحقیقات خود از جمله اقدامات صورت گرفته ,سر نخهای بدست آمده ,افراد دستگیر شده و...را به اطلاع عموم رساند( روزنامه جمهوری اسلامی 77/10/23)

با شناسایی عوامل این حرکت مشخص شد تعداد معدودی از عناصر خود سر وزارت اطلاعات در آن نقش داشته اند ووزرات اطلاعات با شهامت و صداقت این مساله را با صدور اعلامیه ای به اطلاع عموم مردم رساند در بخشی از این اعلامیه چنین آمده است وزارت اطلاعات با همکاری کمیته ویژه تحقیق موفق گردید شبکه مزبور را شناسائی ,دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار دهد و با کمال تاسف معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس , کج اندیش و خود سر این وزارت که آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدند ( روزنامه جمهوری اسلامی 77/10/16)

در اینکه انگیزه این افراد از ارتکاب چنین جنایتی چه بوده است اظهار نظرهای متفاوتی مطرح شده است اما آنچه دارای اهمیت است این نکته است که اقدام این افراد با هر انگیزه ای که صورت گرفته باشد نظام را باچالشی جدی روبرو ساخت که اگر درایت و تیزبینی مقام معظم رهبری و هوشیاری وزارت اطلاعات و نیروهای امنیتی نبود معلوم نبود که چه صدمات جبران ناپذیری متوجه کشور می شد.

*دیدگاه مقام معظم رهبری در باره قتل های زنجیره ای

مقام معظم رهبری در واکنش به این جریان و در راستای مدیریت بحران پدید آمده، ضمن محکوم نمودن این حادثه زشت چند اقدام مناسب را انجام دادند: 1. دستور پیگیری و برخورد قاطع و هوشیارانه با عاملان این حادثه به رئیس جمهوری و مسولان وزارت اطلاعات2. حمایت از مجموعه وزارت اطلاعات و ایجاد دلگرمی و تقویت روحیه در میان آنان؛ در شرایطی که موج گستره تبلیغات منفی علیه این وزارتخانه به دلیل حادثه پیش آمده از سوی رسانه های بیگانه و برخی از مطبوعات داخلی براه افتاده بود که زمینه دلسردی و تضعیف روحیه این مجموعه را فراهم می ساخت و این همان هدفی بود که دشمنان نظام جمهوری اسلامی به دنبال آن بودند.

مقام معظم رهبری با حمایت از مجموعه وزارت اطلاعات و جداسازی عناصر خودسر این مجموعه با افراد متعهد و خدمتگذار نظام توطئه دشمن را خنثی نمودند ایشان در بخشی از سخنرانی مهمی که در اوج درگیری ها و منازعات و اتهامات بی اساس، ایراد نمودند که در فرونشاندن آن التهاب های گدازنده بسیار موثر بود فرمودند:«عده ایی در صددند از وزارت اطلاعات انتقام بگیرند و حالا بهانه جوئی برایشان شده است، مسئولان وزارت اطلاعات ما همین مدیرانی که اغلب شان حالا هم هستند این ها بزرگ ترین خدمات را به این کشور کردند ... اگر این عناصر اطلاعات نبودند اگر این مجموعه نبود، شما خیال می کنید که این انقلاب جان سالم به در می برد؟

حالا یک اتفاقی افتاده است و چند نفر در آن ها جرمی را مرتکب شده اند، برای خاطر آن ها، عده ای می خواهند از اصل وزارت انتقام بگیرند، علیه وزارت اطلاعات، تبلیغات می کنند و حرف می زنند این کمال بی انصافی است، این ظلم مسلم است من به مسئولان وزارت اطلاعات، به مدیران، به معاونان، به وزیر، به مدیرانی که در سراسر کشورند، عرض می کنم که عزیزان همان طور که در پیام رئیس جمهور محترم هم بود و من واقعا از آن پیام خوشوقت شدم, مبادا روحیه تان را از دست بدهید؛ سنگرهایتان را محکم حفظ کنید و از این ملت دفاع نمایید. امروز جنگ دشمن با ما، جنگ تبلیغاتی است تا در زیر لوای فتنه تبلیغات بیایند جنگ اطلاعاتی و امنیتی کنند و باز موج ترور راه بیندازند ... ». (روزنامه جمهوری اسلامی، 20 دی سال 1377؛ سخنرانی مقام معظم رهبری در نماز جمعه 19 دی سال 1377)

مقام معظم رهبری این واقعه را توطئه ای پیچیده ارزیابی کردند که از سوی دشمنان انقلاب اسلامی طراحی و به واسطه چهره های داخلی به اجرا گذاشته شد. در نگاه مقام معظم رهبری این توطئه با هدف ایجاد فتنه بین جناح های سیاسی و ضربه زدن به ستون فقرات امنیت ملی یعنی وزارت اطلاعات صورت پذیرفت.

ایشان در این باره فرمودند: «با توجه به تجربه خودم در زمینه های گوناگون اداره کشور در طول این بیست و چند سال و آشنایی با جریان های سیاسی داخلی و خارجی من نمی توانم باور و قبول کنم که این قتل هایی که اتفاق افتاد، بدون یک سناریوی خارجی باشد، چنین چیزی ممکن نیست. این قتل ها به ضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود. یک گروه داخلی که جزء اطلاعات هم باشند، هر چه هم حالا فرض کنید که متعصب باشند و بنای این کار را داشته باشند، در سطوحی از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتل هایی بزنند این افرادی که کشته شدند، بعضی ها را ما از نزدیک می شناختیم، این ها کسانی نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرف ها باشد، سراغ این ها برود اگر نظام جمهوری اسلامی اهل دشمن کشی است چرا سراغ فروهر برود؟ مرحوم فروهر قبل از انقلاب دوست ما بود اول انقلاب همکار ما بود، بعد از پدید آمدن این فتنه ها سال 60 دشمن ما شد؛ اما دشمن بی خطر و بی ضرر ... حالا شما فکر کنید کسی که مثل فروهر را می کشد آیا این فرد می تواند دوست نظام باشد؟ چنین چیزی معقول نیست من این را باور نمی کنم.

آشنایی من با مسائل این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب، آشنایی با اشخاص، آشنایی با جریانات سیاسی، آشنایی با توطئه های گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بوده ایم، اجازه نمی دهد که من باور کنم که این کار عناصری است که این ها با نظام مساله ای ندارند و نمی خواهند علیه نظام کار کنند بعضی از این دو، سه نفر نویسنده ای هم که متاسفانه در این حادثه کشته شدند اسم شان را بنده هم نشنیده بودم ... افرادی که مردم این ها را نمی شناسند، مردم از کتاب ها و نوشته ها و آثار فکری این ها هیچ خبری ندارند و کسی از این ها حرفی نمی شنود، برد تبلیغی ندارند. آن دستی که به فکر می افتد بیاید این ها را تصفیه کند و به قتل برساند مگر می تواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحی شده ای نباشد؟». ( روزنامه جمهوری اسلامی، 20 دی سال 1377؛ سخنرانی مقام معظم رهبری در نماز جمعه 19 دی سال 1377)

همچنین رهبری انقلاب در جلسه دیدار با دانشجویان دانشگاه امیرکبیر (22 اسفند 1379) به مسئله قتل‌های زنجیره‌ای پرداختند: من در همان ابتدا که راجع به این مسئله پرجنجال و واقعاً مضر بحث کردم همین اظهارنظر را کردم. الان هم جز این اعتقادی ندارم. من دلم نمی‌خواهد که این بحث را دوباره زنده کنم چون این بحث برای کشور خیلی ضرر داشت.

حادثه‌ای اتفاق افتاده بود. باید دستگاه اطلاعاتی و دستگاه قضایی این مسئله را حل می‌کردند. اما کشاندن آن به افکار عمومی، هیجان‌های کاذب درست کردن و اظهارنظرهای غیرواقعی و بعضاً صددرصد دروغ از اطراف و اکناف، فضای بسیار بدی درست کرد. بنابراین، من هیچ خشنود نیستم که این بحث‌ها مجدداً مطرح بشوند.خوشبختانه کار دادگاه هم تمام شد و این بحث‌ها خاتمه پیدا کرد.

 

*نامه وقیحانه نمایندگان مجلس ششم به رهبری درباره جام زهر

پس از حمله نظامی امریکا به عراق , 127 نفر از نمایندگان مشارکتی مجلس ششم در بهار 1382 , در نامه ای به مقام معظم رهبری با ارائه تصویری غیر واقعی و ناامید کننده از وضعیت داخلی کشور، و همچنین تجسم علامات فروپاشی نظام از داخل! از سویی و نمایش آرایش مقتدرانه دشمنان در مرزهای خارجی از سوی دیگر، راهکار تسلیم و مذاکره با امریکا برای جلوگیری از حمله به ایران را توصیه می نمایند، در این نامه تأکید شده بود: اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود.

مقام معظم رهبری در پاسخ به چنین تفکری با ارائه تصویری واقع بینانه از شرایط کنونی و لزوم حفظ دستاوردهای انقلاب و پرهیز از هرگونه رعب و وحشتی در مقابل جنگ روانی و تبلیغاتی آمریکا به نمایندگان هشدار داده و می فرمایند : «...در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتّى باورهاى قطعى انسان هم از یاد مى‌رود؛ انسان مرعوب، این‌طور است. جبن، هم عقل را از کار مى‌اندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جبان، نه درست مى‌تواند فکر کند، نه درست مى‌تواند عزم و اراده‌ى خودش را به‌کار بیندازد؛ دائم یک قدم به جلو برمى‌دارد و یک قدم به عقب.

این است که پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین در آن وصیت معروفشان فرمودند: ((ولاتشاورنّ جبانا. لأنّه یضیق علیک المخرج))؛ با آدم‌ جبان و ترسو در هیچ کارى مشورت نکن، زیرا که گریزگاه و دریچه‌ى فرج را بر رویت مى‌بندد. انسان وقتى که مرعوب نیست، مى‌تواند درست فکر کند، درست‌ تصمیم بگیرد و از این مانع عبور کند، اما وقتى مرعوب شد؛ ((یضیق علیک المخرج))؛ به بکنم، نکنم دچار مى‌شود و خود را دست بسته تسلیم مى‌کند...حقیقتا نظام اسلامى به ماها و امثال من و شما وابسته نیست. امام یک وقت مى‌گفتند که نظام اسلامى به من وابسته نیست، ما واقعاً تعجب مى‌کردیم، چون امام خالقِ این انقلاب و در واقع پدیدآورنده‌ى این نظام بود و واقعاً تفکیک بین بقاء امام و بقاء نظام هم براى ما مشکل بود؛ اما امام‌ قرص و محکم مى‌گفت نخیر، نظام اسلامى به من وابسته نیست. حالا وقتى امامِ با آن عظمت، وجودش ملازمِ با وجودِ نظام نباشد و با نبودن او این مردم‌ انقلاب و اسلام را حفظ کنند، دیگر امثال من چه جاى حرف زدن دارند که بگوییم اسلام و نظام به من وابسته است! نه، صدها نفر از قبیل ما باید قربان اسلام‌ بشویم؛ جانمان، مالمان، آبرویمان را بدهیم تا نظام اسلامى بماند و پایه‌هاى آن استوار شود.

آنچه را که دشمن هدف گرفته، این است؛ باید به این موضوع توجّه‌ داشت. دشمن، سیاسى و سیاستمدار است؛ مغزِ طراحِ سیاسى دارد، فکر مى‌کنند که چه‌کار باید بکند. یکى از طرّاحیها این است که حرف آخر را اول نزنند؛ آرام‌ آرام و بتدریج طلبگارى ایجاد کنند و طرف مقابل را وادار به عقب‌نشینى کنند.

بمجردى که عقب‌نشینى کردید، طلبگارى دیگرى شروع خواهد شد.حالا بعضیها مى‌گویند چیزى بدهیم، یک چیزى بگیریم! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست؛ هیچى نخواهند داد. شعارهایى را درست مى‌کنند؛ ایران را در محور شرارت گذاشته‌اند. فلان کارها را بکنیم تا ما را از محور شرارت بردارند! این شد حرف؟! غلط کردند گذاشتند که حالا بخواهند بردارند. دوباره و هر وقت‌ لازم شد، ما را در محور شرارت مى‌گذارند.

اگر قرار است قدرتى این امکان و توان را پیدا کند که اخمهایش را در هم کند و بگوید من قوى هستم و مى‌زنم و مى‌برم و مى‌بندم؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، این جاخوردن، حدّ یقف ندارد؛ شما این سنگر را عقب مى‌نشینید، فرض کنید فلان الحاقیه را قبول‌ مى‌کنید، بعد یک مطالبه‌ى دیگرى را مطرح مى‌کنند: فلان دولت غیرقانونى را به رسمیت بشناسید؛ باز همان فشارها و همان تهدیدها. بمجردى‌که او را شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح مى‌شود: اسم اسلام را از قانون اساسیتان بردارید! شما باید ذرّه‌ذرّه عقب بنشینید؛ این حدّ یقِفى ندارد.

من این‌ موضوع را بارها به بعضى از مسؤولانى که دچار وسوسه و واهمه‌هایى بودند، گفته‌ام که حدّ یقفِ فشار آمریکا کجاست؛ آن را مشخص کنید، که اگر به آن‌جا رسیدیم، دیگر بعد از آن هیچ فشارى علیه ما نخواهد بود. من عرض بکنم حدّ یقف کجاست؟ آن‌جایى است که شما - که چنین حقّى را نه شما دارید، نه من - از طرف ملت ایران اعلام کنید که ما اسلام، جمهورى اسلامى و حکومت مردمى را نمى‌خواهیم؛ هر کسى که شما مصلحت مى‌دانید، بیاید در این مملکت‌ حکومت کند! این حدّ یقِف است؛ اولِ اسارت مملکت. مگر مى‌توانیم؟ من و شما مگر مى‌توانیم مملکت را به دست دشمن بدهیم؟ مگر ما چنین حقى داریم؟

 

*بحران کوی دانشگاه

هنوز التهاب ناشی از قتل های زنجیره ای در جامعه به طور کامل فرو کش ننموده بود که بحران کوی دانشگاه کشور را با چالش بزرگ تری روبرو ساخت , حادثه‌ای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش انجام گرفت .

ماجرا از آنجا آغاز گردید که در تیرماه 1378، کمیسیون فرهنگی مجلس پنجم ، طرحی را با عنوان «اصلاحیه قانون مطبوعات » در چهار بند به تصویب رساند که مواد آن عبارت بودند از:
الف ) ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه ، اعضای گروهک های تروریستی و ضدانقلاب ، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت و...
ب ) منع شدن مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه
ج ) ضمانت اجرایی برای مقابله با افراد دولتی یا غیردولتی که نشریات را برای چاپ مطلب یا مقاله ای زیر فشار قرار داده یا آنها را وادار به سانسور نمایند. (در قانون مطبوعات با تأکید بر آزادی بیان و قلم و برای پیشگیری از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات ، تصریح شده بود که اگر مطبوعات دولتی یا غیردولتی از این ماده تخلف کنند به حکم دادگاه از خدمات دولتی منفصل و یا تعزیز خواهند شد.»
د) لزوم التزام عملی مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران .

همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیأت رئیسه مجلس ، جناح های موسوم به جبهه دوم خرداد و روزنامه های وابسته به آنها از جمله نشاط , سلام , صبح امروز , خرداد و روزنامه های زنجیره ای به تبلیغات منفی و جنجال پیرامون این طرح پرداختند به عنوان نمونه روزنامه نشاط در تاریخ 13 تیر با انتشار بیانیه شورای شهر تهران و سردبیر 10 نشریه دوم خردادی نسبت به طرح این اصلاحیه در مجلس هشدار داد.

روزنامه سلام هم در 15 تیر یعنی یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه در صحن علنی مجلس ، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نمود و با تیتر درشت نوشت : «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است .» که به دنبال آن روزنامه سلام به دلیل نشر اکاذیب توقیف شد روزنامه های وابسته به جریان دوم خرداد با اعلام حکم توقیف روزنامه سلام به هشدار و تهدید با تیترهای جنجالی روی آوردند .

روز پنجشنبه 17 تیر، 10 روزنامه زنجیره ای با تیترهایی چون «محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعله ور خواهد کرد»، «زمان حامل حوادث خشونت بار است »، «نظام باید هزینه های سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست »، «ورود به قلعه چپ گرایان یک ریسک خطرناک برای محافظه کاران است »، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی » و «پایان سیاست ورزی »، درصدد القای فضای بحرانی و ناآرامی به جامعه برآمدند و همزمان رسانه های غربی تبلیغات گسترده ای را برعلیه نظام اسلامی به راه انداختند . که با تجمع برخی از دانشجویان درکوی دانشگاه که با تحریک دو فرد غیر دانشجو به نام منوچهر محمدی و اکبر محمدی که پس از دستگیری ، درباره چگونگی دریافت کمک مالی و ارتباط با عناصر خارجی و طراحی تجمعات اعتراض آمیز اعترافات قابل تأملی داشته اند, صورت گرفت و دامنه آن به خارج از دانشگاه کشیده شد و به دنبال شعارهای ساختار شکن برخی افراد و درگیری با نیروی انتظامی و وارد شدن آنان به کوی , حوادث ناگواری پیش آمد.

بسیاری از آنها با برنامه ریزی قبلی صورت گرفته بود و امنیت و آرامش شهرتوسط برخی از افراد آشوب طلب به هم خود که همزمان با حمایت بی دریغ اپوزیسون و گروههای معاند و مخالف نظام همراه شده و رسانه های خارجی و داخلی وابسته به آنها سعی در ملتهب نمودن فضا و ادامه تشنجات داشتند که با هوشیاری و تدبیر به هنگام مقام معظم رهبری , حادثه ای که می رفت نتایج زیانباری برای نظام به دنبال داشته باشد و دشمنان را در رسیدن به رؤیاهای خود امیدوار نموده بود به صحنه کم نظیر حمایت و دلدادگی مردم به نظام تبدیل گردید.

ایشان در سخنانی که در جمع دانشجویان ایراد فرمودند , ضمن اظهار ناراحتی از بروز چنین حادثه ای و لزوم برخورد با عاملان آن , حساب دانشجویان را افراد آشوب طلب جدا نموده و به تبیین دستهای پشت پرده برای ضربه زدن به نظام پرداختند و هوشیاری جوانان دانشجو و غیر دانشجو را در برابر توطئه های دشمنان , خواستار شدند و همه را به خویشتن داری و ندادن بهانه به دست دشمنان فراخواندند وفرمودند : «این حادثه تلخ، قلب مرا جریحه‏دار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولى در جمهورى اسلامى بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعى به هیچ وجه در نظام اسلامى قابل قبول نیست. جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیر دانشجویان - فرزندان من هستند و هرگونه چیزى که براى این مجموعه‏ها مایه اضطراب و ناراحتى و اشتباه در فهم باشد، براى من بسیار سخت و سنگین است. هرکسى بوده، فرق نمى‏کند؛ چه در لباس نیروى انتظامى، چه در غیر آن.

مسلماً با کسانى‏که در نظام جمهورى اسلامى تخلّف مى‏کنند، باید برخورد شود؛ اما با کسى که تخلّفى نکرده است؛ کسى‏که در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویى، کار بسیار خطا و ناروایى است اگر برخورد شود. این که صد نفر یا دویست نفر از کوى دانشگاه خارج شدند و حرفهایى زدند و شعارهایى دادند، بهانه و مجوّزى نمى‏شود براى این‏که کسانى، در هر لباس و با هر نامى، وارد آن محیط شوند و کارهاى ناروایى انجام دهند؛ بخصوص وقتى که نام مقدّس نیروى انتظامى در میان مى‏آید، عملى که موجب شود نیروى انتظامى بدنام گردد، قضیه را سخت‏تر مى‏کند.

براى من، حادثه خیلى تلخى بود. البته من تأکید کردم که اطراف این حادثه تحقیق شود و بروند حادثه را درست بسنجند. قرار شد رئیس جمهور محترم و مسؤولان، هیأت تحقیقى را تعیین کنند؛ من هم ممکن است خودم کسى را در این هیأت بگذارم.اگر یک عدّه نفوذى خواستند از فرصتى استفاده کنند و از آب گل‏آلودى ماهى بگیرند - وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایى درست کردند و حرفهایى زدند - خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد؛ نه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را مى‏شناسیم. دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق به ماست؛ متعلّق به این کشور است.

دشمن است که مى‏خواهد با نام دانشجو یا با نام نفوذ در میان دانشجویان، فساد و تباهى کند؛ خود دانشجویان بایستى هوشیارانه متوجّه باشند.من معتقدم که جوان مملکت بایستى در همه میدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط. این‏گونه حرکاتى که ملاحظه شد کسانى به دانشگاه حمله کنند، ناشى از بى‏انضباطى است؛ با هر نامى انجام گیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است. مگر من بارها نگفته‏ام در اجتماعات کسانى که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونت‏آمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال مى‏کند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمى‏کنند؟! حتّى اگر یک حرفى که خون شما را به جوش مى‏آورد به زبان آورند - مثلاً فرض کنید اهانت به رهبرى کردند - باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را براى آن روزى که کشور به آن نیازمند است، براى آن روزى که نیروى جوان و مؤمن و حزب‏الّلهى باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، والاّ حالا فرض کنیم یک جوان، یا یک دانشجوى فریب‏خورده‏اى هم حرفى زد و کارى کرد؛ چه اشکالى دارد؟ من از او صرف‏نظر مى‏کنم.و اما یک مطلب به دشمن مى‏گویم؛ هر که هست و هرجا هست.

دشمنان اصلى ما در سازمانهاى جاسوسى، طرّاحان این قضایا هستند. این پولى که مجلس امریکا تصویب کرد که باید براى مبارزه با نظام ایران صرف شود، این پول و چندین برابر این پولها کجا مصرف شد؟! معلوم است؛ براى همین‏طور طرّاحیهایى مصرف مى‏شود؛ شکّى نیست. این دشمنان بدانند که خواب برگشتن امریکا به این مملکت، یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است. این عناصر داخلىِ حقیر، این عناصر سیاسىِ مطرود و منفور، که ملت اینها را مثل دندان فاسدى بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمین گرفته‏اند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند. اینها هم بدانند که اشتباه کردند؛ در همین قضیه هم اشتباه کردند، خودشان را لو دادند و چهره خودشان را مشخص کردند. درست است که به دستگاه اطّلاعاتى ما آن ضربه ناجوانمردانه را وارد کردند؛ به دستگاه انتظامى ما هم در این‏جا این ضربه را وارد کردند، اما عناصر خدمتگزار و سربازان مخلص و بدون نام و نشان جمهورى اسلامى، اطّلاعات را کسب مى‏کنند و مى‏فهمند که چه کسى در کجاست و چه‏کار مى‏کند. نمى‏توانند این ملت را با این روشها از صحنه مبارزه در راه استقلالشان، در راه اسلام عزیزشان و در راه مبارزه با دشمنانشان عقب برانند.»

ایشان همچنین خطاب به نخبگان سیاسی , مشغول شدن به درگیری های سیاسی و جناحی و رعایت نکردن حد و مرز در رقابت ها را زمینه ساز چنین حوادثی دانستند و فرمودند:«یک نکته هم به این خطّ و خطوط سیاسى عرض کنیم. آقایانى که سردمداران خطوط سیاسى و گرایشهاى سیاسى هستید، حالا برسید به این حرفى که ما مى‏گوییم شما خودیها وقتى سر قضایاى بیهوده این‏طور با هم درگیر مى‏شوید، دشمن سوء استفاده مى‏کند؛ بفرمایید، این یک نمونه؛ دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! این مسائل را کنار بگذارید.

البته ما اصرار نداریم که همه یک طور فکر کنند؛ اما براى کار سیاسى و درگیرى سیاسى، حدّى قائل شوید و خطّ قرمزى بگذارید. بى‏حساب و کتاب با هم مبارزه نکنید که آن‏قدر مشغول شوید که به دشمن اجازه دهید این‏طور بیاید و داخلِ این میدانها بشود. سرِ این قضیه قانون مطبوعات و سرِ قضایاى گوناگون دیگر، چه جنجال و چه دعوایى به راه افتاد! همه‏اش مسائل خطّ و خطوط! براى چه؟ براى این که قانونى در مجلس تصویب مى‏شود! من به یک جریان سیاسى خاص اشاره نمى‏کنم؛ خطاب من به همه است. براى من، آن خطّ و این خط و هر خطّ سیاسى و سلیقه سیاسى دیگر، تفاوت نمى‏کند. براى من، مناط و ملاک، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ کشور و رعایت مصالح مردم و حفظ آینده کشور مطرح است.»

ایشان همچنین در پیامی که در پیرامون حوادث به وجود آمده خطاب به ملت ایران صادر نمودند , با تحلیل عمیق عوامل اصلی ایجاد این حادثه , قاطعیت و صلابت نظام اسلامی و پشتوانه مردمی نظام را عامل شکست چنین نقشه هایی دانسته و فرمودند: «ملت رشید و غیور ایران ، مردم عزیز تهران . در دو روز گذشته که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهک های سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران ، به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اند، دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کرده اند انقلاب و مردم مؤمن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه انگیزی خود راه سلطه آمریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند.

گروهک های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کرده اند مردم ایران از اسلام و انقلاب دست برداشته اند و به خیال باطل خود می خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند ولی غافل از اینکه ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی ، آنان را بشدت منکوب خواهد کرد....» سخنان الهام بخش سکان دار انقلاب اسلامی چنان روح حماسه و شجاعت را در میان ملت با صلابت و ولایتمدار ایران دمید که با راهپیمایی 23 تیر همچون موجی خروشان در صحنه دفاع از نظام و ارزش ها و اصول آن حاضر شده و نقشه های دشمنان و بد خواهان نظام را نقش بر آب نموده و این حادثه را به حماسه ای ماندگار در تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل نمودند.

 

*بحران در انتخابات دوره ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی

اغتشاشات مربوط به غائله کوی دانشگاه با حضور گسترده مردم پایان یافت، اما بازهم تعدادی از گروه‎های سیاسی در رقابت، خطوط قرمز و منافع ملی را نادیده گرفتند. اوج این مسایل را باید در انتخابات مجلس ششم و هفتم مشاهده کرد. در انتخابات مجلس ششم بحران پدید آمده مربوط به تقلب صورت گرفته در بعضی حوزه‎های رأی‎گیری بود که پس از بازشماری آرای تهران اختلافات فاحشی در تعداد آرا پدید آمد و شورای نگهبان حاضر به تأیید انتخابات نشد. جناح حاکم که خود را پیروز انتخابات می‎دانست و البته مناصب کلیدی در ستاد انتخابات کشور را هم در دست داشت، بر مواضع خود تأکید می‎کرد و حملات شدیدی را بر علیه نهادهای نظارتی تدارک دید و از تمکین نظر آن‎ها امتناع کرد.

در این شرایط، شورای نگهبان در نامه‎ای به رهبر انقلاب ما وقع حوادث انتخابات و تغییر نتایج بر اثر بازشماری تعدادی از صندوق‎ها را بازگو کرد و با توجه به‎مدت‎زمان زیادی که بازشماری آرا می‎گرفت، از ایشان راهنمایی خواست. رهبر انقلاب ضمن تشکر از شورای نگهبان برای انجام وظیفه قانونیش در پاسخ تأکید فرمودند:«1. صندوق‎هایى که مخدوش بودن آن از نظر شوراى نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهاى آن شورا قابل‎تأیید نیست، باید ابطال گردد.2. به‎نظر مى‌رسد که بازشمارى بقیه صندوق‎ها که طبق آن‎چه در نامه خود مرقوم داشته‌اید، جز در مدتى طولانى ناممکن و برخلاف مصلحت است، وظیفه‎اى شرعى و قانونى را متوجه آن شورا نمى‌سازد، زیرا وجود تخلف در آن‎ها محرز نیست.3. وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوق‎ها به‎جز آن‎چه در بند یک آمده است، ملاحظه و نتایج آن به‎عنوان نتایج قطعى انتخابات تهران اعلام شود.4. دستگاه قضایى و بازرسى موظفند عاملان تخلف در صندوق‎هاى مخدوش را شناسایى و تحت تعقیب قانونى قرار دهند. »این ماجرا با دستور مقام معظم رهبری خاتمه پیدا کرد و برخی از مسئولان وزارت کشور که در این مورد مقصر شناخته شدند مورد محاکمه قرار گرفتند .

در انتخابات مجلس هفتم باز هم بحرانی دیگر از سوی تعدادی از گروه‎های سیاسی برای نظام پدید آمد. در آستانه انتخابات مجلس هفتم تعدادی از نمایندگان مجلس که از طیف تجزیه ‎طلب دوم خرداد بودند، در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در مجلس دست به تحصن زدند و خواستار عدم برگزاری انتخابات و یا حداقل تعویق آن که قرار بود بر‎اساس برنامه اعلام شده در روز اول اسفند ماه برگزار شود، شدند.

علاوه‎بر ‎این نمایندگان تعدادی از استانداران و معاونین وزرا نیز در نامه‎ای از مناصب خود استعفا دادند. رهبر انقلاب در دیدار با وزیر کشور و استانداران که برای گله از شورای نگهبان به حضور ایشان رسیده بودند، بر رعایت قانون تأکید کردند: «اگر (مسایل) به‎جاى حساسى برسد و محتاج تصمیم‌گیرى باشد، و اگر نوبت از مراحل قانونى بگذرد و به رهبرى برسد، شکى نیست که بنده وارد مى‌شوم و به آن‎چه تشخیص مى‌دهم وظیفه است، عمل خواهم کرد؛ کما این‌که تا الان هم چنین چیزى اتفاق افتاده است؛ در مورد انتخابات هم اتفاق افتاده و بازهم همین‌طور خواهد بود؛ اما این معنایش این نیست که اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و دیگرى رد کرد، یا شما رد کردید و دیگرى او را قبول داشت، لازم باشد رهبرى وسط بیاید و بین شما و آن‎ها داورى کند؛ نه، مجراى قانونى و روش قانونى وجود دارد. یا مثلا اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و او صالح نبود و از زیر دست شما رد شد، ممکن است بنده او را بشناسم و به این کار راضى هم نباشم؛ اما من هیچ وظیفه‌اى ندارم بیایم جلوی این آدم را بگیرم؛ مجراى قانونى‌اش را طى مى‌کند.»

دو روز بعد ایشان در دیدار اعضای شورای نگهبان فرمودند: « درباره اختلاف نظرهایى که بین شوراهاى نظارت و شوراى مرکزى نظارت و وزارت کشور وجود دارد - همیشه این اختلاف نظرها وجود داشته - بنده توصیه‏ام به طرفین همیشه این بوده و هست که ملاک را قانون قرار دهند؛ چون آن چیزى که مى‏تواند خطّ شاخص باشد و از هرج و مرج ناشى از اختلاف‏نظر مانع شود، قانون است. خطّ قانون را ملاک قرار دهند و بر طبق قانون کار کنند...آقایان احراز را حتمى بگیرید؛ اما دایره محرز را خیلى تنگ نگیرید؛... فرض کنید جوانى است که در محیطى هیجانى قرار گرفته و چند نفر مطلبى گفته‌اند و او هم حرفى زده، یا در جلسه‌اى که دو، سه یا پنج نفر از دوستان راجع به کشور و اسلام صحبت مى‌کنند، جمله‌اى گفته که این جمله ممکن است در صحبتى دوستانه قابل‎قبول باشد - هرچند که انتقادآمیز بوده؛ یا انتقاد از رهبرى یا از برخى از مبانى نظام - اما نمى‌توان این جمله و حرف را که به گوش ما رسیده، حاکى بدانیم از این‌که این شخص از صلاحیت ساقط شده است.

این مطلب را براى توضیح معناى تنگ نگرفتن دایره محرز گفتم. شرایطى هست که باید احراز شود؛ منتها اندازه وجود این شرایط در اشخاص مختلف، ممکن است مختلف باشد؛ همچنان که آن مسایلى که حاکى از وجود یا فقدان این شرایط هست، آن‎ها هم در شرایط و اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا مى‌کند. »بعد از این سخنان رهبر انقلاب، شورای نگهبان صلاحیت‎ها را مجدداً مورد بررسی قرار داد و صلاحیت هزار و 160 نفر دیگر را تأیید کرد. این تأیید صلاحیت باعث شد تا تعداد کاندیداها به 5 هزار و 450 نفر برسد به‎عبارت بهتر، برای هر کرسی نوزده داوطلب وجود داشت؛ ولی باز هم استحاله‎طلبان راضی نشده بودند و دم از تعویق انتخابات می‎زدند.

با ادامه یافتن زمزمه‎ها برای سرد کردن تنور انتخابات و تعویق آن، مقام معظم رهبری در سخنانی بر برگزاری انتخابات در موعد مقرر و برخورد قاطع با اخلال‎گران در برگزاری انتخابات تأکید کردند.« انتخابات باید در موعد خود - روز اول اسفند - بدون حتى یک روز تأخیر انجام گیرد. من متأسفم از این‌که بعضى افراد از روى غفلت، همان حرف‎هایى را تکرار مى‌کنند که دشمنان این ملت مى‌زنند. آن‎ها با تبلیغات و روش‎هاى سیاسى و حیله‎هاى خود برخى از مسئولان اجرایى را به کنار رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونى تشویق مى‌کنند.

مگر اجرا و برگزارى انتخابات، حق کسى از مسئولان است که بگوید من این حق را مى‌خواهم یا نمى‌خواهم؟ وظیفه است؛ وظیفه قانونى دستگاه‎هاى مشخص دولتى است؛ باید این وظیفه را انجام دهند؛ این حق مردم است. مگر کسى در داخل کشور مى‌تواند بگوید چون من این پدیده را نمى‌پسندم، یا فلان روش را نمى‌پسندم، آن‎چه را که قانون به‎عنوان وظیفه بر عهده من قرار داده است انجام نمى‌دهم؟ مگر مى‌شود چنین کارى کرد؟! شانه خالى کردن از مسئولیت، به صورت کناره‌گیرى و استعفا و غیر این‎ها، براى این مسئولان، هم خلاف قانون است، هم حرام شرعى است.

مگر مى‌شود با این حق بزرگ مردم بازى کرد؟! اکثر مسؤولان ما، اکثر نمایندگان مجلس ما، اکثر مسؤولان اجرایى ما، مردمان متدین، علاقه‏مند به انقلاب و آماده‏ى براى خدمت به مردمند. این‏طور خیال نشود که مجلس چنین است یا چنان است؛ نه، مجلس رکن نظام است. البته در داخل مجلس - مثل همه جاى دیگر - ممکن است عناصرى نفوذ و رخنه کرده باشند؛ حقایق را وارونه کنند؛ فضا را بر کسانى سخت و سنگین کنند؛ آنها را وادار به کار ناشایسته و نامناسبى کنند. اغلب نمایندگان براى خدمت به مردم آماده‏اند؛ وظیفه‏ى آنهاست؛ باید هم این کار را بکنند؛ باید هم خدمت کنند. فلسفه‏ى وجود بنده و امثال بنده و دیگر مسؤولان، خدمت است. »اما علی‎رغم خواست رهبری، بازهم تعدادی از گروه‎های دوم خردادی همراه با اپوزیسیون خارج‎نشین این انتخابات را تحریم کردند، ولی نتیجه این انتخابات برای آنان، قدم گذاشتن در مسیر حذف از فضای سیاسی ایران بود.

*تحصن و استعفا

با رد صلاحیت اکثر اعضای مشارکت در مجلس هفتم در حالیکه آنها برای ادامه حضور در مجلس نیز تمایل چندانی نداشتند اما تلاش برای استفاده حداکثری از اقدام شورای نگهبان جهت ایجاد جنجال در کشور در دستور کار قرار گرفت، تحصن 20 روزه نمایندگان در مجلس ، روزه سیاسی ، استعفای نمایندگان یکی پس از دیگری و اعلام استعفای استانداران و فرمانداران و بخشداران سراسر کشور از جمله این اقدامات بود.

هنگامیکه استعفای نمایندگان تاثیری نداشت به ترتیب چند تن از نمایندگان من جمله بهزاد نبوی به عنوان نایب رئیس اول مجلس استعفانامه خود را در مجلس قرائت کردند. اما این حرکت با کمترین واکنش اجتماعی روبرو شد لذا استعفای دسته جمعی دولت و استانداران آغاز گردید با اعلام استعفای استانداران ، آقای خاتمی اعلام کرد اگر قرار شد برویم همه با هم می رویم وی پس از بازگشت از سفر سوئیس در پاسخ به استعفای معاونان وزراتخانه ها گفت تا من در تهران بودم خبری نبود شایعه ها کم رنگ شد و نهایتا وی اعلام کرد هر ادامه خدمت به جمهوری اسلامی و ملت شریف را وظیفه خود می دانیم.

پس از این ، اقدام دیگر مشارکتی ها تلاش برای تاخیر زمان انتخابات توسط دولت بود و به وزارت کشور جهت اعلام عدم آمادگی به دلایل امنیتی وارد می شد اما مواضع قاطعانه مقام معظم رهبری مبنی بر عدم پذیرش یک روز تاخیر انتخابات و طرح «شانه خالی کردن از مسئولیت به شکل استعفا یا به هر شکل دیگر خلاف قانون و طرح شرعی است.» توطئه فوق نیز خنثی گردید و انتخابات در راس اول اسفند 82 موعد مقرر برگزار شد. با شکست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هفتم ضربه سنگینی به این جبهه وارد آمد .اگر چه افراطیون سعی داشتند این شکست خود را به بهانه رد صلاحیت شورای نگهبان توجیه کنند اما عدم اقبال عمومی به آنها در جریان انتخابات دور دوم شوراها که تحت نظارت مجلس ششم صورت گرفته بود ، این بهانه راحتی ترد خود آنها کمرنگ ساخته بود. کسب اکثریت کرسی های مجلس هفتم توسط نیروهای اصولگرا چنان جبهه لیبرالیسم را به تلاطم انداخت که رئیس جمهور آمریکا در اولین نطق خود پس از انتخابات مایوسانه گفت: «دوباره باید از صفر شروع کنیم.»

 

*اشتباه فاحش خاتمی؛ ارائه لوایح دوقلو!

رئیس مجلس ششم در مورد ارائه لوایح دوگانه دولت اصلاحات به مجلس اعلام کرد: اگر لوایح دوگانه تصویب می شد از بزرگ ترین اشتباهات این مجلس بود و باعث می شد که با بن بست برخورد کنیم بنابراین یکی از مشکلات مجلس ششم همان لوایحی بود که آقای خاتمی ارائه کرد.

مهدی کروبی در ان زمان می گوید: در آن گیرودار، لوایح دوقلو به مجلس رفت که وضع را به کلی به هم زد زیرا چیز جدیدی بود و حتی خودم نگاه کردم و دیدم که تذکراتی درباره دخالت در امور مجلس دارد. در جلسه ای که من، خاتمی و موسوی خوئینی ها بودیم، گفتم، من مخالف این لایحه هستم، توضیح دادم و گفتم نظارت و سوال حق مجلس است و نمی توانید بگویید که از این حق خود استفاده نکند.

آقای موسوی خوئینی ها هم حرف من را تایید کرد. تحرک و حرکتی شد که هر چه جلوتر رفتیم شاهد تندتر شدن فضا بودیم بالاخره یک حرکاتی در داخل و خارج مجلس شروع شد که توپ را به زمین مجلس بیندازند. درباره لوایح دوگانه حتی من تذکراتی دادم و جلساتی با شورای نگهبان داشتیم ولی به نتیجه نرسید.

مهدی کروبی به ماجرای نامه ذلت بار تعدادی از نمایندگان مجلس ششم خطاب به مقام معظم رهبری، که در آن همزمان با حمله آمریکا به عراق خواهان تسلیم در برابر زیاده خواهی های استکبار جهانی شده بودند، اشاره کرد و گفت: نامه را نمایندگان روی سایت ها قرار دادند. در آن روزها بود که یکی از نمایندگان اقلیت های مذهبی به دفتر من آمد و گفت که برخی از دوستان می آیند و بالای سر من می ایستند و امضا می گیرند و من آمده ام که صریحاً از این امضا اعلام برائت کنم. عده ای مکرر می آمدند و می گفتند که ما فکر می کردیم این نامه محرمانه است و حتی عده ای می گفتند که از اصل ماجرا خبر نداشتند و از امضای آن ابراز پشیمانی می کردند.

روز شنبه بود که به جلسه شورای عالی امنیت ملی رفته بودیم احساس کردم که وضع مطلوبی حاکم نیست و بخش مهمی از اعضا و به ویژه نیروهای مسلح از اوضاع ناراحت هستند. در همان حال دیدم که یکی از فرماندهان نظامی آنجا در حال توزیع نامه است، برخی اسامی را من آنجا دیدم و البته می دانستم که بسیاری با رضایت آن را امضا نکرده اند، بارها به دوستان گفته بودم که از بچه های مجلس با این روش امضا نگیرید، از کسانی امضا بگیرید که پایش بایستد.

در جلسه شورای امنیت ملی، دیدیم آقای خاتمی بسیار برافروخته شد و نامه ای به رئیس دفترش که برادرش بود نوشت و گفت به روزنامه ها اعلام کنید نامه را منتشر نکنند، بعد هم آقای ربیعی را فرستادیم که حتماً تأکید شود، روزنامه ها آن را منتشر نکنند.

رئیس مجلس ششم یادآور شد: همان جا آقای خاتمی با توجه به حساسیت مجلس گفت: در مجلس نامه را نخوانید. من آمدم خودم برکارم تکیه کردم، بنا هم نداشتم از کسی هزینه کنم و هزینه هم نکردم. همان شب یک فرد مهم و حساس به من تلفن کرد و گفت: اگر این نامه در مجلس خوانده شود رادیو مجلس قطع می شود، من هم به آنها گفتم که شما نباید رادیو را قطع کنید زیرا رادیو مجلس در اختیار رئیس مجلس است و با دستور رئیس قطع می شود ولی من جلوی این قضیه را می گیرم و حتی اگر هم لازم باشد می گویم که رادیو را قطع کنند اگر شما این کار را بکنید اوضاع به هم می ریزد.

 

*ماجرای خروج از حاکمیت اصلاح طلبان!

رئیس مجلس ششم در ادامه این گفت وگو به طرح افراطیون تحت عنوان «خروج از حاکمیت!» اشاره کرده و گفت: همان زمان احساس کردم که طرح خروج از حاکمیت به شدت مطرح می شود و حرف هایی در جلساتی زده می شود و نامه هایی نوشته می شود که گویای درگیری های تندی است. در جلسه ای که بزرگان بودند به صراحت گفتم، من وارد ماجرایی می شوم که بدانم از کجا شروع شده و به کجا ختم می شود.

کروبی افزود: زمزمه خروج از حاکمیت آنقدر در جامعه پیچیده که یک روز رفتم تا جلسه مجلس را اداره کنم، یکی از نمایندگان آمد و گفت: «برای چی مانده ای، همه می گویند نباید در حکومت بمانیم، نتیجه ندارد، فقط به او نگاه کردم و رفتم.» به هر حال همان حرف ها برای ما مشکلاتی ایجاد کرد که امروز داریم تاوان همان روزها را پس می دهیم. من تا همین اندازه سربسته می گویم، عده ای از دوستان از فرصت ها استفاده نکردند و دستی دستی جریان اصلاحات را به این روز انداختند.

*انتخابات مجلس ششم

در انتخابات مجلس ششم بحران پدید آمده مربوط به تقلب صورت گرفته در بعضی حوزه‎های رأی‎گیری بود که پس از بازشماری آرای تهران اختلافات فاحشی در تعداد آرا پدید آمد و شورای نگهبان حاضر به تأیید انتخابات نشد. جناح حاکم که خود را پیروز انتخابات می‎دانست و البته مناصب کلیدی در ستاد انتخابات کشور را هم در دست داشت، بر مواضع خود تأکید می‎کرد و حملات شدیدی را بر علیه نهادهای نظارتی تدارک دید و از تمکین نظر آن‎ها امتناع کرد.

در این شرایط، شورای نگهبان در نامه‎ای به رهبر انقلاب ماوقع حوادث انتخابات و تغییر نتایج بر اثر بازشماری تعدادی از صندوق‎ها را بازگو کرد و با توجه به‎مدت‎زمان زیادی که بازشماری آرا می‎گرفت، از ایشان راهنمایی خواست.

رهبر انقلاب ضمن تشکر از شورای نگهبان برای انجام وظیفه قانونیش در پاسخ تأکید کردند: "1. صندوق‎هایى که مخدوش بودن آن از نظر شوراى نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهاى آن شورا قابل‎تأیید نیست، باید ابطال گردد.2. به‎نظر مى‌رسد که بازشمارى بقیه صندوق‎ها که طبق آن‎چه در نامه خود مرقوم داشته‌اید، جز در مدتى طولانى ناممکن و برخلاف مصلحت است، وظیفه‎اى شرعى و قانونى را متوجه آن شورا نمى‌سازد، زیرا وجود تخلف در آن‎ها محرز نیست.3. وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوق‎ها به‎جز آن‎چه در بند یک آمده است، ملاحظه و نتایج آن به‎عنوان نتایج قطعى انتخابات تهران اعلام شود.4. دستگاه قضایى و بازرسى موظفند عاملان تخلف در صندوق‎هاى مخدوش را شناسایى و تحت تعقیب قانونى قرار دهند. "

 

*انتخابات مجلس هفتم

در انتخابات مجلس هفتم باز هم بحرانی دیگر از سوی تعدادی از گروه‎های سیاسی برای نظام پدید آمد. در آستانه انتخابات مجلس هفتم تعدادی از نمایندگان مجلس که از طیف استحاله‎طلبان دوم خرداد بودند، در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در مجلس دست به تحصن زدند و خواستار عدم برگزاری انتخابات و یا حداقل تعویق آن که قرار بود بر‎اساس برنامه اعلام شده در روز اول اسفند ماه برگزار شود، شدند. علاوه‎بر ‎این نمایندگان تعدادی از استانداران و معاونین وزرا نیز در نامه‎ای از مناصب خود استعفا دادند.

رهبر انقلاب در دیدار با وزیر کشور و استانداران که برای گله از شورای نگهبان به حضور ایشان رسیده بودند، بر رعایت قانون تأکید کردند: "اگر [مسایل] به‎جاى حساسى برسد و محتاج تصمیم‌گیرى باشد، و اگر نوبت از مراحل قانونى بگذرد و به رهبرى برسد، شکى نیست که بنده وارد مى‌شوم و به آن‎چه تشخیص مى‌دهم وظیفه است، عمل خواهم کرد؛ کما این‌که تا الان هم چنین چیزى اتفاق افتاده است؛ در مورد انتخابات هم اتفاق افتاده و بازهم همین‌طور خواهد بود؛ اما این معنایش این نیست که اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و دیگرى رد کرد، یا شما رد کردید و دیگرى او را قبول داشت، لازم باشد رهبرى وسط بیاید و بین شما و آن‎ها داورى کند؛ نه، مجراى قانونى و روش قانونى وجود دارد. یا مثلا اگر شما صلاحیت کسى را تأیید کردید و او صالح نبود و از زیر دست شما رد شد، ممکن است بنده او را بشناسم و به این کار راضى هم نباشم؛ اما من هیچ وظیفه‌اى ندارم بیایم جلوی این آدم را بگیرم؛ مجراى قانونى‌اش را طى مى‌کند. "

دو روز بعد رهبر انقلاب با هیئت‎های اجرایی هم دیدار داشتند و در آن دیدار در مورد بررسی صلاحیت کسانی که در دوره ششم نماینده مجلس بوده‎اند، تأکید کردند: "آقایان احراز را حتمى بگیرید؛ اما دایره محرز را خیلى تنگ نگیرید؛... فرض کنید جوانى است که در محیطى هیجانى قرار گرفته و چند نفر مطلبى گفته‌اند و او هم حرفى زده، یا در جلسه‌اى که دو، سه یا پنج نفر از دوستان راجع به کشور و اسلام صحبت مى‌کنند، جمله‌اى گفته که این جمله ممکن است در صحبتى دوستانه قابل‎قبول باشد - هرچند که انتقادآمیز بوده؛ یا انتقاد از رهبرى یا از برخى از مبانى نظام - اما نمى‌توان این جمله و حرف را که به گوش ما رسیده، حاکى بدانیم از این‌که این شخص از صلاحیت ساقط شده است. این مطلب را براى توضیح معناى تنگ نگرفتن دایره محرز گفتم. شرایطى هست که باید احراز شود؛ منتها اندازه وجود این شرایط در اشخاص مختلف، ممکن است مختلف باشد؛ همچنان که آن مسایلى که حاکى از وجود یا فقدان این شرایط هست، آن‎ها هم در شرایط و اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا مى‌کند. " بعد از این سخنان رهبر انقلاب، شورای نگهبان صلاحیت‎ها را مجددا مورد بررسی قرار داد و صلاحیت هزار و 160 نفر دیگر را تأیید کرد.

این تأیید صلاحیت باعث شد تا تعداد کاندیداها به 5 هزار و 450 نفر برسد به‎عبارت بهتر، برای هر کرسی نوزده داوطلب وجود داشت؛ ولی باز هم استحاله‎طلبان راضی نشده بودند و دم از تعویق انتخابات می‎زدند.با ادامه یافتن زمزمه‎ها برای سرد کردن تنور انتخابات و تعویق آن، آیت‎ا... خامنه‎ای در سخنانی بر برگزاری انتخابات در موعد مقرر و برخورد قاطع با اخلال‎گران در برگزاری انتخابات تأکید کردند. "انتخابات باید در موعد خود - روز اول اسفند - بدون حتى یک روز تأخیر انجام گیرد. من متأسفم از این‌که بعضى افراد از روى غفلت، همان حرف‎هایى را تکرار مى‌کنند که دشمنان این ملت مى‌زنند. آن‎ها با تبلیغات و روش‎هاى سیاسى و حیله‎هاى خود برخى از مسئولان اجرایى را به کنار رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونى تشویق مى‌کنند. مگر اجرا و برگزارى انتخابات، حق کسى از مسئولان است که بگوید من این حق را مى‌خواهم یا نمى‌خواهم؟وظیفه است؛ وظیفه قانونى دستگاه‎هاى مشخص دولتى است؛ باید این وظیفه را انجام دهند؛ این حق مردم است. مگر کسى در داخل کشور مى‌تواند بگوید چون من این پدیده را نمى‌پسندم، یا فلان روش را نمى‌پسندم، آن‎چه را که قانون به‎عنوان وظیفه بر عهده من قرار داده است انجام نمى‌دهم؟ مگر مى‌شود چنین کارى کرد؟!

شانه خالى کردن از مسئولیت، به صورت کناره‌گیرى و استعفا و غیر این‎ها، براى این مسئولان، هم خلاف قانون است، هم حرام شرعى است. مگر مى‌شود با این حق بزرگ مردم بازى کرد؟! " بعد از این سخنان، آقایان خاتمی و کروبی در نامه‎ای به رهبر انقلاب بر اطاعت امر ایشان و برگزاری انتخابات در موعد مقرر تأکید کردند که آیت‎ا... خامنه‎ای نیز در پاسخ به آن‎ها تأکید کردند.

اما علی‎رغم خواست رهبری، بازهم تعدادی از گروه‎های دوم خردادی همراه با اپوزیسیون خارج‎نشین این انتخابات را تحریم کردند، ولی نتیجه این انتخابات برای آنان، قدم گذاشتن در مسیر حذف از فضای سیاسی ایران بود. شکست در انتخابات بعدی که اوج آن نهمین دوره انتخابات ریاست‎جمهوری بود، نمود بارز حذف این جریان از فضای سیاسی ایران بود. این پایان غایله‎های سیاسی و امنیتی در تاریخ پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی نبود. انتخابات دهمین دوره ریاست‎جمهوری آخرین نمونه از این غایله‎ها بود که متأسفانه به علت عدم رعایت منافع ملی و خط قرمزها در رقابت‎های سیاسی، هزینه‎های مادی و معنوی زیادی را بر نظام وارد ساخت و سرمایه اجتماعی ناشی از حضور هشتاد و پنج درصدی مشارکت در انتخابات را از بین برد. اندکی دقیق شدن در علت به‎وجود آمدن چنین غایله‎ای ما را به این حقیقت می‎رساند که توجه به هشدارهای رهبری از کاندیداها و طرفداران آن‎ها گرفته تا صدا و سیما و رسانه، تأثیر به‎سزایی در رخ ندادن چنین غایله‎ای داشت و البته این غایله و حواشی آن باز هم سند مظلومیتی برای رهبر انقلاب است. هرچند ایشان با قاطعیت در مواقع بحرانی وارد شده و از بروز هزینه‎ها برای کشور و نظام جلوگیری می‎کنند، ولی عدم توجه به هشدارهای ایشان از سوی مسئولین و نخبگان سیاسی سندی بر مظلومیت ایشان است. به‎عبارت بهتر، ایشان یک مظلوم مقتدر هستند؛ درست همانند جمهوری اسلامی که خود ایشان فرمودند: "من سال‌هاست این را گفته‌ام - جمهورى اسلامى نظامى است که تمام ارکان اقتدار معنوى در او جمع است؛ مقتدر است، اما مقتدر مظلوم.

این‎ها با هم منافات ندارد. مظلوم است به‎خاطر چى؟...یکى‌اش این است که دشمنان جمهورى اسلامى براى این‎که فکر و آرمان جمهورى اسلامى در بین جامعه عظیم مسلمان‌ها گسترش پیدا نکند، انواع و اقسام دروغ‌ها را به جمهورى اسلامى بسته‌اند؛ از دروغ‎هاى اعتقادى و فکرى بگیرید تا دروغ‌هاى فرقه‌اى و سیاسى و اجرایى. این کار را می‌کنند، آن کار را می‌کنند، این‎جور می‎گویند، آن‎جور می‎گویند، این‎جور فکر می‎کنند، آن‎جور عمل می‎کنند. سى سال است که دارند علیه ما دروغ می‎بافند. "

 

 

* بحران جریان‌های سکولار و اصلاحات 

یکی از بحران های کشور نفوذ جریان های سکولار در پوشش عنوان اصلاحات در کشور بود که به دنبال حاکمیت جریان اصلاحات , فضا و زمینه را برای طرح افکار خود در جامعه مناسب دیدند .

دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به اصلاحات و توسعه سیاسی را باید جزو تلخ‌ترین و سخت‌ترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنه‌هایی چون قتل‌های زنجیره‌ای، شبه کودتای 18 تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیره‌ای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم. مقام معظم رهبری در برابر چنین جریان خطرناکی که بنیان ها و اصول نظام را نشانه رفته بود با چند تدبیر حکیمانه آنان را خلع سلاح نموده و ابتکار عمل را از آنان گرفتند .

که از جمله می توان به این موارد اشاره نمود: 1- تبیین ضرورت اصلاحات در کشور ؛ ایشان اصلاحات را امری ضروری ولازم در کشور برشمردند وفرمودند:« بنده معتقدم که اصلاحات , یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ا انجام گیرد . اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست ... اصلاحات جزو ذات هویت انقلابی و دینی نظام ماست. اگر اصلاح به صورت نو به نو انجام نگیرد نظام فاسد خواهد شد و به بیراهه خواهد رفت . اصلاحات یک فریضه است... اصل اصلاحات یک کار لازم است و باید انجام بگیرد وقتى اصلاحات انجام نشود برخى از نتایجى که ما امروز با آنها دست بگریبانیم پیش مى‏آید، توزیع ثروت ناعادلانه مى‏شود، نوکیسه‏گان بى‏رحم بر نظام اقتصادى جامعه مسلط مى‏شوند , فقر گسترش پیدا مى‏کند , زندگى سخت مى‏شود , از منابع کشور به درستی استفاده نمی شود... وقتی که اصلاحات باشد , این آفت ها و این آسیب ها و ده ها مورد از قبیل آنها پیش نمی آید»

2- ترسیم مرز میان اصلاحات حقیقی و اصلاحات غیر حقیقی؛ ایشان پس از تبیین ضرورت اصلاحات در کشور به ترسیم مرز میان اصلاحات حقیقی و اسلامی و اصلاحات غیر حقیقی و به تعبیر ایشان اصلاحات آمریکایی پرداختند تا از انحراف این حرکت و نفوذ افکار بیگانه در آن جلوگیری نمایند.

ایشان در این باره فرمودند :«اصلاحات یا اصلاحات انقلابى و اسلامى و ایمانى است که همه مسؤولان کشور، همه مردم مؤمن و همه صاحب نظران با آن موافقند و یا اصلاحات , اصلاحات آمریکایى است که همه مسؤولان کشور, همه مردم مؤمن و همه آحاد هوشیار ملّت با آن مخالفند» « اصلاحات یعنی این که نقاط مثبت و منفی را فهرست کنیم و نقاط منفی را به نقاط مثبت تبدیل کنیم . این همان چیزی است که انقلاب , قدم بلند آغازین آن را برداشت و موفق شد و عوامل با اخلاص انقلاب در طول این بیست و پنج یال در دستگاه های مختلف همه تلاش خودشان را برای این کار کرده اند و موفقیت های بزرگی هم داشته اند . این اصلاحات انقلابی است , اصلاحات اسلامی است . البته دشمنان این نظام و انقلاب , تغییر ساختار اصل نظام را هدف گرفته اند و اصلاحات از نظر آنها , یعنی تغییر نظام و تبدیل نظام جمهوری اسلامی به یک نظام وابسته و سر سپرده دشمن های مستکبر»

3- تبیین محورهای اصلاحات حقیقی؛ ایشان با تبیین محورهای اساسی اصلاحات , تلاش نمودند تا مسیر صحیح اصلاحات را ترسیم نموده و آن را از بیراهه رفتن باز دارند . رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند:« اگر مسئولان کشور به پشتیبانی این مردم و به کمک این افکار عمومی بسیار مستعد و علاقه مند , یک مبارزه خستگی ناپذیر را با عوامل انحطاط و عقب ماندگی شروع کنند , هم موفق خواهند شد , هم مردم را به هدف های خودشان خواهند رساند , هم خدا را از خود راضی خواهند کرد و اصلاحات به معنای واقعی – به همان معنایی که دشمنان آن را دوست ندارند , به آن معنایی که رسانه های بیگانه , از آن متنفرو بیزارند , اما دل های مؤمنان و مسئول به آن علاقه مند است , اتفاق خواهد افتاد . آماج این مبارزه , سه چیز است ؛ فقر , فساد و تبعیض , اگر با فقر و فساد و تبعیض در کشور , مبارزه شود , اصلاحات به معنای حقیقی ـ اصلاحات انقلابی و اسلامی ـ تحقق پیدا خواهد کرد. مشکلات ما از این سه پایه شوم و از این سه عنصر مخرّب است . »

4- تشریح اهداف پشت پرده دشمن از اصلاحات؛ مقام معظم رهبری با تشریح اهداف دشمنان از شعار اصلاحات و حمایت از آن به تشریح دست‏هاى پنهان و آشکارى پرداختند که در مرحله مشابه سازى اوضاع ایران با شوروى سابق براساس طرح آمریکا و دقیقاً با انگیزه فروپاشى نظام جمهورى اسلامى وارد عمل شدند . ایشان در این باره فرمودند:« یک طرح همه جانبه آمریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طراحی شد و جوانب آن از همه جهت سنجیده شد , این طرح , طرح بازسازی شده ای است از آنچه که در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد , به نظر خودشان می خواهند همان طرح را در ایران پیاده کنند ... اما واقعیت با آنچه که آنها طراحی کردند به قدر زمین تا آسمان متفاوت است , اشتباه بزرگی را مرتکب شدند اینها در چند مورد اشتباه کردند ؛ اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی گورباچف نیست . اشتباه دومشان این است که اسلام , کمونیسم نیست . اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی , نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست . اشتباه چهارمشان این است که ایران یکپارچه , شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده نیست . اشتباه پنجمشان این است که نقش بی بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران شوخی نیست.»

5- تبیین نقاط ضعف و انحراف در جریان اصلاحات ؛ مقام معظم رهبری با درایت و هوشمندی به تشریح نقاط انحراف و ضعف جریان اصلاحات پرداختند تا از بیراهه رفتن آن جلوگیری نمایند. در این راستا به دو مورد از نقاط ضعف و انحراف این جریان از دیدگاه ایشان, اشاره می کنیم ؛الف: نفوذ عناصر غیر معتقد به ارزشها و اصول اسلام و انقلاب در این جریان , مقام معظم رهبری در این باره فرمودند :« امروز متاسفانه در داخل کشور ایادی دشمن و منافقان فعالی مانند عبد الله بن ابی حضور دارند . آنها کسانی هستند که خیال می کردند اگر انقلابی در این کشور روی دهد حکومت متعلق به آنهاست آنها نه فقاهت نه امام نه مردم و نه احساسات دینی را قبول دارند .آنها همان کسانی هستند که با حرفها موضع گیری ها و تبلیغات خود و احیاناً با دخالت در برخی از اغتشاشات دشمن خارجی را امیدوار می کنند .»ب: آزادی افسار گسیخته مطبوعات و روزنامه ها ؛ یکی از نقاط ضعف و منفی جریان اصلاحات از دیدگاه مقام معظم رهبری , آزادی افسار گسیخته مطبوعات و روزنامه ها بود که موجب شد که اصول و مبانی وارزشهای اسلام و انقلاب مورد هجوم قرار گرفته و سیل اهانت و توهین به مقدسات در زیر لوای آزادی و به بهانه آن , فضای فکرو روح جامعه را تخریب نماید که این مساله بارها و بارها مورد اعتراض مردم متدین و علما و مراجع دینی و مقام معظم رهبری قرار گرفت .

ایشان در این باره فرمودند:« به صرف این که مطبوعات رکنی از ارکان آزادی و حقوق مردم است نمی توان هر چه در امر مطبوعات و میدان کار مطبوعاتی می گذرد قبول کرد و خطرهای واضح فرهنگی را که بر ضد ذهن و دین و ایمان مردم وجود دارد و پیوسته در حال تقویت است نادیده گرفته شود .» همچنین فرمودند: « من با آزادی و تنوع مطبوعات مخالف نیستم و اگر به جای 20 روزنامه 200 روزنامه نیز در ایران منتشر شود خوشحالتر خواهم بود و از اینکه مطبوعات و روزنامه ها در این کشور زیاد باشند هیچ احساس بدی ندارم من می دانم که در بسیاری از مطبوعات , عناصر خوب و مومنی در میان قلم به دستان و اداره کنندگان آنها وجود دارند اما در لابلای همین ها اثر انگشت عبد الله بن ابی ها را می بینم که کارشان , تفرقه افکنی ایجاد , اختلاف , تشنج آفرینی , تشویش افکار عمومی و یاس پراکنی است . آنها عناصر وابسته به دشمن و مرید دشمن را چهره سازی می کنند و می کوشند عناصر , مومن دلسوز و مفید را از نظرها بیازدازند ... من بارها به مسئولان دولتی تذکر داده ام و به طور جدی از آنها خواسته ام که جلوی این وضعیت را بگیرند . این اسمش محدود کردن مطبوعات نیست . این اسمش جلوگیری از انتقال آزاد اطلاعات نیست . انتقال سالم اطلاعات مورد تایید ماست . این معنایش جلوگیری از نفوذ دشمن است . جلوگیری از به ثمر رسیدن توطئه تبلیغاتی دشمن است . من وجود این جریان تبلیغاتی و مطبوعاتی را به حال کشور , به حال جوانان , به حال آینده , به حال انقلاب و به حال ایمان مردم مضر می دانم . این جریان , دائم در صدد قداست شکنی از مسائل اساسی اسلامی است . » متأسفانه گروههای اصلاح طلب به هشدارها و تأکیدهای مقام معظم رهبری توجه ننمودند و با نفوذ افکار غربی در جریان اصلاحات , این جریان , دچار انحراف و فاصله گرفتن از اصول و ارزش های اسلامی و انقلاب شده و از مسیر صحیح نظام و مطالبات حقیقی مردم خارج گردید و به همین دلیل پایگاه مردمی خویش را از دست داد و مردم دست رد به سینه آنان زدند.

 

*بحران در فتنه 88 و حوادث پس از انتخابات

یکی ار بحران های شدیدی که نظام جمهوری اسلامی را با مشکلات زیادی روبرو نمود حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 بود , آنچه پس از انتخابات رخ داد در لایه ظاهری اعتراض به نتیجه انتخابات با ادعای واهی تقلب بدون هیچ گونه دلیل و مدرکی و با استفاده از روش های غیر قانونی و کشاندن اعتراضات به سطح خیابانها بود . در حالی که راه حل قانونی برای این مساله وجود داشت و انتظار این بود کسانی که معتقد به نظام اسلامی بوده و سالیان زیادی به نظام خدمت نموده و قانون گرایی و احترام به قانون را از برنامه های اصلی خود معرفی نموده بودند , از طریق مجاری قانونی مطالبات و ادعاهای خود را پیگیری نمایند.

ولی متاسفانه اصرار بر پیمودن مسیرهای غیر قانونی برای پیگیری مطالبات , منجر به بروز تشنجات و بر هم خوردن نظم و امنیت و آرامش مردم شد . اما در پس پرده ی حوادث رخ داده و لایه زیرین آن , تلاش برای بر هم زدن امنیت و آرامش کشور و براندازی نظام و مقابله با نظام اسلامی در سایه حوادث و آشوب های خیابانی تحت عنوان اعتراض به انتخابات در دستور کار دشمنان و بد خواهان داخلی و خارجی نظام قرار گرفت و مخالفان نظام تمام تلاش خویش را برای سوء استفاده از فضای بدست آمده و به اصطلاح ماهی گرفتن از آب گل آلود به کار بستند و سیل عظیم تبلیغات منفی رسانه های غربی و پوشش گسترده حوادث و بزرگ نمایی ها و سیاه کاری های صورت گرفته توسط آنها و حمایت کشورهایی نظیر آمریکا و انگلستان - که دشمنی آنان بر مردم ایران پوشیده نبوده و نیست - و این بار تحت لوای حمایت از مردم ایران و آزادی به میدان آمده بودند , شاهد گویایی بر برنامه ریزی دشمنان در این مسأله بود .

مقام معظم رهبری چند ماه پیش از آغاز این بحران , با شناخت عمیقی که از هدف دشمنان انقلاب برای ضربه زدن به اعتماد و اطمینان مردم نسبت به نظام به منظور تضعیف مشروعیت آن , داشتند نسبت به هدف دشمن هشدار دادند و فرمودند: « من مى‏بینم بعضى‏ها در انتخاباتى که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده‏اند به خدشه کردن. این چه منطقى است؟ این چه فکرى است؟ این چه انصافى است؟ این همه انتخابات در طول این سى سال انجام گرفته است - در حدود سى انتخابات - مسئولان وقت در هر دوره‏اى رسماً متعهد شده‏اند و صحت انتخابات را تضمین کرده‏اند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟»ایشان در جریان بحران با چند اقدام و موضع گیری صریح , ضمن ترسیم ابعاد مختلف این حادثه و زوایای مختلف و ابعاد داخلی و خارجی آن , به گونه ای شایسته با آن برخورد نمودند و بار دیگر نقش بی بدیل رهبری نظام را در هدایت نظام جمهوری اسلامی از فراز و نشیب های مختلف را در معرض دید همگان قرار دادند .

 

*صبر رهبری در برابر سران فتنه ای که حکم شان در حد اعدام است

در انتخابات سال 88، عوامل مختلفی در نضج گرفتن فتنه‌ای که بعد از انتخابات اتفاق روی داد، نقش داشتند که از منظر حقوقی هر کدام احکام مخصوص به خودشان را دارند. در حوادث سال 88 که اوج آن در عاشورای همان سال اتفاق افتاد، به صورت خلاصه می‌توان جرایم 4 عنصر و دسته افراد را بررسی کرد.در جریان آشوب‌های پس از انتخابات، عده‌ای به عنوان سران خارجی فتنه نقش‌آفرینی کردند؛ عده‌ای سران داخلی فتنه بودند و گروه سوم هم بدنه‌ای که در اغتشاشات در کف خیابان حضور پیدا کردند.‌ بدنه اجتماعی جریان فتنه خود به 2 دسته قابل تقسیم است؛ دسته اول کسانی که صرفا در تجمعات و تظاهرات شرکت مسالمت‌آمیز داشتند و دسته دوم کسانی که اقدامات مجرمانه انجام دادند، توهین و تخریب کردند و با نیروی انتظامی درگیر شدند.

برای بررسی جرایم هر دسته از عوامل حاضر در فتنه، باید به قانون مجازات عمومی مراجعه کرد. به جهت اینکه در سال 1392 قانون مجازات عمومی دستخوش تغییرات شد، و با توجه به این مساله که فتنه در سال 88 اتفاق افتاده، بررسی جرایم عوامل موثر باید براساس قانون مجازات قبلی صورت گیرد.

براساس قانون پیشین، افرادی که در این دست از تجمعات شرکت کردند و اعمال مجرمانه همچون غارت، آتش زدن بانک‌ها و... را مرتکب شدند و در اصطلاح حقوقی «نهب» کردند و یا به مقامات دولتی از جمله رهبری و نظام به صورت خاص توهین کردند، مشمول مجازات‌های مندرج در قانون ازجمله ماده 683 که می‌گوید «هر نوع نهب و غارت و اتلاف اموال و اجناس و یا محصولات که از طرف جماعتی بیش از سه نفر به نحو قهر و غلبه واقع شود، اگر چنانچه محارب شناخته نشوند به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد»می‌شوند. اگر هم محارب شناخته شوند، حکمشان اعدام است.

البته تشخیص اینکه چه سنخ نهب و غارتی، محاربه است و چه سنخی نیست، با قاضی است ولی حداقلش این است که کسانی که در خیابان‌ها اموال عمومی را آتش ‌زدند، سد معبر ‌کردند و نظم عمومی را به هم ‌زدند، حداقل 5 سال محکومیت دارند اما با توجه به شرایط کشور و با توجه به گستردگی غارت و اتلاف اموال و با توجه به قصد عرفی و نوعی که خیلی از این شرکت کنندگان در مخالفت با نظام داشتند، سردسته‌های این افراد را می‌توان به عنوان محارب شناسایی کرد.

علاوه بر نهب و غارت، مستنداتی موجود است که توهین‌هایی به مقام معظم رهبری و رئیس‌جمهور وقت از سوی فتنه‌گران صورت گرفته است. این توهین‌ها نیز عناوین مجرمانه دارد. علاوه بر ماده 608 قدیم، که توهین به افراد عموما جرم بود، در ماده 609 آمده «هرکس با توجه به سمت، یکی از رؤسای سه قوه یا معاونان رئیس‌جمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانه‌ها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید، به 3 تا 6 ماه حبس و یا تا 74 ضربه شلاق و یا 50 هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم می‌شود».علاوه بر این یک ماده خاص هم در قانون وجود دارد که توهین به مقام معظم رهبری بود.

مطابق قانون هر کس به امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری به نحوی اهانت کند به حبس 6 ماه تا 2 سال محکوم خواهد شد.جدای از این افراد، گروهی هم که در تجمعات حضور داشتند که اقدام به تخریب اموال عمومی نکردند. حضور این افراد را ذیل عنوان مجرمانه معاونت در اغتشاشات می‌توان تعریف کرد. زیرا مطابق اسناد موجود این افراد به تشویق اغتشاشگران می‌پرداختند و در آشوب‌ها مشارکت معنوی داشتند.دسته بعدی سران این جریان هستند. در مورد سران و کسانی که دعوت و تشویق به حضور و اغتشاش کردند، باید یک تفکیک بین سران داخلی و خارجی قائل شد.

سران خارجی فتنه ذیل فصل اول کتاب تعزیرات از ماده 498 به بعد که «هرکس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه، جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوان تشکیل دهد یا اداره نماید که هدف آن برهم زدن امنیت کشور باشد، در صورتی که محارب شناخته نشود به حبس از 2 تا 10 سال محکوم می‌شود» جرمشان تعریف می‌شود. به نظر می‌رسد سران منافقین، سلطنت‌طلب‌ها، بهائیان و لیبرال‌ها و... به خاطر اعلام هدفشان که بر‌هم زدن نظم کشور است و بارها اعلام کردند در عاشورای 88 از فتنه‌گران پشتیبانی مالی ‌کردند و شبکه تشکیل دادند، با توجه به گستردگی کارشان محاربند و حکمشان اعدام است.اما در مورد سران داخلی فتنه (موسوی و کروبی) دعوت از بدنه اجتماعی برای اردوکشی در کف خیابان‌ها و علم بر گسترده شدن آشوب‌ها و بر هم زدن امنیت ملی و همچنین با توجه به اینکه در جریانی که رهبران معنوی آن، سران داخلی فتنه بودند، بسیاری از هموطنانمان به شهادت رسیدند و خسارت جبران ناپذیری متوجه اصل نظام از سوی حامیان این جریان گردید، عنوان فقهی جرایم سران داخلی فتنه «بغی» است.

بغی در فقه یکی از مصادیق بارز جرم سیاسی است که به معنای شورش دربرابر حاکم و حکومت اسلامی، و خروج گروهی از مسلمانان بر امام عادل است. تعریف و احکامی را که فقها در کتاب‌های فقهی برای این جرم ارائه داده‌اند، محدودتر از آن چیزی است که از آیات و روایات فهمیده می‌شود و بسیاری هم در کتاب‌ها و مقاله‌های خود به ذکر همان احکام و شرایط بسنده می‌کنند؛ درحالی‌که این جرم، دایره‌ای گسترده‌تر دارد.

جرم بغی، اگرچه در غالب موارد به‌صورت گروهی واقع می‌شود، اما به‌صورت فردی هم امکان‌پذیر است. این جرم شامل تجاوز و تعدی فرد یا گروهی از مسلمانان بر فرد یا گروهی دیگر از مسلمانان، و حتی شامل دولتی مسلمان برضد دولت دیگر می‌شود که ممکن است به‌صورت مسلحانه یا غیرمسلحانه یا از روی شبهه یا غیرشبهه صورت گیرد.

در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان گفت که بغی دارای دو معنای خاص و عام است. معنای خاص آن، جرم سیاسی، و معنای عام آن، تعدی و تجاوزی است که ممکن است به جرائم دیگر بیانجامد. برای مجازات مرتکبان جرم سیاسی، به احکام مترتب بر این آیه رجوع می‌کنیم؛ اما اگر جرمی دیگر واقع شود که دارای خصوصیات گفته‌شده نباشد، برای اجرای حکم، به احکام مخصوص همان جرم مراجعه می‌شود.

انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که تحقیقا، شیرینی ها و تلخی هایی نیز در پی داشت.مهم ترین و اصلی ترین نقطه عطف و بارزترین مظهر شیرینی آن،حضور 40 میلیونی و به عبارتی حضور حداکثری 85 درصدی مردم در پای صندوق های رای بوده است. باید با تاسف نیز اعتراف کرد که مهم ترین جلوه تلخ کامی آن نیز، همان جنجال های بی حاصل پس از انتخابات بود که با آبروی ملت و نظام در دید جهانیان بازی کرد که قطعا ظلمی نابخشودنی خواهد بود و ضرورت برخورد با عوامل آن از دید هر منصفی بدور نخواهد بود.آنچه در این میان جالب توجه بوده این است که از سوی عده‌­ای از نخبگان که به تعبیر رهبری عزیز انقلاب دچار بی بصیرتی شدند این جریان کور،هدایت شده و مرتبا بر آتش آن دامن زده می شد که بدون شک این نیز از جلوه بسیار زشت این ماجراجویی بود که قلوب دوست داران اسلام و انقلاب را جریحه دار و دشمنان قسم خورده این ملت را شاد کام کرد.

یکی از مباحثی که در اینجا مطرح است برخورد قاطع و به تعبیر دیگر، محاکمه سران یا سایر عوامل این فتنه می باشد که برخی افراد و گروه های حقیقی و یا حقوقی آن را طرح کرده و خواستار آن هستند که به نوبه خود درخواست و توقعی بجا و منطقی خواهد اما آنچه نباید از یاد برد این است که گاه ممکن است محاکمه برخی افراد، موجبات مسائل و زحمات دیگری را فرهم آورده که در سطح داخلی و بین المللی نتوان به این زودی ها آن را جمع و جبران نمود.به تعبیر دیگر گاه در برخی شرائط بخاطر مصلحت مردم و نظام، شاید نتوان به برخی امور توسل جست بلکه تمام تلاش بر این است تا به بهترین صورت و با پرداخت کمترین هزینه بتوان آن را حل و از ماجرا جویی­های گسترده تر بدور ماند بعلاوه که نسبت به اموری از این دست باید کاملا حساب شده برخورد شود و به معنای حقیقی کلمه، روند منطقی و قانونی خود را باید طی کند تا بتوان به نتیجه مطلوب دست یافت تا دیگر این گونه حوادث تکرار نشود.

هرچند شاید بتوان در آینده بحث محاکمه را نیز از نظر دور نداشت چرا که این موضوع بعد عمومی پیدا کرده و بر اساس قوانین موجود،از سوی دادستانی کشور بعنوان مدعی العموم قابل تعقیب می باشد و در واقع، این حق مردم است که از حقوق شهروندی خود و مهمتر از آن نظام اسلامی خویش دفاع کنند و نگذارند تا برخی افراد به راحتی به منافع مادی و سرمایه های معنوی آنان تعرض و تجاوز نمایند.بطور خلاصه می توان گفت عدم محاکمه و رسیدگی قضائی سریع برخی از سران یا عوامل جریانات پس از انتخابات نه از روی مسامحه بر سر حقوق مردم، بلکه بخاطر حفظ منافع مردم و مصلحت نظام بوده و تلاش بر حل معقول آن می باشد در عین حالی که این مهم می تواند در دراز مدت و فرارسیدن شرایط لازم قابل طرح و پیگرد قانونی باشد.

در پایان توجه شما را به بخشی از بیانات مقام معظم رهبری جلب نموده که در بیانات خویش در دیدار مردم قم با تاکید برلزوم بیداری و حضور همیشه در صحنه آحاد جامعه می فرمایند : « یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابی، به فرزندان عزیز انقلابی خودم، به فرزندان بسیجی - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینی به گوششان میخورد یا با چشمشان می‌‌‌‌بینند، عصبانی هستند؛ وقتی می بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌‌‌‌ای حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینی را هتک میکنند، دلهاشان به درد می‌‌‌‌‌آید، سینه‌‌‌‌‌هاشان پر میشود از خشم؛

البته خوب، طبیعی هم هست، حق هم دارند؛ ولی میخواهم عرض بکنم جوانهای عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بی رویه‌‌‌ای، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز می آورند، من نگاه میکنم - می بینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانی؛ گاهی هم از بنده گله میکنند که چرا فلانی صبر میکند؟ چرا فلانی ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطی که دشمن با همه‌‌‌ی وجود، با همه‌‌‌‌ی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌های مسئولی وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفه ی قانونی و مسئولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب میکند.

خدای متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی». [ سوره مائده ، 8 یعنی ؛ «... و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است ...» ] بله، یک عده‌‌‌‌ای دشمنی میکنند، یک عده‌‌‌‌ای خباثت به خرج میدهند، یک عده ای از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانی میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون هضم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بی‌‌‌‌گناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابی خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون. » (بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام 19 دی، 19/10/1388)

 

*تدبیر جذب حدأکثری بعد از فتنه 88

با نگاهی به حوادث سال 88 در می یابیم ایشان تلاش بسیاری انجام دادند تا در راستای سیاست "جذب حداکثری "، افراد و گروه های مختلف سیاسی در زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران باقی بمانند و به فعالیت بپردازند ولی برخی شخصیت های سیاسی ، بدون توجه به خواست ملت و رهنمودهای حضرت آیت الله خامنه ای ، فضا را به سمتی بردند که نهایتاً منجر به حذف خودشان از آینده سیاسی کشور شد.با دقت در فاصله زمانی بین انتخابات ریاست جمهوری سال88 تا خلق حماسه 9دی همان سال در می یابیم رهبری با تدبیر و نیز تبیین و شفاف نمودن فضای غبار آلود شکل گرفته سعی در آرام نمودن فضای کشور ونیز کنترل برخی عناصر استحاله شده گرفتند .

فضای جامعه گونه ای بود که تفرقه و اختلاف به صورت جدی در جامعه شکل گرفت و این اختلافات حتی به داخل نهاد خانواده ها نیز کشیده شده بود.لذا مقام معظم رهبری به درستی سعی در هدایت جامعه به سمت آرامش داشتند و در ابن فاصله نیز با تبیین امام گونه خود از حوادث جاری بسیاری  از موانع را مرتفع نمودند لذا خیلی از معترضین با شفاف شدن فضا توسط ایشان ، به دوروئی و نیرنگ استکبار برای براندازی این نظام پی بردند اما عده ای از افراد فریب خورده و عامل فتنه نفاق خود را آشکار نموده و در خدمت به استکبار با تمام توان کوشیدند و در برابر فرامین ایشان سر کشی نمودند.

لذا باید اذعان نمود برنامه ریزی راهبردی مقام معظم رهبری برای شفاف‌سازی فضای غبارآلود فتنه 88 در مدت 8 ماه به گونه از سوی ایشان تنظیم شده بود که گام به گام مردم به پیش روند و با افزایش بصیرت و نیز جذب حداکثری ، زمینه برای دفع فتنه آماده گردد ؛ که نتیجه این نوع رهبری ژرف اندیشانه ایشان ، سرانجام در 9 دی متبلور شد و شد آنچه باید می‌شد و وعده "ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم " بر همگان عیان شد.

*رهبری و تواناسازی ملت ایران

هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام درعرصه هایی چون پیشرفت های هسته ای، موشکی، سلول های بنیادی، تولید داروها و واکسن های مهارکننده بیماری هایی چون ایدز و برخی سرطان ها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم وجنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و... در گرو دغدغه ها و پیگیری های مستمر ایشان صورت گرفته است.

*فرهنگ سازی و ابتکار نامگذاری سال ها

از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذاری سال ها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، نامگذاری هایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است. مروری بر راهبردهای حضرت آیت الله خامنه‌ای در نامگذاری‌های سال‌های گذشته به خوبی نشان می‌دهد که معظم له در این مسیر مبتنی بر یک نقشه راه کلان، بسیاری از شاخصه‌های مهم را برشمرده‌اند که همگی مولفه‌های "فرهنگ مقاومتی" برای ساختن و رسیدن به اقتصاد مقاومتی است.

 

 

*شعار سال ‌94

همه ‌ساله یک شعار محوری به تناسب شرایط و اقتضائات زمانی به ‌عنوان نقشه راه کشور از سوی رهبر معظم انقلاب اعلام می ‌گردد که نقش به ‌سزایی در پیشبرد اهداف نظام اسلامی و تحقق آرمان ‌های انقلاب اسلامی دارد.این شعار در سال جاری تحت عنوان «دولت و ملت؛ همدلی و هم ‌زبانی» اعلام گردیده که نخستین ویژگی آن، وجه تمایزی است که با سایر شعارهای گذشته دارد. شاخصه ممتاز این شعار در جنبه اجرایی و عملیاتی آن نهفته است که آن ‌را از شکل نمادین خارج ساخته و در واقع راهکاری برای تحقق سایر شعارها ازجمله اقتصاد و فرهنگ می ‌باشد.

همدلی و هم ‌زبانی دولت و ملت در عبور کشور از شرایط دشوار اقتصادی ناشی از فشار تحریم ‌ها که همه امید دشمنان کشورمان را به خود اختصاص داده است، نقش بسیار تعیین ‌کننده ‌ای دارد. این تأثیر با توافق یا عدم توافق نیز تغییر نمی ‌کند چراکه در صورت عدم توافق، ایستادگی و مقاومت مردم در تحمل برخی از تنگناهای اقتصادی حرف اول را خواهد زد و علت ‌العلل لغو تحریم ‌ها نیز همین امر خواهد بود. چنان ‌چه رئیس جمهور آمریکا اذعان کرد که فشار تحریم ‌ها در عقب ‌نشینی ایران از حق هسته ‌ای خود تأثیری نداشته است. در صورت توافق نیز رابطه مستقیمی میان استفاده از زمینه ‌ها و شرایط برآمده از نتایج کسب ‌شده با یک ‌صدایی دولت و ملت و همراهی مردم با دستگاه دیپلماسی کشورمان دارد.

مقام معظم رهبری در تبیین شعار «همدلی و هم ‌زبانی دولت و ملت» به اهداف زیر اشاره فرمودند:1-  تقویت انسجام اجتماعی و ملی 2-  کمک به دولت با توجه به چالش ‌های موجود کشور3- توجه به حقوق دوجانبه ملت و دولت 4-  لزوم انتقاد به ‌جا و مناسب از دولت به ‌نحوی که موجب بی ‌اعتمادی ملت و اهانت به دولت نشود5-  لزوم پرهیز دولت از تحقیر و اهانت به منتقدین خود6-  متهم نکردن دولت به بهانه دغدغه داشتن و دلواپس بودن 7-  عدم نادیده گرفتن زحمات و خدمات دولت 8-  توجه دادن به قضاوت رهبری در خصوص دولت ‌ها بر اساس عملکرد آن ‌ها9-  رفع مشکلات کشور با همکاری دولت و ملت

*احیای اصل 44 قانون اساسی

از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل 44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام می برند. با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونی ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد.

*اعتماد به مردم

یکی دیگر از ویژگیهای بارز رهبری برای مهار بحرانها ، اعتماد ایشان به مردم و نیز تبئین دقیق حوادث و بحرانها برای مردم می باشد که وجه بارز آن خطبه های مقام معظم رهبری است که گامی بزرگ برای مدیریت بحرانهاست.خطبه های تاریخ ساز ایشان نقش مهم و حیاتی در حل مشکلات جامعه ایفا نموده است , لذا باید از خطبه ایشان دربعد از رحلت امام(ره) در تیر ماه 68 و نیز خطبه ایشان در مذمت دنیا گرائی و مباحثی در مورد عبرتهای عاشورا در 18 اردیبهشت 77و خطبه ایشان در برهه قتلهای زنجیره ای در 18 دی ماه 77و همچنین خطبه معروفشان در حوادث کوی دانشگاه در8مرداد78و  نهایتأ خطبه طوفانی ایشان در 29 خرداد 88 را جزو خطبه های تاریخ سازواز مهمترین ویژگیهای ایشان در مدیریت بحرانها به شمار آورد.

*تبیین امور

مدیریت مقام معظم رهبری در مواجه با فتنه 88 و نیز نقش بی نظیر ایشان در حفظ این نظام و نیز نقش بی نظیر ایشان در خلق حماسه ، جزو شاهکارهای مدیریتی مقام معظم رهبری بوده است ، خلق حماسه ای که به یک تعبیری باید آن را به عنوان انقلابی در داخل نظام اسلامی علیه خائنین داخلی و دشمنان خارجی دانست که با این حرکت عظیم مردمی ، کشور از تهاجمات رسانه ای و عملیاتی مزدوران استکبار جهانی به سلامت عبور کرده و نظام دوباره به آرامش مد نظر خود دست پیدا کرد.با بیان مذکور نمی شود و نباید از نقش مقام معظم رهبری در مدیریت این بحرانها به سادگی گذشت.

 

*حوزه سیاست خارجی ؛ رهبری و مدیریت عزت مندانه در مناسبات بین الملل

در حوزه سیاست خارجى است. گفته مى‏شود درک تهدید، نقش محورى در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید، متغیرى میانجى بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به‏‌شمار مى‌‏آید.

هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعى‏تر و هوشمندانه‏‌تر باشد، واکنش‏هاى اتخاذشده درست‏تر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهاى به‏‌موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهاى سیاسى، نقش حیاتى در عبور موفقیت‌‏آمیز از بحرانها داشته است.

این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى در اوایل دهه 1370، افشاى سناریوى یلتسینى‏‌کردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاست‏هاى پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلاف‏افکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راه‏انداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر، بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام‏هراسى و اسلام‏ستیزى غرب و... نمونه‏‌هایى از درک سریع و به‏‌موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.

آیت الله خامنه ای در سطح مناسبات خارجی با حفظ استقلال به صورت عزت مندانه از منافع و مصالح ملی حمایت کرده است. به لحاظ استقلال و خود اتکایی همواره الگویی قابل قبول برای استقلال خواهان و مسلمانان مطرح است. حمایت ایران از حقوق فلسطین و مقابله با سیاست های شرور و توسعه طلبانه آمریکا و شرکای آن اندیشه و فکر درست مقاومت را در جهان اسلام رهبری می کند برای ایران الگو شدن نسبت به مسلمان یک ارزش بزرگ به حساب می آید. هنگامی می تواند وضعیت مناسب الگو شدن را تثبیت و نهادینه کند که با تکیه بر سه اصل عزت، حکمت و مصلحت در برابر زیاده خواهی های استکبار مقاومت نماید و از محرومین و مظلومین جهان حمایت کند، طبعا بدون دقت و رعایت مصالح و منافع ملی و جهانی اسلام نمی توان الگوی مناسب قرار گرفت.

به گونه ای بهانه برای زورگویان بین المللی فراهم نشود. و از سوی دیگر فطرت و اندیشه سالم بشری موضع و دیدگاه ایران را صحیح و درست تلقی کند.ایران اسلامی به رهبری حضرت آیت الله خامنه ای توانسته است با مقاومت صحیح و مناسب در مقابل زیاده خواهان زورگو بایستند و از طرفی دیگر ادبیات مقاومت به طرزی دلنشین و دلپذیر است که فطرت و طبع انسان را مجذوب خود می سازد به همین جهت آمریکا از مقابله با ایران عاجز می آید. بدون تردید روش مقاومت یک اصل بزرگ و ارزشمندی است که با آن می توان مقاومت را حفظ و نهادینه کرد و از سوی دیگر طرفدارانی زیادی در سطح بین الملل پیدا کرد.بر این اساس می توان گفت که رهبری حضرت آیت الله خامنه ای موفقیت آمیز، تحول انگیز، و پیشرونده بوده است و بحمد الله توانسته است به بهترین صورت کارویژه ها و وظایف اصل رهبری را که همان مدیریت کلان انقلاب و نظام اسلامی انجام داده و ضمن راهبری صحیح آن در جهت تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی، از انحراف آن در فراز و نشیب ها و امواج سهمگین زمانه، جلوگیری نماید.

 

*  دستاوردهاى بى‏ نظیر سیاست خارجى ایران‏ در دوران امام خامنه ای

واقعیت امر این است که موقعیت جمهورى اسلامى ایران در طى سال‏هاى اخیر به‏شدت تحکیم یافته و در کلاس‏بندى قدرت به رتبه‏هاى بالایى دست یافته است. در این‏جا به برخى از آن‏ها اشاره مى‏ شود:

1- افزایش اقتدار و نفوذ ایران؛ یکى از دستاوردهاى مهم هدایت‏ها و رهنمودهاى خارجى رهبر معظم انقلاب، افزایش اقتدار و نفوذ ایران است. اکنون اکثر مقامات سیاسى و نظامى غرب بر این باورند که جمهورى اسلامى ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه است.

رومانو پرودى نخست‏وزیر سابق ایتالیا در مصاحبه با روزنامه مصرى اخبار الیوم گفت که ایران کشور کلیدى در صحنه سیاسى خاورمیانه است. همین موضع را خاویر سولانا معاون هماهنگ‏کننده سابق سیاست خارجه اتحادیه اروپا مطرح کرد مبنى بر این‏که ایران در جریان بازى قدرت این‏قدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. مسلماً این نفوذ و قدرت جنبه سخت‏افزارى ندارد بلکه این نفوذ و اقتدار ناشى از منابع معنوى و دیپلماتیک هوشمندانه ایران و مواضع شجاعانه و عدالت‏خواهانه و اسلام‏خواهانه در منطقه است که افکار عمومى منطقه را در سطوح توده‏اى و نخبگى به خودش جذب و جلب کرده است.

مؤسسه سلطنتى امور بین‏الملل انگلیس در گزارشى با عنوان ایران، همسایگان و بحرانهاى منطقه‏اى نوشت: آمریکا براى جلوگیرى از افزایش قدرت منطقه‏اى ایران به همسایگان آن متوسل شده است. اما ایران با موفقیت در روابط خود با کشورهاى همسایه حتى آن دسته از کشورهاى عربى و سنى‏مذهب که از نفوذ آن بیم دارند، سود جسته و به موقعیت قابل توجهى در منطقه رسیده است.

با این حال اکنون هیچ مقامى و تحلیل‏گرى وجود ندارد که به قدرت و نفوذ ایران اذعان نکرده و معتقد به این نباشد که کلاس‏بندى قدرت در خاورمیانه به‏طور بنیادى به‏هم خورده است و ایران در رأس هرم قدرت منطقه‏اى قرار گرفته است. در واقع بر اثر وجود چنین واقعیتى است که آمریکا تن به مذاکره با ایران را براى برون‏رفت از چالش عمیق در عراق داد و اساساً جنبش مذاکره با ایران در داخل آمریکا که اوج تجلى آن‏را در مناظره‏‌هاى کاندیداهاى ریاست جمهورى آمریکا مشاهده کردیم، ناشى از افزایش اقتدار و نفوذ ایران است و شکى نیست که این نفوذ بر اثر درایت و خردورزى رهبر فرزانه انقلاب بوده است و گرنه در صورت تداوم سیاست تساهل و تسامح و یا در صورت اعمال دیدگاههاى برخى از جریانات سیاسى میانه‏رو یا اصلاح‏طلب هرگز چنین موقعیتى نصیب ایران نمى‏‌شد.

2- تبدیل ‏شدن ایران به یک کشور شکست‏ ناپذیر و مقاوم؛ هدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجى که خود تداوم‏دهنده مشى اصولى و شجاعانه امام راحل بوده است، کشور ایران را به یک دژ مستحکمى تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده مى‏‌شود، قوى‏‌تر مى‏‌گردد.

اکنون اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیست‏هاى کشورهاى جهان از جمله غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتداى انقلاب فوق‏‌العاده افزایش یافته است. هفته‌‏نامه آمریکایى تایمز طى گزارشى با توجه به یافته‏هاى کمیته مطالعات بیکر همیلتون نوشته بود که ایران به محکمى در سنگر خود قرار گرفته و به‏‌ هیچ‏‌عنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد. (روزنامه جمهورى اسلامى 13/1/85)

به‌‏واسطه چنین شرایطى، پروژه حمله نظامى (چه تمام‏‌عیار و چه نقطه‏‌اى) آمریکا یا رژیم صهیونیستى براى همه امرى نشدنى و اساساً غیر خردمندانه تلقى شده است. هرگاه طرح اقدامات نظامى در رسانه‏‌ها اوج گرفت، همه شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب با تمام صلابت پاسخ قاطعى را مى‏‌دادند.

معظم‌‏له همان‏طورکه در گذشته از جمله در سال 1370 اعلام کرد که به حول و قوه الهى اعتقادم از بن دندان این است که آمریکا اگر تمام نیروهایش را براى ضربه‏زدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطى نمى‏تواند بکند. (28/6/70) در سالهاى اخیر نیز با همان صلابت اعلام کردند که اگر دشمنان تعرضى به خاک ایران بکنند، تمام منافع آن‏ها در سراسر جهان هدف قرار خواهد گرفت. این نوع موضعگیرى در واقع ناشى از قدرت و توانایى‏هاى جمهورى اسلامى ایران از یک‏سو و ضعف و پوشالى بودن ابهت قدرت‏هایى مثل آمریکا است.

چنان‏که ریچارد هاوس رئیس شوراى روابط خارجى آمریکا تصریح کرد گزینه تغییر رژیم ایران (چه سخت و چه نرم) تحقق‏یافتنى نیست. به‏همین‏ترتیب نتیجه صلابت و استحکام جمهورى اسلامى است که شاهد تغییرات پى‏درپى سیاست‏هاى غرب علیه ایران هستیم.

3- شکسته‏ شدن مجدد ابهت آمریکا و متحدینش؛ دیپلماسى هدایت‏شده توسط رهبر معظم انقلاب، راهبردها و سیاست‏هاى آمریکا در منطقه را با شکست سختى مواجه ساخت.

این سخن ریچارد هاوس شنیدنى است که در مجله فارین افرز نوشته شد: با جنگ اول خلیج فارس، عصر آمریکایى در خاورمیانه آغاز شد اما با جنگ دوم، شاهد پایان عصر آمریکایى هستیم. در واقع مدیریت منطقه‏اى ایران که با رهنمودهاى مقام معظم رهبرى صورت گرفته، تمام طرحهاى این کشور را در خاورمیانه با شکست مواجه ساخت به‏گونه‏اى‏که مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا به کاخ سفید اعلام کرد: ایران قدرت اول منطقه است و آمریکا باید بداند که کلید حل معماى خاورمیانه، به‏ویژه عراق در دست ایران است. درخواست آمریکا براى مذاکره با ایران در شرایطى رخ داد که همه به ضعف و ذلالت آمریکا پى برده و رادیکالهاى جامعه آمریکا این اقدام را سرافکندگى بزرگ نام نهادند. در همین حال ایران با تدبیر مقام معظم رهبرى درخواست مذاکره با آمریکا را به‏خاطر وضعیت شیعیان عراق و پیشنهاد آن‏ها در اوج اقتدار پذیرفت.

4- تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران؛ سیاست حمایت از نهضت‏هاى رهایى‏بخش و کمک به مسلمانان از تأکیدات جدى رهبر معظم انقلاب بوده است، به‏‌عنوان نمونه معظم‏‌له در سال 80 فرمودند: دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنارنیامدن با ظالم، رشوه‏نپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، این‏ها چیزهایى است که هیچ‏وقت در دنیا کهنه نمى‏شود، این‏ها را باید دنبال کنیم، اصول این‏هاست. (16/8/80) این سیاست که با امام راحل شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسى) مى‏باشد، توسط رهبر معظم انقلاب با تمام قوت پیگیرى شد و اکنون ثمره آن‏را ملاحظه مى‏‌کنیم.

اتفاقى که در لبنان و فلسطین، عراق و افغانستان و... رخ داده است، نتیجه استقامت در پیگیرى این اصول از سوى رهبرى انقلاب بوده است. تأکید اخیر از این بابت است که در سالهاى گذشته کسانى بودند که با چنین رویکردى مخالفت مى‏ورزیدند. با این حال این سیاست با وجودى که ریشه در اصول و باورهاى اسلامى و انقلابى دارد، نتایج ژئواستراتژیکى نیز براى ایران داشته است. این سیاست، مناطق ژئواستراتژیک ایران را توسعه داد. منطقه ژئواستراتژیک منطقه‏اى است که یک بازیگر در خارج از محیط ملى خود تعریف نموده و با ایفاى نقش مؤثر در آنجا و ایجاد مشکل براى رقباى خود، توجه ایشان را از عطف به مسایل داخل خویش منحرف ساخته و یا حداقل شدت آن‏را تخفیف مى‏دهد.

 

*نقش رهبرى در تحولات منطقه‏ و موج بیداری اسلامی

منطقه خاورمیانه از دیرباز مهد تحولات سرنوشت‏سازى بوده است. بى‏تردید بخش عمده‏اى از این تحولات، متأثر از انقلاب اسلامى و سیاست‏ها و عملکرد جمهورى اسلامى ایران مى‏باشد. در این میان شخصیت مقام معظم رهبرى به‏عنوان سکاندار انقلاب اسلامى و رهبر و تئورى‏پرداز و تصمیم‏ساز نظام، نقش بى‏بدیلى داشته است؛ نقشى که متأسفانه در گیرودار هجمه تبلیغاتى دشمنان، آن‏چنان‏که بایسته و شایسته است، مورد بازخوانى و تبیین قرار نگرفته است. الف: مقاومت اسلامى؛ مقوله مقاومت اسلامى به‏عنوان یکى از شاخصه‏ها و ارکان انقلاب اسلامى، در نگاه نافذ مقام معظم رهبرى جایگاه ویژه‏اى دارد.

نگاه معظم‏له به مقاومت، یک نگاه اعتقادى و قرآنى است، بدین‏معنا که مقاومت در راه حق، متضمن تحقق وعده‏هاى الهى و پیروزى جبهه حق در برابر لشکریان باطل است. از طرفى جمهورى اسلامى ره‏توشه‏اى سترگ از تجارب مقاومت چندین‏ساله چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب، در اختیار دارد و رهبر انقلاب اسلامى بر این باور است که این تجارب راهگشاى ملل منطقه خواهد بود. بر همین اساس معادله مقاومت در منطقه، با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت و تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک » در غزه و سایر مقاومت‏هاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.

مقاومت اسلامى در سطح منطقه در دو عرصه نمود بیشترى یافته است: نخست مقاومت اسلامى لبنان که با محوریت حزب الله به مبارزه با اشغالگرى اسراییل برخاست و شکست‏هاى سختى را به ارتش اسطوره‏اى رژیم صهیونیستى تحمیل کرد. نماد دوم در صحنه فلسطین تجلى یافت که با ظهور گروه‏هایى چون حماس و جهاد اسلامى، مبارزات تاریخى مردم فلسطین را در برابر اشغالگران صهیونیستى، وارد مرحله جدیدى نمود. رهبر انقلاب اسلامى روند مقاومت اسلامى در اراضى اشغالى را به دقت رصد نموده و در مقاطع مهم و سرنوشت‏سازى همچون شکل‏گیرى روند سازش (نشست مادرید، توافق اوسلو)، عقب‏نشینى ارتش صهیونیستى از جنوب لبنان، برافروخته‏شدن انتفاضه اول و دوم فلسطین، جنگ 33 روزه لبنان و جنگ 22 روزه غزه در قالب سخنرانى یا صدور پیام، به ارائه دیدگاه‏هاى راهبردى خود پرداخته و مواضع اصولى نظام را نسبت به این روند تبیین نموده ‏اند.

 

 

*الهام بخشی والگوسازی جمهوری اسلامی

از نگاه رهبر انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به عنوان پیش قراول بیداری اسلامی در سطح منطقه که هم آزمون انقلاب و هم آزمون حکومتداری را با موفقیت پشت سر گذارده و تجارب ارزنده ای در دست دارد، می تواند به ملت های انقلابی الگو ارائه دهد. در مقوله الگودهی، رهبر انقلاب بر روی دو موضوع مهم تکیه کرده اند: یکی قانون اساسی و دیگری کارنامه‌ موفقیت هاى علمى و اقتصادى و سیاسى و نظامى جمهوری اسلامی ایران. شالوده نظام ایران مردم سالاری دینی است و بر این اساس توصیه رهبری به ملت های انقلابی آن است که در روند دولت سازی به این دو اصل مهم (اسلامیت و جمهوریت) توجه کنند.نکته قابل توجه در الگوسازی جمهوری اسلامی آن است که این الگودهی لزوما به معنای ارائه نسخه ای عینی از نظام ولایت فقیه نیست.

به اعتقاد رهبر معظم انقلاب ولایت فقیه یک استنباط شیعی است و چون اکثریت جهان عرب اهل سنت هستند می توانند استنباطات خاص خود را از مذاهب خود مبنی بر مردمسالاری دینی ارائه کنند. مهم آن است که جوهره و روح حاکمیت، دینی و بر اساس آموزه های قرآن و شریعت بوده و الگوهای غربی و التقاطی به کشورهای مسلمان تحمیل نشود.در عین حال رهبر انقلاب نسبت به شائبه ها و اتهاماتی که علیه جمهوری اسلامی ایراد می شود واقف بوده و لذا خطاب به مصری ها فرموده اند: برادران و خواهران عزیز؛ اینها تجربیات ما است، من به عنوان برادر مسلمان شما و از سر تعهد دینی، آن را با شما درمیان گذاشتم. بوق های تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران می خواهد دخالت کند، می خواهد مصر را شیعه کند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و...

 

*بررسی جایگاه رهبری در هندسه‌ی نوین جهانی

مقام معظم رهبری بارها نظم مستقر بین‌المللی را به چالش کشیده‌اند. از نظر ایشان، نشانه‌های بروز نظام نوین چندوجهی در مقابل نظام یک‌جانبه‌گرایی سلطه،‌ اکنون برجسته است؛ زیرا هندسه‌ی غلط بین‌المللی موجود از ساختارهای معیوب، منسوخ، ناعادلانه و غیردمکراتیک تشکیل شده است که نیازمند بازنگری است. در واقع نظم بین‌الملل جهانی در دهه‌های اخیر بیشتر دستخوش انواع تحولات شده است که همگی حاکی از ناراضی بودن اکثر بازیگران بین‌المللی از وضع موجود و نظم مستقر است. تحولات سال‌های اخیر در خاورمیانه و دنیای اسلام نیز حکایت از اعتراض به نظم مستقر به رهبری آمریکا دارد. ایدئولوژی‌های گذشته و حال، مطابق با نیازهای امروز بشر نیست و بسیاری از ملت‌ها در پی تغییرات اساسی هستند. این نشان می‌دهد که هندسه‌ی جدید جهانی در حال شکل‌گیری است. نظام جمهوری اسلامی ایران، بر اساس دیدگاه و بیانات رهبری، مؤثر در این هندسه‌ی نوین جهانی است.بر اساس بیانات رهبری یکی از فاکتورهای هندسه‌ی نوین جهانی، توجه به خداوند متعال است. نشانه‌ى بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لایزال الهى و تکیه‌ى به وحی.

بشر امروز، که به علت سیاست برخی از کشورها غرق در لذایذ مادی شده است، در درون خود نوعی خلأ را احساس می‌نماید. ره‌آورد چنین سیاست‌هایی برای بشر امروز یا پوچ‌گرایی (Nihilism) بدون ارزش‌های اخلاقی و معنوی درونی است یا غرق ماندن در امور مادی و ظاهری.اما در مقابل، دهه‌هاست که جمهوری اسلامی ایران و رهبری بر توجه به خدا به عنوان تنها راه درمان تأکید نموده‌اند. در هندسه‌ی نوین جهانی، بسیاری از ملت‌‌ها در پی بازگشت به خداوند، دین و مذهب هستند. اعتراضات درونی و بیرونی به سیاست‌های دولت‌های غربی، موج بیداری اسلامی و استقلال و تأکید ملت ایران بر حقوق خود بدون ترس و واهمه از تهدیدها و غیره، بیانگر تغییر وضع موجود در آینده‌ی نزدیک است که خداوند و امور دینی به جایگاه واقعی خود بازخواهد گشت. موج بیداری اسلامی اکنون کشورهای عربی را درنوردیده است و هر روز گستره‌ی آن افزایش می‌یابد. اگرچه کشورهای غربی سعی دارند با فشار و نفوذ، این موج را از مسیر اصلی خود منحرف نمایند، اما این واقعیتی اجتناب‌ناپذیر است که خواست و اراده‌ی ملت‌ها را به راحتی نمی‌توان منحرف کرد.

به همین علت، مقام معظم رهبری، با حساسیت ویژه‌ای از پیچ تاریخی سخن گفتند، زیرا به این امر واقف بودند که کشورهای غربی اگر بتوانند اراده‌ی دولتمردان کشورهای دستخوش تحول را آن گونه که می‌خواهند جهت دهند، اراده‌ی ملت‌ها آن گونه که امروز هست باقی خواهد ماند و در آینده غالب خواهد شد. ایشان به صراحت اعلام نمودند که: «یک پیچ تاریخی جلو بشریت گذاشته شد یعنی روند به سمت مادیگرایی بود و یک پیچ به سمت معنویت داده شد" در گذشته به سمت مادیگرایی پیش می رفت ولی یکی از برکات حضرت امام(ره)،انقلاب اسلامی و شهدا این بود که نه تنها حاکمیت دین را در جامعه برپا کردند بلکه جهان را به سمت خدا پیش بردند.».

هندسه‌ی نوین جهانی با سرکوب دیکتاتوری‌ها، در دو عرصه‌ی داخلی و بین‌المللی، همراه خواهد شد. دیکتاتورهایی که اکنون زمام امور را در کشورهایشان در دست دارند، در پیچ تاریخی سقوط خواهند کرد و در هندسه‌ی نوین، جایگاهی نخواهند داشت.

 

*امام خامنه ای نظریه پرداز تئوری مردم سالاری دینی

صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادی های مشروع آنان در برابر خود محوری ها و خودکامی های گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثه ای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید.

ارائه تعاریف جدیدی از دمکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و ...، که در سایه هوشمندی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دمکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود.

مروری گذرا برفراز و نشیب ها و تهدید و توطئه های صورت گرفته در هجده سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها «نمی از یم» ویژگی ها و ظرفیت های شگرف حضرت آیت الله خامنه ای را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم.تسلط و احاطه بی نظیر معظم له براموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایسته های حوزه های علمیه، شناخت دغدغه های نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایسته های نظام اسلامی و... باعث گردیده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند.

 

*راه اندازی نهضت نرم افزاری و نهضت تولید علم از سوی رهبری

طرح مسئله نهضت نرم افزاری و نهضت تولید علم از سوی مقام معظم رهبری را می توان در راستای تولید بهینه ی ساختارهای مورد نیاز دولت اسلامی عنوان کرد محصول نهایی این نهضت تولید نوعی از الگوهای عملگرایانه و کارشناسی است که توان تصمیم گیری تصمیم سازی و اجرا را در ارتباط با موضوعات مختلف اجتماعی و در سطوح متفاوت (خرد کلان توسعه ) بالا برده و امکان برنامه ریزی را از طریق آسیب شناسی هدایت و کنترل قابلیت های ملی را برای دولتمردان نظام و در راستای تحقق آرمان های انقلاب اسلامی فراهم سازد. از این رو نهضت نرم افزاری را باید شاهراه دستیابی به دولت کریمه اسلامی و در نهایت ساخت و ایجاد تمدن اسلامی دانست .

در ادامه برخی از بیانات مقام معظم رهبری در مورد جنبش نرم افزاری ارائه می گردد :«امروز عده ای با یاس پراکنی در محیطهای علمی سعی دارند توانایی عظیم این ملت را زیر سوال برند. خوشبختانه باتوجه به همه مشکلات و تجربیات تاریخی تاریخ و تمدن این سرزمین و پیشرفت های 26 سال اخیر ثابت می کند که ملت بزرگ ایران قادر است در تولید و نوآوری علمی نیز به مرزهای تازه ای دست یابد.

زمانی که جنبش نرم افزاری یا تولید علم به معنای خروج علم از حالت تقلیدی و ترجمه یی مطرح شد ضرورت بکارگیری و حضور خلاقیت ها و نقش نوآوریهای جوان در این نهضت بخوبی قابل درک نبود اما اینک که همه محیطهای دانشجویی و دانشگاهی و همه احساسات و علائق علمی استاد دانشجو محقق و پژوهشگر از جنبش نرم افزاری حمایت می کند و این مجموعه باور به وجود آمده است تا این باور پشتوانه و حرکتی ماندگار و پایدار را رقم زند .» (مقام معظم رهبری 1385 )مقام معظم رهبری، از برکات انقلاب اسلامی را زنده کردن روحیه ابتکار و خلاقیت علم و فناوری می دانند.

ایشان در این رابطه می فرمایند: «قدرت علمی، پایه های قدرت های اقتصادی، نفوذ فرهنگی و... است.» ایشان به جوانان تاکید می کنند که هر چه می توانید علم بیاموزید و آن را در حد اعلادنبال کنید.حضرت آیت الله خامنه ای ضمن معرفی و تبیین اهمیت جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم می فرمایند: «ما می خواهیم عقب ماندگی علمی مان را جبران کنیم و این باید خواسته ای همگانی و ملی شود، باید فرهنگ تولید را جایگزین فرهنگ مصرف نماییم و از بدعت و نوآوری در وادی علم، بیمناک نباشیم.»

 

*تدوین سند چشم انداز 20 ساله

آینده‏نگرى و پیگیرى‏هاى مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسؤولان نظام، سندى به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که بر اساس آن، نظام اسلامى در سال 1404 هجرى خورشیدى باید در زمینه علمى، فناورى و اقتصادى به قدرت اول آسیاى جنوب غربى (خاورمیانه، آسیاى میانه و قفقاز) تبدیل گردد.رهبر مدیر و مدبّر انقلاب، در امتداد تصمیمات بدیع و شجاعانه خود برای‏الزام دولت به خروج از روزمرّگی و حرکت در چارچوب یک استراتژی کاملاًشفاف و عملی، در آغاز دومین دوره ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی،ضرورت تهیه چشم‏اندازی که افق بیست ساله نظام جمهوری اسلامی ایران را به‏نمایش گذارد، گوشزد و برابر اصل 110 قانون اساسی، ایشان را موظف به‏پیگیری آن، فرمودند؛ که خوشبختانه با تلاش کارشناسان دولت، اعضای‏مجمع تشخیص مصلحت نظام و یک کمیته 400 نفره متشکل از کارشناسان‏‌ارشد مسایل گوناگون و در نهایت توصیه‏‌ها و نقطه‌‏نظرات هوشمندانه و کاربردی‏رهبری نظام، سرانجام این تلاش به ثمر نشست و از سوی معظم له، به مراکزاجرایی کشور ابلاغ شد.

اجرای دقیق سند چشم‏انداز که پس از قانون اساسی، مهم‏ترین سندجمهوری اسلامی محسوب می‏شود، نظام اسلامی را پس از 20 سال در سال‏1404 به قدرت برتر در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (آسیای میانه،قفقاز، خاور میانه) تبدیل خواهد کرد.ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه‏با هویت اسلامی و انقلابی، الهام‏بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثردر روابط بین‏الملل، امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی‏همه‏جانبه و پیوستگی مردم و حکومت، برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت‏قضایی، تأمین اجتماعی، فرصت‏های برابر، توزیع مناسب درآمد، نهادمستحکم خانواده، به دور از فقر، فساد، تبعیض و متعهد به انقلاب و نظام‏اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.براساس تدابیر مقام عظمای ولایت، دولت‏ها موظفند برنامه‏های پنجساله‏توسعه را براساس مفاد و روح کلی حاکم بر این سند تدوین و عملیاتی نمایند.ایشان در فرازی از پیام نوروزی سال 84 که سال شروع سند چشم‏انداربیست ساله نظام بود به مسئولان کشور تأکید فرمودند:در سالهای اول لازم است زیرساختهای این چشم‏اندازِ مهم و سازه‏ها وسازوکارهای آن، آنچنان تنظیم و چیده شود که بتوان براساس آن، این بنای‏مستحکم را بالا برد؛ و ان شاء الله برای آینده کشور و ملت جاده‏ای هموار برای‏پیشرفت فراهم نمود.

 

*سیره حسنه رهبری در بدرقه دولت‌ها

آخرین دیدار رئیس‌جمهور و هیئت دولت دهم با رهبر معظم انقلاب، نسبت به دیدارهای قبلی حال و هوای دیگری داشت. نگاه پدرانه رهبری به مسئولانی که ممکن است آخرین روزهای خود در پست وزارت یا معاونت را بگذرانند، در اخبار و تصاویر این دیدار قابل‌مشاهده است.آخرین دیدار رئیس‌جمهور و هیئت دولت دهم با رهبر معظم انقلاب، نسبت به دیدارهای قبلی حال و هوای دیگری داشت.

نگاه پدرانه رهبری به مسئولانی که ممکن است آخرین روزهای خود در پست وزارت یا معاونت را بگذرانند، در اخبار و تصاویر این دیدار قابل‌مشاهده است.آخرین دیدار رهبری با دولت دهم، دیداری بود که در خصوص دولت‌های قبلی نیز وجود داشت و رهبر معظم انقلاب در پایان مأموریت دولت آقایان هاشمی و خاتمی نیز با نگاه پدرانه خود، آن دولت‌ها را بدرقه فرمودند. سیره حسنه رهبر حکیم انقلاب هنگام پایان مأموریت دولت‌ها که خاطرات آن در تاریخ موجود است، نوعی تقدیر و تشکر رهبری از دولت‌ها خصوصاً رئیس دولت است. حال آنکه ممکن است در دیدارهای پیش از آن، رهبر معظم انقلاب تذکرات یا هشدارها و حتی اخطارهایی را به دولتی‌ها داده باشند، اما ایشان در دیدار آخر با سه دولت گذشته همچون یک پدر که بر خطای فرزندان چشم‌پوشی کرده، با کشیدن دست نوازش بر سر آنان، سعی می‌کنند دیگران را به مسیری دعوت کنند که با کنار گذاشتن اختلافات، به دولتی که روزهای پایانی خود را می‌گذراند، به جای طعنه و کنایه، خسته نباشید بگویند.نگاهی به اخبار و تصاویر آخرین دیدار رهبر معظم انقلاب با دولت آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد حاکی از وجوه مشابهی است که رهبری در بدرقه دولت‌ها رعایت می‌فرمایند و از جمله آن قدردانی پدرانه است.

این در حالی است که در جامعه ما پس از پایان عمر هشت ساله هر دولت، یک موج منفی علیه رئیس‌جمهور و کابینه وجود دارد که نکات مثبت دولت را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در میان یکه‌تازی این موج منفی در رسانه‌ها و ذهنیت جامعه، رهبر انقلاب همواره شرط انصاف را لحاظ می‌کنند و در پایان عمر دولت‌ها در جلسه خداحافظی با رؤسای جمهور وقت، از خدمات و ویژگی‌های مثبت آنها تقدیر می‌کنند تا فضای اجتماعی به سمت تلطیف شدن حرکت کند.

 

*پیشرفت های هسته ای در پرتو رهنمودهای رهبری

دستاوردهاى گسترده ایران در عرصه هسته‌‏اى، از تأسیس مراکز هسته‌‏اى اصفهان، نطنز، اراک، بندرعباس، فردو و تولید نسل‏هاى دوم، سوم و... سانتریفیوژ غنى‏‌سازى‏اورانیوم، ساخت مرکز آب سنگین اراک و... نمادى از قابلیت‏ها و ظرفیت‏هاى بالاى نسل جوان ایرانى است که نشان داد هنگامى که اراده یک ملت آزاد و مستقل بر امرى تعلق گیرد، انحصارات و موانع فیزیکى و روانى نظام‏هاى سلطه قادر به شکست اراده ملت‏ها نخواهند بود. پیشرفت ایران در عرصه فناورى صلح ‏آمیزهسته‏‌اى امروز به مرزى رسیده است که قدرت‏هاى سلطه جو که زمانى اصرار بر توقف کامل این فعالیت‏ها داشتند، امروز حتى از این موضع خود نیز عقب نشسته ‏اند.

در شرایطى که جمهورى اسلامى ایران تنها هدف خود از غنى ‏سازى اورانیوم را تولید سوخت اتمى مورد نیاز براى نیروگاه‏هاى اتمى و مصارف صلح ‏آمیز عنوان کرده است، غرب و در صدر آن ایالات متحده آمریکا، هدف از تصویب تحریم‏‌ها بر علیه ایران را واداشتن این کشور به متوقف ساختن غنى‏سازى اورانیوم قرار داده است.اگر چه در حال حاضر فضاى مانور براى پیگیرى فعالیت‏هاى هسته ‏اى براى ایران بسیار محدودتر گردیده است، اما هم ‏اینک که ایران به پیشرفت‏هاى قابل ملاحظه ‏اى در مباحث هسته‏ اى نایل آمده است، باید پرقدرت این مسیر را ادامه دهد. این حق ایران است که براى رسیدن به مرحله توسعه یافتگى از این دانش بهره‏ مند باشد. ضمن آن که نباید از یاد برد که اگر ایالات متحده آمریکا و قدرت‏هاى اروپا به این نتیجه برسند که در صورت ایجاد بحران‏هاى متوالى و فشار همه جانبه مى‏توانند ایران را به عقب ‏نشینى از برنامه‌‏هاى هسته‌‏اى خود وادار نمایند، در آن صورت امتیازات بیشترى طلب خواهند کرد.

فتوای ایشان مبنی بر حرام بودن بمب هسته ای، الگوی مناسبی برای توسعه رژیم منع اشاعه است.  در چارچوب این فتوا می توان مانع از اشاعه هسته ای شد. ایران نه تنها بمب هسته ای را حرام می داند بلکه خواهان امحای بمب های هسته ای نیز هست. «نرمش قهرمانانه» مفهومی ابداعی از سوی امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) است که می‌تواند در دیپلماسی نظام نقش تعیین کننده‌ای ایفا کند؛ به گونه‌ای که هم برای استفاده دیپلماسی کشور امکان مانور و انعطاف هوشمندانه را فراهم می‌کند و هم مانورها و انعطاف‌های لازم را برای مردم انقلابی و ارزشی قابل فهم می‌سازد.مساله هسته ای ایران نه بحران بود و نه موضوعی حاد. مساله اینجا بود که تنها با وقوع قیام مردمی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، غرب رویکردی ضد مردم و آرمان های آن داشتند.

برهمین اساس و با همین رویکرد ضد مردمی به ایران مساله هسته ای نیز به چالشی بین ایران و کشورهای غربی، آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد تبدیل شد.مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران نظام اسلامی بر دو مساله بومی سازی و نفی پیشنهادات غرب در برنامه هسته ای ایران تاکید فرمودند: « ما به فناورى‌اى رسیده‌ایم که در کشور ما بومى است آن را از کسى عاریه و وام نگرفته‌ایم و متخصّصان هوشمند خود ما توانسته‌اند به آن دست پیدا کنند.امروز جمهورى اسلامى مسلّح به سلاحى است که از سلاح اتمى بالاتر و بُرنده‌تر است و آن سلاحِ اراده و ایمان مردم و حضور و همراهى آنها با دولت است، که سلاح بزرگ ماست.»( مقام معظم رهبری،11/08/1382) ایشان همچنین با نفی حضور غربی ها در ساخت نیروگاههای ایران تصریح کردند: « یکى از مسائلى که در این مذاکرات جهانى مطرح شد و آن را بعضى از اروپاییها و دیگران گفتند، این بود که ما نه تنها با انرژى اتمى صلح‌آمیز در ایران مخالفتى نداریم، بلکه خودمان برایشان نیروگاه مى‌سازیم و خوراکش را هم مى‌دهیم.

در آبان ماه 1382، مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران نظام، سلاح هسته ای را نهی و حرام دانستند اما در کنفرانس تهران، فتوای تاریخی مقام معظم رهبری به نفی سلاح هسته ای و حرام دانستن آن بیان شد.این فتوا توسط مشاور ایشان، علی اکبر ولایتی، قرائت شد و تاکید داشت: « به اعتقاد ما افزون بر سلاح هسته‌ای، دیگر انواع سلاح‌های کشتار جمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میکروبی نیز تهدیدی جدی علیه بشریت تلقی می‌شوند.ملت ایران که خود قربانی کاربرد سلاح شیمیایی است، بیش از دیگر ملت‌ها خطر تولید و انباشت این گونه سلاح‌ها را حس می‌کند و آماده است همه‌ ی امکانات خود را در مسیر مقابله با آن قرار دهد.

ما کاربرد این سلاح‌ها را حرام، و تلاش برای مصونیت بخشیدن ابناء بشر از این بلای بزرگ را وظیفه ‌ی همگان می‌دانیم». ( مقام معظم رهبری، 27/1/1392)البته فتوای مقام معظم رهبری در مناسبات مختلف پیش تر به صراحت بیان شده بود. به طور مثال ایشان در بیستمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی فرمودند: « بارها ملت ایران و مسئولان اعلام کرده‌اند که ما سلاح هسته‌اى را نمی خواهیم، این در سلسله‌ى نیازها و نظام تسلیحاتى ما اصلاً وجود ندارد. ما اعلام کردیم که استفاده ‌ى از سلاحهاى هسته‌اى از نظر اسلام حرام و ممنوع است. و نگهداشتن او ایجاد یک خطر بزرگ و یک دردسر بزرگ است، ما دنبال این نیستیم». ( مقام معظم رهبری، 14/3/ 1388 )

با تحلیل مجموعه بیانات مقام معظم رهبری در پرونده هسته ای ایران، چندین نکته در ابعاد داخلی، بین المللی و منطقه ای حائز اهمیت است:دانش هسته ای توسط نیروهای بومی و دانشمندان هسته ای ایران به اوج رسیده است. در این راه مقام معظم رهبری همواره بر استقلال داخلی تاکید نموده و از دولت های گذشته و کنونی حمایت بی بدیلی داشتند. در ابعاد منطقه ای آنچه مد نظر مقام معظم رهبری است، ثبات سیاسی و امنیتی جهان اسلام، علی الخصوص منطقه خاورمیانه است.

غیر از رژیم صهیونیستی که جعلی و نوظهور است، دیگر کشورهای مسلمان عضوی از پیکره امت اسلامی و از سابقه بالایی از سطح تمدن و همزیستی مسالمت آمیز برخوردار هستند. بنابراین پیشرفت های هسته ای ایران نه تنها ضدیتی با منافع کشورهای اسلامی ندارد، بلکه پشتوانه محکمی برای آنان در انتقال فناوری هسته ای و چرخه سوخت است.در مساله رژیم غاصب صهیونیستی نیز نگاهی به تاریخ تاسیس این رژیم نشان می دهد که رویکرد ضد صهیونیستی مقام معظم رهبری کاملا منطبق بر اصول علمی و تاریخی است. چرا که در خاورمیانه برخلاف دیگر کشورهای اسلامی، اسرائیل از بدو تاسیس تاکنون، به واسطه عدم عمق استراتژیک، هم آغازگر جنگ های 1948، 1967 و 1973 بوده و هم تنها رژیمی بوده که نه تنها ان پی تی را امضا نکرده، بلکه اولین رژیمی است که با توسعه کلاهک های هسته ای، تهدیدات هسته ای را در خارومیانه شروع نمود.

در بعد بین المللی نیز باید گفت، فتوای ایشان مبنی بر حرام بودن بمب هسته ای، الگوی مناسبی برای توسعه رژیم منع اشاعه است.  در چارچوب این فتوا می توان مانع از اشاعه هسته ای شد. ایران نه تنها بمب هسته ای را حرام می داند بلکه خواهان امحای بمب های هسته ای نیز هست.

 

*تدبیراقتصادمقاومتی

پس از گذشت حدود دو سال از مطرح کردن راهکار و برنامه اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری، سیاست‌های کلی آن از سوی ایشان ابلاغ شد. در طول این مدت، مقام معظم رهبری به کرار درخصوص این گفتمان در محافل مختلف راهنمایی و تبیین کرده‌اند. ولی اکنون با ابلاغ سیاست‌های کلی این گفتمان به نوعی حجت را بر تمامی بخش‌های مرتبط با مسائل اقتصادی و همچنین سیاسی کشور تمام کردند. سیاسی از آن نظر که بسیاری از این سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، پس از طی مسیر درست دیپلماسی خارجی و تکیه آن بر توان داخلی و نداشتن امید به دست بیگانگان حاصل می‌شود. بر اساس این دستور فوری، سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی با رویکردی جهادی، انعطاف‌پذیر، فرصت‌ساز، مولد، درون‌زا، پیشرو و برون‌گرا در جهت تأمین رشد پویا و بهبود شاخص‌های مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشم‌انداز بیست‌ساله، ابلاغ شده است.

از زمان اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه اقتصاد کشور، رهبری معظم به درستی راهکار اقتصاد مقاومتی را پیشنهاد و تجویز کردند، ولی به علت خطای دید برخی از مسئولان و کارشناسان اقتصادی ناشی از اقتصاد غرب که همان اقتصاد سرمایه‌داری است، گفتمان اقتصاد مقاومتی را با برنامه غربی، اقتصاد ریاضتی تعبیر و تفسیر کردند. حال آنکه در تعاریف و ابعاد اقتصاد مقاومتی، هیچ نوع برنامه و طرحی که به‌دنبال فشار وارد کردن بر مردم و بنگاه‌های تولیدی باشد، وجود ندارد.

اصل و شالوده این نوع اقتصاد بر کاهش مصارف و بودجه دستگاه‌های دولتی، افزایش تولیدات راهبردی(در بخش صنعت و کشاورزی)، تکیه بر عوامل داخلی اقتصاد (درون‌زا و برون‌گرا) و عدم وابستگی شدید اقتصاد به درآمدهای نفتی استوار است. ولی در طرف دیگر، اقتصاد ریاضتی که برنامه اصلی کشورهای اروپایی برای برون‌رفت از بحران‌های اقتصادی پیش آمده مطرح شده، بیشتر ظرفیت و تأکید خود را بر افزایش مالیات‌های مستقیم قرار داده است و از آثار و نتایج آن نیز همین بس که از زمان اجرای این طرح تاکنون، روزی نبوده که در یکی از این کشورهای بحران‌زده، شاهد اعتراض، اعتصاب و درگیری نباشیم.

 

 

*امام خامنه ای و پاسداری از فرهنگ و هشدار دهنده درباره تهاجم فرهنگی

آیت الله العظمی خامنه ای به عنوان یکی از شخصیتهای برجسته فرهنگی کشور، فرهنگ را همواره جزو اساسی ترین مسائل کشور به شمار آورده اند (بیانات9/12/1379) و مردم و مسئولان را به هوشیاری و چاره اندیشی برای حفظ استقلال فرهنگی که صیانت از آن از همه جنبه های استقلال سخت تر است فرا خوانده اند (بیانات 20/9/1370) رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند که فرهنگ و باورهای ملی یک ملت عامل اصلی هویت، پویایی و حیات آن است و با تکیه بر آن می توانند در مسیر پیشرفت و توسعه گام بردارند. به همین سبب در طول تاریخ استعمار برای غلبه بر ملتها، سعی کرده است بنیانهای فرهنگی آنان را از بین ببرد (بیانات 11/7/1369، 21/5/1371).

مفاهیمی چون انقلاب فرهنگی، تحول فرهنگی و بازگشت به فرهنگ دینی در مواضع و رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی مکرر مطرح شده است و ایشان همواره نسبت به تهاجم فرهنگی دشمن به فرهنگ انقلاب اسلامی است هشدار داده اند.

در حوزه داخلی نیز صیانت از فرهنگ اسلامی از آسیبهای احتمالی ناشی از کارکرد گفتمانهای حاکم بر دولتهای جمهوری اسلامی ایران، بخش دیگری از اقدامات رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط با مقوله فرهنگ بوده است با توجه به ناکامی دشمنان نظام جمهوری اسلامی در جبهه نظامی در طول جنگ تحیلی در سالهای پس از پایان جنگ، جنگ نرم و تهاجم فرهنگی به راهبرد اصلی برای مقابله با انقلاب اسلامی تبدیل شد که آیت الله خامنه ای برای نشان دادن وسعت و اهمیت آن از آن به عنوان شبیخون فرهنگ و ناتوی فرهنگی نام بردند.

در منظر آیت الله خامنه ای فرهنگ و مسائل فرهنگی از مسائل اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و جز آن مهم تر است زیرا همه اینها بدون اهتمام به مسائل فرهنگی ناکام می ماند (فرهنگ: مسائل000، 23) و فرهنگ در رشد و شکوفایی همه امور جامعه تاثیر دارد (حدیث، 2/41) به نظر آیت الله خامنه ای استقلال یک ملت به جز با استقلال فرهنگی تامین نمی شود (همان، 3/61) زیرا سلطه واقعی قدرتها سلطه فرهنگی فرهنگی است (همان 4/50- 51).دیدگاهها و اقدامات رهبر انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ شامل این موارد است:الف- تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد تهدیدات و آسیبهای فرهنگی که جامعه اسلامی را هدف گرفته است.

ایشان از این تعهدیدات با عناوینی چون "تهاجم فرهنگی"."شبیخون فرهنگی"، "غارت فرهنگی"، "ناتوی فرهنگی" و "تهدید نرم" به فراخور شرایط استفاده کرده و هر کدام را به وضوح تبیین کرده اند.ب- تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد وضعیت موجود که به دلیل عدم توجه و یا غفلت از آسیبها و تهدیدهای فرهنگی پیش آمده است ایشان در این باره عباراتی چون "عرب گرایی"، "غرب زدگی"، "تجمل گرایی"، "مصرف گرایی"، "غرب زدگی"، "تجمل گرایی"، "مصرف گرایی"، "استحاله گرایی" و "جمود فرهنگی" را به مقتضای زمان مطرح و تبیین کرده اند.ج- تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد طراحی، برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی جامعه برای برون رفت از وضعیت نامناسب فرهنگی و رسیدن به الگوی مناسب و متناسب با یک جامعه واقعا اسلامی در این مورد هم عبارات و مفاهیمی چون "مهندسی فرهنگی"، "الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت"، "سبک زندگی" و جز آن، مطرح گشته و برای تحقق آن پیگیری و سعی شده است (پایگاه بش).

شرایط حساس سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخل از یک سو، تحولات،حوادث و وقایع منطقه‌‏ای و جهانی از سوی دیگر، تأثیر شگرفی بر وضعیت کشورگذاشته بود. هر چند امکان بررسی بحران‏ها و توطئه‏‌های ایجاد شده از سوی‏دشمن و نقش بی‏بدیل رهبری در خنثی‏سازی آنها، در گنجایش این مقاله‏نبود، امّا آگاهی اجمالی از عناوین برخی از آنها، تأثیر شگرف و کارساز رهبری‏‌نظام را آشکار می‏‌سازد. بحران‏هایی مانند: (فتنه طالبان در افغانستان) ،(غائله هیجده تیر) ، (تحریم‏های شدید اقتصادی) ، (قطعنامه‏های‏شورای امنیت) ، (دادگاه میکونوس) ، (کنفرانس برلین) ، (قتل‏های‏زنجیره‏ای) ، (تحصن نمایندگان مجلس ششم) ، (تهاجم فرهنگی) ،(جُنگ 33 روزه حزب‏الله) ، (جنگ 22 روزه حماس)، ( انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث پس از آن) (انتخابات 92)، (سیاست نرمش قهرمانانه در مسائل هسته ای)و... نشان می‏دهدکه انقلاب چه نگین ارزشمندی را بر پیشانی خود نشانده است.

 

*تحولات یمن و موضع قاطع رهبری درباره تجاوز آل سعود

هم‌زمان با مذاکرات هسته‌ای بین ایران و گروه 1+5 غربی در لوزان سوئیس حمله عربستان‌ سعودی به همراه ائتلافی از نُه کشور به یمن اتفاق افتاد که در نوع خود معنادار و از منظر برخی تحلیل‌گران گونه‌ای واکنش انفعالی از سوی جبهه آمریکایی - عربی به روند تحولات منطقه‌ای و تاثیرگذاری بر مذاکرات محسوب می‌شود.البته در یک نگاه کلان می‌توان گفت کشمکش‌هایی که در سطح منطقه مهم غرب آسیا تا شمال آفریقا به منصه بروز و ظهور می رسد، در راستای پروسه بیداری اسلامی علیه استبداد، استعمار و نظام سلطه و با محوریت دو جبهه بزرگ؛ نظام سلطه و ایادی داخلی آن به رهبری آمریکا و گفتمان انقلاب اسلامی و مقاومت اسلامی ملل مسلمان منطقه مهم خاورمیانه به رهبری جمهوری اسلامی ایران به وقوع می‌پیوندد.

تحولات امروز یمن را هم که جنگ تحمیلی ظالمانه‌ای را شاهد است، نمی‌توان جدای از تحولات کلان منطقه راهبردی خاورمیانه و خارج از روند بیداری اسلامی که با مخالفت نظام سلطه مواجه شده است، تحلیل کرد. آمریکا در حالی شعار دموکراسی‌خواهی برای ملل منطقه را سر می‌دهد که پس از ساقط شدن حکومت سی و سه ساله علی عبدالله صالح به دست مردم، همچنان تلاش می‌کند قدرت و حکومت را در دست شخص وابسته‌ای چون منصور هادی عبدربه حفظ نماید.

در همین راستا پس از فرار "منصور هادی" رئیس‌جمهور مستعفی و پیشروی ارتش و نیروهای مردمی یمن در مناطق جنوبی این کشور، عربستان سعودی به اتفاق چهار کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس به جز عمان و پنج کشور دیگر، عملیات نظامی خود را در این کشور آغاز کردند. کاخ سفید نیز با صدور بیانیه‌ای حمایت "اوباما" از عملیات مداخله‌جویانه نظامی ائتلاف عربستان در یمن را اعلام کرد.این حمله با تحلیل‌ها و بازتاب های مختلفی در رسانه های دنیا مواجه شده است. اما  آنچه به نظر حایز اهمیت بوده و با قرائن و شواهدی زیادی نیز تایید می شود ، این است که طرح تهاجم ظالمانه به یمن یک طراحی کاملاً آمریکایی ـ عربستانی است که مقدمات آن از مدت ها پیش و در راستای مدیریت تحولات منطقه‌ای از سوی آمریکا به وقوع پیوسته است که جبهه غربی- عربی آن را نه تنها به نفع خود نمی‌بیند بلکه کاملاً آن را در راستای تقویت گفتمان مقاومت اسلامی در منطقه تحلیل می‌کند.

حضرت آیت الله خامنه ای در سخنان خود به تحولات بسیار مهم یمن اشاره و تأکید کردند: سعودیها با تجاوز به یمن، خطا و اشتباه کردند و بدعت بدی را در منطقه بنیان گذاشتند.رهبر انقلاب کار این روزهای دولت سعودی در یمن را مشابه جنایت صهیونیستها در غزه خواندند و به دو جنبه مهم این موضوع پرداختند.ایشان اقدام علیه ملت یمن را «جنایت، نسل کشی و قابل تعقیب بین المللی» دانستند و افزودند: کشتن کودکان، تخریب خانه ها و نابود کردن زیر بناها و ثروتهای ملی یک کشور، جنایتی بزرگ است.

رهبر انقلاب تأکید کردند: یقیناً سعودیها در این مسئله خسارت و ضرر خواهند کرد و به هیچ وجه پیروز نخواهند شد.حضرت آیت الله خامنه ای درخصوص دلیل پیش بینی شکست سعودیها گفتند: دلیل این پیش بینی واضح است، زیرا توانایی نظامی صهیونیستها چندین برابر سعودیها و منطقه غزه نیز یک منطقه کوچک بود، اما آنها نتوانستند موفق شوند، در حالیکه یمن، کشوری پهناور و با جمعیت دهها میلیونی است.رهبر انقلاب تأکید کردند: سعودیها در این ماجرا قطعاً ضربه خواهند خورد و بینی آنها  به خاک مالیده خواهد شد.

ایشان با اشاره به سوابق سعودیها در مسائل سیاست خارجی گفتند: ما با سعودیها در مسائل گوناگون سیاسی اختلافات متعددی داریم اما همیشه می گفتیم که آنها در سیاست خارجی متانت و وقار نشان می دهند، اما چند جوان بی تجربه امور آن کشور را در دست گرفته و دارند جنبه توحش را بر جنبه متانت و ظاهرسازی غلبه می دهند، که این کار قطعاً به ضررشان تمام خواهد شد.

رهبر انقلاب اسلامی خطاب به دولت سعودی تأکید کردند: این حرکت در منطقه قابل قبول نیست و من هشدار می دهم که باید دست از حرکت جنایت آمیز در یمن بردارند.

 

*جنگ نیابتی و هشدار اخیر رهبری

مقام معظم رهبری رهبری در صبح چهارشنبه 30ر2ر94، در دانشگاه امام حسین(ع) فرمودند که خبرهایی دارند که برنامه‌هایی برای کشاندن جنگ‌های نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران در جریان است، و هشیاری همة پاسداران انقلاب پاسداران حریم امنیت ملی را متذکر شدند. متعاقب آن، عصر یکشنبه 3ر3ر94، سردار قاسم سلیمانی در گردهمایی بزرگ جانبازان و رزمندگان استان کرمان گفت که اگر کسی ملت را از خطر داعش آگاه نکند و برای دفع این بلا تلاش نکند، در مصیبت آینده شریک است و این عین منافع ملی است.

او از بلای سهمگین داعش یاد کرد، از صدها نفر را خواباندن، و سربریدن آسان‌تر از گوسفند، و فریاد الله اکبر سردادن. و گفت که: منافع ملی یعنی محفوظ نگه داشتن یک ملت از این طاعون، منافع ملی یعنی حفظ ملت، منافع ملی یعنی مصونیت ‌بخشی به ملت، و این اندیشه که که چگونه این دفاع از ملت تحقق می‌یابد… کسانی، بجای تعریف جامع و کامل و منصفانه‌ از چارچوب منافع ملی، سوار بر امواج سیاسی، عنوان منافع ملی را به مناقشه و حربه‌ای برای رقابت سیاسی تبدیل می‌کنند.و نیز، در خبرها خواندیم که امیر احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش ما در همان روز، 3ر3ر94، در جلسه علنی مجلس گفت که ما امروز با چهره تازه‌ای از تهدیدات روبرو هستیم که از نظر نوع، شکل و اندازه با گذشته فرق دارد، نیروهای تکفیری و تروریستی در نزدیکی مرزهای ما هستند و در گذشته داعش برای ورود به ایران زاغه مهمات پیش‌بینی کرده بود تا در زمان ورودشان با ترور، انفجار، آشوب بر پا کنند. داعش دارد در مرزهای شرقی ما خودش را آماده می‌کند. او یادآور شد که در چنین دورنمایی مولفة مهم نبرد نیروهای زمینی است و از مجلس تقاضا کرد که به تخصیص امکانات به نیروی زمینی بیشتر توجه کند تا بتوانیم سامانه‌های دفاعی مان را تقویت کنیم.

این خبرها و هشدارهای خطیر، به فهم من، تعیین کننده اولویت اول کشور است در حدی که هر اولویت دیگری در پیش آن رنگ می‌بازد؛ از آن دسته مخاطراتی است که صرف احتمال متکی به قرائن عینی و عقلانی کافی است تا هر اولویت کلانِ دیگری در امر حکومت را به عقب براند و رتبۀ اول را در توجه و حساسیت و خرد ورزی و اهتمام ملی به خود اختصاص دهد و خامی های جناحی و نفسانی را در خود ذوب کند و به بلوغ دعوت نماید.

نکته پایانی: دوره ربع قرنی پس از امام خمینی را با اقتدار کامل و صیانت دقیق از انقلاب و هدایت آن به‌سوی اهداف بلند و پشت سرگذاشتن برخی از این اهداف به پیش‌برد، معلوم شد که ایشان (امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) «امام» دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی است که نشان داد چگونه می‌توان راه امام(ره) موسس را در سخت‌ترین اوضاعی که دشمنان داخلی و خارجی رقم می‌زنند، طی کرد و موانع را یکی پس از دیگری کنار زد و توطئه‌ها را خنثی کرد و دستاوردهای جدید را یکی پس از دیگری به کارنامه انقلاب پویا و بالنده افزود و آمال و آرزوهای رویایی دشمن را که در دنیای بدون امام خمینی(ره)شکل گرفته بود، بر هم ریخت.

جایگاه و ویژگی‌های امروز انقلاب اسلامی روشن‌ترین و معتبرترین تفسیر این کلام امام خامنه‌ای(مدظله العالی)است که پس از رحلت حضرت امام(ره)هشدارگونه به همه و به‌ویژه کسانی که خناسانه آرزوی شومی در سر داشتند، اعلام کردند: «راه ما راه امام است».

ربع قرن رهبری معظم‌له بیانگر وفاداری ایشان به این فریاد رسا و تعهد اعلام شده است. جا دارد به پاس این ربع قرن تلاش که آگاهان می‌دانند با چه خون‌دل‌هایی همراه بوده با عاریت گرفتن نیم‌کلامی از حاج آقا روح‌الله خمینی، خودمانی و صادقانه به امام عزیز و بزرگ‌مان آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای(مدظله العالی)عرض کنیم حضرت آقا سید علی آقا خدا قوت، خسته نباشید، سایه تان مستدام دشمنتان خوار و ذلیل باد انشاالله


محقق و نویسنده::کیوان گیتی نژاد

  • کیوان گیتی نژاد
  • ۰
  • ۰

جنگ نرم از زبان امام خامنه ای ( مدظله العالی)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

وقتی انسان، تجهیز، صف‌آرایی، دهان‌هایی با حقد و غضب گشوده شده

و دندان‌های با غیظ فشرده شده علیه انقلاب، ‌امام خمینی و آرمان‌های

 نظام اسلامی را می‌بیند وجود این جنگ نرم را باور می‌کند و هرچند ممکن است عده‌ای اینها را نبینند... "(1)

افسران جوان مقابله کنندگان با "جنگ نرم "

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم
 "...امروز جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی مواجه است

لیکن جنگ نرم -که دیدم تعبیر جنگ نرم، توی صحبت‌های شما جوان‌ها هست

 و الحمدلله به این نکات توجه دارید؛ این خیلی برای ما مایه خوشحالی است-

خوب حالا در جنگ نرم؛ چه کسانی باید میدان بیایند؟ قدر مسلم نخبگان فکری‌اند.

یعنی شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرمید... "(2)
تصویر مرتبط
 "...در این جنگ نرم شما جوان‌های دانشجو، افسران جوان این جبهه‌اید نگفتیم

سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش برود جلو، عقب بیا،

 بیایید عقب. یعنی سرباز هیچ‌گونه از خودش تصمیم‌گیری و اراده ندارد و

باید هر چه فرمانده می‌گوید عمل کند. نگفتیم هم فرماندهان طراح قرارگاه و

 یگان‌های بزرگ. چون آنها طراحی‌های کلان را می‌کنند افسر جوان تو صحنه است

هم به دستور عمل می‌کنند هم صحنه را درست می‌بینند. با جسم خود و جان

خود صحنه را می‌آزماید. لذا اینها افسران جوانند دانشجو نقشش این است

حقیقتا افسران جوان، فکر هم دارند. عمل هم دارند تو صحنه هم حضور دارند.

 اوضاع را هم می‌بینند. در چهارچوب هم کار می‌کنند... " (3)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم


باید با این جریان شیطانی خطرناک مقابله شود
"...اینی که چه کار باید بکنید چه جوری باید عمل کنید چه جوری

باید تبیین کنید اینها چیزهایی نیست که من بیایم فهرست کنم. بگویم

 آقا این عمل را انجام بدهید این عمل را انجام ندهید اینها کارهایی است

که خود شماها باید در مجامع اصلی‌تان فکری‌تان در اتاق‌های فکری‌تان

بنشینید، راهکارها را پیدا کنید لیکن هدف مشخص است. هدف دفاع از

 نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است در مقابله‌ با یک حرکت همه جانبه

متکی به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته علمی رسانه‌ای باید با

این جریان شیطانی خطرناک مقابله شود... "(4)

تصویر مرتبط


هدف‌های دشمن را کشف کنید
"...اگر در زمینه‌های مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی، مسائل کشور،

آن چیزهایی که به چشم باز، به بصیرت کافی احتیاج دارد. جوان دانشجوی

ما افسر جوان است شما که استاد او هستید. رتبه بالاتر افسر جوانید. شما

فرمانده‌ای هستید که باید مسائل کلان را ببینید دشمن را درست شناسایی

کنید هدف‌های دشمن را کشف کنید. احیانا به قرارگاه‌های دشمن، آنچنانی که

خود او نداند سر بکشید و بر اساس او، طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان حرکت کنید... "(5)

تصویر مرتبط


وظایف مجموعه فرهنگی برای مقابله با جنگ نرم
"...در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار و با

 قالبی مناسب به میدان آورد تا اثر گذار شود... " (6)
"...حالا شما جوانانی که گفتیم افسران جوان مقابله با جنگ نرم هستید از

من نپرسید که نقش ما دانشجویان در تخریب مسجد ضرار کنونی چیست. خوب

خودتان بگردید نقش را پیدا کنید یا مقابله با نفاق جدید یا تعریف عدالت... " (7)

الان دوره جنگ نرم است

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم
"...همینی که حالا معمول شده که در بیان‌ها و در تلویزیون و توی تبلیغات و توی

دادگاه و توی زبان همه می‌گویند جنگ نرم، راست است. این یک واقعیت است

یعنی الان جنگ است البته این حرف را من امروز نمی‌زنم من از بعد از جنگ از

 سال 67 همیشه این را گفته آم بارها و بارها علت این است که من صحنه را می‌بینم

چه بکنم اگر کسی نمی‌بیند. این تمام نشده

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

چون تمام نشده همه وظیفه داریم وظیفه مجموعه فرهنگی و ادبی و هنری

هم وظیفه مشخصی است بلاغ- تبیین- بگویید، خوب بگویید. من همیشه تکیه

بر این می‌کنم بایستی قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستی تمام عیار

توی میدان بیاورید. نباید کم گذاشت. تا اثر خودش را بکند... "(8)

تصویر مرتبط


تلاش‌های استفاده دشمن در جنگ نرم از ابزارهای فرهنگی و ارتباطاتی
"...دشمن در جنگ نرم تلاش دارد با استفاده از ابزارهای فرهنگی و ارتباطاتی

 پیشرفته و با شایعه و دروغ پراکنی و استفاده از برخی بهانه‌ها و میان آحاد

مردم تردید، بدبینی و اختلاف ایجاد کند. در قضایای پس از انتخابات به بهانه

انتخابات ایجاد تردید و اختلاف کردند تا دل‌های مردم نسبت به یکدیگر و نسبت

به مسئولان چرکین شود و در چنین فضایی مشوش و شلوغی،

تصویر مرتبط

عناصر مغرض، خائن و دست‌آموز خود را برای کارهای اخلال‌گرانه وارد صحنه

کنند اما به دلیل بصیرت مردم به نتیجه نرسیدند. هر اقدامی که موجب مغشوش

 و تهمت آلود شدن فضا شود و مردم را نسبت به یکدیگر بدبین و مردد کنند به

ضرر کشور است. من اصرار دارم که آحاد مردم و جریانات مختلف سیاسی همه

با یکدیگر متحد، در مقابل آن افراد معدودی باشند که مخالف اصل انقلاب و استقلال

کشور هستند و هدف آنها تقدیم کشور به آمریکا و استکبار است. به کسانی که به

دنبال مصالح کشور هستند توصیه می‌کنم از این اختلاف‌های جزئی و غیراصولی صرف‌نظر کنند... " (9)

تصویر مرتبط


در جنگ نرم نگاهتان خوشبینانه باشد
"... عزیزان من شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه جنگ نرم یکی‌اش

 نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید من در مورد

 بعضی‌تان به جای پدر بزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده خوشبینانه است.

 نه از روی توهم بلکه از روی بصیرت. شما جوانید. مرکز خوشبینی- مواظب باشید

نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد نگاه امیدوارانه باشد نه نگاه نومیدانه- اگر نگاه ن

ومیدانه شد نگاه بدبینانه شد نگاه چه فایده‌ای دارد، به دنبالش بی‌عملی، به دنبالش

بی‌تحرکی. به دنبالش انزوا است مطلقا دیگر حرکتی وجود نخواهد داشت

همانی است که دشمن می‌خواهد.... " (10)

تصویر مرتبط



 "... باید درست در جهت مخالف برنامه دشمن که به دنبال ایجاد فضای یاس و

ناامیدی در دانشگاه‌ها است. حرکت، و محیط درس و دانشگاه‌ها را فضای امید به آینده کرد.... " (11).

"... یکی از مهمترین راهبردهای ارائه شده و مورد تاکید مقام معظم بویژه پ

یرامون حوادث بعد از انتخابات و فتنه اخیر. برای مقابله با جنگ نرم بصیرت آحاد

 جامعه به ویژه خواص و نخبگان است ایشان در جمع مردم خونگرم چالوس

و نوشهر در ارتباط با ضرورت وجود بصیرت می‌فرمایند: بصیرت قطب‌نمای حرکت

صحیح در اوضاع اجتماعی پیچیده امروز است به گونه‌ای که اگر کسی این قطب‌نما

تصویر مرتبط

 را نداشت و نقشه‌خوانی بلد نبود ممکن است ناگهان خود را در محاصبه دشمن

 ببیند. اگر بصیرت نباشد انسان حتی با نیت خوب ممکن است گمراه شود و در راه بد قدم بگذارد.
(12).

امروز هدف و آماج دشمن خواص است
"... امروز به گمان من هدف و آماج دشمن خواص است. آماج دشمن خواص

است می‌نشیند طراحی می‌کند تا ذهن خود را عوض کنند. برای اینکه بتوانند

مردم را بکشانند چون خواص تاثیر می‌گذارند و در عموم مردم نفوذ کلمه دارند

یکی از وظایف اصلی امروز من و شما همین است. ما بصیرت خودمان را در

 مسائل گوناگون تقویت می‌کنیم و بتوانیم انشاءالله بصیرت مخاطبان و مستمعان

 خودمان را هم زیاد کنیم... "(13)

بعضی از نخبگان خودشان هم دچار بی‌بصیرتی‌اند

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم


"... بصیرت مهم است نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت

 را نه فقط در خودشان در دیگران هم به وجود بیاورند. آدم گاهی می‌بیند

که متاسفانه بعضی از نخبگان خودشان هم دچار بی‌بصیرتی‌اند نمی‌فهمند.

اصلا ملتفت نیستند. یک حرفی یهو به نفع دشمن می‌زنند. به نفع جبهه‌ای

که همتش نابودی بنای جمهوری اسلامی است... "(14).

رهبری

راهکارهای مقابله با جنگ نرم : دیدگاه مقام معظم رهبری

آنچه موضوع جنگ نرم و تهاجم فرهنگی را با اهمیت

می سازد، گذار نحوه ی تهاجم استکبار به منظور تحت

سلطه درآوردن ملت ها، از تهاجم نظامی به تهاجم

فرهنگی است، تا از این طریق بتواند با تخریب بنیان‌های

فکری و اعتقادی آن ملت ها، هویت ملی و دینی آن ها

را سلب نماید. شناخت، درک صحیح و داشتن تصویری

 روشن از ابعاد و همچنین راه های مقابله با جنگ نرم،

می تواند ما را در دفاع از هویت ملی و دینی خود یاری نماید ...

ابعاد و راهکارهای مقابله با جنگ نرم : دیدگاه مقام معظم رهبری
۱. تقویت و پربار کردن فعالیت های فرهنگی و هنری
از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، نیروهای فرهنگی نقش بسیار حساس و مهمی

در باور سازی وجود تهاجم فرهنگی و مقابله با آن را دارند . ایشان با بیان اینکه حرکت عظیم انقلاب اسلامى هنوز در

اوایل راه خود است، با تاکید بر تاثیر هنر می فرمایند: « من به شما عرض میکنم

که این حرکت عظیم انقلاب اسلامى، یک حرکت تمام شد

تصویر مرتبط

ه نیست. حالا یک گوشه‏ى از لشکر آن من و شماییم که حالا یک ذره مثلاً اهل ادب

 و فرهنگ و اینها محسوب میشویم؛ «و للَّه جنود السّماوات و الارض»؛ ... این حرکت

عظیمى که با انقلاب اسلامى شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام

شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همینى که حالا معمول شده که در بیانها و در تلویزیون

و توى تبلیغات و توى دادگاه و توى زبان همه، میگویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک

تصویر مرتبط

 واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ -

 از سال 67 - همیشه این را گفته‏ام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را می‏بینم؛

چه بکنم اگر کسى نمی‏بیند؟! .... این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفه‏ى

مجموعه‏ى فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظیفه‏ى مشخصى است: بلاغ، تبیین؛ بگویید، خوب بگویید.

 من همیشه تکیه بر این میکنم: بایستى قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستى تمام عیار توى

 میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند.»[

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم


۲. اتحاد مردم و جریان های سیاسی و دوری از اختلاف و تردید و بدبینی
دشمنان نظام همواره سعی کرده اند با ایجاد اختلاف ، چند دسته‌گی و تقابل و نهایتا

 درگیری بین اقوام و مذاهب گوناگون و همچنین تنش بین جریان های سیاسی، هم در

 بعد ملی و هم در سطح جهان اسلام به اهدافشان برسند. مقام معظم رهبری در

این باره می فرمایند: « دشمن در جنگ نرم تلاش دارد با استفاده از ابزارهای فرهنگی و

 ارتباطاتی پیشرفته و با شایعه و دروغ پراکنی و استفاده از برخی بهانه ها، میان آحا

تصویر مرتبط

د مردم تردید، بدبینی، و اختلاف ایجاد کند ... در قضایای پس از انتخابات، به بهانه انتخابات،

 ایجاد تردید و اختلاف کردند تا دلهای مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به مسئولان چرکین

شود و در چنین فضای مشوش و شلوغی، عناصر مغرض، خائن و دست آموز خود را برای کارهای ا

خلال گرانه وارد صحنه کنند اما به دلیل بصیرت مردم به نتیجه نرسیدند ... هر اقدامی که موجب

مغشوش و تهمت آلود شدن فضا شود و مردم ر

تصویر مرتبط

ا نسبت به یکدیگر بدبین و مردد کند، به ضرر کشور است ... من اصرار دارم که آحاد

 مردم و جریانات مختلف سیاسی، همه با یکدیگر متحد، در مقابل آن افراد معدودی باشند

که مخالف اصل انقلاب و استقلال کشور هستند و هدف آنها تقدیم کشور به امریکا و استکبار است ..

. به کسانی که بدنبال مصالح کشور هستند، توصیه می کنم، از این اختلافهای جزئی،

و غیراصولی صرفنظر کنند.»[۲]

تصویر مرتبط
ایشان همچنین با تاکید بر تحکیم وحدت و بروز نشانه های آن می فرمایند:
«امروز نشانه های وحدت عمومی و همدلی مردم قابل مشاهده است که مناظر

بی نظیر آن، حضور مردم در نمازهای جمعه ماه مبارک رمضان، حضور گسترده در

راهپیمایی روز قدس، و حضور با عظمت در نماز عید فطر در سراسر کشور است ..

. همه باید در مقابل این وحدت سرتعظیم فرود آورند و در جهت تحکیم آن تلاش کنند ...

باید هرآنچه که امکان پذیر است در جهت حفظ و تقویت وحدت مذهبی، و وحدت قومی، تلاش شود.»[۳]

تصویر مرتبط
۳. امید به آینده و دیدی خوشبینانه همراه با اعتماد به نفس به دور از ناامیدی

مقام معظم رهبری، امید و اعتماد به نفس را سبب نا امیدی مخالفان دانسته و در این

 باره می فرمایند: « مخدوش کردن نشانه های امید و تبدیل آنها به نشانه های یأس و تردید،

و القای بن بست و سیاه نمایی، و در نهایت گرفتن پویایی جامعه یکی از خطوط مخالفان است.»[۴]
ایشان در این رابطه به طور صریح در دیدار با نخبگان می فرمایند: « عزیزان من!

شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبهه‏ى جنگ نرم

تصویر مرتبط

، یکى‏اش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من

در مورد بعضى‏تان به جاى پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛

 نه از روى توهم، بلکه از روى بصیرت. شما جوانید - مرکز خوشبینى - مواظب باشید

 نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه

نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایده‏اى دارد» شد، به دنبالش بى‏عملى، به

دنبالش بى‏تحرکى، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً دیگر حرکتى وجود نخواهد داشت؛ همانى

 است که دشمن میخواهد.»[۵]

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم


ایشان هم چنین می فرمایند: « باید درست در جهت مخالف برنامه دشمن

که به دنبال ایجاد فضای یأس و ناامیدی در دانشگاهها است، حرکت، و محیط

درس و دانشگاه‌ها را فضای امید به آینده کرد.»[۶]
ایشان همچنین با تاکید بر مساله اعتماد به نفس در بین دانشجویان می فرمایند:

« چرا من مسئله‏ى اعتماد به نفس را اصلاً مطرح میکنم؟ مگر در کشور چه

اتفاقى افتاده که بنده اصرار دارم روى اعتماد به نفس ملتمان یا جوانانمان تکیه

 کنم؟ توضیحى وجود دارد. ملت ما بر اثر انقلاب، بر اثر دفاع مقدس، بر اثر تأثیر

شخصیت ویژه‏ى امام - که حالا بعد اگر ان‏شاءاللَّه یادم ماند، اشاره

تصویر مرتبط

 میکنم که در ایجاد اعتماد به نفس ملى، شخص امام و عناصر تشکیل دهنده‏ى

شخصیت او، یکى از بیشترین تأثیرها را داشت - و بر اثر پیشرفتهاى گوناگون،

 امروز به یک نصاب قابل قبولى از اعتماد به نفس دست یافته است. بیم آن

 هست که در عرصه‏ى جنگهاى روانى و تبلیغاتى و به اصطلاح جنگ نرم بین ما

و دشمنانى که بسیار اصرار بر ادامه‏ى این نبرد دارند، این اعتماد به نفس یا خدشه پیدا کند، تضعیف

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

بشود، متزلزل بشود یا لااقل در حدى که ملت ما به آن احتیاج دارد، پیش نرود.

ما در نیمه‏ى راهیم. من به عیان مى‏بینم که در ذهن و زبان و عمل بسیارى از

 برجستگان کشورمان این اعتماد به نفس هنوز به حد نصاب لازم نرسیده.»[۷]
۴. راه اندازی کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی آزاد
با توجه به اینکه دستگاه تبلیغی و رسانه‌ای فرهنگی استکبار با ارائه اخبار و اطلاعات

شبهه انگیز و اغلب نادرست در زمینه رهبران و نهادهای جمهوری اسلامی سعی در ا

لقای ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شک وشبهه در مورد ارزش های دینی

 و هنجارهای مذهبی هستند، وجود تمهیداتی به

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

منظور تبادل آرا و اندیشه ها برای جریان های سیاسی کشور امری بسیار ضروری به نظر می رسد.

مقام معظم هبری در این زمینه می فرمایند: « بهترین زمینه برای ایجاد فضای

 اظهارنظر آزاد، تسریع در راه اندازی کرسی های آزاداندیشی در دانشگاهها است.»[۸]


نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم


۵. بصیرت آحاد جامعه و بویژه نخبگان
یکی از مهم‌ترین راهبرد های ارائه شده و مورد تاکید مقام معظم رهبری، بویژه پیرامون

حوادث بعد از انتخابات و فتنه اخیر، برای مقابله با جنگ نرم، «بصیرت» آحاد جامعه به‌ویژه خواص و نخبگان است.
ایشان در جمع مردم خونگرم چالوس و نوشهر در ارتباط با ضرورت وجود بصیرت می فرمایند

: « بصیرت قطب‌نمای حرکت صحیح در اوضاع اجتماعی پیچیده امروز است به گونه‌ای که

 اگر کسی این قطب‌نما را نداشت و نقشه‌خوانی بلد نبود ممکن است ناگهان خود را در محاصره

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

 دشمن ببیند. اگر بصیرت نباشد، انسان حتی با نیت خوب ممکن است گمراه شود و در راه بد قدم بگذارد.» [۹]
معظم‌له دلیل تمرکز دشمن روی خواص را نفوذ آنها در میان مردم دانسته و می‌فرمایند:« امروز

به گمان من هدف و آماج دشمن خواص است

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

. آماج دشمن خواص است. می‌نشینند طراحی می‌کنند تا ذهن خواص را عوض کنند،

برای اینکه بتوانند مردم را بکشانند، چون خواص تأثیر می‌گذارند و در عموم مردم نفوذ کلمه

دارند. یکی از وظایف اصلی امروز من و شما همین است. ما بصیرت خودمان را در مسائل

گوناگون تقویت کنیم و بتوانیم ان‌

شاء‌الله بصیرت مخاطبان و مستمعان خودمان را هم زیاد کنیم.» [۱۰]

تصویر مرتبط


ایشان با تاکید بر نقش نخبگان و خواص جامعه در اشاعه بصیرت می فرمایند:

« بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را

نه فقط در خودشان، در دیگران هم به وجود بیاورند. آدم گاهی می‌بیند که

متأسفانه بعضی از نخبگان خودشان هم دچار بی‌بصیرتی‌اند نمی‌فهمند. اصلاً

ملتفت نیستند. یک حرفی یکهو به نفع دشمن می زنند. به نفع جبهه‌‌ای که همتش

نابودی بنای جمهوری اسلامی است.» [۱۱]

تصویر مرتبط


۶. ایستادگی و عدم سازش در برابر دشمنان انقلاب و نظام اسلامی

شاید بتوان صلابت و ایستادگی حضرت امام ، مقام معظم رهبری و ملت ایران اسلامی

را بر سر ارزش ها ، در برابر فتنه ها ، فزون‌خواهی‌ها ، فشارها و تهدیدهای دشمنان جمهوری ا

سلامی ، رمز موفقیت نظام در مهار جنگ نرم دشمنان دانست. استکبارستیزی که در خطبه

های نماز جمعه تاریخی 29 خرداد

تصویر مرتبط

1388 توسط مقام معظم رهبری به طور ویژه مورد تاکید قرار گرفت. رهبر معظم انقلاب

 در این رابطه می فرمایند :« به صراحت اعلام می کنیم ما با استکبار و نظام سلطه

 و تسلط چند کشور بر جهان مخالفیم و نخواهیم گذاشت این چند دولت با سرنوشت دنیا بازی کنند.» [۱۲]


نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم


ایشان در دیدار مردم مازندران ، حجت را بر استکبار جهانی و جریان مصلحت اندیش ، سازشکار و

تحمیل گر داخلی تمام کردند و فرمودند : « در مقاطعی برخی طراحی‌های دشمن برای

 وادار کردن نظام اسلامی به باج دادن بوده است. اما امام(ره) بزرگوار هیچ‌گاه باج ندادند

و همه بدانند ما نیز از طرف ملت ایران و از طرف خود به هیچ‌کس باج نخواهیم داد.

ملت ایران می‌خواهد ملتی مستقل، پویا، حرکت‌کننده به جلو، عامل به احکام اسلامی

 و قدرتمند برای دفاع از حقوق و عقاید خود باشد. آیا این خواسته بحق جرم است؟»[۱۳]

تصویر مرتبط

۳۰جمله کوتاه از رهبر انقلاب در خصوص جنگ نرم

بیانات مقام معظم رهبری درباره جنگ نرم


۱- این جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو ، افسران جوان این جبهه اید…

 

تصویر مرتبط

۲-شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ نرم ، یکی اش نگاه خوشبینانه وامیدوارانه است

 تصویر مرتبط

۳-خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.

 

۴-در میدان تنظیم شده ی از سوی دشمن بازی نکنید…. چون چه ببرید ، چه ببازید ، به نفع اوست.

   تصویر مرتبط

۵-امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است

 تصویر مرتبط

۶-در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار و

 با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود

۷-جنگ نرم، صحنه رویارویی دروغ های بزرگ باواقعیت های تردیدناپذیراست.

   تصویر مرتبط

۸-دراین جنگ نرم،کافی است هواداران جبهه حق بیدارباشندو بیکار ننشینند

 چراکه زبان حق همیشه مؤثرتراز زبان باطل است.

   تصویر مرتبط

۹-فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزائی است و مهندسی فرهنگ

به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد

 نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

۱۰- فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه است

 تصویر مرتبط

۱۱-جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى مردم

 

تصویر مرتبط

۱۲-یکى از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند

 

تصویر مرتبط

۱۳-در جنگ روانى و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به

سراغ سنگرهاى معنوى مى‌‌آید که آنها را منهدم کند؛

 تصویر مرتبط

۱۴-مؤثرترین سلاح بین‌‌المللى علیه دشمنان و مخالفین، سلاح تبلیغات است؛

 

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

۱۵-من برنامه های استکبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می کنم اول:

جنگ روانی، دوم جنگ اقتصادی و سوم: مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی

 

۱۶-کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه مسأله تهاجم فرهنگی خواهند شد

 

تصویر مرتبط

۱۷-کار فرهنگی در ایران اسلامی مسأله ای است که نمی توان لحظه ای از آن غفلت کرد.

   نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

۱۸-مقابله آمریکا با جمهوری اسلامی ایران عملاً در استمرار جنگ روانی با نظام و ملت ایران، معنا پیدا می کند.

   تصویر مرتبط

۱۹-دشمنان جمهوری اسلامی ایران باورهای سیاسی و دینی و نیز عادات حسنه ملت ما

 را با تکیه بر ابزارهای فرهنگی هدف گیری کرده اند

 تصویر مرتبط

۲۰-اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی براساس آن بنیان نهاده شده است، دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قراردارد

 تصویر مرتبط

۲۱-برای مقابله اصولی و برنامه ریزی شده با این تهاجم دشمن، لازم است مدیریت

متمرکز و هدایت کننده ای در امور فرهنگی به وجود آید

 نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

۲۲-شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد.

   

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

۲۳-هدف از عملیات روانی دشمن، تضعیف روحیه ملت ایران و نشانه ای از استیصال دولتمردان آمریکایی است،

 نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

۲۴-شکی نیست که امروز امواج تبلیغاتی پیچیده و درهم تنیده ی عالم، علیه اسلام متمرکز شده است.

   

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

۲۵-گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه کشورهای دنیا است اما در این

 تهاجم مهمترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است

 

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

۲۶-در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشه کن کردن فرهنگ ملّی و ازبین بردن آن است

 

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

۲۷-تهاجم فرهنگی انجام می گیرد تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند

 

۲۸-فرهنگ مایه اصلی هویت ملت هاست

 نتیجه تصویری برای عکس های راجع به جنگ نرم

۲۹-فرهنگ یک ملت است که می تواند آن ملت را پیشرفته، عزیز، توانا، عالم، فناور، نوآور و دارای آبروی جهانی کند.

 

۳۰-در تهاجم معنوی ، تهاجم فرهنگی ، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی بینید هوشیاری لازم است

تصویر مرتبط

منابع
۱. دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از شعرا، فرهیختگان و اهالی فرهنگ ، مورخ ۱۳۸۸/۰۶/۱۴.
۲. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با هزاران نفر از بسیجیان سراسر کشور، مورخ ۱۳۸۸/۰۹/۰۴.
۳. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، مورخ ۱۳۸۸/۰۷/۰۲.
۴. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، مورخ ۱۳۸۸/۰۷/۰۲.
۵. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و نخبگان علمی، مورخ 04/06/1388.
۶. دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از اساتید و اعضای هیات علمی، نخبگان، و

رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، مورخ ۰۸ /۱۳۸۸/۰۶.
۷. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان دانشگاه‏هاى استان یزد، مورخ ۱۳۸۶/۱۰/۱۳.
۸. دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از اساتید و اعضای هیات علمی، نخبگان،

و رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، مورخ ۰۸ /۱۳۸۸/۰۶.
۹. بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم خونگرم چالوس و نوشهر ، مورخ 15/7/1388.
۱۰. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، مورخ ۱۳۸۸/۰۷/۰۲.
۱۱. بیانات مقام معظم رهبری در جمع اعضای دفتر رهبری و سپاه ولی‌امر ، مورخ 21/5/1388.
۱۲. بیانات مقام معظم رهب


  • کیوان گیتی نژاد
  • ۰
  • ۰

فرمایشات رهبر انقلاب در خصوص سند2030 فصل الخطاب است

سند 2030

شورای اطلاع رسانی دولت با صدور بیانه‌ای درباره سند 2030 تاکید کرد: فرمایشات و بیانات ارزشمند و حکیمانه مقام معظم رهبری در خصوص سند «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰»، که در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ در دیدار با معلمان، مطرح شد از همان لحظه، مورد توجه و اهتمام جدی دولت قرار گرفت.

به گزارش ایسنا متن این بیانیه به شرح ذیل است:

فرمایشات و بیانات ارزشمند و حکیمانه مقام معظم رهبری در خصوص سند «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰»، که در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ در دیدار با معلمان، مطرح شد از همان لحظه، مورد توجه و اهتمام جدی دولت قرار گرفت و ازطریق مرسوم و بنا به وظیفه، برخی شبهات مرتبط با آن را خدمت معظم له پاسخ گفته و بر طرف کردن سایر دغدغه های ایشان در خصوص این سند را نیز در دستور کار خود قرار داد.

با این همه متاسفانه برخی جریانات و گروه های سیاسی خاص، از فرصتِ همزمانی و قرابتِ فرمایشات حکیمانه مقام معظم رهبری با فضای انتخابات ریاست جمهوری، نهایت سوء استفاده را بعمل آورده  و از آن دستاویزی سیاسی برای وارد آوردن فشار به دولت در ایام انتخابات و تخریب چهره آن خصوصا در میان قشر متدین و مذهبی کشور کردند، مانند انتشار شایعه پذیرش آموزش همجنسگرایی در مدارس و یا انتشار گسترده شایعه توزیع کتابی در خصوص آموزش های جنسی در نمایشگاه کتاب که همگی کذب محض بوده و با نیت تشویش اذهان عمومی و مکدر کردن خاطر مردم شریف و متدین ایران اسلامی علیه دولت تدبیر و امید بوده است.


نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

این شایعه پراکنی ها در حالی است که در تصویب «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» یونسکو، از هیچ کشوری درخواست امضاء نشده است چرا که اصولا در بین اسناد یونسکو به جز پیمان نامه ها که جنبه الزامی دارند، و باید به تایید مجالس کشورها برسند، هیچ سند دیگری مورد امضای فیزیکی واقع نمی شود. سند «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» نیز در زمره پیمان نامه ها نیست و به عنوان یک چارچوب عمل که کشورها مطابق با ساختار ملی خود آن را اجرا می کنند، در حقیقت یک توصیه نامه به شمار می رود و بنابراین توسط هیچ کشوری امضا نشده است.

به همین دلیل دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت لازم دانست،  موارد و توضیحاتی را در خصوص اصل و اساس این سند و بایدها و نبایدهای آن و شبهاتی که پیرامون آن مطرح شده، به منظور جلوگیری از هرگونه سوء استفاده و برای تنویر افکار عمومی کشور، خصوصا، علمای اعلام، روحانیت معزز و متدینین و سایر اقشار ملت شریف ایران ارائه کند:

الف) یکی از اولویت‌های جدی دولت یازدهم استفاده از ظرفیت دیپلماسی برای حضور فعال و ارزش‌آفرین در عرصه‌ی توسعه‌ی بین‌الملل بوده است. این امر فرصت گفتگو، تعامل و تاثیرگذاری بر سیاست‌های جهانی را فراهم کرده و توامان امکان بهره‌گیری از تجارب موفق جهانی و پتانسیل‌های موجود برای معرفی اختصاصات فرهنگی نظام جمهوری اسلامی فراهم می‌کند. نظر دولت حفظ پیشتازی در عرصه جهانی و جلوگیری از شکل‌گیری تصویر منفی بین المللی در موضوعاتی است که طبق اسناد بالادستی ملزم به پیگیری اهدافی در ارتباط با آن‌ها هستیم. بخشی از ارزیابی‌های منفی از وضعیت کشور در اسناد و گزارش‌های بین‌المللی ناشی از عدم توجه به پتانسیل‌های همکاری بین‌المللی در پیگیری اهداف مشترک توسعه‌ای است و بر این باوریم که با حفظ استقلال و اختصاصات فرهنگی قادریم تصویر مثبت و موفقی را از نظام جمهوری اسلامی ایران به جهانیان مخابره کرده و با ایران‌هراسی و اسلام‌هراسی مقابله کنیم.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030
  

ب) «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» در امتداد برنامه «آموزش برای همه» قرار دارد که سابقه آن به سال ۱۹۹۰ باز می گردد. برنامه «آموزش برای همه» طی سال های ۲۰۰۰ الی ۲۰۱۵ در جمهوری اسلامی ایران اجرا شد و کشور ما به دلیل دستاوردهای موفقی که در ارتباط با برخی از شاخص های آن داشت، مورد تقدیر جهانیان قرار گرفت. پیش نویس اولیه «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» در اجلاس مجمع جهانی آموزش که از تاریخ ۱۹ الی ۲۲ می ۲۰۱۵ (۳۰ اردیبهشت لغایت ۲ خرداد ۱۳۹۴) در اینچئون کره جنوبی برگزار شد، ارائه گردید. در این اجلاس جناب آقای دکتر فانی، وزیر وقت آموزش و پرورش، در راس هیاتی شامل نمایندگان دستگاه های مختلف از جمله کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی و وزارت امور خارجه شرکت داشتند. با توجه به برخی ملاحظات و حساسیت های مهم موجود در سند، هیات شرکت کننده از سوی کشورمان «تحفظ رسمی» جمهوری اسلامی ایران نسبت به کل سند را در جلسه ارائه نموده و این تحفظ در صحن اجلاس توسط وزیر محترم آموزش و پرورش قرائت شد. ضمن آنکه پیش تر، کلیه نقطه نظرات کشورمان به صورت مکتوب به نماینده کشور مالزی به عنوان نماینده گروه آسیا و اقیانوسیه ارائه و تاکید شده بود تنها درصورت اعمال تغییرات مد نظر جمهوری اسلامی ایران است که کشورمان ارائه تحفظ نخواهد کرد. متعاقب اجلاس اینچئون، «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» در اجلاس مقامات عالی‌رتبه آموزش جهان در حاشیه سی و هشتمین اجلاس کنفرانس عمومی یونسکو (۱۳ تا ۱۵ آبان ۱۳۹۴) ارائه و به تصویب رسید. در اجلاس مزبور هیچ یک از کشورهای عضو یونسکو با سند فوق مخالفت نکردند و تنها وزیر وقت آموزش و پرورش کشورمان طی سخنانی بر ملاحظات جمهوری اسلامی ایران در این سند تاکید و بار دیگر متن تحفظ رسمی کشورمان در اجلاس اینچئون را عینا قرائت کرد و درخواست نمود این تحفظ در اسناد مربوطه اجلاس درج گردد. متعاقبا نمایندگی کشورمان نزد یونسکو، مراتب را به طور رسمی و مکتوب به دبیرخانه اجلاس و دبیرخانه یونسکو ارسال نمود. متن فارسی این ملاحظه و تحفظ بدین شرح اعلام شده است.


  تصویر مرتبط

"جمهوری اسلامی ایران خود را متعهد به بخش هایی از «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» که به هر شکلی در تعارض با مقررات و اولویت های ملی، باورهای دینی و ارزش های فرهنگی جامعه ایرانی تفسیر و تعبیر شوند، نمی داند".

Text of reservation of the Islamic Republic of Iran on the Framework for

 Action Education 2030

“The Islamic Republic of Iran is not committed to those parts of the Framework for Action Education 2030 that might in one way or another be interpreted as contradictory to the national legislations and priorities, religious beliefs and cultural values of the Iranian society”.

تصویر مرتبط

ج) هیات وزیران در تاریخ ۲۵/۶/۱۳۹۵ طبق مصوبه ۷۶۴۰۳ اقدام به تشکیل کارگروه ملی آموزش ۲۰۳۰ با هدف تهیه «برنامه اجرایی و نظارتی» تحقق آموزش ۲۰۳۰ در سطوح ملی و استانی نمود. بر اساس بند ۲ مصوبه هیات وزیران، کارگروه مزبور این وظیفه را می بایست همسو با اهداف «برنامه های توسعه کشور»، «اسناد راهبری توسعه»، «نقشه جامع علمی کشور» و «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» انجام دهد. هیات وزیران با تشکیل این کارگروه بر آن بوده است تا منطبق با تحفظ رسمی و مکتوب جمهوری اسلامی ایران، از امتیازات موجود در سند «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» همسو با اسناد بالادستی در کشور استفاده نماید. 


  

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

د) کمیسیون ملی یونسکو در پی نهایی شدن «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰»، و با همکاری متخصصین ارشد آموزش در کشور، اقدام به تدوین «چارچوب اقدام ملی آموزش ۲۰۳۰» مبتنی بر اسناد بالادستی و منطبق با معیارها و ارزش های شریعت اسلامی نمود که در حقیقت تفسیری ملی از «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» به شمار می رود. هدف اصلی از تدوین چارچوب ملی، انطباق چارچوب بین المللی با اهداف ملی و نظام ارزشی جمهوری اسلامی بوده است. این سند در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۹۵ رونمایی شده و کلیه اطلاعات مربوط به آن به صورت شفاف در سایت کمیسیون ملی یونسکو قرار گرفته است.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

ملاحظات

بر اساس بخشنامه معاون اول محترم رئیس جمهور در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ اجرایی شدن برنامه مزبور در دستگاه‌های دولتی متوقف شده است.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

در تصویب «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» یونسکو، از هیچ کشوری درخواست امضاء نشده است. اصولا در بین اسناد یونسکو به جز پیمان نامه ها که جنبه الزامی دارند، و باید به تایید مجالس کشورها برسند، هیچ سند دیگری مورد امضای فیزیکی واقع نمی شود. سند «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» در زمره پیمان نامه ها نیست و به عنوان یک چارچوب عمل که کشورها مطابق با ساختار ملی خود آن را اجرا می کنند، در حقیقت یک توصیه نامه به شمار می رود و بنابراین توسط هیچ کشوری امضا نشده است.


نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

علی رغم الزام آور نبودن سند «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰»، جمهوری اسلامی ایران باز هم نسبت به آن اعلام تحفظ رسمی و مکتوب کرده و دامنه شمول مفاد پذیرفته شده را محدود و مشروط کرده است. بر اساس حقوق بین الملل کشورها اختیار دارند در زمان تصویب، پذیرش یا الحاق به اسناد بین المللی از «حق شرط» برای معاهدات الزام آور یا «حق اعلام تحفظ» برای اسناد غیرالزام آور استفاده کرده و بدین ترتیب قصد خود را دایر بر عدم شمول یا تعدیل آثار حقوقی بعضی از مقررات آن سند نسبت به خود بیان نمایند. برای مثال جمهوری اسلامی ایران بر کنوانسیون حقوق کودک حق شرط قائل شده است و مجلس محترم شورای اسلامی لایحه اجازه الحاق به آن را مشروط بر آن که "در هر مورد و هر زمان در تعارض با

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

قوانین داخلی و موازین شرعی قرار گیرد از طرف دولت جمهوری اسلامی ایران لازم الرعایه نخواهد بود" تصویب کرد. در خصوص سند «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» جمهوری اسلامی ایران از حق اعلام تحفظ استفاده کرده و آن را به صورت رسمی و مکتوب بیان داشته است.

 متن اعلام تحفظ رسمی و مکتوب جمهوری اسلامی ایران توسط نمایندگی دائم کشورمان نزد یونسکو رسما طی یادداشتی به دبیرخانه آن سازمان ارسال شده است. متعاقبا این متن در ساعت ۰۹:۵۹ دقیقه صبح روز چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴ (۴ نوامبر ۲۰۱۵) در سایت رسمی یونسکو به آدرس زیر درج شده و اکنون نیز در سایت یونسکو قابل مشاهده است.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030


http://www.unesco.org/fileadmin/MULTIMEDIA/HQ/ED/ED_new/pdf/Iran.pdf

جمهوری اسلامی ایران با توجه به اعلام تحفظ رسمی و مکتوب خود، هیچ تعهد حقوقی یا سیاسی نسبت به «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» ندارد و می تواند با استناد به اعلام تحفظ خود از اجرای هر بخشی از سند مزبور که تشخیص دهد در تعارض با مقررات و اولویت های ملی، باورهای دینی و ارزش های فرهنگی کشور است، خودداری نماید.

برنامه «چارچوب اقدام آموزش ۲۰۳۰» حاوی اهداف و رویکردهایی است که بسیاری از آنها قابل پذیرش برای کشورمان بوده و حتی برخی از آنها پیش از این در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی آمده بودند. آنچه منجر به ارائه تحفظ رسمی و مکتوب کشورمان درخصوص سند مزبور شد، مسائل و موضوعاتی است که تاویل و تفسیر آنها می تواند در تعارض با باورهای دینی و مسائل فرهنگی کشور قرار گیرد

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

سند ۲۰۳۰ مصداق بارز نفوذ است/اصرار برای اجرای سند خیانت محسوب می‌شود

شناسه خبر: 1434831 سرویس: استانها
حاجی زاده امام جمعه اهر / حاجی‌زاده

امام جمعه اهر گفت: نباید نظام آموزشی کشور در خارج از کشور و توسط دیگران تنظیم شود ولی متأسفانه در سند ۲۰۳۰ شاهد این اقدام بوده‌ایم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهر، آیت‌الله جواد حاجی‌زاده در نخستین جلسه ستاد احیای امربه‌معروف و نهی از منکر شهرستان اهر در سال جاری با اشاره به اینکه امربه‌معروف و نهی از منکر اگر تعطیل شود تمامی فعالیت‌هایمان عقب می‌ماند و توجه به این امر وظیفه مسئولان است، اظهار داشت: اگر خدای‌ناکرده خللی در اجرای امربه‌معروف ایجاد شود غیرقابل‌جبران خواهد بود.

وی با انتقاد از عدم حضور برخی از اعضای ستاد احیای امربه‌معروف و نهی از منکر شهرستان اهر در جلسه، افزود: چرا باید به مسئولان اصرار کنیم تا در جلسه ستاد احیاء حضور یابند و متأسفانه باید گفت که برخی از اعضا اصل موضوع و اهمیت امربه‌معروف و نهی از منکر را به‌کلی فراموش کرده‌اند.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

رئیس ستاد احیای امربه‌معروف و نهی از منکر شهرستان اهر تذکر لسانی را یکی مهم‌ترین فرمایشات مقام معظم رهبری عنوان کرد و گفت: تذکر لسانی که رهبر معظم انقلاب فرموده‌اند بسیار حائر اهمیت و مهم بوده به‌طوری که اگر این امر تحقق یابد به‌خودی‌خود بسیاری از مشکلات قابل‌حل خواهد بود اما متأسفانه در این زمینه نیز کوتاهی‌هایی شده که باعث فراموشی تذکر لسانی شده است.

تصویر مرتبط


آیت‌الله حاجی‌زاده در ادامه با ذکر اینکه روزی شهرستان اهر در اجرای امربه‌معروف و نهی از منکر جزو 40 شهرستان پایلوت کشور بود، تأکید کرد: ولی اکنون نه‌تنها جایگاه شهرستان اهر در این خصوص حفظ نشده بلکه شاهد عقب‌ماندگی‌هایی نیز بودیم و در مجموع کم‌لطفی و بی‌توجهی‌هایی صورت گرفته است.

امام جمعه اهر بر لزوم برخورد جدی دستگاه‌های ذی‌صلاح با روزه‌خواران در ملاء عام تأکید کرد، بیان داشت: با روزه‌خواری در ملاء عام نه حرمت ماه مبارک رمضان و نه ‌روزه‌داران را نگه نمی‌دارند و در روز روشن روزه‌خواری می‌کنند بایستی با این افراد هنجارشکن برخورد جدی صورت گیرد.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

وی با تأکید بر اینکه عامران امربه‌معروف بایستی پیش از هر کاری از آموزش‌های لازم بهره‌مند شوند، تصریح کرد: چنانچه اگر عامران از آموزش‌های لازم بهره‌مند شوند بهتر می‌توانند انجام‌وظیفه کنند و در این خصوص نباید هیچ‌گونه بدرفتاری با مردم صورت گیرد چراکه در صورت بدرفتاری با مردم نتیجه مطلوبی نخواهیم گرفت.

رئیس ستاد احیای امربه‌معروف و نهی از منکر شهرستان اهر بابیان اینکه فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص سند 2030 فصل الخطاب است، ادامه داد: وقتی رهبری در مورد سند 2030 بیاناتی داشتند برخی‌ها مدعی شدند و گفتند که به رهبری گزارش غلط داده‌اند اما ولی امر مسلمین بار دیگر تأکید کردند، کسانی که این‌چنین مدعی شدند در واقع نه‌تنها منکر امر رهبری شده‌اند بلکه این اقدام خیانت محسوب می‌شود.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

آیت‌الله حاجی‌زاده در پایان خاطرنشان کرد: نباید نظام آموزشی کشور در خارج از کشور و توسط دیگران تنظیم شود ولی متأسفانه در سند 2030 شاهد این اقدام بوده‌ایم پس اساتید و دانشمندان ایرانی کجا هستند که نظام آموزشی ما از سوی یونسکو تحریر می‌شود در مجموع این سند مصداق بارز نفوذ است

تصویر مرتبط

امام جمعه اهل سنت قروه تاکید کرد:

سند خیانت بار 2030 جایگاهی در نظام آموزشی ایران اسلامی نخواهد داشت/امضا کنندگان این سند باید پاسخگو باشند

امام جمعه اهل سنت قروه با بیان اینکه سند 2030 لکه ننگی است که نمی تواند در کشور ایران اسلامی به هیچ وجه اجرایی شود، گفت: افرادی که به دنبال اجرای این سند در ایران اسلامی بوده اند باید پاسخگوی اهداف خود از این اقدام باشند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سراب خبر ، ماموستا ملاهاشم نوری در گفتگو با خبرنگار ما با بیان اینکه سند 2030 سندی ساخته شده توسط استکبار جهانی و برای به انحراف کشیدن کودکان مسلمان است اظهار داشت: این سند نشان دهنده کمونیستی بودن آن و نشان دهنده خباثت و پلیدی در وجود ان است.

وی افزود: دشمنان ما امروز می خواهند کودکان ما را به انحراف بکشانند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند.

خطیب نماز جمعه اهل سنت قروه خاطر نشان کرد: امروز استکبار جهانی به دنبال ان است تا با اجرای این سند خیانت بار در کشورهای اسلامی به اهداف از پیش تعیین شده خود برسد و با آلوده ساختن کودکان و نوجوانان عملا اسلام را با یک چالش جدی روبرو کند.

به گفته وی پس از آنکه دشمن به این نتیجه رسیده است که با ایجاد گروهک های تروریستی نیز نمی تواند در برابر اسلام بایستد امروز روی به ایجاد سند 2030 در مدارس آورده است.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

نوری ادامه داد: این سند خیانت بار لکه ننگی است که نمی تواند در کشور ایران اسلامی به هیچ وجه اجرایی شود.

وی افزود: افرادی که به دنبال اجرای این سند در ایران اسلامی بوده اند باید پاسخگوی اهداف خود از این اقدام باشند.

ماموستا ملاهاشم نوری تصریح کرد: کشور ما دارای یک قانون مشخص در نظام آموزشی است و این سند جایگاهی در نظام آموزشی ما ندارد.

وی ادامه داد: در سند 2030 عنوان شده است که واژه شهادت و جهاد واژه ای خشونت بار است و نباید در مدارس تدریس شود و این نشان می دهد که دشمن به دنبال از بین بردن فرهنگ ایثار و شهادت است.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

امام جمعه اهل سنت قروه افزود: دشمن به دنبال تغییر در نظام آموزشی ایران اسلامی است تا دانش اموزان را به خود و به فرهنگ خود وابسته کند و به راحتی بتواند بر آنها تسلط یابد.

وی تاکید کرد: این سند ننگین به هیچ وجه نباید در ایران اسلامی اجرا شود و امضا کنندگان آن باید هرچه زودتر پاسخگوی رفتار خود باشند.


                            

امام جمعه آران و بیدگل

۲۰۳۰ سند خیانت به نسل آینده/ دلیل عدم حضورم در استقبال از وزیر امضای همین سند بود

آیت الله موسوی گفت: بنده اعتقاد دارم کسی که سند خیانت به نسل آینده را امضا کرده لیاقت وزارت نظام اسلامی را ندارد.


به گزارش خطب شکن، امام جمعه آران و بیدگل به بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرهنگیان اشاره کرد و گفت: فرمایشات رهبر انقلاب درباره سند ۲۰۳۰ در زمانی که مسئولان در خواب غفلت بودند خطری بزرگ را از انقلاب اسلامی دفع کرد.

آیت الله سید محمد موسوی اضافه کرد: هدف از تکلیف کردن سند ۲۰۳۰ به ایران حذف اصول دین و ارزش ها و جایگزینی اباحی‌گری به اسم توسعه پایدار است.

وی از حذف درس کودک فداکار به عنوان نمونه ای از تلاش ها برای  حذف ارزش ها نام برد و تصریح کرد: آموزش بی بندوباری، بی دینی، انکار اصول دین و از جمله خطراتی بود که با اجرای سند ۲۰۳۰ دانش آموزان ما را تهدید می کرد.

رئیس شورای فرهنگ عمومی آران و بیدگل با اشاره به تصویب و ابلاغ سند ۲۰۳۰ در شهریورماه ۹۵ در هیات دولت بیان کرد: سخنان وزیر آموزش و پرورش و اظهار بی اطلاعی او از اهداف پشت پرده سند عذر بدتر از گناه است.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

وی عدم حضور خود برای استقبال از وزیر آموزش و پرورش در سفر اسفندماه به آران و بیدگل را یادآور شد و اظهار کرد: دلیل اصلی من برای شرکت نکردن در استقبال از وزیر علی رغم حضورم در شهر انتقاد به سند ۲۰۳۰ بود.


نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

آیت الله موسوی با گلایه از رسانه ها برای خرده گیری از حضور نیافتن در مراسم و عدم پوشش پاسخ وی در خطبه های نماز جمعه تاکید کرد: بنده اعتقاد دارم کسی که سند خیانت به نسل آینده را امضا کرده لیاقت وزارت نظام اسلامی را ندارد.

امام جمعه آران و بیدگل با انتقاد از عدم موضع گیری صحیح رؤسای سه قوه و شورای عالی انقلاب فرهنگی در برابر اجرای سند ۲۰۳۰ خاطرنشان کرد: انتظار از سران قوا و شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که قبل از ورود رهبر انقلاب به موضوع از این اجرای سند جلوگیری می‌کردند

سیاسی

عصرایران - سند مقدمه ای دارد مبنی بر این که رهبران و مردم جهان بر آن هستند که تا سال 2030، به فقر،گرسنگی ،خشونت، فساد، قاچاق و ... پایان دهند و به سوی کرامت انسانی، صلح، عدالت، رعایت برابری، رفاه، ، مدیریت پایدار منابع طبیعی،گسترش بهداشت، تامین آب آشامیدنی برای همه، توانمندسازی زنان و دختران، محترم شمردن تنوع فرهنگی،حمایت از اقشار آسیب پذیر، مردمسالاری، بهبود محیط زیست، توسعه مناطق روستایی،توسعه آموزش های عمومی و فنی و حرفه ای، ترویج تفاهم، اشتغالزایی، و نظایر این ها حرکت کنند.

 سپس بر لزوم تلاش همه دولت ها برای رسیدن به اهداف توسعه ای 2030 تأکید شده است.

بعد از آن 17 هدف اصلی سند 2030، بیان شده اند که عبارتند از:

1- پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا

2- پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار

3- تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین

4- تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه

5- دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران

6- تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه

7- تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه

8- ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال کامل و مولد و شغل مناسب برای همه

9- ایجاد زیرساخت انعطاف پذیر، ترویج صنعتی سازی فراگیر و پایدار و تقویت نوآوری

10- کاهش نابرابری در درون و میان کشورها

11- تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول، مقاوم و پایدار
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030
12- تضمین الگوی تولید و مصرف پایدار

13- اقدام فوری برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و اثرات آن

14- حفظ و استفاده پایدار از اقیانوسها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار

15- حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی

16- ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح

17- تقویت ابزارهای اجرایی و احیای مشارکت جهانی برای توسعه پایدار

بعد از تعیین اهداف، سند 2030، هر هدف را توضیح می دهد که به طور خلاصه چنین است:
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030


هدف اول: پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن در همه جا

- ریشه کنی فقر مطلق(فقر مطلق به درآمد روزانه کمتر از 1.25 دلار اطلاق می شود)
- نصف کردن تعداد فقرا
- ایجاد نظام حمایتی از فقرا، سرمایه گذاری برای فقرزدایی و حق دسترسی فقرا به منابع

هدف دوم: پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار

- تضمین دسترسی همه به ویژه نوزادان به غذای سالم و کافی و رفع سوء تغذیه
- افزایش دوبرابری درآمد و بهره وری تولیدکنندگان کوچک کواد غذایی کوچک
- تضمین نظام های پایدار تولید مواد غذایی و افزایش سرمایه گذاری در این حوزه از جمله تربیت کشاورز
- حفظ تنوع ژنتیکی دانه ها و گیاهان و حیوانات
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030


هدف سوم: تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه در تمام سنین

- کاهش مرگ و میر مادران به میزان 70درصد
- کاهش مرگ و میز نوزادان و کودکان
- پایان دادن به بیماری های واگیر مانند ایدز، سل، مالاریا
- کاهنتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030ش مرگ و میرهای ناشی از بیماری های غیر واگیر و بیماری های ناشی از آلودگی آب و هوا و خاک

- کاهش مصرف مواد مخدر و کنترل تولید توتون و تنباکو
- به نصف رساندن مرگ و میرهای ناشی از تصادفات
- تضمین دسترسی جهانی به خدمات بهداشتی و درمانی در همه موارد مورد نیاز انسان ها از جمله مسائل جنسی و باروری بدون مواجه شدن با مشکلات مالی
-  توسعه واکسیناسیون
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

هدف چهارم: تضمین کیفیت آموزش فراگیر و عادلانه و ایجاد فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه

- تضمین آموزش رایگان همگانی تا دیپلم به صورت رایگان و دسترسی به آموزش های پیش دبستانی
- توسعه آموزش های فنی و حرفه ای
- دسترسی عمومی به تحصیلات دانشگاهی
- ریشه کنی نابرابری های جنسیتی در آموزش و تضمین دسترسی برابر به همه مقاطع آموزش و تربیت فنی و حرفه ای برای اقشار آسیب پذیر از جمله معلولان ، افراد بومی وکودکانی که در شرایط آسیب پذیر زندگی می کنند و یا خود آسیب پذیر هستند
- آموزش سواد به بزرگسالان
- تضمین این که همه فراگیران به دانش و مهارتهای لازم برای ترویج توسعه پایدار دست یابند به وِیژه از طریق آموزش برای توسعه پایدار و آموزش و ترویج شیوه های زندگی پایدار، حقوق بشر، تساوی جنسیتی، ترویج فرهنگ صلح و نبود خشونت، شهروندی جهانی و احترام به تنوع فرهنگی و مشارکت فرهنگ در تحقق توسعه پایدار
- بروز رسانی امکانات آموزشی و تامین فضاهای دور از خشونت برای آموزش
- افزایش تعداد بورس های اعطایی در رشته های فنی و حرفه ای و فناوری اطلاعات و مهندسی و علمی
- افزایش قابل ملاحظه تأمین معلمان
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030


هدف پنجم: دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمند سازی تمام زنان و دختران
(این بخش خلاصه نویسی نشده و عینا نقل شده است)


- پایان دادن به همه اشکال تبعیض علیه زنان و دختران در همه جا
-ریشه کنی همه انواع خشونت علیه زنان و دختران در حوزه های عمومی و خصوصی، از جمله: در زمینه قاچاق انسان و سوء استفاده جنسی و غیره...
- ریشه کنی همه اقدامات زیان بار مانند ازدواج کودکان، ازدواج در سنین بسیار پایین و ختنه زنان
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

- به رسمیت شناختن و ارج نهادن به مراقبت های داخل منزل و خانه داری (کار در منزل) بدون دستمزد از طریق : تامین خدمات عمومی، ایجاد زیر بناها و تنظیم سیاست های حفاظت اجتماعی و ترویج مسؤولیت مشترک در منزل و در محیط خانواده، تا حدی که مقررات ملی اجازه دهند.
- تضمین مشارکت کامل و موثر زنان و در اختیار قرار دادن فرصت های برابر (با مردان) برای انتصاب به مسولیت های بسیار بالا در همه سطوح تصمیم گیری در حوزه های سیاسی، اقتصادی و همچنین در زندگی عمومی
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

- ضمانت دسترسی جهانی به بهداشت باروری و جنسی و دسترسی به حقوق باروری در راستای توافق های انجام شده در جریان کنفرانس بین المللی جمعیت و توسعه و اعلامیه  و برنامه اقدام پکن، بر مبنای اسناد نهایی به دست آمده از کنفرانس های بازنگری برگزار شده در این ارتباط
- انجام اصلاحاتی برای برقراری تساوی حقوق زنان و مردان به منظور دسترسی زنان به منابع اقتصادی و امکان مالکیت و کنترل دارایی ها از قبیل: زمین و سایر اشکال دارایی توسط آنان و همچنین برقراری حق دسترسی زنان به خدمات مالی، ارثیه، و منابع طبیعی، درراستای قوانین ملی(کشورها)
- ارتقای کاربرد فناوری توانمند کننده، به ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات به منظور ترویج توانمد سازی زنان
- تقویت و اتخاذ سیاست های مطمئن و مناسب و همچنین وضع قوانین قابل اجرا برای ترویج تساوی جنسیتی و توانمندسازی همه زنان و دختران در کلیه سطوح
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

هدف ششم: تضمین در دسترس بودن و مدیریت پایدار آب و فاضلاب برای همه

- دسترسی همگانی به آب آشامیدنی
- دستیابی به بهداشت کافی و پایان دادن به انجام قضای حاجت در ملأ عام و بذل توجه خاص به نیازهای زنان و دختران و افراد آسیب پذیر
- ریشه کنی تخلیه زباله در منابع آبی
- احیای تالاب ها  و رودخانه ها و منابع آبی
- همکاری های بین المللی در حوزه آب مانند تصفیه و شوری زدایی

هدف هفتم: تضمین دسترسی به انرژی ارزان قیمت، قابل اعتماد، پایدار و مدرن برای همه

- تضمین دسترسی به خدمات مقرون به صرفه انرژی
-افزایش انرژی های تجدید پذیر و بهره وری در حوزه انرژی
- گسترش زیر ساخت های انرژی
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030


هدف هشتم: ترویج رشد فراگیر و پایدار اقتصادی، اشتغال کامل و مولد و شغل مناسب برای همه

- افزایش رشد اقتصادی کشورها به حداقل 7 درصد
- افزایش سطح بهره وری
- حمایت از اشتغال شرافتمندانه، کارآفرینی . خدمات کوچک و متوسط و کاهش بیکاری و ریشه کنی کار اجباری و برده داری نوین
- جداسازی رشد اقتصادی از تخریب محیط زیست
- دستیابی به اشتغال شرافتمندانه و سودآور برای همه و تحقق دستمزد مساوی برای همه فعالیت های دارای ارزش یکسان
- امن سازی فضاهای کار به ویژه برای زنان مهاجر
- ترویج گردشگری که بتواند به تولید کار و ترویج فرهنگ و تولیدات محلی کمک کند
- افزایش ظرفیت موسسات مالی داخلی

هدف نهم: ایجاد زیرساخت انعطاف پذیر، ترویج صنعتصویر مرتبط
تی سازی فراگیر و پایدار و تقویت نوآوری


- ایجاد زیرساخت های پایدار برای توسعه اقتصادی و رفاه ملی
- صنعتی شدن پایدار و افزایش سهم صنعت در اشتغال و تولید ناخالص داخلی
- افزایش دسترسی فعالیت های تجاری کوچک به خدمات مالی
- بروز رسانی صنایع و سازگاری آنها با محیط زیست
- گسترش پژوهش های علمی
- پشتیبانی از توسعه داخلی فناوری و نوآوری و دسترسی بیشتر به فناوری اطلاعات و ارتباطات
 
هدف دهم: کاهش نابرابری در درون و میان کشورها
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030


- افزایش درآمد قشر فقیر به بالاتر از میانگین ملی
- توانمندی همه افراد برای حضور در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و ایجاد فرصت های برابر برای همه
- سیاستگذاری به ویژه در حوزه های مالی، دستمزد و حمایت اجتماعی و دستیابی تدریجی به تساوی بیشتر
- تضمین حضور پر رنگ تر کشورهای در حال توسعه در تصمیم گیری های موسسات مالی و اقتصادی بین المللی
- تسهیل مهاجرت مسؤولانه
- کمک بیشتر مالی به کشورهای نیازمند
- کاهش هزینه های نقل و انتقال وجوه ارسالی کارگران مهاجر به کمتر از 3 درصد

هدف یازدهم: تبدیل شهرها و سکونت گاه های انسانی به مکان های همه شمول، مقاوم و پایدار
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

- تضمین دسترسی عمومی بهمسکن ایمن و مقرون به صرفه و نوسازی محله های فقیر
- فراهم سازی دسترسی به حمل و نقل ایمن به ویژه برای زنان، دختران و معلولان
- حفظ میراث فرهنگی و طبیعی
- کاهش مرگ و میر ناشی از بلایای طبیعی
- توجه به کیفیت هوا و مدیریت زباله ها
- گسترش فضای سبز عمومی، ایمن و فراگیر به ویژه برای زنان و کودکان و سالمندان و معلولان
- برقراری پیوند بین مناطق شهری و حومه و روستایی
- حمایت از یاخت بناهای مقاوم با استفاده از مصالح محلی و ارائه کمک های مالی و فنی به آنها
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030


هدف دوازدهم: تضمین الگوی تولید و مصرف پایدار

- اجرای برنامه ده ساله مرتبط با الگوی تولید و مصرف پایدار با توجه به توانمندی های کشورهای در حال توسعه
- مدیریت پایدار منابع طبیعی و حفظ محیط زیست در روند تولید و مصرف
- کاهش هدر رفت مواد غذایی
- کاهش تولید زباله و افزایش بازیافت
- دسترسی عمومی به اطلاعات مرتبط با توسعه پایدار
- حمایت از کشورهای در حال توسعه در جهت توسعه علمی و فنی
-  پایش آثار توسعه پایدار بر گردشگری پایدار
- منطقی سازی یارانه های ناکارآمد سوخت های فسیلی

هدف سیزدهم: اقدام فوری برای مبارزه با تغییرات آب و هوا و اثرات آن

- تقویت مقاومت در برابر بلایای طبیعی
- آموزش و هشدار به موقع در خصوص بلایای طبیعی
- تخصیص 100 میلیارد دلار آمریکا برای تامین نیازهای کشورهای در حال توسعه در جهت کاهش تغییر اقیلم
 نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030
هدف چهاردهم: حفظ و استفاده پایدار از اقیانوسها، دریاها و منابع دریایی برای توسعه پایدار

- کاهش آلودگی دریاها و اقیانوس ها
- حفاظت از بوم سازگان دریایی و ساحلی
- کاهش آثار اسیدی شدن محیط دریایی
- قانونمند شدن صیادی جمعی و پایان دادن به صید بی رویه
- ارتقاء دانش فناوری دریایی
- حذف یارانه های تعیین شده برای برخی اشکال ماهیگیری مخرب
- افزایش حفاظت و استفاده پایدار از اقیانوس ها و منابع آن

هدف پانزدهم: حفاظت، بازیابی و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی، مدیریت پایدار جنگل ها، مبارزه با بیابان زایی، متوقف و معکوس نمودن فرسایش زمین و توقف از بین بردن تنوع زیستی
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

- حفاظت، احیاء و استفاده پایدار از جنگل ها ، تالاب ها ، کوه ها و نواحی خشک
- توقف جنگل زدایی
- مبارزه با بیابان زایی
- کاهش تخریب زیستگاه های طبیعی و جلوگیری از انقراض گونه های در معرض خطر
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030
- اشتراک گذاری منصفانه مزایای ناشی از استفاده از  منابع ژنتیک در راستای توافقات بین المللی
- پیشگیری از پدیدار شدن گونه های مهاجم و بیگانه در زیست بوم های خشکی و آبی
- مبارزه با صید غیرقانونیو و قاچاق گونه های حفاظت شده
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

هدف شانزدهم: ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح

- کاهش همه اشکال خشونت و مرگ و میرهای ناشی از آن
- پایان دادن به سوء استفاده و استثمار کودکان
- گسترش عدالت برای همه
- مبارزه با جرایم سازمان یافته و کاهش جریان غیرقانونی پول و اسلحه
- کاهش قابل ملاحظه فساد و رسوه خواری
- پاسخگویی و شفافیت مؤسسات
- تضمین تصمیم گیری نتیجه بهش و مشارکتی و نمایان همه افراد جامعه
- تقویت حضور کشورهای در حال توسعه در نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل متحد
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030

- تأمین هویت قانونی از جمله خدمات ثبت احوال برای همه
- تأمین دسترسی عمومی به اطلاعات و پاسداشت آزادی های بنیادین
- مبارزه با تروریسم
- ترویج و اجرای قوانین عاری از تبعیض برای توسعه پایدار
نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030


هدف هفدهم: تقویت ابزارهای اجرایی و احیای مشارکت جهانی برای توسعه پایدار

- تقویت فعالیت های مرتبط با منابع مالی داخلی مانند جمع آوری مالیات
- اختصاص 0.7 درصد از درآمد ناخالص ملی کشورهای توسعه یافته به کشورهای دارای پایین ترین سطح توسعه یافتگی
- کمک به کشورهای در حال توسعه برای پرداخت دیون
- سرمایه گذاری در کشورهای دارای پایین ترین سطح توسعه یافتگی
- افزایش امکان دسترسی به علم، فناوری و نوآوری و ارتقای همکاری های شمال-جنوب و جنوب-جنوب
- راه اننتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030دازی بانک فناوری

- حمایت بین المللی از طرح های ملی کشورهای در حال توسعه
- بهبود تجارت و افزایش سهم صادرات کشورهای در حال توسعه
- ارتقای ثبات اقتصادی کلان، ترویج مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد
- به اشتراک گذاری دانش،تخصصنتیجه تصویری برای عکس های راجع به تفاهم نامه 2030، فناوری و منابع مالی  با هدف رشد کشورهای در حال توسعه


بعد از برشماری اهداف، مجدداً بر کمک به کشورهای در حال توسعه، کشورهای فقیر محصور در خشکی، کشورهای کوچک جزیره ای، اجرای مقررات و توافقنامه های بین المللی، تأکید می شود. از لزوم راه اندازی پایگاه اینترنتی با هدف نشر اطلاعات سخن گفته می شود و سپس تصریح می شود که کشورهای جهان در 15 سال آینده، اهداف فوق را پیگیری خواهند کرد. همچنین در ادامه آمده است که پیگیری و بازبینی به شکل داوطلبانه و کشوری انجام خواهد شد و گزارش سالانه اقدامات کشورها توسط دبیرکل سازمان ملل تهیه خواهد شد.کشورها نیز در سه سطح ملی، منطقه ای و کشوری در این خصوص برنامه ریزی، اقدام و همکاری خواهند کرد تا سطر آخر سند محقق شود: تبدیل جهان به مکانی بهتر در سال 2030 .
تصویر مرتبط


  • کیوان گیتی نژاد
  • ۰
  • ۰

نقد و بررسی تکفیر از دیدگاه سلفی وهابی و سلفی جهادی

نقد و بررسی تکفیر از دیدگاه سلفی وهابی و سلفی جهادی

تطور مسئله تکفیر میان علمای وهابی در سه مرحله قابل بررسی است:

1. مرحله شروع و سامان دهی و ایجاد زمینه تکفیر مسلمان ها، که توسط این تیمیه

 و شاگردانش صورت پذیرفت؛ 2. مرحله افراطی گری در تکفیر و کشتار مسلمان ها

که توسط محمد بن عبدالوهاب انجام داده شد؛ 3. مرحله بازگشت از مواضع افراطی گری

 برای تبرئه خود از جنایت های گروه های تندرو وهابی. در تمام این مراحل سه گانه، ملاک

کفر و ایمان بر درخواست از اموات و توسل به قبور تأکید دارد و تفاوت در ضابطه مند بودن

 ملاک تکفیر معین از غیر آن است که محمد بن عبدالوهاب با سرایت دادن تکفیر مطلق

 بر معیّن و حمل کفر اصغر بر کفر اکبر ، باعث شد تا افراطی گری در تکفیر به نهایت خود

تصویر مرتبط

 برسد و جنایت های بسیاری به بار آید، علمای سفلی جهادی که بر حاکمیت خداوند

تأکید دارند، هرگونه درخواست و اطاعت از حاکم را ملاک کفر قرار داده اند و با جاهلی

خواندن جوامع اسلامی، راه را برای تکفیر مسلمانان ها هموار نموده اند، با بررسی های

انجام داده شده به نظر می رسد که آن ها در مقام تکفیر معین نبوده اند، بلکه تکفیرشان

بیشتر رویکرد سیاسی و اجتماعی داشته است. از این رو نمی توان کلمات آن ها را حمل

بر تکفیر معین کرد. گروه های تندرو تکفیری که برای رسیدن به اهدافشان، خود را سلفیه

جهادی معرفی می کنند، در حقیقت پیروان محمد بن عبدالوهاب اند که تکفیر مطلق را در

عرصه های اعتقادی، سیاسی و اجتماعی به تکفیر معین سرایت داده اند و به سلفیه

جهادی وهابی تبدیل شده اند، ولی به دلیل شرایط و مصالحی که امروزه اقتضا می کند،

خود را پیرو اندیشه های سید قطب یا دیگر روشن فکران جهادی می دانند.

مقدمه

گرایش های فکری گوناگونی در میان سلفیان وجود دارد که از جمله آن ها می توان از

سلفیه وهابی عربستان، سلفیه اعتدالی و افراطی دیوبندی شبه قاره هند، سلفیه

اعتدالی زیدیه یمن، سلفیه اعتدالی اخوان المسلمین مصر و سلفیه جهادی سید قطب یاد کرد.

امروزه جهان اسلام به دلیل ظهور گروه های تکفیری گرفتار جنگ و خون ریزی است.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

بیشتر کارشناسان و اندیشه وران معتقدند که این گروه ها از افکار سلفیان وهابی و

جهادی متأثرند. از این رو لازم است که مقوله تکفیر از دیدگاه آن ها نقد و بررسی شود

 به علت این که مبانی مهم تکفیر در بُعد اعتقادی بر مباحث ایمان و کفر مترتب می باشد،

در این مقاله سعی شده است که با بررسی و تطبیق اسباب و عوامل کفر و ملاک های ا

یمان و کفر از دیدگاه های سلفیان وهابی و جهادی، شباهت ها و اختلاف های این دیدگاه ها

روشن شود و با نقد آن ها، دیدگاه اسلام در باب تکفیر بیان گردد. تا راه بر سودجویان

 قدرت طلب و جنگ ستیز مسدود شود که به این بهانه مسلمانان جاهل را فریب می دهند و با خود همراه می کنند.

تفاوت سلفیه وهابی و سلفیه جهادی

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

برای آشنایی بهتر با سیر مقاله، در ابتدا نگاهی اجمالی به سلفیه جهادی و تفاوت های آن با سلفیه وهابی می شود:

سید قطب که نظریه پردازی مبارز است، هدایت تبدیل سلفی گری اعتدالی

 اخوان المسلمین را به افراط گرایی دهه ی 1970 م. به عهده داشت. تحلیل گران

 معاصر، کتاب معالم فی الطریق وی را مانیفیست جنبش های جهادی و سلفی دانسته اند،

 هر چند برخی نیز کتاب الفریضة الغائبه نوشته محمد عبدالسلام فرج را منبع اساسی نظریه پردازی

تصویر مرتبط

این گرایش بر شمرده اند. این پژوهش گران با اعتراف به اهمیت اندیشه های سید قطب در بروز

دیدگاه های رادیکال، بر این نکته تأکید دارند که اندیشه های مهم وی به مسئله حاکمیت باز می گردد

که بر این اساس، انسان ها به سبب جاهلیتی که در قرن بیستم دامن گیر آن ها شده است،

به جای حاکمیت خداوند، حاکمیت انسان ها را پذیرفته اند و از آن ها اطاعت و پیروی می کنند.

 آنان تنها راه نجات انسان ها از این جاهلیت و مقابله با حکومت ظالمان را جهاد می دانند. از این رو

سلفیه جهادی حکومت ظالم را بر نمی تابد و جهاد علیه آن را در دستور کار خود دارد، برخلاف

سلفیه وهابی که آن ها حاکم سیاسی را به هر شکلی که به قدرت رسید، حتی اگر با زور و ظلم باشد

، تاهنگامی که آشکارا کفر خود را اعلام نکرده است، او را ولی امر جامعه اسلامی و اطاعت ش

را واجب شرعی می دانند. در این تفکر، در صورتی که ولی امر و حاکم سیاسی، خلاف شرعی انجام داد،

 مردم و عالمان دینی، تنها وظیفه امر به معروف زبانی دارند و قیام علیه چنین حکومت هایی

در این نگاه بسیار مذموم، خلاف شرع و ناپسند می باشد. آن ها در زمینه های فقهی،

سخت گیرند و در مورد گفتمان اندیشه معاصر احتیاط می کنند.

تصویر مرتبط

تعریف ایمان و کفر

تکفیر از مصدر کَفَرَ و در لغت به معنای پوشاندن و پنهان کردن است. (2) و در شرع

به معنای ضد ایمان می باشد، زیرا حق را می پوشاند. (3) از این رو برای روشن شدن

 معنای کفر در شرع باید ابتدا معنای ایمان را بررسی کنیم. ایمان در لغت به معنای امانت

در مقابل خیانت و به معنای تصدیق ذکر شده است. (4) علمای وهابی چون ابن تیمیه (5)

و ابن عثیمین (6) و عالمان اهل سنت؛ مانند مالکی، الشافعی، أحمد بن حنبل،

الأوزاعی و سایر اهل حدیث و اهل مدینه و اهل ظاهر و برخی از متکلمان به همین

معنای لغوی ایمان، یعنی تصدیق قلبی اکتفا نکرده اند، بلکه قائل اند که ایمان در اصطلاح،

 تصدیق بالجنان، إقرار باللسان، عمل بالأرکان می باشد. (7) ابوحنیفه گوید: ایمان فقط اقرار

باللسان و تصدیق بالجنان است . (8) برای تشرف به دایره اسلام باید به سه چیز ایمان بیاوریم: 1

. توحید خداوند؛ 2. رسالت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله وسلم) 3. معاد و روز آخرت.

(9) از این رو راغب اصفهانی در معنای کفر در شرع می گوید: کافر بر کسی اطلاق می شود

که وحدانیت خداوند تعالی، نبوت پیامبر، شریعتش و یا هر سه آن ها را انکار کند . (10)

ابن حزم در این باره می نویسد: هر کسی که ربوبیت خداوند تعالی یا نبوت یکی از

 انبیایی را که ذکرشان در قرآن آمده است و یا چیزی را انکار کند که رسول خدا

(صلی الله علیه و آله وسلم) آن را آورده است، کافی می باشد . (11) و ابن قیم می نویسد:

 کفر ، انکار هر چیزی است که علم داریم از طرف رسول خدا آمده است، چه مربوط به مسائل

علمی شود چه مسائل عملی. پس اگر کسی چیزی را انکار کند که از طرف رسول خدا آمده است،

در حالی که به آن علم داشته باشد، کافر است . (12)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

سید قطب به عنوان رهبر سلفیان جهادی، تعریف های مختلفی از ایمان بیان کرده است.

 وی ایمان را نوعی رشد و رسیدن به کمال می داند که بر اطاعت و عمل به قوانین الهی

متکی است و کفر را گمراهی و ضلالتی می پندارد که از طاغوت برخاسته است، از این

رو وی کفر را شایسته طاغوت و ایمان را هم در خور الله می داند. از نظر وی، طاغوت از

واژه طغیان ، هر چیزی است که بر عقل بشورد و بر حق و حقیقت ستم روا بدارد و از

حدود و مقرراتی که خداوند برای بندگان معین فرموده است، تعدی و تجاوز کند. لذا هرگونه

برنامه و جهان بینی یا وضع و حالت یا خلق و خو و یا پیروی و تقلیدی را که از خدا استمداد

نجوید و برابر فرمان او راه نپوید، جزء طاغوت به شمار می آورد. (13)

سید قطب در تعریفی دیگر، ایمان را به تصدیق قلب و عمل به احکام و قوانین الهی معنا کرده

(14) و بارزترین مصداق های ایمان را همان ایمان به خدا و رسولش و ملائکه و کتاب می داند

که در دین اسلام ظهور یافته است. (15)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

اقسام کفر

عالمان و متکلمان، تقسیم های مختلف و فراوانی برای کفر کرده اند، به طوری که برخی

 آن راتا 35 قسم بر شمرده اند. (16) به دلیل این که حقیقت کفر مراتب و درجاتی دارد، ا

حکام آن نیز متفاوت است، از این رو تمام انواع کفر به دو تقسیم باز می گردد: یا به

مراتب و مصداق های آن است و یا به احکامی که بر آن ها مترتب می شود.

بنابراین مسئله کفر و حتی ایمان که ضد آن است، دو محور دارد: یکی در باب تعیین مصداق ها

و مراتب کفر و ایمان است (که محل ورود متکلمان می باشد) و دیگری در باب تعیین احکامی است

که بر هر یک از مراحل آن ها مترتب می شود (که محل ورود فقهاست)، بی شک، خلط میان این

دو مبحث و عدم تفکیک آن ها باعث شده است که امروزه برخی به خود جرأت دهند و در مورد

 این مباحث نظر و فتوا دهند، در حالی که لیاقت ورود به هیچ یک از این مباحث را ندارند. (17)

برخی از علمای وهابی، کفر را بر اساس مصداق ها و مراتبش به کفر اصغر و اکبر تقسیم کرده اند.

از این رو کفر قولی و عملی را که بسیاری از مسلمانان مرتکب می شوند و به آن اعتقادی ندارند،

 از تحت حکم کفر خارج کرده اند، (18) و برخی دیگر بر اساس احکام کفر، آن را به کفری که باعث

خروج از اسلام می شود و کفری که سبب خروج از اسلام نمی شود، تقسیم کرده اند. (19)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

سلفیان جهادی نیز قائلند که کفر به دو قسم کفر اکبر و اصغر تقسیم می شود، با این تفاوت

 که آن ها تأکیدشان به حکومت و احکام خداوند است؛ به این بیان که اگر کسی به وجوب تبعیت

از احکام خداوند معتقد باشد ولی به علت عصیان از آن ها تبعیت نمی کند، این کفر اصغر است،

اما اگر کسی به تبعیت از احکام خداوند معتقد نباشد، در حالی که یقین دارد احکامی از طرف

 خداوندنازل شده، این کفر اکبر است. (20) از این روعمل نکردن به شریعت اسلام به گونه ای

که نشان دوست داشتن کفار باشد، کفر اکبر است. (21)

بنابراین سلفیان وهابی و جهادی، کفر را به دو قسم اساسی تقسیم کرده اند: قسمی

که باعث خروج مسلمان ها از دایره اسلام نمی شود که به آن کفر اصغر می گویند و

قسمی که باعث خروج مسلمان ها از دایره اسلام می شود که به آن کفر اکبر می گویند.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

اسباب و عوامل کفر

حدود و ملاک ایمان و کفر را شارع مقدس مشخص کرده است و از مسائل شرعی

محسوب می شود و در اختیار بندگان نیست. از این رو نباید هر کسی از روی هوای

 و هوس خود و یا با عقلش حکم به تکفیر دیگری دهد. (22) علمای سلفی در مورد این

 نکته اتفاق ندارند، و مسئله مورد اختلاف، اسباب کفر است و این که چه عواملی باعث

خروج فرد مسلمان از حیطه اسلام می شود. بی شک، انکار ربوبیت و توحید خداوند یا

 رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا انکار معاد، از اسباب مهم کفر است و

هر چیزی که باعث انکار آن ها شود، در حیطه اسباب کفر داخل می شود؛ مثل انکار قرآن و

نماز و حج و... با علم به این که این ها از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. از اسباب

دیگر کفر، انکار یکی از ضروریات اسلام می باشد، (23) که ابن تیمیه بر این مسئله ادعای اجماع سلف را کرده است

(24) و علاوه بر آن، انکار احکامی را که بر آن ها اجماع شده و روایات متواتری در مورد

آن ها وارد شده است، از موارد کفر می داند. (25)

سلفیان وهابی که در تکفیر مسلمانان راه افراط گرایی پیش گرفته اند، اسباب متعدد دیگری

برای کفر بیان کرده اند که مهم ترین آن ها، توسل به اولیاء و انبیای الهی است که معتقدند

 واسطه قرار دادن کسی بین خود و خداوند و طلب درخواست از او کفر و در مورد آن ادعای

اجماع شده است. (26) ابن تیمیه با صراحت اعلام می کند که اگر کسی حاجتش را همچون

شفا دادن مریض از کسی درخواست کند که قدرت انجام دادن آن فقط برای خداوند تعالی باشد،

این شرک اکبر است و باید توبه کند و الا کشته می شود. (27) با این رویکرد، بسیاری از سلفیان

وهابی، توسل به اموات و یا استغاثه به مالایقدر علیه را جایز نمی دانند و آن را کفر می شمارند

(28) و فتواهای فقهی خود را بر این اساس بنا می نهند، (29) با این رویکرد، سلفیان وهابی،

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

زیارت قبور و قربانی و نذر و طلب از غیر را جزء اسباب کفر قرار داده اند.

(30) و بسیاری از مسلمانان را کافر خوانده اند، زیرا معتقدند که همه انسان ها، اعم از مشرکان

و غیر آن ها، در حوزه توحید ربوبی موحدند و برای اثبات آن دلایلی ذکر می کنند، (31) آن ها معتقدند

که پیامبران صرفاً برای دعوت به توحید الهی مبعوث شده اند. (32) لذا توحید ربوبی به تنهایی مانع از کفر کسی نمی شود. (33)

وهابیان خود را موحد حقیقی و فرقه ناجیه می دانند. (34) از این رو یکی دیگر از اسباب تکفیر آن ها،

مخالفت با آنان است؛ بدین معنا که وهابیان تمام مخالفان خود را تکفیر می کنند، (35) همان طور

که زینی دحلان می نویسد: محمد بن عبدالوهاب کسی را موحد نمی داند، مگر از آن ها تبعیت

تصویر مرتبط

محض کند و در غیر این صورت، او را مشرک می داند. برادرش که فرد عالمی بود به او گفت: ارکان

 اسلام چند تاست؟ او گفت: پنج. تا برادرش سلیمان به او گفت: ولی تو ارکان اسلام را شش تا

قرار داده ای که ششمین آن ها این است که اگر کسی از تو تبعیت نکند، کافر است . (36)

نکته قابل توجه این است که ابن تیمیه سیر تحولات تکفیر در میان وهابیان را تبیین و برهانی کرد

 و در زمان محمد بن عبدالوهاب تکفیر به اوج افراط گرایی رسید، به گونه ای که بسیاری از علما ا

ین عمل وی را نکوهیدند ولی با وجود این، پیروان وی این راه را ادامه دادند تا این که امروزه برخی

از علمای وهابی به علت جنایت های فراوانی که برخی از گروه های تکفیری انجام داده اند، سعی

می کنند که این تفکر را تعدیل کنند. آن ها در این راستا بسیاری از اسباب و عواملی که محمد بن

عبدالوهاب آن ها را از اسباب تکفیر بر می شمرد، تعدیل کردند و روششان در باب تکفیر، برخلاف ر

وش ابن عبدالوهاب بوده است. (37) این اعتدال اخیر در موضع علمای طرف دار سلفیه، دو عیب دارد:

 1. این که پس از جنگ دوم خلیج به وجود آمد و گویا در پاسخ به درخواست دولت ها بوده است.

 2. در روش آن ها تنها به بیان شیوه بسنده شده است، اما ستایش از کتاب های عقاید که مروج تکفیرند،

 هم چنان باقی است و شیوه سلفی، عموماً و وهابیت، خصوصاً بازخوانی نشده است

و به این دو علت، شرعی بودن تکفیر هم چنان در جهان اسلام باقی است. (38)

تصویر مرتبط

از این رو اسباب تکفیری و یا ملاک های ایمان و کفر نزد وهابیان متغیر است. محمد بن عبدالوهاب،

فقط اجبار را یکی از موانع تکفیر می داند و اضطرار و جهل و تأویل را جزء موانع تکفیر نمی داند،

بلکه ملاک و اساس تکفیر را صرف رسیدن دعوت خود می داند. (39)

او بیشتر بدعت ها و انحراف ها را در دایره کفر قرار داده است، در حالی که بدعت باعث کفر

اکبر و خروج از ملت نمی شود؛ (40) همان طور که ابن قیم جوزی درباره شهادت اهل بدعت می گوید:

 شهادت شخص فاسق پذیرفته می شود؛ مانند اهل بدعت، همچون رافضه و خوارج و معتزله. (41)

هم چنین ابن عبدالوهاب، طاغوت را در مقابل ایمان قرار می دهد و می گوید: طاغوت کلمه عامی است

که شامل هر کسی می شود که غیر خداوند را بپرستد یا به عبادت بندگان و یا به اطاعت

و تبعیت از غیر خنتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی هاداوند و رسولش خشنود باشد . وی عوامل و اسباب طاغوت را بی شمار می داند،


ولی پنج چیز را در رأس طاغوت های دیگر معرفی می کند: 1. شیطان؛ 2. حاکم ستمگر؛ 3. کسی

که به غیر ما انزل الله حکم کند؛ 4. کسی که ادعای علم غیب کند؛ 5. کسی که غیر خداوند را عبادت کند

و بدان خشنود باشد. (42) بنابراین با تطبیق معانی و اسباب طاغوت بین محمد بن عبدالوهاب و

سید قطب، (43) می توان افراطی گری در تکفیر را به وضوح در اندیشه های وهابیت یافت، به طوری

که شامل اسباب تکفیر در اندیشه جهادی نیز می شود.

بر اساس اندیشه سلفیان جهادی، اصل و جوهره الوهیت خداوند، حاکمیت و سلطه ی اوست.

(44) از این رو الوهیت و سلطه را لازمه یکدیگر پنداشته اند و معتقدند که کسی که سلطه و نفوذ ندارد،

سزاوار و ممکن نیست که اله و معبود باشد و اگر کسی قدرت و سلطه دارد، جایز است که اله و معبود باشد.

 (45) براین اساس، قانون گذاری و حکم کردن را از مظاهر سلطه و حاکمیت می دانند(46) و پیروی کردن

تصویر مرتبط

از قوانین و شرایع الهی را عبادت و یا ایمان خوانده اند. از نظر سلفیه جهادی، بازگشت به جاهلیت در اعمال

 و رفتار ظهور می کند که در جامعه ی امروز، بت عزی و هبل ، دیگر به گونه ای تبلور عینی و مجرد ندارد،

بلکه در عمل افراد، عینیت دوباره پیدا کرده است. که از آن به جاهلیت مدرن تلقی می شود. (47) از این

رو جاهلیت شامل هر حکومت هوا و هوسی می شود که در مقابل حکومت خداوند طغیان کرده است.

(48) آنها مشخصه ی مهم جاهلیت را صفت بندگی بشر برای بشر می دانند (49) و معتقدند که

جاهلیت امروز، حاکمیت را به شر واگذار نموده و عدّه ای از انسان ها را معبود عده ای دیگر کرده است،

آن هم نه به شکل ابتدایی و ساده ی جاهلیت زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

بلکه به شکل ادعای حق وضع کردن بینش ها و قوانین و نظام ها و با به کار بردن برنامه ای

مقرر زندگی می کنند که هرگز خداوند آن را تجویز نفرموده است. (50) بنابراین معیار جاهلیت

نزد سلفیه جهادی به اصل حاکمیت باز می گردد که باعث انحراف انسان از خط سیر جهان

هستی می شود. (51) از این رو مهم ترین اسباب کفر نزد سلفیان جهادی بر دو محور حاکمیت

انسان بر انسان و اطاعت انسان از طاغوت استوار می باشد که مستلزم جاهلیت آنهاست.

تصویر مرتبط

انواع تکفیر

ابن تیمیه شیوه تکفیر کردن مخالفان خود را شیوه اهل بدعت، همچون خوارج می داند و معتقد است

که نباید حکیم به تکفیر کسی داد که از روی اجتهاد خطایی کرده است، هر چند که مخالفان حکم به ت

کفیر شما بدهند؛ همان طور که خوارج به تکفیر برخی صحابه همچون عثمان و علی (علیه السلام) حکم دادند،

ولی صحابه حکم به تکفیر آن ها ندادند، (52) زیرا حکم به کفر دادن حکمی شرعی است که نباید بر اساس

تقابل بین طرفین باشد. (53) و هنگامی که از مسائل فقهی شد، مجتهد طبق دلایل فقهی از قرآن

و سنت اجتهاد می کند و از حیطه مسائل و دلایل عقلی خارج است که هر کسی بتواند در آن نفوذ پیدا کند. (54)

بنابراین الفاظ عمومی که درکلام برخی از بزرگان بر تکفیر دلالت می کند (مثلاً گفته اند

که هر کس این اعتقاد را داشته باشد، کافر است)، به منزله تکفیر معین نیست، زیرا

در تکفیر معین باید تمام شرایط فراهم باشد و مانعی هم وجود نداشته باشد. (55)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

با ذکر این بیان، روشن می شود که تکفیر به دو قسم مطلق و معین (56) است و مقصود

از تکفیر مطلق، تفسیر کفر بر وصف عامی است که به فردی اختصاص ندارند و دارای دو مرتبه است:

گاهی بر وصف عامی مانند قول یا فعل و یا اعتقاد، معلق است مثل این که حکم می شود که

اگر کسی چنین بگوید یا چنین فعلی را انجام دهد و یا چنین اعتقادی داشته باشد، کافر است،

برخلاف تکفیر معین که حکم کفر را برای شخص معینی تعیین می کند. (57) برخی با فرق نگذاشتن ب

تصویر مرتبط

ین این دو قسم، باعث افراط گرایی و یا تفریط در مسئله تکفیر شده اند، (58) زیرا آثار و احکام هر

یک متفاوت است. ابن تیمیه، تکفیر عام و مطلق را مثل وعید عام و مطلق می داند

 و تکفیر مطلق را مستلزم تکفیر معین نمی داند، مگر این که شروط تکفیر معین (59)

را داشته باشد و مانعی هم در آن نباشد؛ (60) بدین معنا که اطلاق حکم تکفیر بر فعل

و یا قول و اعتقادی، دلیل بر کفر شخصی و یا فرد معینی نیست، بلکه باید برای تکفیر

معین، شروط و موانع آن، چون جهل و اکراه و تأویل بررسی شود و اِلاّ نمی توان به آسانی

حکم به تکفیر داد. (61) با این بیان، بسیاری از عالمان سلفی وهابی خود را از جنایت های

گروه های تکفیری که امروزه در جوامع اسلامی رواج دارد، تبرئه کرده اند و با کمک وسایل ت

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

بلیغاتی، سعی کرده اند که این گروه ها را متأثر از افکار عالمان جهادی جلوه دهند (62) و

در عین حال، خودشان به تکفیر دیگران ادامه می دهند و علیه کسانی که گمان می برند

دیگران را تکفیر می کنند، می شورند و در دفاع از خطاهای ابن تیمیه و پیش گامان دعوت به تکفیر، افراط می کنند. (63)

یکی از قربانیان اصلی هجمه های عالمان وهابی که به شدت علیه وی تبلیغات می کنند

 و او را تکفیری می خوانند، سید قطب است، زیرا تأثیر تفکر وی و برادرش محمد قطب،

موجب ظهور جنبشی سیاسی و انقلابی از دل وهابیت شده که بسیاری از روش فکران

وجوانان عربستانی را به سمت خود متوجه کرده است. اگر با رویکردی منصفانه، مقوله تکفیر

را از دیدگاه سید قطب بررسی کنیم، متوجه می شویم که تکفیر وی، تکفیر افراد معین نبوده است.

تصویر مرتبط

شواهدی که بر این مطلب دلالت می کند عبارتند از:

1. حکم به تکفیر از مسائل فقهی است و سید قطب به صراحت اعلام کرده که وی در کتاب

هایش متعرض احکام شرعی نشده است و احکام شرعی در حوزه اختصاصی فقها می باشد

 که در کتاب های فقهی به تفصیل بیان شده است. از این رو وی هرگز به اندیشه تکفیر اعتقاد نداشته است. (64)

2. خود سید قطب و طرفداران وی؛ مدعی اند که به تکفیر مسلمان ها قائل نیستند. محمد قطب در مجله ی المجتمع می نویسد:

هدف برادر من، صادر کردن احکام بر مردم نیست، بلکه تنها هدف وی این بود که آن

حقیقت فراموش شده را یک بار دیگر به مردم بشناساند و سرانجام راه آنان را مشخص کند

که آیا در راه مستقیم خداوند گام بر می دارند یا آن که از این راه منحرف شده اند. پس زیبنده است

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

که به سوی آن باز گردند. خودم چندین بار از وی شنیدم که می گفت: ما دعوت گریم، نه قاضی.

 بی گمان وظیفه ی ما صدور حکم بر مردم نیست، بلکه تنها وظیفه ما این است که مردم را با

مفهوم لا اله الا الله آشنا کنیم، زیرا مردم از مفهوم حقیقی آن که همان برگشتن به شریعت خداوند است، ناآگاهند. (65)

3. کلمات سید قطب به صراحت بر این مطلب دلالت می کند و می نویسد: برای دوری از وقوع قتل،

(هر چند هم قتل خطا)، و برای پاک کردن دل های مجاهدان، به گونه ای که در قلب ها چیزی جز

برای خدا و در راه خدا نباشد، خداوند به مسلمانان دستور می فرمایند: هنگامی که به عنوان

جنگ جویان بیرون می روند، به جنگ با کسی نپردازند یا او را نکشند تا وضعیت کاملاً برایشان

روشن گردد و تحقیق لازم انجام داده شود. هم چنین این که به ظاهر حال، یعنی مسلمان بودن

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

شخص اکتفا کنند؛ مسلمان بودنی که با واژه هایی که از دهان بیرون می آید، ثابت می شود، زیرا د

لیلی در دست نیست که خلاف واژه ها را برساند و عکس ظاهر را ثابت کند. خداوند تعالی می فرماید:

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ

 عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا) (66) وی روایاتی را در باب نزول این آیه بیان می کند و چنین نتیجه می گیرد که

خداوند به مجاهدان نشان داد که اسلام، حرص و آز در غنیمت، و عجله و شتاب در قضاوت را دوست

نمی دارد و کالا و متاع جهان نباید در دل مؤمنان جایی داشته باشد و چیزی به شمار آید و کالا و متاع جهان،

انگیزه و هدف جهاد نیست. هم چنین شتاب ورزیدن برای ریختن خون کسی، پیش از تحقیق کامل و روشن

شدن همه جوانب، مردود و نامقبول می باشد. چه بسا خونی که ریخته شود، خون فرد مسلمانی باشد

که در پیشگاه یزدان بس عزیز و بزرگوار است و ریختن آن جایز نیز نیست. (67)

بنابراین با توجه به نکات یاد شده به روشنی پیداست که سید قطب در پی تکفیر معین مسلمانان

 نبوده است. از این رو باید برخی از کلمات وی در باب تکفیر تأویل شود. یکی از کلمات مهم وی

در باب حاکمیت خداوند و در مورد استدلال به آیه (وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ )

(68) است که این آیه بر هر کسی صدق می کند که برابر چیزی حکم کند که

خدا نازل نفرموده است. (69) حتی اگر این آیه قابل اشتمال بر مسلمانان هم باشد،

 حکم به تکفیر افرادی نمی دهد که احکام الهی را در دستگاه حکومتی اجرا نمی کنند،

 بلکه نشان دهنده این است که چنین افرادی با عدم اجرای احکام خداوند، مرتکب گناه می شوند،

ولی اگر عدم اجرای احکام دینی توسط دولت به عنوان امری دال بر رد هدایت الهی و نقیضه ای بر

شیوه زندگی اسلامی در نظر گرفته شود، شکی بر جا نمی ماند که قابل تکفیر است و این احکام

اکثراً به اجتهاد علما وابسته اند. (70) این کلام مورد اتفاق است، همان طور که ابن تیمیه به تکفیر

کسانی حکم می دهد که به حکم غیر ما انزل الله عمل می کنند، هر چند در ظاهر مسلمان باشند.

(71) ابن قیم جوزی با اشاره به آیه مذکور می گوید: مقصود این است که اگر کسی از روی جحد و

عناد، حکم خداوند را انکار کند، بدون شک کافر است، ولی اگر از روی هوا و هوس بوده، مرتکب فسق

و ظلم شده است . (72) هم چنین بن باز با استفاده از این آیات، کفر را به دو قسم اکبر و اصغر تقسیم

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

می کند و با استفاده از آیه ذکر شده می گوید:

اگر کسی حلال خداوند را حرام کند و یا حرام خداوند را حکم به حلال بودن دهد، بی شک مرتکب کفر اکبر شده است . (73) از طرفی نیز کلام سید را می توان به کفر عملی و یا کفر اعتقادی تأویل کرد، نه کفر فقهی تا مال و جانشان مباح باشد، همان طور که برخی از عالمان سلفی بر این معنا تصریح کرده اند. (74)

یکی دیگر از اصطلاحاتی که باید تأویل شود، جاهلیت می باشد که به عنوان جاهلیت قرن

بیستم مطرح شده است. صالح آل الشیخ ، جاهلیت را به جاهلیت زمانی، مکانی و اشخاص

و هر یک از آن ها را به مطلق و مقید تقسیم کرده است و جاهلیت مطلق از تمام جهات را فقط

مخصوص زمان پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) می داند که تمام شده است. از این رو جاهلیت

 قرن بیستم را مطابق جاهلیت زمان پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نمی داند، اگر چه بعضی

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

از صفات جاهلیت در برخی از زمان ها و یا مکان ها و یا بعضی از افراد آشکار شود. (75) بی تردید ن

ظر سید قطب، جاهلیت مطلق از تمام جهات نبوده است. سالم بهنساوی با تقسیم به جاهلیت

اعتقادی (اموری که به کفر تعلق دارند) و عملی (اموری که به عمل و رفتار تعلق دارند) و بیان معانی

جاهلیت که در قرآن ذکر شده است، می نویسد:

مقصود و مراد از جاهلیت در کتاب های مودودی و سید قطب بر این ضابطه است که اولاً:

مقصود آن ها از لفظ کفر، گر چه در ظاهر شامل خروج فرد از دایره دین است، اما این به

 معنای کفر فقهی نیست، همان طور که در بسیاری از اعمال با این که لفظ کفر به کار رفته است،

ولی بر معنای کفر فقهی دلالت نمی کند؛ مثل جنگ مسلمانان با یکدیگر، تهمت زدن به نسب افراد

و آزار و اذیت کردن همسایه و... بنابراین مقصود از کفر، کفر عملی یا مجازی و یا نعمت است و حمل

لفظ جاهلیت بر معانی مذکور از باب أولی است و اگر لفظ جاهلیت به معنای جاهلیت کفر اعتقادی

 به کار رود، ممکن است که مقصود، جاهلیت در معصیت باشد؛ مثل تبرج و خودنمایی زن که چیزی

به جز جاهلیت در معصیت نیست و باعث کفر دینی نمی شود، هر چند که این معصیت را تکرار کند. (76)

از طرفی، اگر به کلمات خود عالمان وهابی در باب جاهلیت رجوع کنیم، مشاهده می کنیم که آن ها

بسیار سخت گیرانه تر از سید قطب عمل کرده اند. اگر وی اطاعت کردن از حاکمان و یا فرهنگ

غرب را عمل جاهلی می خواند، محمد بن عبدالوهاب علاوه بر اطاعت کردن از حاکمان ظالم،

 تقلید از گذشتگان و یا مغرور شدن به کثرت افراد، استدلال به سخن پیشینیان، غلو درباره عالمان و

 صالحان، پیروی از هوای نفس، نسبت دادن علوم باطل خود به انبیای الهی و... را نیز جزء صفات اهل

جاهلیت می خواند. حسن بن فرحان المالکی ، از علمای عربستان، حدود 52 مورد از این صفات را بر می شمرد و در نهایت می نویسد:

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

بسیاری از مسائلی که محمد بن عبدالوهاب جزء خصلت های جاهلی بر شمرده است، امروزه در میان پیروان افراطی او وجود دارد. از این رو افراطی هایی که مانع نقد مستدل و علمی دیدگاه های او می شوند، دورترین افراد به

 شیوه او هستند و چه بسا اگر او زنده بود آنان را تکفیر می کرد و با آن ها می جنگید

و کسانی را که دشمن می پندارند، می ستود. (77)

بنابراین، افراطی گری در تکفیر، حتی در مباحثی چون حاکمیت و جاهلیت که سید قطب

به آن محکوم شده در میان وهابیان بیشتر است و مؤید این سخن ما همان طور که گذشت،

تکفیر کردن برخی ازگروه های اسلامی، مانند فلاسفه (78) و صوفیه و یا برخی دیگر از فرقه های

اسلامی، چون اسماعیلیان و فاطمیان می باشد. (79) محمد بن عبدالوهاب در کتاب کشف الشبهات

خود و یا در کتاب الدرر السنیه، به گونه ای براهین توحیدی را بیان می کند که بسیاری از مسلمانان

را به ورطه کفر می کشاند، به طوری که بر تکفیر معین بسیاری از مسلمان ها دلالت می کند. (80)

 ابن تیمیه، با وجود خطاهایی که مرتکب شده، این گونه مسلمانان را تکفیر نکرده است در حالی

که وی در زمانی شبیه به زمان محمد بن عبدلوهاب زندگی می کرد که جهل در میان عوام فراگیر

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

بود و عالمان در دعوت مردم به توحید ناب، ضعیف عمل می کردند. ضعف عمل عالمان و جهل

عوام، دلیل بر تکفیر کردن آنان نیست. (81) لذا به نظر می رسد که سید قطب به دلیل وجود

مطالب متشابه درباره ترویج تکفیر، سپر بلا شده است، زیرا او یار و یاوری ندارد، برخلاف محمد

بن عبدالوهاب که یاران زیادی دارد. (82)

با وجود این غلو و تندروی بی نظیر در میان وهابیت، بسیاری از عالمان و مصلحان، سید قطب،

مودودی، اخوان المسلمین و حزب التحریر را عامل تکفیر و سخت گیری می دانند! درست است

که آنان از جهت سیاسی افراط می کنند، اما غلو آنان در هیچ یک از زمینه های سیاسی، عقیدتی،

فقهی، فرهنگی و اجتماعی به افراط وهابیان نمی رسد. آنان معتقدند که کافران به بلاد مسلمانان تجاوز

کرده اند و این باور آنان تأکید بر مسلمان بودن مردم آن کشورهاست و تکفیرشان را متوجه حکام می کنند.

در حالی که وهابیت مخالفان خود را، اعم از حاکم و محکوم، تکفیر می کنند و اطاعت از امیر خود را بر

تمام مسلمانان واجب می دانند که این از ویژگی های منحصر به فرد آن هاست.

از این رو به خوبی آشکار است که در میان عالمان وهابیت کسانی هستند که دیدگاهشان در

تکفیر و مباح دانستن خون مسلمان ها، از دیدگاه سید قطب و جریان های جهادی در دنیای اسلام تندتر است. (83)

ملاک ایمان و کفر و تکفیر از دیدگاه سلفی وهابی و سلفی جهادی

با توجه به مطالب یاد شده در این باب، می توان گفت که ملاک کفر نزد سلفیان وهابی

 بر محور توسل و درخواست از اموات و زیارت آن ها و یا هر عملی است که باید فی الواقع

برای خداوند انجام داده شود، ولی برای غیر خداوند انجام داده می شود؛ مثل نذر و قربانی

و طواف و سجده... محور مبنایی این مسائل به مباحث معرفت شناسی و روش شناسی

سلفیه وهابی باز می گردد که بر این اساس، آن ها با تأکید بر توحید عبادی به روش نقل گرایی

و عمل به ظواهر، کسی را موحد و مسلمان می دانند که در ظاهر فقط خداوند را عبادت کند و چون

 توسل به اموات و نذر و قربانی و... برخلاف این ظاهر است، عامل کفر می پندارند، (84) به عبارتی

ملاک کفر نزد سلفیان وهابی بر درخواست و توسل به اموات تأکید دارد، آن ها به سلفیان

توحید القبور شهرت یافته اند. ابن تیمیه، گرچه با سامان دهی و استدلالی کردن این تفکر،

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

زمینه افراط گرایی را به وجود آورد، ولی ملاک تکفیر را به بودن شرایط و نبودن موانع آن مترتب

می دانست (85) و ضوابطه هایی برای تکفیر تعریف کرده بود. (86) به عبارتی، وی بین ملاک

تکفیر مطلق و تکفیر معین تفاوت قائل شده بود. او ملاک کفر را گرچه به صورت مطلق بیان کرده بود،

 ولی این ملاک را به تکفیر معین سرایت نداد، برخلاف محمد بن عبدالوهاب که بین ملاک کفر

و تکفیر فرد معین تفاوتی قائل نشده (87) و از تحت ضابطه ای معین خارج شده است. از این

افراط گرایی در تکفیر موجب جنایت های بسیاری شد، به طوری که امروزه بسیاری از عالمان

 وهابی، برای تبرئه کردن خود از این جنایت ها و افراط گرایی، سعی می کنند که مواضع تکفیری شان را تعدیل نمایند.

سلفیان جهادی نیز در اصل ملاک ایمان و کفر با سلفیان وهابی مشترکند و هرگونه درخواست و

 عملی از غیر خداوند را کفر دانسته اند، بااین تفاوت که بر توحید در حاکمیت تأکید دارند و بادرخواست

و طلب از حاکمان و فرمانروایانی که برای مردم قانون هایی غیر از قانون های خداوند وضع می کنند و

تصویر مرتبط

یا با عمل به قانون های ساخته دست بشر که به اطاعت و پرستش انسان ها منجر می شود،

مخالفت می کنند و آن را عامل کفر می پندارند. از این رو به آن ها توحید القصوری می گویند.

این تفکر در مقابل جریان فکری توحید القبوری قرار گرفت، به طوری که سید قطب در اعتراض به تفکر وهابی می نویسد:

برخی بیرون رفتن از زیر بار مسئله حاکمیت را بیرون شدن از دین نمی شمارند، هم چنان که

بیرون رفتن از زیر بار عقیده یا عبادت را بیرون رفتن از دین می شمارند. در صورتی که این آیین

جدایی عقیده و عبادت و شریعت را از یکدیگر به رسمیت نمی شناسد و نمی پذیرد. این دوری

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

و جدایی میان حاکمیت و دین، به وسیله دستگاه های آزموده استعمارگران با تلاش قرن های طولانی

 پدیدار گشته است تا مسئله حاکمیت بدین شکل، حیرت انگیز و تأسف آور درآمده است.

حتّی کار بدان جا کشیده شده که در حس و شعور سرسخت ترین طرفداران این آیین نیز

حاکمیت و دین از هم دیگر جدا به شمار می آید! (88)

در مقابل نیز بسیاری از طرفداران تفکر ابن تیمیه و وهابیت، علیه تفکرات سید قطب و طرفداران وی

کتاب ها و مقاله های فراوانی نگاشته اند و او را به تکفیر کردن جوامع اسلامی محکوم کرده اند.

(89) بی شک سید قطب در مباحث اعتقادی خود، اگر ملاکی برای تکفیر کردن جوامع اسلامی

بیان کرده است، به منزله بیان ملاک برای تکفیر معین نیست، زیرا وی تعیین ملاک و حکم به تکفیر

معین را بر عهده مجتهد می داند و به عدم اجتهاد خویش اعتراف می کند. (90)

از ویژگی های مهم مشترک بین این دو جریان فکری، افراط گرایی در دایره کفر است؛

بدین معنا که سلفیه وهابی، حکم به تکفیر مطلق تمام کسانی می دهد که اعمال عبادی

همچون توسل و نذر و قربانی و... را در ظاهر برای غیر خداوند انجام می دهند و از دیگر سو،

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

سلفیه جهادی نیز حکم به تکفیر مطلق تمام کسانی می دهد که در ظاهر از حاکمان ظالم اطاعت

و پیروی می کنند و حاکمیت آن ها را پذیرفته اند. از این رو هر یک از این دو اندیشه در تقابل با یکدیگر

، دیگری را به خوارج تشبیه کرده اند. برخی از عالمان اهل سنت، افرادی مانند ابن عابدین، محمد بن

عبدالوهاب و پیروانش را که از افکار ابن تیمیه متأثر بوده اند، خوارج زمانی معرفی می کنند، (91) و در

 مقابل نیز طرفداران اندیشه وهابی، اندیشه های سید قطب را به تفکرات خوارج تشبیه نموده اند کرده اند

و از آن به فتنه تکفیر در زمان حاضر یاد کرده اند. (92)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

باید توجه کرد که گروه های تکفیری صهیونیستی (93) که امروزه در جهان اسلام مرتکب

جنایت های دهشتناک می شوند، دارای افراطی ترین معیارها و ملاک های کفر هستند؛

بدین معنا که هر دو نوع درخواست و توسلی را چه از اموات و چه از حاکمان، کفر می دانند

و همچون محمد بن عبدالوهاب، ضابطه یا معیاری برای تکفیر ندارند و تمام مخالفانشان را تکفیر می کنند.

 از این رو این گروه های تکفیری را نمی توان به جریان خاصی منتسب کرد، زیرا آن ها تلفیقی از

برخی جریان های تندرو وهابی - جهادی هستند که به دست صهیونیسم و غرب و برخی از حاکمان عربی سامان دهی شده اند.

نتیجه

سلفیه وهابی با تأکید بر توحید عبادی و با توجه به روششان در نقل گرایی، ملاک ایمان

و کفر را بر توسل به اموات و نذر و قربانی و ...بنا نهاده اند و با تفسیری که از آن ارائه داده اند،

 بسیاری را به ورطه کفر کشانده اند. بر این اساس می توان تکفیر را در سلفیه وهابی در

سه مرحله تبیین کرد: 1. مرحله شروع و سامان دهی و ایجاد زمینه تکفیر مسلمان ها که

 توسط ابن تیمیه و شاگردانش صورت پذیرفت؛ 2. مرحله افراطی گری در تکفیر و کشتار مسلمان ها

که توسط محمد بن عبدالوهاب به علت غیر ضابطه مند بودن تکفیر معین و حمل کفر بر کفر اکبر،

 انجام داده شد؛ 3. مرحله بازگشت از مواضع افراطی گری و تأویل سخنان تکفیری عالمان سلف

خود (94) که توسط علمای اصلاحی وهابی (95) صورت می گیرد. از طرف دیگر، عالمان سلفی

جهادی که بر حاکمیت خداوند تأکید دارند، هرگونه درخواست و اطاعت از حاکم را ملاک کفر قرار داده اند

 و با جاهلی خواندن جوامع اسلامی راه را برای افراطی گری در تکفیر هموار کردند،

با بررسی های انجام داده شده، اگر چه از تفکرات رهبران سلفیه جهادی - قطبی، تکفیر

معین استنباط نمی شود و کلماتشان قابل تأویل است، ولی گروه های تندرو تکفیری، امروزه

برای رسیدن به اهدافشان، خود را سلفیه جهادی می دانند، در حالی که آن ها در حقیقت

پیروان محمد بن عبدالوهاب اند و در قالب سلفیان جهادی - وهابی شکل یافته اند که بدون

هیچ ضابطه ای به تکفیر معین مسلمانان حکم می کنند. عالمان وهابی برای تبرئه کردن خود ا

ز جنایت های این گروه های افراطی از یک سو و بهره بودن از اندیشه های قطبی از سوی دیگر،

سعی کرده اند که با تبلیغات گسترده و متحمل شدن هزینه های هنگفت، تفکرات سید قطب

را به چالش بکشند، به طوری که فقط افکار او را سرمشق سلفیان جهادی تکفیری جلوه دهند.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

پی نوشت ها:

1. پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتی دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام).

2. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج5، ص 191، راغب اصفهانی، مفردات، ص 713.

3. ابن فارس، همان، ج5، ص 191.

4. همان، ج1، ص 133.

5. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج7، ص 14.

6. ابن عثیمین، مجموع فتاوی و رسائل، ج1، ص 49.

7. ابن ابی العز حنفی، شرح عقیدة الطحاویه، ص 331.

8. ابوحنیفه، فقه اکبر، ج1، ص 55.

9. سید طباطبایی یزدی، عروة الوثقی، کتاب الطهارة، ذیل مبحث نجاسات؛ جعفر سبحانی،

ایمان و کفر فی الکتاب والسنة، ص 45 و ریشه های پدیده تکفیر در گذر زمان ، کلام اسلامی،

سال 22، شماره 87، ص 15. اهل سنت بنابر حدیث بخاری به شماره 50 و مسلم به شماره

102، علاوه بر این سه، ایمان به ملائکه و کتاب خداوند و قضا و قدر را هم اضافه کرده اند.

10. راغب اصفهانی، همان، ص 715.

11. ابن حزم اندلسی، الفصل فی الملل والأهواء و النحل، ج3، ص 118.

12. ابن قیم جوزی، مختصر الصواعق المرسله، ص 596.

13. ابن تیمیه، فی ظلال القرآن، ج1، ص 292.

14. همان، ج3، ص 1477.

15. همان، ج1، ص 340.

16. سید مجتبی علوی، فرهنگ لغات کامل در قرآن، ص 30.

17. همان طور که رهبران گروه های تکفیری (مثل گروهک داعش)، امروزه خود مصداق های

کفر را به اسم اسلام تعیین می کنند و فتوا می دهند و به این بهانه باعث جنایت های فراوانی می شوند.

18. البانی، ناصرالدین، موسوعه، ج4، ص 455.

19. علماء النجد، الدررالسنیه، ج1، ص 70 و 71 و صالح الفوزان، التوحید، ص 84.

20. ایمن الظواهری، اعزاز رایة الاسلام، ص 37 و وصفی عاشور أبو زید، فی ظلال

 سید قطب لمحات من حیاته و أعماله و منهجه التفسیری، ص 70.

21. اسامه بن لادن، الأرشیف الجامع لکلمات و خطابات إمام المجاهدین، ج1، ص 197.

22. سید قطب نیز بر این اصل ملزم است، سلام بهنساوی، نقد و بررسی تکفیر، ص 126

و مجموع فتاوی، ج35، ص 165 و ج12، ص 525 و همو، منهاج السنه، ج5، ص 92.

23. جعفر سبحانی، ایمان و کفر، ص 53.

24. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج7، ص 301.

25. همان، ج1، ص 106.

26. علی عبدالحلیم محمود، السلفیة و دعوة شیخ محمد بن عبدالوهاب، ص 126.

27. الرد علی البکرکی، مجموع فتاوی، ج27، ص 72-83 و ج17، ص471، ص 26.

28. مجموع فتاوی، ج3، ص 395 و ج1، ص 126و ج27، ص 96؛ البانی، التوسل أنواعه و أحکامه، ص 23 و بن باز، مجموع فتاوی، ج4، ص 400و ج 5، ص 188.

29. بن باز به عدم حلیت ذبیحه کسانی حکم داده است که از، اموات استغاثه می کنند، (فتاوی إسلامیة لأصحاب الفضیلة العلماء، ابن عثیمین و بن باز و بن جبرین، ج3، ص 406).

30. محمد بن عثیمین، مجموع فتاوی و رسائل، ج17 ص 339؛ بن باز، مجموع فتاوی، ج28، ص 112 و الدرر السنیه، ج1، ص 35.

31. و احمد عبادی، ر. ک. سید مهدی علیزاده موسوی، سلفی گری و وهابیت، ج2، فصول 6 و 7، توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت، ص 95.

32. ابن تیمیه، درءالتعارض، ج9، ص 344 و الاستقامه، ج1، ص 180 و ج2، ص 31.

33. محمد بن عبدالوهاب، مجموعه رسائل، ج5، ص 129 و همو، الدرر السنیه، ج1، ص 144 و 145.

34. همان، ج1، ص 29 و ص 194.

35. همان، ج2، ص 161. در تأیید این مطلب می توان به کلمات عبدالعزیزبن آل عبداللطیف

در کتاب دعاوی المناوئین لدعوة شیخ محمد بن عبدالوهاب، ج1، ص 164 و 165 رجوع کرد.

36. زینی دحلان، الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة، ص 40.

37. می توان به نوشته های بن باز و البانی و یا ابن عثیمین (کتاب التحریر لمسالة التکفیر)

و یا صالح الفوزان (کتاب التکفیر بین الافراط و التفریط) درباره تکفیر مراجعه کرد، که بعد از جنگ و آزادی کویت به چاپ رسیده است.

38. حسن بن فرحان المالکی، داعیة لیس نبیا، ص 68.

39. علماء نجد، الدرر السنیة، ج10، ص 359.

40. همان، حسن بن فرحان المالکی، ص 34.

41. ابن قیم جوزی، الطرق الحکمیه، ج1، ص 461.

42. محمد بن عبدالوهاب، مجموعه رسائل التوحید والایمان، ج1، ص 377.

43. نظر سید قطب درباره طاغوت در تعریف ایمان و کفر در همین مقاله ذکر شد.

44. ابوالاعلی مودودی، اصطلاحات چهارگانه در قرآن، ص 74؛ فی ظلال القرآن، ج2، ص 890.

45. ابوالاعلی مودودی، همان 82.

46. سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، ج2، ص 828.

47. همو، معالم فی الطریق، ص 83.

48. عبدالسلام فرج، فریضة الغائبه، ص 5 و ابوالحسن ندوی، حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین، ص 30.

49. سید قطب، مبانی تفکر اسلام، ص 31 و ایمن الظواهری، فرسان تحت رایة النبی، ص 380.

50. سید قطب، معالم فی الطریق، ص 7.

51. همان، ص 58.

52. ابن تیمیه، منهاج السنه، ج5، ص 95.

53. همو، الرد علی البکری، ص 256.

54. غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ص 133.

55. ابن تیمه، مجموع فتاوی، ج12، ص 487.

56. ابراهیم بن عامر الرحیلی، التکفیر و ضوابطه، ص 117 و علی محمد زمل العطیف، التکفیر، مفهومه و اسبابه، ج3، ص 967.

57. همان، ص 117 و 118. این تقسیم در کلمات ابن تیمیه و حتی محمد بن عبدالوهاب

مشهود است (ر. ک. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج12، ص 487 و 487 و الدررالسنیه، ج10، ص 433).

58. علی محمد زمل العطیف، ج3، ص 972.

59. این شروط عبارتند از: 1. معین بالغ و عاقل باشد؛ 2. از روی اختیار مرتکب کفر شده باشد؛

 3. حجت بر او تمام شده باشد؛ 4. اهل تأویل نباشد (ابراهیم بن عامر الرحیلی، التکفیر و الضوابطه، ص 259).

60. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج10، ص 372 و ج35، ص 165.

61. سایت مرکز الفتوی، به شماره ی 106483.

62. کتاب فتنة التکفیر البانی در همین راستا نگاشته شده است.

63. حسن بن فرحان المالکی، داعیة لیس نبیا، ص 22.

64. سالم بهنساوی، نقد و بررسی تکفیر، ص 126.

65. مجله المجتمع، عدد 565، جمادی الاخر سال 1402، ص 21.

66. نساء آیه، 94.

67. فی ظلال القرآن، ج2، ص 737.

68. مائده، آیه 45.

69. همان، ج2، ص 898.

70. دائرة المعارف اسلام، وقف سازمان دیانت ترکیه، تکفیر، یونس شوقی یاووز، به آدرس:

http://alwahabiyah.com/main.aspx?typeinfo=1 lid=o mid=3668

71. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویه، ج5، ص 130.

72. ابن قیم حوزی، زاد المسیر، ج1، ص 553.

73. مجموع فتاوی بن باز، ج9، ص 124و 125.

74. عبدالله عزام، العقیدة و أثرها فی بناء الجیل، ص 55 الی 57 و ایمن الظواهری، إعزاز رایة الإسلام، ص 36.

75. شیخ صالح آل الشیخ، شرح مسائل الجاهلیه، ص 13 برگرفته از سایت http://saaid.net.

76. سالم بهنساوی، الحکم و القضیه لتکفیر المسلم، ص 81 الی 87.

77. حسن فرحان مالکی، داعیة لیس نبیاً، ص 149 الی ص 161 ذیل مبحث پیوست چهارم.

 برخی از عالمان وهابی نیز امروزه به این مسئله توجه داشته اند؛ مثل صالح الفوزان در کتاب

التوحید، صفحه 31 به این مطلب پرداخته و در مورد اقسام جاهلیت را مورد بحث کرده است.

78. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج4، ص 283.

79. همان، ج2، ص 131 و همو، درء التعارض، ج5، ص 8.

80. ر. ک حسن بن فرحان المالکی، داعیه لیس نبیا، ص 80-107. وی بیش از چهل نمونه

از تکفیرهای محمد بن عبدالوهاب را ذکر می کند که با این توصیف، کسی از ورطه تکفیر رهایی نیافته است.

81. همان، ص 61.

82. همان، ص 62.

83. همان، ص 117 و 118.

84. برای اطلاع بیشتر از اقوال وهابیان درباره توحید می توان به کتاب جامع الفرید فی

شرح کتاب التوحید اثر عبدالله بن محمد بن احمد الدویش، ص 43 رجوع کرد.

85. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج12، ص 498 و ج28، ص 500 و 501.

86. همان، ج12، ص 180. برخی از ضوابط تکفیر نزد ابن تیمیه عبارتند از: 1. تکفیر حکم شرعی است

و باید مجتهد تشخیص دهد؛ 2. تکفیر مطلق به تکفیر معین سرایت نمی کند؛ 3. تکفیر به حسب

اشخاص متفاوت است و نمی توان در مورد هر مخطی و یا عاصی و مبتدع و یا گمراه و جاهلی

حکم به تکفیر داد: التکفیر" یختلف بحسب اختلاف حال الشخص فلیس کل مخطی، و لا مبتدع

و لا جاهل و لا ضال یکون کافرا؛ بل ولا فاسقا بل ولا عاصیا لا سیما فی مثل مسئلة القرآن وقد غلط فیها

خلق من أئمة الطوائف المعروفین عند الناس بالعلم والدین .

87. همان طور که اشاره شد، حسن بن فرحان المالکی در کتاب داعیة لیس نبیا به نمونه ها از تکفیرهای

افراطی ابن عبدالوهاب که بدون هیچ گونه ضابطه ای، بوده اشاره کرده است؛ مثل تکفیر قائلان به شهادتین،

جاهلان، مخالفان خود دشنام دهندگان به صحابه، اهالی نجد و مکه و ...(حسن بن فرحان المالکی، داعیه لیس نبیا، ص 85 به بعد).

88. فی ظلال القرآن، ج3، ص 1197.

89. ربیع المدخلی، یکی از عالمان وهابی است که برای جلوگیری از گسترش افکار قطبی ها،

کتاب ها و مقاله های فراوانی نگاشت که می توان به کتاب هایی چون نظرة سید قطب إلی

 أصحاب رسول الله، نظرات فی کتاب التصویر الفنی فی القرآن الکریم لسید قطب، مطاعن

سید قطب فی أصحاب رسول الله، العواصم مما فی کتب سید قطب من القواصم، الحد

 الفاصل بن الحق و الباطل، أضواء أسلامیة علی عقیدة سید قطب و نیز مقاله هایی در

 همین راستا اشاره کرد. (ر. ک: www.rabee.net و عامر الرحیلی، التکفیر و الضوابطه، ص 40).

90. سالم بهنساوی، نقد و بررسی اندیشه ی تکفیر، ص 126.

91. ابن عابدین، رد المحتار علی الدر المختار، ج4، ص 262 و کتاب هایی که در این

خصوص نوشته شده است، می توان به صدق الخبر فی الخوارج القرن الثانی عشر

تألیف سید شریف علوی الحجازی و یا الوهابیون خوارج ام سنة تألیف نجاح الطائی اشاره کرد.

92. البانی، فتنة التکفیر، ص 5.

93. مثل گروه داعش.

94. چون ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب، تکفیرهای آنان را به کفر مطلق تأویل می برند.

95. از جمله رهبران اصلاحی در عربستان می توان به سلمان العوده، عائض القرنی و ناصر العمر اشاره کرد.

 منابع تحقیق:

قرآن کریم

الف. کتاب ها و مقاله ها

1. ریشه های پدیده تکفیر در گذر زمان ، فصلنامه علمی- پژوهشی کلام اسلامی،

سال 22، شماره 87، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، پاییز 92.

2. ابن تیمیة، مجموع الفتاوی، محقق: الرحمن بن محمد، نشر مجمع الملک فهد، مدینه 1426ق/ 1995م.

3. ، الاستقامه، نشر دانشگاه محمد بن سعود، مدینه 1403 ق.

4. ، درء التعارض بین العقل و نقل، نشر دانشگاه محمد بن سعود، مدینه 1411 ق.

5. ، منهاج السنه، دانشگاه محمد بن سعود، مدینه 1406ق.

6. ابن عابدین، محمّد امین بن عمر، الرد علی البکری، مکتبة الغرباء الأثریة، مدینه 1417 ق.

7. ، رد المحتار علی الدر المختار، دارالفکر، بیروت 1412 ق.

8. ابن فارس، احمد بن زکریا، المعجم المقاییس اللغه، دارالجیل، بیروت 1999 م.

9. ابوزید، وصفی عاشورا، فی ظلال سید قطب لمحات من حیاته و أعماله، دارالعلوم، قاهره، [بی تا].

10. أبی حنیفة النعمان، الفقه الأکبر، مکتبة الفرقان، الإمارات العربیة 1419ق - 1999 م.

11. اسامه بن لادن، الأرشیف الجامع لکلمات و خطابات إمام المجاهدین، برگرفته از سایت توحید و جهاد، 2006م.

12. الألبانی، ناصرالدین، التوسل أنواعه و أحکامه، محقق: محمد عید العباسی، مکتبة المعارف، ریاض 1421 ق.

13. ، موسوعه البانی، مرکز النعمان للبحوث و الدراسات الإسلامیه، یمن 2010م.

14. بن باز، عبدالعزیز، مجموع فتاوی، گردآورنده: محمد بن سعد الشویعر، موقع الرئاسة العامة للبحوث العلمیة و الإفتاء به نشانی http://www.alifta.com.

15. جوزیة، ابن قیم، مدارج السالکین بین منازل، محقق: محمد المعتصم بالله البغدادی، دار الکتاب العربی- بیروت، 1996م.

16. ، معالم فی الطریق، الاتحاد الاسلامی العالمی، قاهره، [بی تا].

17. ، مختصر الصواعق المرسلة، محقق: سید ابراهیم، دارالحدیث، قاهرة 2001م.

18. ، الطرق الحکمیة فی السیاسة، دار عالم الفوائد، مکة المکرمة 1428ق.

19. حامد، محمد عبدالحکیم، ائمة التکفیر (ظاهرة التکفیر فی العصر الحاضر...)، دارفاروق، قاهره، 2006.

20. حنفی، ابن ابی العز، شرح العقیدة الطحاویة، چاپ چهارم: المکتب الاسلامی، بیروت 1391.

21. راغب اصفهانی حسین محمد، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، الدار الشامیة- دمشق بیروت 1412ق.

22. الرحیلی، ابراهیم بن عامر، التکفیر و الضوابطه، دارامام احمد، 2008م، [بی جا].

23. زینی دحلان، الدررالسنیه فی الرد علی الوهابیه، دارالشفقه، استانبول 1976م.

24. سبحانی، جعفر، الایمان و الکفر فی الکتاب والسنه، موسسه امام صادق، قم، 1385.

25. سید قطب، مبانی تفکر اسلامی، ترجمه حسن زاده، احسان، تهران 1387.

26. ظواهری، ایمن، اعزاز رایة الاسلام، موسسه السحاب للانتاج العالمی، برگرفته از سایت توحید و جهاد، [بی تا].

27. عابدی، احمد، توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت، مشعر، قم 1390.

28. عبدالعزیز بن محمّد بن علی آل عبد اللطیف، دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمّد بن عبدالوهّاب، چاپ: اول دارالوطن، الریاض 1412 ق.

29. عثیمین، محمد بن صالح، مجموع فتاوی و رسائل، دار الوطن- دارالثریا 1413ق.

30. عزام، عبدالله، العقیدة و أثرها فی بناء الجیل، نشر شهید عزام الإعلامی، پاکستان، [بی تا]، برگرفته از سایت www.tawhed.ws.

31. علماء نجد، الدررالسنیة فی الأجوبة النجدیة، محقق: عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، 1417ق/ 1996م.

32. علوی، سید مجتبی، فرهنگ لغات کامل در قرآن، قم، چاپ اول: سلمان فارسی، 1365.

33. علی زاده موسوی، سید مهدی، سلفی گری و وهابیت، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معاونت فرهنگی و تبلیغی، آوای منجی، قم 1391.

34. علی محمد، التکفیر، مفهومه و اسبابه اثر زمل العطیف، مکتبه الرشد، الریاض 1430 ق.

35. الغزالی، أبو حامد محمد بن محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، دار الکتب العلمیة، بیروت 1424ق.

36. فوزان، صالح، التوحید، چاپ چهارم: وزارت اوقاف و ارشاد اسلامی، عربستان 1423ق.

37. قرطبی، ابن حزم الأندلسی، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، مکتبة الخانجی، قاهرة، [بی تا].

38. مجلة المجتمع، الکویتیه، عدد 565، جمادی الآخر 1402 ق.

39. محمد بن عبدالوهاب، مجموعة رسائل فی التوحید و الإیمان، مطابع الریاض، [بی تا].

40. محمود، علی عبدالحلیم، السلفیة و دعوة شیخ محمد بن عبدالوهاب، نشر عکاظ 1401ق.

41. المسند، محمد بن عبدالعزیز بن عبدالله، فتنه التکفیر، دارالوطن، 2004 م.

42.ــــ ، فرسان تحت رایة النبی، چاپ دوم: [بی نا، بی تا]، برگرفته از سایت www.tawhed.ws.

43. ، فتاوی إسلامیة لأصحاب الفضیلة العلماء، دارالوطن، الریاض، 1413ق.

44. مودودی، ابوالاعلی، اصطلاحات چهارگانه در قرآن، نشر احسان، تهران 1389.

45. ندوی، ابوالحسن، حدود خسارت جهان و انحاط مسلمین، مصطفی زمانی، قم، پیام اسلام، 1369.

46. نقد و بررسی اندیشه تکفیر، احسان، تهران 1391.

47. یونس شوقی یاووز، دائرة المعارف اسلام، وقف سازمان دیانت ترکیه، تکفیر،

  • کیوان گیتی نژاد
  • ۰
  • ۰


نتیجه تصویری برای سفیانی کیست
نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

همانگونه که قبلا قول داده بودیم ، با کسب رخصت از اساتید محترم و همچنین آقای . . . پرده از راز بزرگی

برمیداریم که افشای آن به صورت گسترده ضربه ی مهلکی بر تارک جهان ظلم خواهد زد و قدرت روایات مستند

شیعی را به رخ جهانیان خواهد کشید که سوا از اثبات نزدیکی ظهور ، دنیا را به بهت و حیرت فرو می برد که

چگونه محدثان شیعی ما بیش از هزار و چهارصد سال پیش به این دقت و ظرافت خبر از آمدن و خروج شخصی

می کنند که با روایات به طور قریب به صد در صد مطابقت دارد . ( الله اکبر )

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

سفیانی زنده است !!!!


مقدمه :

سفیانی کیست و چه رابطه ای با ظهور امام زمان (عج) دارد ؟

مهم ترین، مشهورترین و در عین حال مشکل ترین نشانه ای که برای ظهور مهدی علیه السلام

به طور گسترده در منابع قدیم و جدید بیان می شود ظهور سفیان است.

عبدالملک بن اعین گوید: نزد امام باقر علیه السلام سخن از قائم به میان آمد. من گفتم امیدوارم که (ظهور)

او نزدیک باشد و سفیانی در کار نباشد. امام فرمود: نه، به خدا قسم او حتمی است و چاره ای از آمدن او نیست.

در روایات شیعه، سفیانی غالبا همراه چند علامت مشهور: نداء، نفس زکیه، فرو رفتن سرزمین بیداء یاد شده است .

معلی بن خنیس از امام صادق علیه السلام روایت می کند که موضوع سفیانی حتمی است و خروج او در ماه رجب خواهد بود.

در نقل محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام آمده است:... بر شما بشارت باد به آن چه می خواهید. آیا نمی خواهید

دشمنانتان در راه معصیت با یک دیگر بجنگند و به خاطر دنیا برخی، برخی دیگر را بکشند و شما در خانه هایتان در

امان باشید؟ سفیانی برای دشمنان شما کافی است و آن از نشانه هاست...

فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین در چه زمانی رخ می‌دهد؟
این واقعه ـ خسف ـ چند روز پس از ظهور صورت می‌گیرد و معجزة بزرگی است که امدادی الهی برای قیام مهدی(ع) است

و با این رخداد مردم به صراحت به عدالتِ دعوت او (ع) و حقانیت قیامش ایمان می‌آورند.

صفات و ویژگی های سفیانی

سفیانی مردی است که از قبیله بنی صخر خروج می کند. او مردی است چهار شانه که چهره ای بسان وحوش دارد

و دارای سری بزرگ است و در چهره اش آثار آبله وجود دارد. آنگاه که او را بینی پنداری که نابیناست. نامش عثمان و نام پدرش عنبسه است.

البته لازم به ذکر است روایاتی که این نام را(عثمان بن عنبسه)برای سفیانی ذکر کرده اند بدون استثنا همگی ضعیف

هستند واین نام در هیچ حدیثی که سند معتبر داشته باشد نیامده واحتمال می رود که این نام جعلی باشد بخصوص اینکه حدیثی وجود دارد بدین مضمون :

در کتاب  کمال الدین از عبد الله بن منصور نقل شده است که از ابا عبدالله(ع) در مورد نام سفیانی سوال کردم، ایشان فرمودند:

(با اسم او چکار داری؟ آنگاه که گنجهای مناطق پنجگانه شام «دمشق،حمص،فلسطین،اردن و قنسرین»را بدست آورد، منتظر فرج باشید)

 

از روایاتی که به بیان صفات او پرداخته اند روایتی است که در کتاب کمال الدین (ص610) آمده است که امام صادق(ع) فرمودند:

(اگر سفیانی را ببینی او پلید ترین مردمان است,بور و سرخ آبی است. می گوید:«پروردگارا,ابتدا انتقام سپس

اتش جهنم پروردگارا, پروردگارا, پروردگارا,سپس برای اتش جهنم» پلیدی او به اندازه ای است که یکی از

همسرانش که از او فرزند نیز دارد را از ترس اینکه رازش فاش نشود زنده به گور می کند)

***مانند روایت بالا در کتاب الغیبه نعمانی (ص 253) نیز آمده است***

در روایتی آمده است که منظور از "بور و سرخ آبی بودن سفیانی" آن است که او مردی است با چهره ای سرخ , دارای مو های طلایی و چشمان آبی رنگ.

وی دارای صورتی سرخ، پوستی سفید و چشمانی زاغ می‌باشد. او از شهرهای روم (شاید مراد اروپای فعلی باشد) بپا می‌خیزد و بر گردن صلیب دارد.

شاید او مسیحی یا مسلمان منحرفی باشد که دشمنی امیرالمؤمنین(ع) را به دل دارد.

 نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

خروج سفیانی

خروج او با پرچمی سرخ خواهد بود که امیر و فرمانده آن هم مردی از قبیله کلب است. در کتاب «الغیبه»نعمانی آمده است:

(مساله سفیانی از امور حتمی است،او در ماه رجب خروج میکند و زمان خروجش از ابتدا تا انتها 15 ماه به درازا می کشد.

او 6 ماه را به جنگ می پردازد. آنگاه که بر مناطق پنجگانه تسلط یابد 9 ماه حکومت می کند و حتی یک روز هم بیشتر زمان حکمرانی او نیست.)

در روایات از جمله روایتی که در صفحه 187 کتاب الغیبه نعمانی آمده است ذکر شده که:

(اولین سرزمینی که ویران می شود سرزمین شام است. شامیان در ان زمان زیر سه پرچم مختلف و متنازع با هم به

جنگ و درگیری می پپردازند:پرچم ابقع،پرچم اصهب و پرچم سفیانی. سفیانی و ابقع به هم می رسند و نبرد می کنند.

سفیانی او و همراهانش را به قتل می رساند. سفیانی اصهب را نیز به قتل می رساند،آنگاه قصد و هدفی جز روی آوردن

به سوی عراق ندارد. سپاهیان او از قرقیسا می گذرند و در آن نقطه به جنگ می پردازند. در آن مکان صدهزار نفر

از سرکشان و ستمگران کشته میشوند و سفیانی سپاهی را هم به کوفه گسیل میکند...)

 

در اینجا خالی از لطف نیست اگر این نوشته را با حدیثی از شیخ طوسی که در کتاب امالی آمده و

شیخ صدوق آن را در معانی الاخبار خود آورده به پایان ببریم:

(ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد خداوند با هم به دشمنی و ستیز پرداختیم. ما خداوند
را تصدیق کردیم و گفتیم راست و درست گفت، اما آنها خدا را تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول الله(ص)
به جنگ پرداخت و معاویه با علی بن ابی طالب(ع) و یزید با حسین بن علی(ع) و سفیانی با قائم علیه السلام به نبرد خواهد پرداخت.  )



و اما سوالاتی که دنیا را تکان خواهد داد :

آیا شخصی از خاندان ابوسفیان در مسند قدرت هست  که دارای ویژگی های باطنی که احتمال مسیحی بودن او باشد

و کینه ای عجیب نسبت به علی ابن ابیطالب و شیعیان او داشته باشد و انسانی خشن و بی رحم باشد ؟؟؟

و دارای ویژگی های ظاهری باشد اعم از مردی چهارشانه با پوستی سفید و چهره ای سرخ و چشمانی زاغ به

رنگ آبی و سری بزرگ که چهره ای بسان وحوش داشته باشد .

آیا زلزله ای در سوریه اتفاق می افتد ؟

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست


اگر اطراف خود را بیشتر جستجو کنیم به موجود خونخواری برخواهیم خورد از پادشاهان یکی از کشورهای

به اصطلاح اسلامی که از نوادگان ابوسفیان (لعنت الله علیه ) می باشد که مادرش مسیحی است !!! آری جد او

شریف حسین از عربستان هست و از آل ابوسفیان . . . و مادرش یک زن انگلیسی میباشد و رابطه ی او با پاپ بسیار گرم و صمیمانه است . . .

و کینه ی عجیبی نسبت به شیعیان علی ابن ابیطالب (ع) دارد به گونه ای که وی مسئله هلال شیعی را مطرح کرد .

به طرز دهشتناکی کماندوهایی را تحت آموزش اسراییل تعلیم میدهد که بیش از دو هزار نفر از آنها را روانه ی یمن

کرد برای سرکوب شیعیان حسنی یمن که در روایات انقلاب آنها یکی از علائم ظهور امام عصر (عج) می باشد . . .

خود آن شخص  هم مقام نظامی دارد و تحصیل کرده دانشگاه افسری انگلستان می باشد. . .

از همه جالبتر اینکه بدانید آمریکا اعلام کرد که ما طرح خاورمیانه جدید را با محوریت کشور تحت

حاکمیت آن شخص به زودی شروع خواهیم کرد . . . 

آری سفیانی زنده است و لشکری را به نام ارتش شکست ناپذیر تدارک دیده است و چندین سال است

که تحت آموزش کارشناسان آمریکایی و اسراییلی تعلیم میبینند و تا بن دندان مصلح شده اند . . . 


مقدمه ی خروج او و تصرف شام ( سوریه ) نیز مهیا است . . . همانند تصرف هاییتی توسط نظامیان آمریکایی . . .

آری روایات خبر از ویرانی شام و زلزله ای دهشتناک در آن نقطه از زمین میدهند که پس از آن توسط سفیانی تصرف خواهد گردید . . . 


نتیجه تصویری برای سفیانی کیست 


* از علامات نزدیکی ظهور ، زلزله ای بزرگ در شام و خسف خرشنا

* خسف بیدا

* خسف بصره

* خسف بغداد و خرابی ری

* بررسی امکان وقایع فوق به لحاظ زمین شناسی

* آیا تا کنون زلزله ای شدید در این منطقه واقع شده ؟

بنا بر روایات سفیانی بعد از زلزله ای مهیب در سوریه که صد هزار کشته خواهد داشت ، خروج کرده و

با استفاده از نابسامانی اوضاع ،سوریه را اشغال خواهد کرد ، دقیقاً مانند چیزی که در مورد هائیتی رخ داد و

بعد از زلزله توسط آمریکا اشغال شد. متخصصین زمین شناسی و برخی از پیشگویان این زلزله ویرانگر را قریب الوقوع دانسته اند.


در روایات متعددی از معصومین آمده است که ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
در سالی پر از زلزله و سرما اتفاق می افتد . از مهمترین این زلزله ها ، زلزله شدید در
شام، زلزله ری ( تهران)، خسف زوراء ( بغداد) ، خسف بیداء ( منطقه ای بین مکه و
مدینه که هلاکت سپاه سفیانی در آن است) و خسف بصره، خسف خرشنا یا ( حرستا)
یا جابیه در شام. و در روایات متعددی آمده در سال ظهور سه خسف اتفاق می افتد : خسف
در مشرق ، خسف در مغرب و خسف در شبه جزیره .

امام محمدباقر(ع) در حدیثی شرایط موجود قبل از شروع دوران طلایی زندگی بشر را اینگونه

توصیف کرده اند: "حضرت قائم(ع) قیام نمی کنند مگر آنکه ترس همه را فرا گرفته باشد، زلزله

ها زیاد شده باشد، فتنه ها و بلاها دامن مردم را گرفته باشد، و طاعون همه را مبتلا کند." )الغیبه نعمانی، ص 235)

 

مرحوم خراسانی درکتاب مهدی منتظر(عجـّـل الله تعالی فرجه الشّریف ) گوید: درآن سال

[سال ظهور] زلزله بسیار باشد و از جمله زلزله بزرگی در شام ... وقوع این حادثه بعد از ورود بیرقهای زرد به مصر خواهد بود .

 

اهمیت زلزله شام به جهت مقارن بودن آن با ظهور سفیانی از شام است و یکی

ازعلائمی است که می تواند به شناخت شخصیت سفیانی و زمان قیام او کمک

کند. و اهمیت خسف بیداء به لحاظ ذکر آن به عنوان یکی از علائم حتمی ظهور قائم

و بشارت نابودی سفیانی به دست مولا مهدی (عج) می باشد.

 

در این مقاله ابتدا به احادیث و روایات مربوطه و سپس به بررسی امکان زلزله شام و خسف بیداء و خرشنا و بصره و بغداد می پردازیم .

 

1- از علامات نزدیکی ظهور ، زلزله ای بزرگ در شام و خسف خرشنا

 

(بسم الله الرحمن الرحیم)


http://jc313.ir/upload/ax/jc313.ir.png


فعالیت تبلیغی :

در اینجا حدیثی از کتاب روزگار رهایی می آوریم:

 

" چون دو لشکر در شام درگیر شوند ، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر می شود و آن زلزله

شام است که بیش از صد هزار نفر در شام هلاک می شود. این حادثه برای مؤمنان رحمت

و برای کافران نقمت است. چون این حادثه روی دهد، منتظر پرچمهای زرد و سپاهیان سبکبال

یابو سواری باشید که از سوی مغرب می آیند و وارد شام می شوند وآن به هنگام مرگ سرخ واضطراب برزگ است.

هنگامی که این مرگ و میر و اضطراب شدید واقع شود منتظر خسف یکی از آبادی های

شام به نام خرشنا باشید هنگامی که خرشنا خسف شود منتظر خروج سفیانی ...   (حدیث ادامه دارد)

 

در کتاب سیمای حضرت مهدی (علیه السّـلام) در قرآن ، سلسله حوادث بدین صورت آمده است :

1- اختلاف فرزندان فلان 2- منادیی که از سوی آسمان ندا کند  3- صدای فتح از جانب دمشق

4- خسف جابیه  5- فرو ریختن بخشی از سمت راست مسجد دمشق  6- شورش

گروهی از ترک ها  7- آشفته شد ن اوضاع روم 8- فرود آمد ن برادران ترک در جزیره

( در شمال سوریه)9- منزل گرفتن روم در رمله (درفلسطین) .

 

 ای جابر پس آن همان سال است که اختلاف بسیاری در هر زمین از ناحیه مغرب [یاغرب] پ

دید خواهد آمد و نخستین سرزمینی که خراب می شود شام است. در آن هنگام

بر سه پرچم اختلاف خواهند نمود.  پرچمی سرخ وسفید و پرچمی سیاه و سفید و پرچم سفیانی .

 

* خرشنا یا حرستا یا جایبه هر سه اشاره به مکانی در سوریه (شام) می باشد.

 

2- خسف بیدا

 

در یک سال قبل از ظهور سه موضو ع کاملاً آشکار, پدیدار خواهد شد :

 الف- مناطق مختلفی در سراسر شرق و غرب دنیا خسف شده و به زمین فرو می رود که مهمترین آن ها خسف بیدا است که جزء علائم حتمی می باشد.

 

 در کتاب ”سیمای حضرت مهدی [علیه السـّـلام ] در قرآن “ ذیل آیه 47 سوره مبارکه نساء در حدیثی طولانی آمده است:

 ” و فرمانده لشکریان سفیانی در بیابان بیدا فرود می آید سپس منادی از آسمان بانگ می زند

: ای بیدا ،این قوم را نابود کن که زمین بیدا آن ها را به کام خود فرو می کشد و

جز سه تن کسی از  آن ها جان سالم به در نبرد. خداوند صورت های آن سه را به پشت

بر می گرداند و آنان از قبیله کلب می باشند و در باره آن ها این آیه نازل شده : ای کسانی

که کتاب آسمانی به آن ها عطا شده،به آنچه نازل کردیم – که آنچه را نزد خود دارید تصدیق می کند

- ایمان آورید. پیش از آنکه صورت هایی را تغییر دهیم و آن ها را به پشت برگردانیم ... تا آخر آیه٭

 

در همین کتاب ذیل آیه 148 سوره بقره در حدیثی تأویل آیه 51 سوره سبأ را مربوط به خسف

بیدا می داند: اگر ببینی هنگامی که وحشت زده می شوند و از دست نمی روند بلکه از

مکان نزدیکی گرفته می شوند. ٭توضیح اینکه : سرزمین بیدا بین مکـّه و مدینه قرار دارد

و از لشکر سفیانی جز دو یا سه نفر باقی نمی ماند. یکی از  آن ها برای بشارت به سوی

مکـّه حرکت می کند و حضرت [علیه السـّـلام ] را مژد گانی می دهد و دیگری به سوی سفیانی

باز می گردد و او را انذار داده، از عاقبت شومش می ترساند.

 

در احادیث آمده  تعداد سپاهیان خسف شده سفیانی در این مکان هفتاد هزار نفر است.


 نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

در این نقشه مکان کعبه مشرفه و محل صحرای بیداء مشخص شده است و این نقطه که در روایات محل

خسف و نابودی سپاهیان سفیانی است کاملا با داده های زمین شناسی و نقشه های تکتونیکی منطقه پ

که احتمال وقوع زلزله را مشخص می کند منطبق است. در ادامه مقاله به بررسی امکان خسف این نقاط می پردازیم.

 

 

مکان خسف بیداء و فاصله آن با مکه مکرمه و جده

 

 

 

 

در این نقشه مکان خسف با دایره قرمز نشان داده شده و طبق حدیثی که در کتاب "

التذکرة للأیام المنتظرة للمسلمین و الکفرة من الکتاب والسنة المطهرة" ذکر

شده، پیامبر (ص) در باره خسف سپاهیان سفیانی در بیداء فرمودند که سپاه سفیانی

در بیدا در امتداد "ذوالحلیفه " از جانب مدینه خسف خواهند شد و در روایت گفته شده ایشان

با انگشت به دریای احمر اشاره فرمودند . این مکان در تصاویر ماهواره ای گوگل قابل رویت است.

 

3- خسف بصره

 

یکی دیگر از مکانهای دیگر که به خسف آن در احادیث اشاره شده ، بصره می باشد.

الف - پیامبر اکرم (صلـّی الله علیه وآله) خطاب به جعفر طیّار فرمودند: « بصره توسط یکی

از فرزندان تو ویران می شود که زنجی ها از او پیروی می کنند. »

 

ب- « ... گویی با چشم خود [ امیرالمؤمنین ( علیه السـّـلام) ] می بینم که شهر شما را

آب فراگرفته است . از ساختمانهای شهر جز گنبد مسجد تان دیده نمی شود که همانند

سینه ی مرغی در اقیانوس بیکران شناور به نظر می رسد. هنگامی که دیدند کوخهای بصره

تبدیل به کاخ شده و باغهای اطراف آن تبدیل به قصر شده ، بدانند که عمر بصره به پایان رسیده ،

دیگر بصره ای وجود نخواهد داشت . »

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

 

ج – « ای بصره ! وای بر تو از سپاهی که نه گرد بر انگیزد ونه احساس دارد ولی فتنه ای بر

پا کند که  خانه ها را ویران سازد،آبادی ها را بر خاک نشاند، ثروت ها را بر باد دهد و زنها را به اسارت سپارد . »

 

د -  « هنگامی که بصره ویران شود وامیر امیران بر خیزد . »

 

ه - « سپس بصره خسف می شود و ویران می گردد و وحشت بسیار شدیدی برسراسر

عراق حکمفرما میشود که احدی آسایش وآرامش نمی یابد ... »

 

ـــ‌  مؤلـّف عصر ظهور ضمن بررسی چند خطبه از نهج البلاغه گوید: بصره از جمله شهر های

مؤ تفکه (زیر و رو شده ) است که در قرآن مجید آمده است ... سه مرحله زیر و رو شده و مرحله  

چهارم هنوز واقع نشده است .

 

 4- خسف بغداد و خرابی ری

 

از دیگر علامات نزدیکی ظهور خسف بغداد و خرابی ری یا تهران می باشد که در دو روایت از آن یاد شده.

"المفید" بسنده عن الصادق«ع»و ذکر بعض علامات المهدی الى ان قال و خسف ببغداد

و خسف ببلد البصرة و دماء تسفک بها و خراب دورها و فناء یقع فی اهلها و شمول اهل العراق خوف لا یکون لهم معه قرار.

 

المفید با ذکر سند از امام صادق علیه السلام نقل می کند که بعضی از علامات ظهور

مهدی فرورفتن بغداد و بصره و خونریزی در آن و نابودی اهل آن و فرا گرفتن ترس اهل

عراق را که از آن خوف قرار نداشته باشند.


 تصویر مرتبط

و خرابی الری

 

" النعمانی " بسنده عن کعب الأحبار قال و خراب الزوراء و هی الری و خسف المزورة

و هی بغداد (المشهور أن بغداد تسمى الزوراء و قد جعله فی الخبر اسما للری و سمى بغداد المزورة ) . - الحدیث - .

 

نعمانی با سندی از کعب الاحبار نقل می کند که خراب زورا که همان ری است و خسف  مزوره که بغداد است .

 

در هر دو حدیث به خرابی ری و فرو رفتن بغداد و بصره اشاره شده است.

 

* بررسی امکان وقایع فوق به لحاظ زمین شناسی

* آیا تا کنون زلزله ای شدید در این منطقه واقع شده ؟

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

 

سرنوشت قوم لوط در قرآن مجید آمده و عذاب آنها نیز فرو رفتن در زمین در اثر

زلزله شدیدی بوده که در منطقه موسوم بحر لوط  اتفاق افتاده و بر اثر آن شهرهای

" سدوم" و " گومور" واقع در کناره بحر لوط بطور کامل محو شده اند، بحر لوط همان

دریاچه "بحر المیت" است که در مرز بین اردن و فلسطین اشغالی واقع شده و به لحاظ

زمین شناسی دقیقا حد فاصل صفحه عربی با صفحه آفریقا می باشد که در امتداد

یکدیگر حرکت می کنند  و حتی باستان شناسان غربی توانسته اند بر اساس احادیث

و روایات موجود در کتب آسمانی ، از قعر این دریاچه اجساد زنان و زیور آلات آنان و

برخی جامهای شراب را استخراج نمایند که دلیلی بر صدق گفتار کتب آسمانی

و بویژه قرآن کریم است که سرنوشت این قوم و عذاب آنها در آن ذکر شده است.

قابل ذکر است که هر چند بحر المیت امروزه قطب توریستی اردن بوده و هتلهای زیادی

در اطراف آن ساخته شده و به دلیل خواص ویژه آب این دریاچه پذیرای توریستهای فراوانی

از همه نقاط جهان می باشد، اما با این حال مردم بومی این منطقه همچنان به چشم منطقه

نفرین شده که عذاب الهی بر آن نازل شده نگاه می کنند و کمتر در این منطقه تردد و

توقف می کنند و می گویند هر گاه از این منطقه عبور می کنید سرنوشت قوم لوط را بیاد آورده

و از خداوند تقاضای توبه و بخشش گناهان نموده و به سرعت از آنجا دور شوید. در سمت

غربی بحر المیت سرزمینهای اشغالی قرار دارد.

 

برای درک بهتر مطلب و علت زلزله های متعددی که در روایات آمده است و چگونگی

وقوع آنها و ربط آنها با یکدیگر به مطالب جالبی برخوردم که ذکر آنها می تواند کمک

بزرگی به درک احادیث زمان ظهور و سلسله حوادثی که در زمان ظهور در این منطقه اتفاق می افتد بنماید .

 

بر اساس اطلاعات علمی موجود در سایتهای لرزه نگاری ایرانی و بین المللی ،در

سالهای اخیر زلزله هایی که در سراسر جهان اتفاق افتاده به لحاظ تعداد و قدرت ،منحنی

رو با بالا را نشان می دهد .یعنی هم به لحاظ تعداد زلزله ها و هم به لحاظ زلزله ها ی شدید

و این نشان می دهد که در یک برهه زمانی قرار داریم که بیش از هر وقت دیگری شاهد زلزله

های شدید خواهد بود و این با احادیث زمان ظهور مطابقت دارد. 

 

برای مثال به جدول زلزله های ایران در دهه های اخیر توجه کنیم: تعدا زلزله های ثبت

شده در ایران در دهه بین 2000 تا 2010   معادل 7462 زلزله بوده و در دهه 1990 تا 2000 

تعدا زلزله ها 2686 مورد و در دهه 1980 تا 1990 تعداد زلزله های ثبت شده  1742 مورد بوده است.

 

برای اطلاع بیشتر به سایت پژوهشگاه زلزله شناسی و مهندسی زلزله مراجعه فرمایید:

 

همچنین برای اطلاع از زلزله های جهان در سال 2010 و سالهای قبل نیز به این سایت مراجعه کنید:

 نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

بررسی سایتهای فوق نشان می دهد در سطح جهانی هم  شدت زلزله ها در سالهای

اخیر بیشتر شده بطوریکه در دو ماه اول سال جاری میلادی 14 زلزله نسبتا قوی در جهان

اتفاق افتاده که از این تعداد 7 زلزله با قدرت بیش از 6.5 درجه در مقیاس ریشتر بوده و از

جمله زلزله هائیتی و شیلی است که تلفات و خرابی زیادی در بر داشته است .

نیز زلزله هایی در اقیانوس آرام  و سایر مناطق  رخ داده که به لحاظ اینکه تلفاتی

در بر نداشته زیاد مورد توجه قرار نگرفته.

 

اما موضوع سخن ما ، زلزله هایی است که در منطقه شام و ایران و شبه


جزیره اتفاق خواهد افتاد و روایاتی در باره سال پر زلزله ای که ظهور در آن اتفاق می افتد.

 نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

از سال 2007 تعداد زیادی از کارشناسان زلزله شناسی در منطقه عربی ،


پیش بینی نموده اند که زلزله شدیدی در این منطقه به زودی اتفاق خواهد افتاد.


آخرین اخباری که در این رابطه منتشر شده مربوط به کارشناس سوری ،

دکتر "محمد ابراهیم" است که مدیر مرکز تحقیقاتی تحلیل معلومات حاصل از

لرزشهای زمین در سوریه است. وی معتقد است بر اساس لرزشهای ثبت شده در ماههای

اخیر پیش بینی می شود در آینده ای نزدیک زلزله ای با قدرت 7.3 درجه در سوریه اتفاق بیفتد

 نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

رژیم صهیونیستی نیز به نوبه خود در اواخر سال گذشته پیش بینی نموده بود که

زلزله ای شدید شمال فلسطین اشغالی و جنوب لبنان را خواهد لرزاند ، منشاء این

زلزله هر چه باشد خواه طبیعی و خواه مصنوعی و در اثر انفجار مواد منفجره  در لایه های

زیرین زمین و یا آزمایشهای هسته ای در زیر آب ، می تواند نتایج وخیمی را برای منطقه

داشته باشد. رژیم صهیونیستی برای این موضوع مانورهای شهری متعددی را برگزار نموده

و قبرهای بزرگی را برای دفن دسته جمعی آماده نموده است و همچنین

مجوز دفن جمعی را از خاخامها اخذ نموده است.

 

از سویی دیگر جلال الدبیک ، کارشناس زلزله شناسی فلسطینی هم در

مصاحبه ای با شبکه الجزیره ضمن بررسی صفحات تکتونیکی عربی و آفریقایی

و ایران به نتایج مشابهی رسیده است.

 

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

وی معتقد است بر اساس وضعیت صفحات تکتونیکی مناطق مجاور "حفره انهدام" که


شامل فلسطین ، اردن، سوریه و لبنان می شود نشان می دهد که اگر مرکز زلزله های


رخ داده در وسط و جنوب بحر المیت باشد شدت آنها بین 6 و 6.5 درجه بوده که در رده بندی معتدل


و نسبتا قوی قرار می گیرند و این زلزله ها بطور متوسط هر 80 تا 90 سال یکبار اتفاق می افتد


و اخرین زلزله از این نوع در سال 1927 بوده که احتمال وقوع مجدد آن می رود . و اگر مرکز


زلزله در شمال دریاچه طبریه یعنی منطقه واقع در سوریه و جنوب لبنان و شمال


فلسطین باشد دارای قدرت بالای 7 ریشتر بوده و این نوع زلزله ها بطور متوسط هر


250 سال یکبار اتفاق می افتد و آخرین زلزله ویرانگر از این نوع در سال 1759 بوده است.

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست


یعنی در هر صورت ما با زلزله ای شدید یا نسبتا شدید در این منطقه مواجه هستیم که


هر لحظه احتمال وقوع آن می رود و حداکثر ظرف یکی دو سال آینده اتفاق خواهد افتاد (و الله اعلم)

 

در بررسی صفحات  تکتونیک صفحه ای ، مشاهده موقعیت صفحه عربی و تماس


آن با صفحه آفریقا و ترکیه و ایران و جهت حرکت آن این موضوع را بیشتر روشن می کند.

 

این نقشه موقعیت صفحه عربی را با صفحه افریقا و ایران و هند نشان می دهد .

 

 

این نقشه نحوه و جهت حرکت صفحه عربی را که رو به شمال است  مشخص می نماید.

 

 

این نقشه حدود صفحه عربی و انطباق آن با نقشه جغرافیایی کشورهای منطقه را نشان می دهد.


از جنوب به شمال : بیداء ، خرشنا یا جابیه ، بغداد، بصره و نیز ری ( تهران) که خراب شدن آن بر اثر


زلزله آن پیش بینی شده است. اگر دقت کنید در روایات به خراب ری و نه خسف آن اشاره شده 

که با توجه به نقشه می بینیم منطقی و توجیه پذیر است. با تطبیق این نقشه و نقشه حرکت

صفحه عربی می توان مکانهایی را که وقوع زلزله در آنها در روایات پیش بینی شده تشخیص داد.

 

 خط گسل صفحه عربی که از جنوب به شمال 6500 کیلومتر امتداد دارد از سمت چپ از

خلیج عدن شروع شده و به سمت شمال تا خلیج عقبه و سپس با عبور از بحر المیت و مرز

اردن و فلسطین اشغالی به طرف شمال به سمت لبنان و سوریه و سپس به ترکیه می رسد

و در این خط که محل تلاقی با صفحه آفریقا و ترکیه می باشد زلزله های شدیدی رخ داده است

. امتداد صفحه عربی  باعبور از دریاچه ویکتوریا با یک منحنی به سمت شمال عراق به

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست


سپس به سمت جنوب از کردستان و نزدیکی بغداد عبور و با گذر از نزدیکی بصره و شهرهای


حاشیه غرب و جنوب غربی ایران  در حاشیه جنوبی خلیج فارس کلیه شهرهای جنوب را در

بر گرفته است. حرکت این صفحه در سال حدود 4.6 سانتی متر به طرف شمال است که بطور

متوسط هر هشتاد سال یکبار زلزله ای با درجه متوسط و قوی و هر 250 سال زلزله ای شدید

را در محل تقاطع این خط با صفحه افریقا در سمت چپ صفحه ایجاد می نماید.

 

تحلیل داده های زمین شناسی ثابت می کند که خط گسل بحر المیت که از اردن ،

فلسطین ،سوریه و لبنان عبور می کند در دوره های زمانی معینی فعال شده و

زلزله های با قدرت بالای 7 درجه در  آن اتفاق افتاده است این فعالیتها در سالهای

( 1157-1202) و ( 1404-1407) و ( 1759-1976) میلادی بوده است و به عبارت دیگر

زلزله های شدید در این منطقه بشکل دوره ای و در دوره های زمانی بین 200 تا 350

سال رخ داده است. همچنین در سوریه در طی 25 سال یعنی از سال 1975 تا

سال 2000 میلادی 20 زلزله با درجه بین 5 و 6.6 رخ داده است. 

 

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

طبق روایات متعدد مربوط به عصر ظهور ، زلزله های شدیدی در محل تلاقی

این صفحه با صفحه آفریقا در غرب و صفحه ترکیه در شمال و ایران در شرق به وجود

می آید که موجب خرابی برخی نقاط و فرو رفتن یا خسف نقاطی دیگر می گردد که با

توجه به موقعیت منطقه  بیداء در سعودی و  خرشنا یا جابیه در شام و نزدیکی دمشق

و نیز موقعیت بغداد و بصره که در نزدیکی لبه های صفحه تکتونیک عربی قرار گرفته اند

می توان گفت که پیش بینی زلزله و خسف در این نقاط هم به لحاظ علمی و زمین شناسی

و زلزله شناسی و هم به لحاظ تاریخی قابل توجیه است و دور از ذهن نیست اما زمان

وقوع آن را جز خدا کسی نمی داند.  

 

همچنین در روایات متعدد آمده است که هنگامی که زنا و فحشاء در جامعه ای رواج یابد

، عذاب زلزله بر آنها نازل می گردد و باید به این نکته هم اعتراف کرد که صرفنظر از توجیهات

علمی ،  زلزله عذابی است از جانب خداوند و احادیث زیادی در این رابطه نقل شده است.

 

تصویر مرتبط

از ابی عبدالله (ع) که فرمودند : اگر در زمین 4 امر انتشار پیدا کرد در مقابل 4 امر دیگر ظاهر میشود :

1: اگر زنا انتشار پیدا کرد زلزله های فراوانی رخ خواهد داد .

2: واگر زکات امام (ع) پرداخت نشود تمام حیوانات از بین میروند .

3: واگر حاکم ستمکاری حکم کند رحمت خدا بر مردم نازل نمیشود .

4: واگر ذمت و غیرت در مردم از بین برود ، مشرکین بر مسلمین غلبه خواهند کرد .

)

بحار

تصویر مرتبط

، ج‏76، ص


  • کیوان گیتی نژاد
  • ۰
  • ۰

سید یمانی کیست


سید یمانی کیست:

 

ولایت مطلقه فقیه

برخی روایات امامان معصوم علیهم السلام، به وقوع نهضتی اسلامی در آخرالزمان در یمن و قبل از ظهور امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده‌اند که هدف آن، یاری آن حضرت و زمینه سازی ظهور مبارک ایشان است. برخی روایت‌ها بیانگر آن است که پرچم یمانی، هدایت بخش‌ترین پرچم‌ها است تا آنجا که بر ضرورت پیوستن و دفاع از آن، بیش از پرچم شرقی ایرانی (به رهبری خراسانی) تأکید شده است.

قیام یمانی مقارن شورش سفیانی ـ اصلی‌ترین دشمن امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ـ در ماه رجب و قبل از ظهور و محل آن نیز صنعا توصیف شده است. این قیام در روایات دارای ویژگی‌هایی است که به بیان آن‌ها می‌پردازیم:

 اما مطلق سید علی حسینی خامنه ای س

از نشانه‌های حتمی ظهور

امام صادق علیه السلام در سخنی به حتمی بودن قیام یمانی قبل از ظهور امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده و فرموده است: قبل از قیام قائم، وقوع پنج علامت حتمی است: [خروج] یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشته شدن نفس زکیّه و فرو رفتن در بیداء.1

 

هم‌زمانی با سفیانی و خراسانی

در حدیثی از امام رضا علیه السلام حرکت یمانی هم‌زمان با شورش سفیانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز بیان شده است. حضرت فرموده است: خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز و ترتیب آن‌ها همچون رشته‌ی مهره‌ها پشت سر هم خواهد بود. سختی از هر سو پدید آید. وای بر کسی که با آن‌ها مخالفت و دشمنی کند.2

هدایت بخش‌ترین پرچم‌ها

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: در میان درفش‌ها (پرچم‌ها)، هدایت‌گرتر از درفش یمانی وجود ندارد؛ چون درفش حق است و شما را به سوی صاحبتان دعوت می‌کن.3

شکننده چشم سفیانی

ولایت مطلقه فقیه

امام صادق علیه السلام در حدیث دیگری ضمن اشاره به جایگاه قیام یمانی، از او به عنوان شکننده چشم سفیانی یاد کرده و فرموده است: سفیانی کجا خواهد بود؟ و حال آن که هنوز شکننده چشم او از صنعای یمن خروج نکرده است.4

 

جایز نبودن تخلف از او

ولایت مطلقه فقیه

امام صادق علیه السلام در ادامه سخن ارزشمند خود فرموده است: وقتی یمانی قیام می‌کند، فروش اسلحه به مردم حرام است. پس به سوی او بشتابید که درفش او درفش هدایت است. بر هیچ مسلمانی سرپیچی از او جایز نیست و اگر کسی چنین کند، اهل آتش است؛ زیرا او مردم را به حق دعوت می‌کند.5

 

پیرو امام علی علیه السلام

اما مطلق سید علی حسینی خامنه ای س

در روایتی آمده است: چون «طالب حق» خروج کرد، به امام صادق علیه السلام گفته شد: آیا امیدوارید این شخص یمانی باشد؟ حضرت فرمود: «خیر، یمانی پیرو علی است، در حالی که این شخص از آن حضرت بیزاری می‌جوید.6

 

ویژگی‌های قیام یمانی

زمان و محل آغاز قیام

ولایت مطلقه فقیه

در جمع بندی روایاتی که درباره یمانی سخن می‌گویند، دو دسته روایت در زمینه حرکت وی وجود دارد؛ به گونه‌ای که زمان مشترک آن، قبل از خروج سفیانی است. دست نخست این روایات، قیام وی را قبل از سفیانی می‌داند و دسته دوم، به قیام وی همراه با امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف تصریح دارد؛ چنان که در روایتی آمده است:... آن پرچم حقی است؛ زیرا به جانب صاحبتان فرا می‌خواند.7

در خصوص موقعیت جغرافیایی قیام یمانی به شهرهایی همچون: صنعا، عدن، کنده و منطقه ابین اشاره شده است.8 شاید منظور از نام‌های مختلف برای نقطه آغازین قیام، همانا تحدید پایتخت قیام باشد؛ چنانکه از ایران نیز با نام‌هایی همچون خراسان، قم، طالقان و... یاد شده است، اما بیشتر این روایات بر خراسان و قم متمرکز است.

 

رنگ و نشان پرچم یمانی

ولایت مطلقه فقیه

در روایات مربوط به حرکت‌های سیاسی ـ نظامی عصر ظهور، نشانه‌های رایات و پرچم‌های هر حرکت بیان شده است تا مؤمنان در برخورد با این قیام‌ها و رهبران آن‌ها دچار اشتباه نشوند و در آن شرایط بسیار حساس تشخیص صحیح لازم را بدهند. در خصوص پرچم نهضت یمانی نیز از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:

یمانی از یمن با پرچم‌های سفید خروج می‌کند».9 از امام علی علیه السلام نیز چنین نقل شده است: [سفیانی] لشکری را به مدینه می‌فرستد ... در آن هنگام، مهدی و سپیدنشان از مدینه به مکه می‌گریزند10 که منظور از سپیدنشان، همان یمانی است.

اهداف و مراحل قیام یمانی

ولایت مطلقه فقیه

قیام یمانی به چند مرحله قابل تقسیم است:

1. اعلام همبستگی و هم پیمانی نظامی با قیام خراسانی.

2. دعوت و فراخوان یمانی به سوی مذهب حقه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله:

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود: « هنگامی که یمانی قیام کرد، به سوی او برخیز و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که با او به مقابله برخیزد؛ زیرا هر کس چنان کند، از اهل دوزخ باشد؛ زیرا او به حق و راهی مستقیم فرا می‌خواند.11 منظور از دعوت به حق در سخنان اهل بیت علیهم السلام، دعوت به امامت است.

3. یاری رساندن به انقلاب امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف و فراخواندن به بیعت آن حضرت.

 

هم پیمانی یمانی و خراسانی

ولایت مطلقه فقیه

در روایات بیانگر قیام یمانی، به هم پیمان شدن او با خراسانی و یاری رساندن او در برابر دشمنانش، اشاره شده است؛ هم چنانکه در روایتی آمده است: و خداوند عزوجل برای او ـ یعنی امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ـ خراسان را می‌گشاید و اهل یمن از او اطاعت می‌کنند.12 در روایتی از امام علی علیه السلام درباره خصوصیات مشترک میان یمانی و خراسانی در جنگ دمشق و آزادسازی آن از سیطره سفیانی چنین آمده است: « و [سفیانی] به روش ستمکاران نخستین عمل می‌کند و خداوند از آسمان بر عملش خشم می‌گیرد، آنگاه جوانی را از مشرق که به اهل بیت پیامبر فرا می‌خواند، علیه او برمی انگیزاند. اینان اصحاب پرچم‌های سیاه هستند. خداوند به ایشان عزت اعطا و پیروزی را به رایشان نازل می‌فرماید؛ پس احدی با ایشان به نبرد نمی‌پردازد، مگر اینکه او را شکست می‌دهند و سپاه قحطانی [یمنی] به حرکت درمی آید... و جوان یمنی در پی نابود کردن حمّاز جزیره [سفیانی] است تا آنکه در دمشق فرود می‌آیند و آن را [در مدت زمانی] سریع‌تر از دریا فتح می‌کنند.13

پیوستن یمانی به امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف

ولایت مطلقه فقیه

یمانی، چند ماه پس از قیام و نهضت خود در یمن، سرانجام به سرزمین حجاز می‌رود و پس از آشکار شدن امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف در میان گروه اندک یاران خویش در مدینه، در کنار آن بزرگوار قرار می‌گیرد.

حرکت یمانی به همراه امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف از مدینه

ولایت مطلقه فقیه

پس از آنکه سفیانی، لشکر خود را برای دستگیری امام مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف به مدینه می‌فرستد، یمانی همراه با امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف به مکه می‌رود؛ چنانکه در روایت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز آمده است: سپاهی به مدینه فرستاده می‌شود. پس هر کس از آل محمد را که توانستند، می‌گیرند و مردان و زنان از بنی‌هاشم کشته می‌شوند. در آن هنگام، مهدی و سپیدنشان از مدینه به مکه می‌گریزند. پس گروهی در جستجوی آن دو فرستاده می‌شوند، در حالی که آن دو به حرم خدا و امنیت او رسیده‌اند.14

 

فرجام قیام یمانی

اما مطلق سید علی حسینی خامنه ای س

در خصوص فرجام قیام یمانی موعود که از او با صفت منصور یاد شده، در روایاتی از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: سفیانی با هر کسی که با او درگیر شود، چیره می‌شود، مگر یمانی. ... سپس یمانی را هدف قرار می‌دهد. پس یمانی برای دفع شر او به پا می‌خیزد و سفیانی در پی جنگ‌های فراوان و درگیری‌های سخت شکست می‌خورد و یمانی او را دنبال می‌کند. در نتیجه، جنگ‌ها و شکست های سفیانی زیاد می‌شود. پس یمانی، سفیانی و پسرش را کنار رود «لوّ» در میان اسیران می‌یابد و آن دو را تکه تکه می‌کند.  15

اما مطلق سید علی حسینی خامنه ای س

پی‌نوشت ها:


1. ارشاد مفید، ج2، ص279.
2. بحارالانوار، ج52، ص232.
3. بشارة الاسلام، ص 93.
4. معجم احادیث الامام المهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف، ج3، ص478.
5. بشارة الاسلام، ص 93.
6. بحارالانوار، ج 52، ص 75.
7. بحارالانوار، ج52، ص232.
8. رایات الهدی و الضّلال فی عصر الظّهور، ص101.
9. مختصر اثبات الرجعـة، ح 16.
10. ابن حماد، الفتن، ص 223، جزء 5، ح 877.
11. بحارالانوار، ج 52، ص 232.
12. یوسف شافعی، عقدالدّرر، ص90.
13. متقی هندی، کنزالعمال، ص14، ح3968.
14. الفتن، ص 223، جزء 5، ح 877.
15. مختصر اثبات الرجعـة، ح 16.

 

  • کیوان گیتی نژاد
  • ۰
  • ۰


نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س


سید خراسانی کیست؟

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س


یکی از کسانی که قبل ظهور حضرت مهدی( عج ) خروج می کند سید حسنی است . در بعضی روایات به خراسانی تعبیر شده است. بعضی ها


می گویند که این سید حسنی چون در آن زمان حسن و حسین را به یک جور می نوشتند این طور خوانده می شود .

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

ولی ما به این کاری نداریم فقط باید بدانیم که یک سیدی از اولاد امام حسن یا امام حسین خروج می کند .

سید حسنی از کجا خروج میکند؟

سید حسنی از شرق خروج می کند و به خراسان ایران می آید و عده ای را جمع می کند . بعد از طالقان عده ای او را حمایت می کنند .

طبق شرایط موجود طالقان که گفته شد همان طالقان ایران است نه طالقان افغانستان . که حضرت می فرمایند گنجهای طالقان ؛

بعد می فرمایند به خدا قسم گنجهای طالقان طلا و نقره نیستند بلکه مردانی هستند که قلبهایی مثل پاره آهن دارند و در خانه ها مانده اند

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

و صبر کردند تا وقتی که سید حسنی قیام می کند کسی نمی تواند جلوی آنها را بگیرد . سید حسنی یک حرکت جنگی در نیشابور انجام می دهد

و بعد به اصفهان می روند . در روایات نیامده که در اصفهان چه کاری می کند . بعضی از علما می گویند که از اصفهان نیرو جمع می کند .

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

از اصفهان به طرف قم حرکت می کند . در قم جنگی بین سید حسنی و اهل قم اتفاق می افتد که چهار هزار نفر از قومی ها کشته می شوند

. بیست روز در آنجا می مانند بیست نفر را می کشد دو نفر را اعدام می کند و بعد از شهر قم خارج می شود . در روایات آمده که اهل قم به اردهال

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

فرار می کنند . سید حسنی با سید یمانی و صفیانی در یک سال یک ماه و در یک روز خروج می کنند . سید یمنی از یمن خروج می کند . و

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

در حدود هفتاد یا هشتاد نفر با خود نیرو دارد . و نیز همه آنها کشته می شوند . بعد به سید خراسانی ملحق می شود . و با لشکر صفیانی

جنگ می کنند . که گفته شده لشکر صفیانی را سید خراسانی تار و مار می کند . در روایات داریم که با هدایت ترین افراد لشکر یمانی است.

تصویر مرتبط

یعنی لشکر خراسانی یک درجه از لشکر یمانی ضعیفتر است . سید حسنی هم طبق روایات شخصیتی ممتاز دارد . که علائمی ظاهری برای او در روایات آمده که به این قرار است :

Image result for سید خراسانی کیست

کف دست راستش خال سیاهی است . در روایت دیگر آمده که در انتهای شانه چپش خال سیاهی دارد . در بعضی روایات آمده

که سید حسنی شخص گمنامی است . در بعضی روایات آمده که جوانی است . این علائم در سید حسنی وجود دارد . این سوال

در ذهن بسیاری از مردم شکل گرفته که آیا مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای ( مد ظه ) همان سید حسنی است ؟ جواب

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

این سوال را خدا می داند . ولی به روایتی که گفتیم شخص گمنامی است . و لیکن خروج سید حسنی مشخص است . یعنی

وقتی خروج می کند پیدا است . گنج های طالقان یک عده افراد مشخصی هستند وقتی قیام می کنند و به سوی سید حسنی می روند

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

پیدا است . از این علامت می توانیم سید حسنی را تشخیص بدهیم . و روایت داریم که اگر در برف هم راه بروید حتی اگر سینه خیز هم بروید

بروید و ملحق بشوید به لشکر سید حسنی که می رسید به ما .

 

Image result for سید خراسانی کیست

مفضل نقل می کند ، در بحار این حدیث آمده است. سید حسنی خروج می کند و آن جوان خوش رویی است

از طرف دیلم (در قدیم به قزوین دیلم می گفتند) پس با صدای فصیح صدا می کند ای آل احمد اجابت کنید ملحوف

را یعنی به داد ستم دیده گان برسید . پس اجابتش کنند گنجهای خدا در طالقان ، و چه گنجهایی ، از نقره و طلا

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

نیستند بلکه مردانی هستند مثل پاره های آهن که بر اسب های سفید که سیاهی هم دارند سوار هستند .

حالا واقعا بر اسب سوار می شوند یا چیز دیگری سوار می شوند ؟ ( الله اعلم ) و حربه ها به دست گرفته ستم

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

کاران را همی کشند تا به کوفه رسند . و اکثر زمین را صاف کرده و کوفه را برای او پناه گاه قرار دهند ناگاه خبر مهدی

و اصحاب حضرت مهدی به ایشان برسد . اصحابش به او بگویند ای پسر پیغمبر این کیست که به زمین آمده ؟ حسنی

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

می گوید ما را ببرید به سوی او ببینیم کیست . و چه می خواه د. حضرت صادق ( ع ) می فرمایند : به خدا قسم سید

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

حسنی می داند که او مهدی است و می شناسد او را فقط می خواهد او را به اصحابش معرفی کنند . پس سید حسنی

برود به سوی مهدی و بگوید اگر تو مهدی آل محمد هستی پس کو عصای جدت رسول خدا و انگشتر و لباس و زره که فاضل

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

نام دارد ؛ عمامه که صحاف به آن می گفتند و اسب که یربوع ( احتمالا نام اسب اشتباه باشد. )می گفتند . همه ادوات حضرت

تصویر مرتبط

مهدی (عج ) اسم دارند . وشتر که ازباع می گفتند و قاطری که دل دل نام داشت و الاغی که یئفور نام داشت و قرآن امیرالمومنین

را از او می خواهد . حضرت هم یکی یکی همه آنها را نشان می دهند . سید حسنی عصا را گرفته و بر زمین می زند . چرا ؟

چون می خواهد به لشکریان خود نشان بدهد که این امام زمان (عج ) معجزه هم دارد . عصا را گرفته و آن ر ا در سنگ سخت

تصویر مرتبط

قرض کند و بکارد و آن سبز شده برگ آورد . و حسنی اراده نداشته باشد مگر آن که به  اصحابش بفهماند فضل مهدی را تا با او

بیعت کنند . پس حسنی بگود الله اکبر ای پسر رسول خدا دستت را بده تا با تو بیعت کنم . امام نیز دستشان را دراز می کنند و با سید

حسنی بیعت می کنند . و سایر لشکریانش بیعت کنند . مگر چهل هزار زیدی .

زیدی ها چه کسانی هستند؟

Image result for سید خراسانی کیست

ما یک فرقه ای داریم به نام زیدیه . زید پسر امام سجاد ( ع ) بود . خود زید هم در آن زمان یک قیامی کرد البته قیامش

موفق نبود و خلفای عباسی سه سال جنازش را به دار زدند . که تار عنکبوت ها دور عورت وی را پوشاندند تا نامحرم نبیند .

بعد یک فرقه ای درست شدند به نام زیدیه . شعار زیدیه این است که هر شخصی از اولاد حضرت زهرا ( ص ) از امام حسن ب

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

اشد یا امام حسین که با شمشیر قیام کند و عالم باشد ، او امام است . لذا روایاتی داریم حضرت می فرمایند پلاس خانه

هایتان باشید . بعد یکی گفت پس اسلام چه می شود ؟ حضرت فرمودند خدا زیدیه را پیش مرگ شما قرار داده است .

پس زیدیه امام زمان( عج ) را قبول نمی کنند . همه آنها هم بر گردنشان قرآن است . امام می فرماید سه روز به شما فرصت

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

می دهم حجت را تمام کنید برای اینها . سه روز لشکر سید حسنی با این چهل هزار نفر صحبت می کنند . ولی آنها قبول نمی کنند .

وقتی سه روز گذشت و آنها امام را قبول نکردند حضرت دستور می فرمایند که تمام آنها را بکشید . همه آنها را می کشند .

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

بعضی ها قرآنهایی که بر گردن آنها بود می خواهند باز بکنند حضرت می فرمایند باز نکنید بگذارید با قرآنهایشان در روز قیامت

وارد محشر بشوند . تا حسرتشان بیشتر بشود . در بحار جلد شصت این روایت وجود دارد  از امیرالمومنین: خروج کند حسنی صاحب

طبرستان با جمع کثیری از لشکریانش سواره و پیاده و بروند به نیشابور تا فتح کنند و دروازه های آن را تقسیم کنند پس بروند اصفهان

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

سپس بروند قم و بین او و اهل قم جنگ بزرگی واقع شود و مردم بسیاری در آن کشته شوند پس اهل قم شکست خورده و فرار کنند .

پس حسنی اموال ایشان را غارت کرده و فرزندانشان را اسیر کند و خانه هایشان را خراب کنند پس اهل قم پناهنده شوند به کوهی

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

که ورارهال گویند . پس حسنی چهل روز در آن بلده اقامت کند بیست نفر را بکشد و دو نفر به دار آویزد پس کوچ کند .

و مشخص نیست که آن بیست نفر کیست یا آن دو نفر . ( الله اعلم ) و آن روایتی که گفتیم سید حسنی از طرف شرق می آید .

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

این لشکر حسنی یک علامتی هم دارند که پرچمهای سیاه کوچکی در دستشان است . بعضی روایات داریم که پرچمهای

سیاه از طرف چین از ناحیه خُتَن باشند و شعیب بن صالح خواهد آمد .

Image result for سید خراسانی کیست

سید حسنی یک فرمانده لشکری دارد که پرچم دار لشکر حضرت مهدی( عج ) هم هست . اون شخص اسمش

شعیب بن صالح است. نقل شده است که شعیب بن صالح مردی کوسج است . محل تولد این مرد طالقان است .

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

قبل از خروج حضرت حجت خروج شعیب بن صالحاست از سمرقند . محمد حنفیه نقل می کند که پرچم های سیاه

برای بنی عباس پس آن خارج می شود از خراسان . در این روایت آمده که پرچم سیاه مال بنی عباس است .

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

پس هم پرچم سید حسنی و هم بنی عباس دارای یک رنگ هستند . پس باید خیلی مواظب باشیم . هر کسی

شعار داد یا حسین یا حسین نباید برویم زیر بیرقش . پس باید در آن زمان توسل پیدا کنیم به عالم ترین علما . ببینیم آنها چه کار می کنند .

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

در یک روایتی داریم که در زمان بنی اسرائیل شخصی یک جلسه بسیار مهمی داشت به سگی که داشت گفت

که امشب سر و صدا نکن من میهمان دارم . ظاهرا این شخص از اولیا الله بود . سگ هم قبول کرد گفت چشم من ا

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

ین شب میخوابم . سگ خوابید و ایشان جلسه را برگذار کرد ولی دید سر و صدا می آید . آمد به سگ نگاه کرد دید

که سگ خواب هست . اما صدای سگ می آید . وی ترسید . فردا پیش پیغمبر حاضر شد پیغمبر زمان خودش .

تصویر مرتبط

گفت آقا دیشب اتفاق عجیبی در خانه من افتاد . و داستان را به حضرت گفت . حضرت خندید و گفت این مثال مردمان

آخرالزمان هستند . این صدا مال توله سگهایی بود که در شکم سگ بود . خود سگ آروم بود ولی توله هایی که در رحم سگ بود فریاد می کشیدند .

Image result for سید خراسانی کیست

حضرت فرمودند زمان آخرالزمان این طور می شود که علما ساکت هستند مردم فریاد می زنند . یعنی مردم از علما مقدم می روند .

فرمود پرچم های سیاه ولباس های سفید بر تن دارند . بر مقدمه ایشان مردی است به نام شعیب بن صالح یا صالح بن شعیب

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

 از طایفه بنی تمیم است . لشکر صفیانی را شکست دهد تا این که فرود می آید در بیت المقدس و آماده می کند برای حضرت

مهدی سلطنتش را و کشیده می شود به سوی او سیصد نفر اهل شام فاصله بین خروج او و تسلیم امر به مهدی هفتاد و دو ماه است.

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

در یک روایت دیگری هم وجود دارد که پرچم دار حضرت مهدی (عج ) شعیب بن صالح است . حضرت امام باقر ( ع ) فرمودند خروج کند

جوانی از بنی هاشم که در دست راستش خالی است و پرچم های سیاه از خراسان بیاید جلوی ایشان شعیب بن صالح است که

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

با اصحاب صفیانی می جنگد و ایشان را شکست می دهد . در یک روایت دیگری ؛ خارج می شود پرچم های سیاه که با صفیانی

جنگ میکند و ایشان جوانی است از بنی هاشم در کتف چپش خالی است . علم دارش مردی است از طایفه بنی تمیم که

تصویر مرتبط

او را شعیب بن صالح گویند . در امام المهدی جلد یک ص 56 از ابی زید نقل می کند که پرچم های سیاه از طرف چین ناحیه ای

که ان را ختن گویند خواهد بود در آنجا طائفه ای از اولاد فاطمه از پشت حسین بن علی می باشد در مقدمه لشکرش مردی است

نتیجه تصویری برای عکس های آقا مجتبی

کوسج از بنی تمیم که او را شعیب بن صالح گویند. مولدش طالقان است . حضرت امام باقر ( ع ) فرمودند ناچار باید بنی عباس

نتیجه تصویری برای عکس های امام خامنه ای س

پادشاهی کند پس چون مالک شوند پس فی ما بین اینها اختلاف افتد پس متفرق شوند و امرشان پراکنده شود پس خراسانی

و صفیانی خروج کنند این از مشرق و او از مغرب پس با هم به کوفه رسند و احدی از ایشان را باقی نگذارد لشکر سید حسنی احدی ا

ز لشکر صفیانی را . پس فرمود خروج صفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال یک ماه و یک روز اتفاق می افتد .

                                 Image result for سید خراسانی کیست

 

                                             یک صلوات محمدی برای نائب حضرت مهدی عج سید و صالحین الشریف و صادق ابالمصطفی حاج سید علی حسینی خامنه ای س بفرست ای مهدی طریقان ال علی


  • کیوان گیتی نژاد
  • ۰
  • ۰
بسم الله الرحمن الرحیم

زندگی نامه امام مطلق سیدنا و شریفنا الامام مصلح سید علی حسینی خامنه ای (س)

خامنه‌ای، سیدعلی (۲۹ فروردین ۱۳۱۸/ ۲۸صفر ۱۳۵۸/ ۱۹ آوریل ۱۹۳۹)، فرزند سیدجواد، دومین رهبر انقلاب اسلامی ایران
سید علی حسینی خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه‌ای، در فروردین‌ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنه‌ای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده: «پدرم روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه‌گیر [...] زندگی ما به‌سختی میگذشت. من یادم هست شب‌هایی اتفاق می‌افتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد. [...] آن شام هم نان و کشمش بود.»
خانه‌ای که خانواده‌ی سید جواد در آن زندگی میکردند در یکی از محله‌های فقیرنشین مشهد بود: «منزل پدری من که در آن متولد شده‌ام، تا چهار پنج سالگی من، یک خانه‌ی ۶۰ ـ ۷۰ متری در محله‌ی فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفه‌ای! هنگامی که برای پدرم میهمان میآمد -و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت- همه‌ی ما باید به زیرزمین میرفتیم تا مهمان برود. بعد عده‌ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.»



۱. خاندان
 پدر
پدرش سیدجواد خامنه‌ای (۲۰جمادی‌الثانی ۱۳۱۳نجف، ۱۶ آذر۱۲۷۴/۱۴ تیر ۱۳۶۵) از علما و مجتهدان عصر خود بود که در نجف متولد شد و در کودکی همراه خانواده‌اش به تبریز آمد. پس از اتمام دوره‌ی سطح، در حدود ۱۳۳۶ق به مشهد مهاجرت کرد[۸] و در فقه و اصول از محضر بزرگانی چون حاجآقا حسین قمی، میرزا محمد آقازاده خراسانی (کفائی)، میرزا مهدی اصفهانی و حاج فاضل خراسانی و در فلسفه از محضر آقابزرگ حکیم شهیدی و شیخ اسدالله یزدی بهره‌مند گردید[۹] . سپس در ۱۳۴۵ق به نجف رفت و از حوزه‌ی درس میرزا محمدحسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی و آقا‌ضیاءالدین عراقی کسب فیض کرد و از سه نفر مذکور اجازه‌ی اجتهاد گرفت[۱۰] . او در پی تصمیم بازگشت به ایران راهی مشهد شد و برای همیشه در آن شهر اقامت گزید و ضمن تدریس، امامت مسجد صدیقیهای بازار مشهد (مسجد آذربایجانیها) را عهده‌دار گردید[۱۱] . او همچنین از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد نیز بود[۱۲] وی علاقه‌ی زیادی به مطالعه داشت. مباحثات علمی روزانه وی با هم‌ردیفان از جمله حاج میرزا حسین عبائی، حاج سید علی‌اکبر خوئی، حاج میرزا حبیب ملکی و ... تا دهها سال ادامه داشت. همچنین فردی پرهیزگار و بی‌توجه به امور دنیوی بود و زندگی زاهدانه‌ای داشت[


پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آنکه فرزندانش به مقامات عالی سیاسی و اجرایی رسیدند، همچنان به زندگی زاهدانه‌ی خود ادامه داد. به دلیل بهره‌مندی از کمالات انسانی همواره مورد وثوق مردم بود. در رواق پشت ضریح مطهر امام رضا (ع) به خاک سپرده شد[۱۴] . امام خمینی در پیام تسلیتی به آیت‌الله خامنه‌ای به مناسبت فوت پدرش، آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای را عالمی با تقوا و متعهد برشمرد[۱۵] .
جد اعلای ایشان سیدمحمد حسینی تفرشی نسب به سادات افطسی می‌رساند. شجره وی به سلطان‌العلماء احمد، معروف به سلطان سیداحمد می‌رسد که با پنج واسطه از اخلاف امام سجاد (ع)، است. جدش سیدحسین خامنه‌ای (تولد حدود ۱۲۵۹ق/ درگذشت ۲۰ ربیع‌الثانی ۱۳۲۵ق) در خامنه به دنیا آمد و در نجف نزد اساتید بزرگی چون سیدحسین کوه‌کمری، فاضل ایروانی، فاضل شربیانی، میرزا باقر شکی و میرزا محمدحسن شیرازی تلمذ کرد و پس از طی مدارج علوم دینی در حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف، در زمره‌ی فقها و مدرسان آن حوزه قرار گرفت. او در سال ۱۳۱۶ق به تبریز آمد[۱] و مدرس مدرسه‌ی طالبیه و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد[۲] . دارای افکار بلند سیاسی و اجتماعی و از علمای طرف‌دار مشروطه بود و همواره مردم را به حمایت و پاسداری از نهضت مشروطه تشویق می‌کرد[۳] . برخی از آثار علمی ایشان از جمله حاشیه بر کتابهای ریاض‌المسائل، قوانین‌الاصول، مکاسب شیخ انصاری، فوائدالاصول و شرح لمعه وقف کتابخانه‌ی حسینیه‌ی شوشتری نجف شد[۴] . شیخ محمد خیابانی، روحانی مبارز و مجاهد عصر مشروطه، شاگرد و داماد وی بود[۵] . سیدمحمد خامنه‌ای (۱۲۹۳ نجف/شعبان ۱۳۵۳ق نجف) مشهور به پیغمبر[۶] ، عموی آیت‌الله خامنه‌ای از شاگردان آخوند خراسانی، شریعت اصفهانی و دیگر بزرگان نجف بود، و فردی آگاه به مسائل زمان و از رجال طرف‌دار مشروطه به‌شمار میرفت[۷] .

 مادر
بانو میردامادی (۱۲۹۳ش ـ ۱۳۶۸ش)، مادر آیت‌الله خامنه‌ای بانویی زاهد، متشرع، آشنا با آیات قرآن، احادیث، تاریخ و ادبیات بود. او در جریان مبارزه با رژیم پهلوی با فرزندان مبارزش، به‌ویژه آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای همگام بوده است[۱۶] .
آیت‌الله خامنه‌ای درباره مادرشان می‌گویند: «مادرم خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظ شناس - البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ - و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت.
ما وقتی بچه بودیم، همه مینشستیم و مادرم قرآن میخواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند. ما بچه‌ها دورش جمع میشدیم و برایمان به مناسبت، آیه‌هایی را که در مورد زندگی پیامبران است، میگفت. من خودم اولین بار، زندگی حضرت موسی، زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم - به این مناسبت - شنیدم. قرآن که میخواند، به آیاتی که نام پیامبران در آن است میرسید، بنا میکرد به شرح دادن.»
آیت‌الله سیدهاشم نجف‌آبادی (میردامادی) (۱۳۰۳ق ـ۱۳۸۰ ق)، جد مادری آیت‌الله خامنه‌ای (از خاندان میرداماد فیلسوف مشهور عصر صفویه) از شاگردان آخوندخراسانی و میرزا محمدحسین نائینی، از علما و مفسران قرآن و از ائمه‌ی جماعت مسجد‌گوهرشاد بود[۱۷] و در عین حال به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژه‌ای داشت و در پی اعتراض به کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در دوره‌ی حکومت رضاشاه، به سمنان تبعید شد[۱۸] . آیت‌الله خامنه‌ای از سوی مادر به محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق (ع) نسب می‌رساند[۱۹] .

۲. شخصیت علمی و فرهنگی
۱.۲. تحصیل و تدریس
 تحصیل در مشهد
سیدعلی خامنه‌ای تحصیل را در چهار سالگی از مکتب‌خانه و با فراگیری قرآن کریم شروع کرد. دوره‌ی دبستان را در نخستین مدرسه‌ی اسلامی مشهد، دارالتعلیم دیانتی، گذراند[۲۰] . در همین ایام، یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان قرآن مشهد آغاز کرد[۲۱] .
هم‌زمان با تحصیل در کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز کرد. شوق وافر او به تحصیلات حوزوی و  تشویق والدین سبب شد که وی پس از اتمام دوره‌ی دبستان، وارد دنیای طلبگی شود و تحصیل علوم دینی را در مدرسه‌ی سلیمان‌خان ادامه دهد. وی بخشی از مقدمات را نیز نزد پدر طی کرد. سپس به مدرسه‌ی نواب رفت و دوره‌ی سطح را در آن به پایان برد. هم‌زمان با تحصیلات حوزوی دوره‌ی دبیرستان را تا سال دوم متوسطه ادامه داد[۲۲] .
وی معالم‌الاصول را نزد آیت‌الله سیدجلیل حسینی سیستانی و شرح لمعه را نزد پدر و میرزا احمد مدرس یزدی فرا گرفت. رسائل، مکاسب و کفایه را نیز نزد پدر و آیت‌الله حاج شیخ هاشم قزوینی آموخت. در سال ۱۳۳۴ش، در درس خارج فقه آیت‌الله سید محمدهادی میلانی حاضر شد.

 حوزه نجف
وی در ۱۳۳۶ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده به نجف اشرف مشرف شد و در دروس مدرسان بنام حوزه‌ی علمیه‌ی نجف، از جمله آیات سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی حضور یافت، ولی به دلیل عدم تمایل پدر برای اقامت در آن شهر به مشهد بازگشت[۲۳] و به مدت یک سال دیگر در درس آیت‌الله میلانی حاضر شد. سپس در سال ۱۳۳۷ش به شوق ادامه تحصیل عازم حوزه‌ی علمیه‌ی قم شد[۲۴] . در همین سال و پیش از عزیمت به قم، آیت‌الله محمدهادی میلانی به وی اجازه‌ی روایت داده بود[۲۵] .

 حوزه قم
سید علی خامنه‌ای، در قم نزد بزرگانی چون آیات حاج‌آقا حسین بروجردی، ‌امام خمینی، حاج شیخ‌مرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و علامه طباطبایی تلمذ نمود[۲۶] . در مدت اقامت در قم اکثر وقت خود را به تحقیق، مطالعه و تدریس می‌گذراند.



 بازگشت به مشهد
آیت‌الله خامنه‌ای در ۱۳۴۳ش به دلیل عارضه‌ی بینایی پدر و کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیت‌الله میلانی حضور یافت که تا سال ۱۳۴۹ ادامه داشت. او از ابتدای حضور در مشهد، به تدریس سطوح عالی فقه و اصول (رسائل، مکاسب و کفایه) و برگزاری جلسات تفسیر برای عموم همت گماشت. در این جلسات جمعیت کثیری از قشر جوان به ویژه دانشجویان حضور پیدا می‌کردند[۲۷] . در جلسات تفسیر خود، مهمترین پایه‌های فکری اسلام و اندیشه اسلامی را از خلال آیات قرآن استخراج و بیان می‌نمود و به تعمیق بنیان‌های اندیشه مبارزه و براندازی حکومت طاغوت می‌‌پرداخت به صورتی که شرکت‌کننده در درس تفسیر او به این نتیجه ضروری و طبیعی می‌رسید که حکومتی بر پایه اسلام و معارف دین باید در کشور تحقق یابد. یکی از اهداف اصلی او از تفسیر، انتقال مبانی انقلاب اسلامی به جامعه بود از سال ۱۳۴۷ درس تخصصی تفسیر را نیز برای طلاب علوم دینی شروع کرد که این دروس و جلسات تفسیر تا سال ۱۳۵۶ و قبل از دستگیری و تبعید به ایرانشهر ادامه داشت[۲۸] . جلسات تفسیر در سالیانی از دوره ریاست جمهوری و پس از آن ادامه داشت.

 تدریس درس خارج


ایشان از سال ۱۳۶۹ش تدریس خارج فقه را آغاز کرد و تاکنون به تدریس ابواب جهاد، قصاص، مکاسب محرمه و صلاة مسافر پرداخته اند.

 شخصیت ادبی
آیت‌الله خامنه‌ای با حوزه‌ی شعر و ادبیات مأنوس هستند و همواره به مطالعه رمان‌ و داستان علاقمند بوده‌اند و بسیاری از رمانها و داستانهای معتبر دنیا را مطالعه کرده‌اند. این علاقه با مطالعه رمانها و آثار ادبی نویسندگان بزرگ جهان و تاریخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پیدا کرد. حتی به نقد کتابهای ادبی و شعر هم می‌پردازند. با بسیاری از شاعران، نویسندگان و روشنفکران زمانه در ارتباط بود.
در ایامی که در مشهد حضور داشت در برخی از انجمنهای ادبی که با حضور شعرای بزرگ تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد. در انجمن‌های ادبی به نقد شعر می‌پرداخت. خود نیز اشعاری سروده و در سال‌های اخیر تخلص «امین» را برگزیده است. مطالعه‌ی کتب تاریخی بخش دیگری از برنامه‌ی مطالعاتی دائمی ایشان است و به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارند. [۲۹]

۲.۲. آثار
آیت‌الله خامنه‌ای تحقیق و تألیف را از دوران طلبگی آغاز کرد و تقریرات دروس اساتید خود را نگاشت[۳۰] و قبل از پیروزی انقلاب به ترجمه و تألیف چند اثر نیز همت گماشت.


 تألیف‌ها و پژوهش‌ها:
۱ـ چهار کتاب اصلی علم رجال
۲ـ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
۳ـ پیشوای صادق
۴ـ از ژرفای نماز
۵ـ صبر
۶ـ روح توحید نفی عبودیت غیرخدا
۷ـ گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه قم

 ترجمه‌ها:
۱- آینده در قلمرو اسلام، نوشته‌ی سیدقطب
۲- صلح امام حسن: پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ، نوشته شیخ راضی آل‌یاسین
۳- تفسیر فی‌ظلال‌القرآن، نوشته سیدقطب
۴- مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، نوشته عبدالمنعم النمر
۵- ادعانامه علیه تمدن غرب (ترجمه و تحقیقات)
علاوه بر آن، بسیاری از آراء و اندیشه‌های ایشان که در گفتار و نوشتار ایشان و در قالب پیام، سخنرانی، خطبه، مصاحبه منعکس شده است به صورت کتاب و نرم‌افزار با عناوین گوناگون و به صورت موضوعی منتشر گردیده و برخی از آنها نیز به زبانهای دیگر ترجمه شده است. همچنین، پایان‌نامه‌ها، رساله‌ها، مقالات و کتابهای گوناگونی ناظر به افکار و اندیشه‌های ایشان تألیف و تدوین شده است. نیز، بخشی از مجموعه بیانات و مکتوبات ایشان در دوره رهبری با عنوان «حدیث ولایت» منتشر گردیده است.

۳. حیات سیاسی و اجتماعی
۱.۳. دوران مبارزات پیش از انقلاب
پیشینه‌ی فعالیتهای سیاسی ـ مذهبی خاندان آیت‌الله خامنه‌ای، در او زمینه‌ی تربیتی برای مبارزه‌ی سیاسی ـ مذهبی فراهم آورده بود. نقطه‌ی آغازین ورود به فعالیتهای سیاسی، دیدار او با سیدمجتبی نواب صفوی (میرلوحی) در مشهد بود که به بیان خود او اولین بارقه‌های انقلابی را در وی پدید آورد[۳۱] . نخستین دیدار وی با امام خمینی (ره) در سال ۱۳۳۶ش صورت گرفت اما چهره‌ی سیاسی امام خمینی برای اولین بار در جریان لایحه‌ی انجمنهای ایالتی و ولایتی برای ایشان مکشوف شد[۳۲] .
آیت‌الله خامنه‌ای با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۴۱ش وارد عرصه‌های گوناگون مبارزه با طاغوت  شد. جزو نخستین افرادی بود که همگامی و فعالیت مبارزاتی را در دوره‌ی قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز کرد[۳۳] . در بهمن ۱۳۴۱، پس از همه‌پرسی لایحه‌ی انجمنهای ایالتی و ولایتی، آیت‌الله خامنه‌ای و برادرش سیدمحمد مأمور رساندن گزارش آیت‌الله محمدهادی میلانی به امام خمینی در قالب نامه در مورد واکنش مردم مشهد به این همه‌پرسی شدند[۳۴] .




 نخستین دستگیری (ایام ۱۵ خرداد)
در سال ۱۳۴۲ و در آستانه‌ی ماه محرم، امام خمینی وی را مأمور ساخت پیامهایی را به آیت‌الله میلانی و علما، روحانیون و هیأتهای مذهبی خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاه‌سازی مردم در قبال تبلیغات رژیم پهلوی انتقال دهد[۳۵] . امام خمینی در این پیامها خط‌مشی مبارزه را ترسیم کرده و از علما و روحانیون خواسته بود به منظور تبیین جنایات رژیم پهلوی، ذکر واقعه‌ی مدرسه‌ی فیضیه از روز هفتم محرم در منابر خوانده شود[۳۶] . آیت‌الله خامنه‌ای خود نیز برای محقق ساختن هدف و اجرای خط‌مشی امام خمینی راهی بیرجند ــ که تحت نفوذ خاندان علم بود ــ شد و در منابر و مجالس آن شهر درباره‌ی حادثه‌ی مدرسه‌ی فیضیه و سلطه‌ی اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کرد[۳۷] . به دنبال این سخنرانی‌ها، وی در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ مقارن با هفتم ماه محرم ۱۳۸۳، دستگیر و در مشهد زندانی شد[۳۸] . پس از آزادی وی، آیت‌الله محمدهادی میلانی از او دیدن کرد[۳۹] . آیت‌الله خامنه‌ای پس از آن با حضور در جلساتی که در منزل آیت‌الله میلانی به منظور تداوم نهضت اسلامی در غیاب امام خمینی ــ‌که در حصر به سر می‌برد ـ تشکیل می‌شد، فعالیتهای سیاسی‌اش را تداوم بخشید[۴۰] . اندکی پس از آن به حوزه‌ی علمیه‌ی قم بازگشت و با کمک و همکاری برخی روحانیون مبارز به سازمان‌دهی مجدد فعالیتهای سیاسی از طریق جلسات مشورتی و تبلیغات پرداخت[۴۱] . او از جمله روحانیونی بود که در ۱۱ دی ۱۳۴۲ تلگرامی به آیت‌الله سید محمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی، که در حمایت از امام خمینی زندانی شده بودند، فرستاد[۴۲] . در همان زمان طلاب خراسانی حوزه‌ی علمیه‌ی قم با هدایت او، در اعتراض به ادامه‌ی حصر امام خمینی نامه‌ای به حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت، نوشته و منتشر کردند که از جمله‌ی آنها خود ایشان و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانی بودند[۴۳] .




 دومین بازداشت (سفرهای انقلابی)
ایشان در بهمن ۱۳۴۲، مقارن با رمضان ۱۳۸۳ق برای تبلیغ و تبیین مسائل نهضت اسلامی راهی زاهدان شد[۴۴] . سخنرانیهای او در مساجد زاهدان و استقبال مردمی از آن، رژیم را بر آن داشت که ایشان را دستگیر و به زندان قزل قلعه ـ که در آن زمان محل بازداشت زندانیان سیاسی و امنیتی بود ــ منتقل نماید[۴۵] . در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ قرار بازداشت آیت‌الله خامنه‌ای به قرار التزام به عدم خروج از حوزه‌ی قضایی تهران تبدیل و ایشان از زندان آزاد شد[۴۶] . از این پس تا پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای وی همواره تحت کنترل مأموران امنیتی قرار داشت.




 تشکیل جلسه «یازده نفره» حوزه علمیه قم
آیت‌الله خامنه‌ای در پاییز ۱۳۴۳ از قم به مشهد بازگشت و در کنار مراقبت از پدر به فعالیتهای علمی و سیاسی پرداخت[۴۷] . او در زمره‌ی روحانیونی بود که اندکی پس از تبعید امام خمینی به ترکیه با نگارش نامه‌ای به دولت وقت ــ دولت امیرعباس هویدا ــ در ۲۹ بهمن ۱۳۴۳ به اوضاع نابسامان کشور و تبعید امام خمینی اعتراض کردند[۴۸] . سیدعلی خامنه‌ای به همراه عبدالرحیم ربانی شیرازی، علی فیض مشکینی، ابراهیم امینی، مهدی حائری تهرانی، حسینعلی منتظری، احمد آذری قمی، علی قدوسی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خامنه‌ای و محمدتقی مصباح یزدی[۴۹] . اعضای گروه یازده نفر بودند که با هدف تقویت و اصلاح حوزه‌ی علمیه‌ی قم برای مبارزه با رژیم پهلوی شکل گرفت. مبارزه بر مبنای فکر و عقیده بود و همین امر علت پیشرفت آن بود و روحانیون نیز به منزله‌ی بدنه و مغز متفکر مبارزه بودند. آنان در این مرحله از مبارزه به این نتیجه رسیده بودند که بدون تشکل، موفقیت کمتری خواهند داشت و وجود آن موجب می‌شود که از فروپاشی مبارزه توسط رژیم جلوگیری شود. این گروه در دوران تبعید امام خمینی، برنامه‌ریزی جریان مبارزات و تداوم آن را بر عهده گرفت. از این گروه به‌عنوان اولین تشکیلات سری حوزه‌ی علمیه‌ی قم یاد می‌شود، فعالیت این گروه در اواخر سال ۱۳۴۵ش توسط ساواک کشف و به دنبال آن برخی از اعضا دستگیر و برخی دیگر، از جمله آیت‌الله خامنه‌ای تحت تعقیب قرار گرفتند.



 بنیان‌گذاری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
در کنار این، جلسه دیگری هم راه افتاده که بنیان جامعه مدرسین امروز است. «ما جزو کسانی هستیم که در اولین نشست‌های جامعه مدرسین عضو بودیم، شرکت داشتیم. هم بنده بودم، هم به نظرم آقای هاشمی بود... آقایان [علی] مشکینی، ربانی‌شیرازی، [ناصر] مکارم و... یک عده مسن‌ترها هم شرکت می‌کردند.»[۴۵]
این جلسه‌ها و تصمیماتی که در آن گرفته می‌شد، فضای حوزه علمیه قم را تغییر داد. پا به رکاب‌ها و دست‌اندرکاران این تصمیمات، کسانی غیر از اعضاء جلسه بودند؛ طلبه‌های جوان و علاقمند. این تحرکات فضای بسته و مغموم قم را باز کرد.
آیت‌الله خامنه‌ای در همین ایام مخفیانه به ترجمه و انتشار کتاب آینده در قلمرو اسلام اقدام کرد. در این کتاب به دو موضوع مهم فشار غرب و تبلیغات کمونیسم اشاره شده و دورنمایی از آینده که به سمت اسلام پیش می‌رود، آمده است[۵۰] . ساواک کتاب را توقیف و افراد مرتبط با انتشار آن را دستگیر کرد اما موفق به دستگیری و بازداشت آیت‌الله خامنه‌ای (مترجم کتاب) نشد[۵۱] . آیت‌الله خامنه‌ای در آن ایام مدتی در تهران و کرج به فعالیت مشغول بود. اما به علت ندادن تعهد بر عدم اظهار مطالب ضد رژیم از فعالیتش در کرج ممانعت به عمل آمد. در مسجد امیرالمؤمنین (ع) تهران هم مدتی به امامت جماعت پرداخت.



 سومین بازداشت
در پی دستگیری و تبعید آیت‌الله سید حسن قمی در فروردین ۱۳۴۶ که به دنبال سخنرانی ضد رژیم او در مسجد گوهرشاد صورت گرفت، آیت‌الله خامنه‌ای از آیت‌الله میلانی خواست به این اقدام اعتراض کند[۵۲] . این اقدام وی سبب شد مأموران ساواک از حضور او در مشهد اطلاع یافته و در ۱۴ فروردین همان سال، در مراسم تشییع جنازه‌ی آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی، وی را دستگیر کنند[۵۳] . او در ۲۶ تیر همان سال آزاد شد[۵۴] . اندکی پس از آزادی، در تهران به ملاقات زندانیان سیاسی رفت. [۵۵]
آیت‌الله خامنه‌ای از طریق ارتباط با مبارزین در نقاط مختلف، سعی در تشکل بخشیدن به مبارزین و مبارزه، تربیت نسل‌های جدید مبارزین و انقلابیون براساس اندیشه اسلامی خصوصاً بین طلاب علوم دینی و دانشجویان، سعی در اخذ مبانی مبارزه از قرآن و حدیث، مقابله با اندیشه‌های مادیگرایانه مارکسیستی و لیبرالیستی و امثال آن، به تعمیق اندیشه اسلامی و مبارزه در چهارچوب نهضت امام خمینی پرداخت و علیرغم مقابله رژیم پهلوی به موفقیت‌های زیادی دست یافت. نگاه چندبُعدی به مبارزه، استفاده از شبکه عظیم اطلاع‌رسانی نهضت امام خمینی و رسانه فراگیر منبر و عملگرایی‌اش، از برخی علل موفقیت ایشان بوده است.
در پی وقوع زمین‌لرزه‌ی ویرانگر جنوب خراسان در ۹ شهریور ۱۳۴۷ عده‌ای از روحانیون خراسان به سرپرستی آیت‌الله خامنه‌ای با هدف امداد و سامان‌دهی کمکهای مردمی به زلزله‌زدگان، عازم فردوس شدند. این اقدام با مخالفت مقامات امنیتی محلی روبه‌رو شد اما گروه امداد اقدامات مؤثری در کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان انجام داد. حضور و کمک‌رسانی دو ماهه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای در فردوس فرصتی پدید آورد تا با مشکلات مردم زلزله‌زده از نزدیک آشنا شود و با آنان مأنوس گردد و در مجالس و منابر و همچنین هیئتهای مذهبی، پیام نهضت اسلامی را برای مردم آن سامان تبیین کند. این فعالیت‌ها حساسیت شهربانی و ساواک خراسان را برانگیخت و به اقامتش در فردوس پایان داده شد[۵۶] . او در اواخر دی‌ماه همان سال به قصد زیارت عتبات عالیات و دیدار با امام خمینی (ره) اقدام کرد اما با مخالفت و ممانعت ساواک روبه‌رو شد. این محدودیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و وی ممنوع‌الخروج بود. [۵۷]



 محکومیت به شش ماه حبس
آیت‌الله خامنه‌ای به اتهام عضویت در گروه یازده نفره به شش ماه زندان محکوم گردید. به دنبال انتشار این خبر در روزنامه‌ی کیهان و احضار آیت‌الله خامنه‌ای به دادگاه تجدید نظر، وی پس از مشورت با عده‌ای از علمای مشهد از حضور در دادگاه خودداری ورزید[۵۸] . او با آنکه تحت پیگرد بود با برخی از روحانیون مبارز ازجمله سید محمود طالقانی، سید محمدرضا سعیدی، محمدجواد باهنر، محمدرضا مهدوی‌کنی، مرتضی مطهری، اکبر هاشمی رفسنجانی و فضلالله محلاتی در مشهد و تهران ارتباط داشت و به رغم اقامت در مشهد در بسیاری از جلسات علما و روحانیون مبارز تهران حضور می‌یافت[۵۹] . او با تشکیل جلساتی با حضور عده‌ای از روحانیون درباره‌ی اعزام روحانیون و طلاب به روستاهای اطراف مشهد تصمیم‌گیری و اقدام میکرد[۶۰] .


آیت‌الله خامنه‌ای با نگاه عقیدتی به نهضت اسلامی و پرورش فکری مردم برآن مبنا، مبارزات خود را ادامه داد. او با برگزاری جلسات تفسیر برای طلاب علوم دینی و دانشجویان و ایراد سخنرانی برای اقشار مختلف مردم می‌کوشید مبانی دینی ـ اعتقادی آنان را تقویت نماید. او معتقد بود تحقق آرمانهای اسلامی در بستری از کوششهای فرهنگی ممکن است و خیزشهای مردمی جز با گسترش آگاهی و دانایی محقق نخواهد شد. جریان روشنفکری جریان فعال و مبارز در دانشگاهها تلقی می‌شد. این رویکرد را در واکنش به فعالیتهای جریانهای سیاسی معتقد به تفکر مارکسیستی، ضروری می‌دانست. در این زمینه فعالیتهای علمی و جلساتی را با شرکت مبارزان و متفکران اسلامی در سال ۱۳۴۸ برگزار کرد[۶۱] .

 سخنرانی‌ها در حسینیه ارشاد و مسجد الجواد تهران
آیت‌الله خامنه‌ای با بسیاری از روشنفکران و کانونهای روشنفکری مشهور در عرصه‌ی مبارزه نیز ارتباط و همکاری داشت. وی در سال ۱۳۴۸ به منظور تبیین مباحث تأثیرگذار در روند مبارزه به ایراد سخنرانیهایی در برخی مراکز فعال سیاسی ـ اسلامی در تهران از جمله حسینیه‌ی ارشاد و مسجد الجواد تهران دعوت شد[۶۲] . سخنرانیهای وی در حسینیه‌ی ارشاد که در اواخر سال ۱۳۴۸ و به دنبال دعوت آیت‌الله مرتضی مطهری از وی صورت گرفت و نیز سخنرانی در مسجد الجواد تهران، به دعوت انجمن اسلامی مهندسین، تأثیر زیادی در روشنگری نسل جوان، به ویژه دانشجویان و دانش‌آموزان داشت[۶۳] . آیت‌الله خامنه‌ای در بهار ۱۳۴۹ در جهت عمق بخشیدن به روند نهضت اسلامی و تقویت بن‌مایه‌های عقیدتی مبارزه با رژیم پهلوی، سلسله جلساتی را پایه‌گذاری کرد که در آن ایده‌ی مبارزاتی خود مبنی بر تدوین جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی را با دعوت از افرادی چون مرتضی مطهری، سید محمود طالقانی، سید ابوالفضل زنجانی، مهدی بازرگان، اکبر هاشمی رفسنجانی، یدالله سحابی، عباس شیبانی و کاظم سامی به بحث و بررسی گذاشت. این سلسله‌جلسات به تدوین جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلامی انجامید[۶۴] .


 چهارمین بازداشت
با درگذشت آیت‌الله سید محسن حکیم در خرداد ۱۳۴۹ بحث مرجعیت که در گذشته پس از رحلت آیت‌الله بروجردی مطرح شده بود، به صورت جدی در جامعه مطرح گردید و در این میان آیت‌الله خامنه‌ای ضمن گرامی‌داشت مقام فقهی و علمی آیت‌الله حکیم و ارسال پیامهای تسلیت به برخی از علما، تلاش مضاعفی برای تحکیم مرجعیت امام خمینی به عنوان مرجع تقلید اعلم انجام داد. در همان ایام و به دنبال شهادت آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی در ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ توسط ساواک که از مهم‌ترین مروجین امام خمینی در آن مقطع بود، تلاش کرد به همراه شمار دیگری از مبارزان ضمن هدایت واکنشهای مردمی در اعتراض به شهادت وی، از موقعیت پدید آمده به نفع مبارزه بهره ببرد. بر اثر جریان‌سازی وی در این برهه بود که عده‌ای از طلاب علوم دینی به تهیه و انتشار اعلامیه‌هایی در حمایت از امام خمینی و انتقاد از رژیم و ساواک اقدام کردند[۶۵] . به دنبال آن و با گسترش دامنه‌ی اعتراضات و مبارزات [۶۶] ساواک مشهد در ۲ مهر ۱۳۴۹ دستگیر و مدتی در زندان لشکر خراسان ـ تنها زندان امنیتی مشهد ـ بازداشت کرد[۶۷] . در محرم ۱۳۹۱/ اسفند ۱۳۴۹ با آنکه نام آیت‌الله خامنه‌ای در فهرست واعظان ممنوع‌المنبر ساواک قرار گرفته بود وی سخنرانیهایی در هیئت انصارالحسین تهران ایراد کرد[۶۸] . آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۵۰ به دعوت آیت‌الله طالقانی سخنرانی‌هایی در مسجد هدایت تهران، که کانون توجه دانشجویان و جوانان مبارز بود، ایراد کرد[۶۹] .



 سه مرتبه بازداشت در سال ۱۳۵۰
در پی تحریم جشنهای ۲۵۰۰ ساله از سوی امام خمینی[۷۰] ساواک مراقبتهای شدیدی نسبت به فعالیت روحانیون مبارز در پیش گرفت. بر این اساس وی در مرداد ۱۳۵۰ به ساواک مشهد احضار و مدتی در زندان لشکر خراسان بازداشت شد[۷۱] . او پس از آزادی، فعالیتهای خود را ادامه داد و در همان سال دو بار دیگر نیز بازداشت شد؛ یکی در آبان ۱۳۵۰ که به بازداشت کوتاه‌مدت وی در زندان لشکر خراسان انجامید. دیگری در ۲۱ آذر همان سال که به اتهام اقدام برضد امنیت داخلی به سه ماه حبس محکوم گردید[۷۲] .

 ادامه جلسات درس در تهران، مشهد و نیشابور
وی پس از آزادی، فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی خود را گسترش داد و بارها در جلسات هیئت انصارالحسین و مسجد نارمک تهران حضور یافت و سخنرانیهایی در موضوعات دینی و سیاسی ایراد کرد. جلسات درس و تفسیر او در مدرسه‌ی میرزاجعفر و مسجد امام حسن (ع) و مسجد قبله و نیز در منزلش در مشهد ادامه داشت. مخاطب او در این جلسات دانش‌آموزان، دانشجویان، طلاب جوان و گروههایی از اقشار مختلف مردم بودند که وی آنان را با تفکر اسلام انقلابی و سیاسی آشنا می‌ساخت. عده زیادی از مخاطبان جلسات و شاگردان او بعدها در اوج مبارزات در نقاط مختلف کشور به آگاهی‌بخشی پرداختند. گزارشهای جلسات سخنرانی و درس او بارها از سوی مأموران امنیتی منعکس شده است. از نظر ساواک، افرادی چون آیت‌الله خامنه‌ای از مدرسان روشنفکر و انقلابی حوزه‌های علمیه تلقی می‌شدند که ضمن داشتن ارتباط با دانشجویان و جوانان، مروج اندیشه‌های مبارزاتی امام خمینی و خواستار آگاه ساختن طلاب علوم دینی به مسائل سیاسی و اجتماعی بودند[۷۳] .
آیت‌الله خامنه‌ای در فروردین ۱۳۵۲ برای تبلیغ عازم نیشابور شد و در مساجد آن شهر سلسله‌جلسات درس اصول عقاید را، که هفته‌ای یک بار در روزهای سه‌شنبه برگزار می‌شد، دایر کرد[۷۴] . در خرداد ۱۳۵۲ ساواک جلسات تفسیرش در مسجد امام حسن (ع) و منزلش را تعطیل کرد[۷۵] . آیت‌الله خامنه‌ای در آذر ۱۳۵۲ محل اقامه‌ی نماز جماعت و جلسات تفسیر خود را به دعوت بانی و واقف مسجد کرامت، به آن مسجد انتقال داد و مسجد یادشده را به کانون فعالیت دانشجویان و طلاب جوان تبدیل کرد[۷۶] . ساواک مشهد در واکنش به فعالیتهای سیاسی گسترده‌ی او، او را از اقامه‌ی نماز جماعت در آن مسجد باز داشت[۷۷] .

 زندان ششم؛ سخت‌ترین دوره حبس
در آبان ۱۳۵۳ به دعوت آیت‌الله محمد مفتح، امام جماعت مسجد جاوید تهران، که در آن ایام ممنوع‌المنبر شده بود، در آن مسجد به سخنرانی پرداخت. در پی آن ساواک به دستگیری آیت‌الله مفتح و تعطیلی مسجد جاوید به عنوان یکی از کانونهای مهم مبارزه اقدام کرد[۷۸] . به دنبال آن، منزل آیت‌الله خامنه‌ای هم در آذر ماه همان سال مورد بازرسی ساواک قرار گرفت. ساواک علت بازرسی را، اظهارات وی در جلسه‌ای خصوصی درباره‌ی ضرورت ایجاد جمعیتی برای سامان‌دهی مبارزه و استفاده از فرصتها برای پیشبرد اهداف نهضت اسلامی در مشهد اعلام نمود[۷۹] . در نهایت آیت‌الله خامنه‌ای در دی ۱۳۵۳ برای ششمین بار دستگیر و این بار به زندان کمیته‌ی مشترک ضدخرابکاری در تهران منتقل گردید[۸۰] و به گفته خود دشوارترین و سخت‌ترین وضعیت‌ حبس خود را تجربه کرد.او در حبس، اجازه‌ی ملاقات نداشت و از وضعیت و محل حبس او اطلاعی به خانواده‌اش نیز داده نشده بود[۸۱] .

 فعالیت‌های منجر به تبعید
او در ۲ شهریور ۱۳۵۴ از زندان آزاد شد، اما تحت مراقبت مأموران امنیتی بود و اقامه‌ی جماعت، سخنرانی، تدریس و جلسات تفسیر وی حتی در منزلش ممنوع شده بود[۸۲] . اما او به‌رغم همه‌ی محدودیتهای سیاسی و امنیتی جلسات تفسیر و فعالیتها و اقدامات روشنگرانه‌ی انقلابی خود را به صورت مخفیانه پیگرفت و پرداخت شهریه‌ی امام خمینی به طلاب علوم دینی را نیز ادامه داد[۸۳] . در اواخر سال ۱۳۵۴ مخفیانه کتاب طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن را با نام مستعار سیدعلی حسینی منتشر کرد. او در خرداد ۱۳۵۵، به دنبال وقوع سیل در قوچان، گروهی را تشکیل داد که از مشهد برای کمکرسانی به مردم سیل‌زده به آن شهر اعزام شده و با استقرار در مدرسه‌ی عوضیه‌ی آن شهر به امدادرسانی پرداختند[۸۴] .
در اسناد ساواک گزارش‌هایی درباره‌ی فعالیتهای سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای و پدرش در اواخر سال ۱۳۵۵ در مشهد وجود دارد که به طرف‌داری از امام خمینی و تبلیغ نهضت اسلامی پرداخته‌اند. آیت‌الله خامنه‌ای در محرم ۱۳۹۶/دی ۱۳۵۵ سخنرانیهایی علیه رژیم ایراد کرد و ضمن برگزاری سلسله‌جلسات مباحثه درباره‌ی تبیین فضای فکری ـ فرهنگی، به‌ویژه برای دانشجویان و جوانان[۸۵] و نیز حضور در جلسات علما و روحانیون تهران روند مبارزه را شدت بخشید[۸۶] . از سوی دیگر، ساواک هم می‌کوشید برای به دست آوردن مستنداتی علیه او و مبارزان دیگر در آن جلسات نفوذ کند[۸۷] . به دنبال درگذشت علی شریعتی در لندن در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ آیت‌الله خامنه‌ای در بزرگداشت و مراسم ترحیم وی حضور داشت. این حضور او به دلیل آشنایی و ارتباط دیرینه‌اش با شریعتی و پدرش بود[۸۸] .



 تبعید به ایرانشهر
به دنبال درگذشت آیت‌الله سید مصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ در نجف اشرف، آیت‌الله خامنه‌ای به همراه برخی از مبارزان مراسم ختمی در ۶ آبان در مسجد ملاهاشم برپا کرد[۸۹] . همان ایام به همراه عده‌ای از علمای مشهد تلگرام تسلیتی به امام خمینی در نجف مخابره کردند[۹۰] . با درگذشت آیت‌الله سید مصطفی خمینی و تحولاتی که در پی آن پدید آمد، نهضت اسلامی وارد مرحله‌ی نهایی خود شد و حرکتهای جدی برای پیروزی انقلاب آغاز گردید.




رژیم پهلوی هم در واکنش به این فعالیتها، به‌رغم اعلام سیاست فضای باز سیاسی، با سرکوب و خفقان فعالیتهای مبارزان را محدودتر کرد. به دنبال اجرای این سیاست، برخی از مبارزان سرشناس به تبعید محکوم شدند که آیت‌الله خامنه‌ای هم در زمره‌ی آنان بود. او از سوی کمیسیون امنیت اجتماعی خراسان به سه سال تبعید در ایرانشهر محکوم گردید[۹۱] و مأموران ساواک در ۲۳ آذر ۱۳۵۶ به منزل او یورش برده و او را دستگیر و به ایرانشهر انتقال دادند. هدف رژیم از این اقدام، قطع ارتباط او با مردم و مبارزان و به دنبال آن، عدم توفیق وی در امر مبارزه و افشاگری علیه حکومت بود[۹۲] . اما وی به علت تعامل با اهل تسنن اشتهار و محبوبیتی در میان مردم ایرانشهر یافت و با بهره‌گیری از این فرصتها پیام انقلاب را به مردم دورترین نقاط کشور رساند[۹۳] . سخنرانیهای او در مسجد آل‌رسول ایرانشهر و رفت و آمد علما و روحانیون مبارز، نیروهای انقلابی و اقشار مختلف مردم به منزل او، عوامل امنیتی را بر آن داشت که فعالیتهای او را محدود سازند و از رفت و آمد مردم ممانعت به‌عمل آورند[۹۴] .



او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۷ در پی کشتار مردم در یزد، در نامه‌ای به آیت‌الله محمد صدوقی این اقدام وحشیانه‌ی رژیم پهلوی را محکوم کرد و ضمن ترغیب مردم به ادامه‌ی مبارزه، یاد شهدای آن حادثه را گرامی داشت[۹۵] . این نامه به صورت اعلامیه در سراسر کشور پخش گردید[۹۶] .

وقوع سیل در ایرانشهر در ۱۱ تیر۱۳۵۷ موقعیتی فراهم آورد تا آیت‌الله خامنه‌ای با توجه به تجربیات پیشینش، مدیریت تنها گروه امدادی را عهده‌دار شود. وی با هماهنگی‌هایی که با روحانیون شهرهای مختلف از جمله یزد و مشهد داشت، توانست کمکهای مردمی را از اقصا نقاط ایران جذب و در بین سیل‌زده‌ها تقسیم کند[۹۷] .




آیت‌الله خامنه‌ای در دوران تبعید ارتباط خود را با مبارزان و علمای تراز اول مبارزه در شهرهای ایران حفظ کرد و پیوسته مکاتباتی درباره‌ی نهضت اسلامی با آنان داشت و از این طریق در جریان بسیاری از حوادث و رخدادها قرار می‌گرفت و با نامه‌نگاریهای گوناگون در بسیاری از تصمیم‌گیریهای جمعی علما مشارکت می‌کرد.



 تبعید به جیرفت
با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در آستانه‌ی ماه رمضان، ۲۸ شعبان ۱۳۹۸/ ۲۸ تیر۱۳۵۷، شماری از طلاب حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد به ادامه‌ی تبعید آیت‌الله خامنه‌ای اعتراض و خواستار بازگشت وی به مشهد شدند که به دخالت مأموران انتظامی انجامید[۹۸] . گسترش فعالیتهای انقلابی و مردمی آیت‌الله خامنه‌ای در راستای جهت‌دهی و سامان‌دهی مبارزه در ایرانشهر و مناطق و شهرهای اطراف از یک سو، و محبوبیت و نفوذ روزافزون وی در میان اقشار مختلف مردم آن سامان از سوی دیگر، مقامات امنیتی را بر آن داشت تا محل تبعید وی را به جیرفت که در مقایسه با ایرانشهر دورافتاده و دارای محدودیت‌های بیشتری بود، تغییر دهند. لذا وی در ۲۲ مرداد به جیرفت انتقال یافت[۹۹] .




مبارزات سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای در جیرفت هم متوقف نماند و او از همان آغاز ورود به آن شهر با سخنرانی در مسجد جامع به افشاگری علیه حکومت پهلوی پرداخت. یکی از سخنرانیها، که در ۱۵ شهریور ۱۳۵۷ صورت گرفت، به برپایی تظاهرات و سردادن شعارهای انقلابی توسط مردم منجر شد[۱۰۰] . این اتفاق زمانی روی داد که هنوز تظاهرات و راهپیمایی در شهرهای کوچک معمول نشده بود. او در شمار روحانیون تبعیدی‌ای بود که در نامه‌ای به آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب، ضمن تشریح حوادث کشور و ذکر جنایات رژیم پهلوی در شیراز، مشهد، اصفهان و جهرم راهکارهایی را برای تداوم نهضت اسلامی تا سرنگونی حکومت پهلوی ارائه دادند[۱۰۱] . وی در این دوره، مخفیانه عازم کهنوج شده، سخنرانیهای افشاگرانه‌ای ایراد کرد[۱۰۲] .



 بازگشت به مشهد
با گسترش مبارزات مردمی و ازهم‌گسیختگی ارکان رژیم و ناتوانی آن در مهار روند انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای در اول مهر ۱۳۵۷ از جیرفت به مشهد مراجعت کرد و در آنجا فعالیت‌های خود را در امر سامان‌دهی امور انقلاب و تشدید روند مبارزه و پیگیری مسائل گوناگون نهضت ادامه داد[۱۰۳] . در ایام اقامت امام خمینی در فرانسه، با ارسال تلگرامی به همراه برخی از روحانیون مبارز مشهد، اقامت موقت امام در فرانسه را عاملی برای پدید آمدن موجی از امید و تصمیم و قاطعیت در دل مردم و نشانی از عزم و اراده‌ی راسخ امام در راه نجات امت مسلمان ایران عنوان کرده و از ایشان تقاضا کردند دستورات لازم را برای ادامه‌ی مبارزه صادر کند. در پایان نیز خواستار بازگشت امام خمینی به ایران شدند[۱۰۴] .



فعالیتهای مبارزاتی آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد در مدت اندکی شتاب بیشتری به خود گرفت و او ضمن سازمان‌دهی حرکتها و تظاهرات مردمی، سخنرانیهای افشاگرانه‌ای را در اجتماعات مردم مشهد ایراد کرد[۱۰۵] . در عین ‌حال با بیت امام و دیگر مبارزان در ارتباط و مشورت دائم بود. پیرو همین ارتباط بود که سید احمد خمینی در ۱۰ آبان ۱۳۵۷ از پاریس با آیت‌الله صدوقی تماس گرفت و تمایل امام خمینی برای ملاقات با وی و آیت‌الله خامنه‌ای را اعلام کرد[۱۰۶] . آیت‌الله خامنه‌ای در شمار روحانیونی بود که با سخنرانی در ورزشگاه سعدآباد مشهد در اجتماع بزرگ فرهنگیان آن شهر خواستار بازگشت امام خمینی و تشکیل حکومت اسلامی شد[۱۰۷] . او در آخرین روزهای آبان همراه با سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد با عزیمت به شهرستانهای قوچان، شیروان و بجنورد و برپایی جلسات سخنرانی به تقویت جریان انقلاب در آن شهرها همت گماشت. فعالیتهای روزافزون و تأثیرگذار آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد، مقامات امنیتی رژیم پهلوی را بر آن داشت که ایشان را دستگیر نمایند. در گزارشهای ساواک از آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان یکی از پرچمداران برجسته‌ی انقلاب در خراسان نام برده شده است[۱۰۸] .




 سخنرانی عاشورای ۵۷ در حرم امام رضا
وی در ۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷ هم‌زمان با تاسوعا و عاشورای حسینی سخنرانی پرشوری در اجتماع بزرگ راه‌پیمایان مشهد ایراد کرد و خطبه‌ی شب عاشورا را در حرم مطهر امام‌رضا (ع) به نام امام خمینی خواند و با این اقدام انقلابی تابوی سنتی حکومت پهلوی را که تا پیش از آن، مراسم مذکور را به صورت تشریفاتی و با دعا برای محمدرضا پهلوی اجرا می‌کرد، در هم شکست[۱۰۹] . همچنین او در روز عاشورا تظاهرات عظیم مردم مشهد را سامان‌دهی کرد و در اجتماع بزرگ آنان به سخنرانی پرداخت[۱۱۰] . وی در شمار روحانیونی بود که در ۲۴ آذر در اعتراض به حمله‌ی مأمورین رژیم پهلوی به بیمارستان شاهرضای مشهد (امام رضا (ع) کنونی) برنامه‌ی تحصن در بیمارستان مزبور را مطرح کرد[۱۱۱] . در مسیر حرکت آنان برای تحصن بسیاری از مردم نیز به آنان پیوستند و در شمار متحصنین قرار گرفتند[۱۱۲] . متحصنین با صدور اعلامیه‌ای ضمن تشریح جنایات عوامل حکومت پهلوی، مجازات آنان را خواستار شدند[۱۱۳] و بر سرنگونی حکومت پهلوی و بازگشت امام خمینی تأکید کردند. این اقدام آنان بازتاب گستردهای یافت و اعلامیه‌های متعددی در همبستگی و حمایت از آنها در سراسر ایران منتشر شد[۱۱۴] .




 تظاهرات ۹ دی ۵۷ مشهد
آیت‌الله خامنه‌ای در ۹ دی ۱۳۵۷ به همراه عده‌ای از علمای مبارز مشهد پیشاپیش جمعیت انبوهی از مردم به منظور همراه ساختن کارکنان استانداری خراسان با جریان انقلاب به سوی ساختمان استانداری حرکت کردند. اما علیرغم تلاشهای مسالمت‌آمیز آنها نیروهای انتظامی مستقر در استانداری به سوی مردم آتش گشودند. به دنبال آن جمعیت تظاهرکننده به خیابانها ریخته و برخی ساختمانها و مراکز دولتی را به آتش کشیدند. شب حادثه، علمای مشهد از جمله آیت‌الله خامنه‌ای با تشکیل جلسه‌ای کوشیدند مانع درگیری و کشتار بیشتر مردم در روز بعد بشوند، ولی عوامل رژیم پهلوی با قتل‌عام مردم تظاهرکننده فاجعه‌ی یکشنبه‌ی خونین ۱۰ دی ۱۳۵۷ را به بار آوردند[۱۱۵] . به دنبال وقوع این حوادث، آیت‌الله خامنه‌ای به همراه عده‌ای از روحانیون مبارز مشهد در محکومیت این حادثه و تداوم نهضت اعلامیه‌ای صادر کردند[۱۱۶] .



 عضویت در شورای انقلاب
با شتاب گرفتن روند فروپاشی حکومت پهلوی و نمایان شدن نشانه‌های پیروزی نهایی نهضت اسلامی، امام خمینی در ۲۲ دی ۱۳۵۷ فرمان تشکیل شورای انقلاب اسلامی را صادر کردند[۱۱۷] . آیت‌الله خامنه‌ای که از سوی امام به عضویت آن شورا انتخاب شده بودند با نقش محوری که در تحولات انقلاب اسلامی در مشهد داشت، این شهر را ترک و در اواخر دی ۱۳۵۷ به تهران آمد و در مدرسه‌ی رفاه مستقر شد و همگام با دیگر مبارزان، به‌ویژه آیات بهشتی، مطهری و مفتح برای تدارک مرحله‌ی نهایی پیروزی انقلاب اسلامی و برنامه‌ریزی برای آینده، نقش فعالی برعهده گرفت[۱۱۸] . پس از تشکیل کمیته‌ی استقبال از امام خمینی توسط شورای انقلاب اسلامی[۱۱۹] مسئولیت کمیته‌ی تبلیغات آن را عهده‌دار شد.پ



 تحصن در مسجد دانشگاه تهران
به دنبال بسته شدن فرودگاههای کشور به دستور بختیار و ممانعت از بازگشت امام خمینی به ایران، آیت‌الله خامنه‌ای به همراه آیت‌الله بهشتی و چند تن از روحانیون مبارز سرشناس در اعتراض به این اقدام دولت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن عظیمی را سامان‌دهی کردند که با پیوستن سایر علما، دانشگاهیان و مردم ابعاد وسیعی به خود گرفت[۱۲۰].



شب قبل از آغاز تحصن، آیت‌الله بهشتی در بهشت‌زهرا سخنرانی کرد و آیت‌الله خامنه‌ای قطعنامه‌ای را که خود تهیه کرده بود برای مردم قرائت نمود و با این برنامه تحصن روز بعد در مسجد دانشگاه تهران قطعیت یافت. آیت‌الله خامنه‌ای در طول تحصن با تشکیل ستادی و با مشارکت برخی از مبارزین متحصن به اقداماتی دست زدند که عمده‌ترین آنها انجام سخنرانی، انتشار اعلامیه و انتشار نشریه‌ای به نام «تحصن» بود[۱۲۱] . متحصنان در روز هشتم بهمن با صدور اعلامیه‌ای تأکید کردند تا باز شدن فرودگاهها به روی امام خمینی به تحصن خود ادامه خواهند داد[۱۲۲] . این تحصن که تا صبح روز ۱۲ بهمن ادامه یافت[۱۲۳] ، مسجد دانشگاه تهران را به کانونی تأثیرگذار در روند مبارزه تبدیل کرد.




در لحظه‌ی تاریخی ورود امام خمینی به میهن در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ آیت‌الله خامنه‌ای، به همراه علما، روحانیون و مبارزان اسلامی برای استقبال از امام خمینی در فرودگاه مهرآباد حضور یافت. در طول دهه‌ی فجر انقلاب اسلامی، آیت‌الله خامنه‌ای همواره در کنار امام خمینی بود و در بسیاری از امور به ایشان مشورت می‌داد و همچنین مسئولیت کمیته‌ی تبلیغات دفتر امام را با هدف مقابله با توطئه‌های خبری و تبلیغاتی مخالفان داخلی و خارجی حکومت اسلامی، مقابله با فرصت‌طلبی‌های احزاب و گروههای گوناگون سیاسی، تنظیم و انتشار اخبار و انتشار نشریه‌ای به نام «امام» بر عهده داشت. خود نیز چند مقاله نوشت و در آن نشریه منتشر کرد[۱۲۴] .

۲.۳. دهه‌ی اول انقلاب اسلامی: بهمن ۱۳۵۷ - خرداد ۱۳۶۸
۱.۲.۳. فعالیت‌های سیاسی


 شورای انقلاب
یکی از نخستین عرصه‌های نقش‌آفرینی آیت‌الله خامنه‌ای در روند تکون نظام جمهوری اسلامی، عضویت و فعالیت در شورای انقلاب بود. این شورا پس از مهاجرت امام خمینی به فرانسه در مهر۱۳۵۷ و ظهور نشانه‌های پیروزی انقلاب اسلامی و ورود نهضت اسلامی به مرحله‌ی انقلاب با نظر امام خمینی از اوایل آبان شکل گرفت و اعضای آن توسط امام خمینی به‌تدریج انتخاب شدند، اما به لحاظ رعایت ملاحظات مختلف به‌صورت رسمی در آستانه‌ی پیروزی انقلاب در ۲۲ دی ۱۳۵۷ اعلام گردید[۱۲۵] .



نخستین اعضای شورا آقایان مرتضی مطهری، سید محمد حسینی بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، محمدرضا مهدوی کنی، سیدعلی خامنه‌ای و محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی بودند. در ادامه کار شورا نیز افراد دیگری به عضویت آن درآمدند[۱۲۶] . آیت‌الله خامنه‌ای در اواخر دی ماه در این جلسات حضور پیدا کرد[۱۲۷] . شورا در این مقطع، تصمیم‌گیریهای مهم در مورد مبارزه را برعهده داشت. از جمله‌ی آنها مذاکره با مقامات حکومت پهلوی و مقامات کشورهای خارجی، از جمله آمریکا و نیز تشکیل کمیته‌ی استقبال از امام خمینی بود[۱۲۸] . اقدام مهم دیگر شورای انقلاب در مقطع قبل از پیروزی، معرفی مهدی بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت به امام خمینی بود[۱۲۹] .


پس از پیروزی انقلاب آنچه برعهده شورای انقلاب قرار داشت عبارت بود از: قانون‌گذاری در غیاب قوه‌ی مقننه، انجام بخشی از وظایف قوه‌ی مجریه پس از ادغام دولت موقت و شورای انقلاب در تیر ۱۳۵۸ و انجام همه آن پس از استعفای دولت موقت در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ تا پس از آن. در کنار این وظایف اصلی، مرجعی برای رفع معضلات و بحرانهای پیشِ رویِ نظام نوپای جمهوری اسلامی و مشاوره برای امام نیز بود[۱۳۰] . به رغم تغییر چندین‌باره ترکیب اعضای شورای انقلاب در ادوار چهارگانه‌ی آن تا پایان فعالیتش در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ آیت‌الله خامنه‌ای عضو ثابت ان باقی ماند[۱۳۱] . ایستادگی در برابر نظرات و مواضع جهت‌دار اعضای موسوم به «لیبرال» شورا، هشدارهای مکرر نسبت به ضرورت جلوگیری از نفوذ اعضا و هواداران حزب توده ایران و دیگر احزاب و گروههای مخالف انقلاب اسلامی در ارتش و عرصه‌ی فرهنگ کشور از مواضع مهم وی در جلسات و تصمیمات شورا بود[۱۳۲] .



او معتقد بود که در شورای انقلاب باید از اقشار گوناگون جامعه نمایندهای حضور داشته باشد[۱۳۳] . مسائل کردستان، سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق کشور و ضرورت حفظ وحدت از دیگر موضوعات مهم و مورد توجه وی در شورای انقلاب بود. او بر این عقیده بود که دولت موقت در قضیه کردستان ضعف نشان داده و باید آن را از راههای مختلف حل کرد و از سرایت آن به سایر مناطق قومی کشور جلوگیری نمود[۱۳۴] . در مورد منطقه‌ی سیستان و بلوچستان نیز براساس از تجربه‌ی حضورش در زمان تبعید و اطلاع از اوضاع سیاسی و اجتماعی آن منطقه، بر بهبود وضع اقتصادی و معیشتی مردم آن دیار تأکید داشت[۱۳۵] . در این زمینه در ۹ فروردین ۱۳۵۸ از سوی امام خمینی مأموریت یافت در رأس هیأتی عازم آن منطقه شود تا به خواستها و مشکلات مردم رسیدگی و در مورد وضعیت آن منطقه گزارشی تهیه کند[۱۳۶] . در این سفر، افزون بر مأموریت یادشده، با برخی از سران و متنفذین محلی منطقه دیدار و سیاستهای نظام جمهوری اسلامی را برای آنها تشریح و تبیین کرد.



حمایت از تأسیس و تقویت نهادهای انقلابی و مردمی چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی از دیگر مواضع اصولی وی در شورای انقلاب بود[۱۳۷] .



 معاونت شهید چمران
با ادغام دولت موقت و شورای انقلاب در آخر تیر ۱۳۵۸ برخی اعضای شورای انقلاب از سوی آن شورا به برخی از وزارتخانه‌های حساس راه یافتند و از آن جمله آیت‌الله خامنه‌ای به معاونت امور انقلاب وزارت دفاع انتخاب گردید. در این زمان دکتر مصطفی چمران وزیر دفاع بود[۱۳۸] . همچنین در جریان ادغام شورای انقلاب و دولت موقت که با هدف تمرکز بیشتر در قوه‌ی مجریه صورت گرفت ایشان به عضویت کمیسیون وزرای امنیتی که سرپرستی و مسئولیت کلیه‌ی امور انتظامی، نظامی و امنیتی، از جمله بحران‌های گنبد، کردستان و خوزستان و مقابله با اقدامات احزاب و گروههای ضدانقلاب را بر عهده داشت، انتخاب گردید[۱۳۹] .



 سرپرستی سپاه پاسداران
از دیگر مأموریت‌های وی از طرف شورای انقلاب، مسئولیت مرکز اسناد و نیز سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۳ آذر ۱۳۵۸ بود[۱۴۰] . وی قبل از این نیز به نمایندگی از سوی شورای انقلاب در برخی جلسات سپاه پاسداران شرکت می‌کرد. علت انتخاب او به سرپرستی سپاه، باقی ماندن پاره‌ای اختلافات در بدنه و سازمان سپاه بود که در ماههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته بود و با تلاشهای میانجیگرانه به نتیجه نرسیده بود[۱۴۱] . وی که از حامیان نیروهای نظامی مردمی، به‌ویژه سپاه بود، در مدت حضور در رأس آن نیرو سعی کرد علاوه بر رفع اختلافات موجود، سازمان مناسبی بدان بدهد. او در ۵ اسفند ۱۳۵۸ از مسئولیت سرپرستی سپاه به دلیل نامزدی در انتخابات نخستین دورۀ مجلس شورای اسلامی استعفا داد[۱۴۲] .



 تاسیس حزب جمهوری اسلامی
آیت‌الله خامنه‌ای در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، هم‌زمان با حضور مؤثر در شورای انقلاب و تمشیت امور انقلاب در دوره‌ی گذار[۱۴۳] ، به‌همراه سید محمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدجواد باهنر برای ایجاد تشکلی انقلابی فعالیت می‌کرد[۱۴۴] . این تشکل با نام حزب جمهوری اسلامی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ رسماٌ اعلام موجودیت کرد اما پایه‌های تأسیس آن به جلساتی در مشهد در تابستان ۱۳۵۶ بر می‌گردد که در آن برخی از مبارزان از جمله مؤسسین بعدی حزب جمهوری اسلامی در صدد تشکیل مجمع و سازمان متشکلی برای فعالیت بر ضد حکومت پهلوی و توسعه اندیشه‌ی اسلامی بودند[۱۴۵] . بر این مبنا حزب در دوره فعالیت غیررسمی خود در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب نقش مؤثری در برگزاری اجتماعات و سخنرانیها بر عهده داشت که فعالیت آیت‌الله خامنه‌ای در این زمینه قابل ملاحظه بود[۱۴۶] .

از دلایل تأسیس حزب جمهوری اسلامی می‌توان به پرکردن خلاء ناشی از فقدان تشکیلات منظم و روزآمد برای صیانت و حمایت از نظام نوپای جمهوری اسلامی، کمک به تداوم انقلاب و حفظ یکپارچگی و حضور مردم در صحنه، پی‌ریزی بنیانهای اساسی نظام جمهوری اسلامی، صیانت از محوریت نقش‌آفرینی امام خمینی در دوران پس از انقلاب، تعمیق اندیشه‌ی اصیل اسلامی در اذهان مردم، هدایت لحظه به لحظه‌ی سیاسی مردم، کمک برای تأمین نیروی انسانی دستگاه‌های اجرایی برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی، موضع‌گیری صریح و صادقانه در برابر ترفندها و فریبهای دشمنان داخلی و خارجی اشاره کرد[۱۴۷] . وی از تهیه‌کنندگان مرامنامه‌ی حزب بود. در تقسیم‌بندی وظایف اعضا نیز وظیفه‌ی تبلیغات حزب را برعهده گرفت[۱۴۸] . ایشان عضو مؤسس و عضو شورای مرکزی حزب بود و در مجموع در دوره‌ی تأسیس حزب بیشتر نقش تبیینی ایفا کرد و مواضع حزب را به صورت گفتارها و جزوه‌هایی ارائه نمود. او در تأسیس شعبه‌ی حزب در مشهد نقش داشت و دفتر آن شعبه را در ۲۶ اسفند ۱۳۵۷ افتتاح کرد.

 دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی
پس از آیت‌الله بهشتی و دکتر باهنر ـ اولین و دومین دبیرکل حزب ـ آیت‌الله خامنه‌ای در شهریور ۱۳۶۰ از سوی شورای مرکزی حزب به عنوان سومین دبیرکل حزب انتخاب شد[۱۴۹] . در سالهای پس از پیروزی انقلاب تا زمان تثبیت نظام جمهوری اسلامی در دهه‌ی ۱۳۶۰، حزب جمهوری اسلامی به مثابه رکن مهمی از حاکمیت خارج از ساختار سیاسی رسمی فعالیت می‌کرد و مقوم پایه‌های نظام جمهوری اسلامی بود[۱۵۰] .

ایشان حزب جمهوری اسلامی را نهادی ضروری جهت حفاظت از کلیت نظام نوپای جمهوری اسلامی می‌دانستند. نخستین کنگره‌ی حزب در اردیبهشت ۱۳۶۲ برگزار و آیت‌الله خامنه‌ای برای دومین بار به دبیرکلی حزب و عضویت شورای مرکزی[۱۵۱] و شورای داوری حزب[۱۵۲] انتخاب شد. وی در طول دوران ریاست جمهوری در جلسه‌های حزب جمهوری اسلامی در تهران و شهرستانها شرکت می‌کرد و ضمن تبیین مأموریتها و اهداف حزب، به پرسشهای دفاتر، شعب و اعضای حزب پاسخ می‌داد[۱۵۳] .

ایشان هم‌زمان با دوره‌ی دوم ریاست جمهوری نیز دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را بر عهده داشت. در این دوره فعالیتهای حزب به دلایل مختلف، از جمله: رفع بحرانهای سالهای اولیه‌ی انقلاب، تأسیس نهادها و سازمانهای مورد نیاز جمهوری اسلامی که حزب در تأسیس، تقویت و رشد آنها نقش مؤثری داشت، اشتغال شخصیت‌های محوری حزب از جمله آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی‌ رفسنجانی در مشاغل مهم نظام در کنار فقدان برخی از بنیانگذاران مؤثر آن، نارضایتی امام خمینی از تبدیل حزب از عامل وحدت‌بخش به عامل تفرقه و تشدید جناح‌بندیها در درون حزب، کاهش یافت و دیگر کارایی سالهای اولیه‌ی خود را نداشت[۱۵۴] . لذا آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی در اوایل خرداد ۱۳۶۶ با نگارش نامه‌ای به امام خمینی و ذکر دلایل یادشده، به ویژه پیدایش و تشدید جناح‌بندی در درون حزب و خطر آن برای وحدت و انسجام جامعه، خواستار تعطیلی فعالیتهای آن شدند[۱۵۵] . امام ‌خمینی نیز در ۱۱ خرداد ۱۳۶۶ با این درخواست موافقت کرد و متعاقب آن فعالیتهای حزب تعطیل شد[۱۵۶] .



 امامت جمعه‌ی تهران
امام خمینی در ۲۴ دی ۱۳۵۸ آیت‌الله خامنه‌ای را با اشاره به حسن سابقه و شایستگی در علم و عمل به امامت جمعه تهران منصوب کردند[۱۵۷] . ایشان نخستین نماز جمعه را در ۲۸ دی ۱۳۵۸ امامت کردند[۱۵۸] . از این تاریخ تا واقعه‌ی ۶ تیر۱۳۶۰ که در مسجد ابوذر تهران به ایشان سوء قصد و بر اثر آن به شدت مجروح گردیدند، به جز مقطع ۲۱ بهمن تا ۶ اسفند ۱۳۵۹ که در جریان سفری تبلیغی در هندوستان به سر میبرد، نماز جمعه‌ی تهران را اقامه کردند[۱۵۹] . پس از آن نیز همواره این سمت را بر عهده داشت.

مجموعه سیمای رهبری معظم انقلاب اسلامی

اقدام مهم و ابتکاری وی در مورد نماز جمعه، پیشنهاد برگزاری سمینارهای ائمه‌ی جمعه به منظور انسجام شبکه‌ی امامان جمعه در داخل کشور و جهان اسلام بود که پس از موافقت امام خمینی، نخستین سمینار در مدرسه‌ی فیضیه‌ی قم برگزار شد و پس از آن سمینارهای متعددی نیز برگزار شد[۱۶۰] . وی در خطبه‌های نماز جمعه به عنوان یک تریبون اثرگذار، مهم‌ترین و قاطع‌ترین مواضع اصولی و راهبردی نظام جمهوری اسلامی را ارائه کرده و همچنین، به تعمیق اندیشه دینی و بینش و بصیرت سیاسی جامعه پرداخته است. اهتمام به خطبه‌های عربی نیز که مخاطب آن مسلمانان جهان اسلام بود، از ویژگی‌های خطبه‌های ایشان بوده است.




 نمایندگی در مجلس شورای اسلامی
آیت‌الله خامنه‌ای پس از نامزدی برای انتخابات نخستین دوره قانون‌گذاری مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸، از سوی ائتلاف بزرگ نیروهای خط امام شامل جامعه‌ی روحانیت مبارز تهران، حزب جمهوری اسلامی و چندین سازمان و گروه اسلامی دیگر در انتخابات مجلس شورای اسلامی حمایت شد[۱۶۱] و از حوزه‌ی انتخابیه‌ی تهران وارد مجلس شد. در مجلس، عضو و رئیس کمیسیون امور دفاعی بود.



در مدت ریاست ایشان طرحها، لوایح و موضوعات متعددی در آن کمیسیون بررسی شد که از مهم‌ترین آنها می‌توان تأمین نیازمندیهای استخدامی سپاه پاسداران، ادغام سازمان بسیج مستضعفین در سپاه پاسداران، مسئله‌ی کردستان، مسائل مرزی، مسئله‌ی بلوچستان و سازمان‌دهی نوین ارتش را نام برد[۱۶۲] . از موضع‌گیریهای مهم وی در طول نمایندگی می‌توان به صحبت‌های مهم و مستند او در موافقت با طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر برای ریاست جمهوری اشاره کرد[۱۶۳] . با آغاز جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و به سبب حضور در جبهه‌های جنگ، در جلسات مجلس شورای اسلامی کمتر حضور یافت و پس از جراحت شدید در ۶ تیر ۱۳۶۰ در موارد معدود در آن حاضر شد. با انتخاب به مقام ریاست جمهوری در مهر ۱۳۶۰ قوه‌ی مقننه را ترک گفت.

 حضور در دفاع مقدس
آیت‌الله خامنه‌ای از نخستین ساعات آغاز جنگ ایران و عراق، در تدبیر مسائل جنگ بصورت فعالانه به ایفای نقش پرداخت.


ساعاتی پس از شروع حمله به خاک کشورمان اولین اطلاعیه در مورد تجاوز ارتش بعث عراق به ایران را تهیه و از رادیو به اطلاع مردم رساند[۱۶۴] . در دومین روز شروع جنگ در جلسه‌ای که در ستاد مشترک ارتش برای بررسی چگونگی برخورد با تجاوز نظامی عراق تشکیل شد، حضور یافت. و آنگاه که قرار شد یک نفر از آنها برای بررسی مسئله به جبهه‌های جنگ برود، نخستین کسی که این پیشنهاد را پذیرفت آیت‌الله خامنه‌ای بود[۱۶۵] . در ۵ مهر ۱۳۵۹ پس از اجازه امام خمینی در کسوت یک نظامی، در جبهه‌های جنگ حضور یافت[۱۶۶] تا گزارشی از وضعیت جبهه‌ها و امکانات نیروهای ایرانی منطقه‌ی مورد تجاوز نیروهای عراقی تهیه نموده و به سازمان‌دهی نیروها برای مقابله با دشمن کمک کند[۱۶۷] . بر این اساس عازم جبهه جنوب شد و تا اواسط بهار سال ۱۳۶۰ در آن جبهه‌ استقرار داشت. پس از آن در جبهه غرب حاضر شد. ولی حضور جز برای اقامه نماز جمعه تهران، دیدار و گزارش به امام یا جلسات ضروری و سفرها و سخنرانی‌های لازم، مستمر بود[۱۶۸] .



وی در چندین عملیات نظامی و یا طراحی آن شرکت کرد. پشتیبانی و تأمین نیازهای تسلیحاتی و تدارکاتی نیروهای بسیجی و سپاهی از دیگر فعالیتهای ایشان در صحنه‌ی نبرد بود. بیشتر وقت وی در جبهه‌ها صرف هدایت، پشتیبانی و طراحی عملیات ستاد جنگهای نامنظم ــ که توسط مصطفی چمران تشکیل شده بود ــ می‌شد[۱۶۹] . از اقدامات ویژه‌ی این ستاد که آیت‌الله خامنه‌ای مستقیماً در آن نقش داشت، تشکیل گروههای نظامی مخصوص شکار تانک بود. در پشتیبانی از جبهه‌های خرمشهر، آبادان و سوسنگرد نقش مؤثری داشت و در تقویت نیروهای نظامی مردمی مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج و تهیه‌ی نیازمندیهای فنی و تجهیزاتی آنها نقش بسیاری ایفا نمود[۱۷۰] . از دیگر تلاش‌های ایشان ایجاد هماهنگی بین سپاه و ارتش در جبهه‌ها و عملیات نظامی بود[۱۷۱] .


 نمایندگی امام در شورای عالی دفاع
به فرمان امام خمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ شورای عالی دفاع عهده‌دار کلیه‌ی امور جنگ شد[۱۷۲] و آیت‌الله خامنه‌ای که براساس حکم امام در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ نماینده‌ی ایشان در این شورا[۱۷۳] و نیز سخنگوی آن بود[۱۷۴] . در این مدت مشاور امام خمینی در امور و مسائل جنگ نیز بود[۱۷۵] . وی معمولاً در پایان جلسه‌های شورای عالی دفاع درباره‌ی مباحث و تصمیمات شورا مصاحبه‌ی مطبوعاتی انجام می‌داد و تصمیمات شورا را به اطلاع مردم می‌رسانید[۱۷۶] .


 عملیات شکست حصر آبادان
در عملیات شکستن حصر آبادان[۱۷۷] حضور مستقیم داشت و در مورد خرمشهر نیز اعتقاد داشت که با اتخاذ تدابیر نظامی درست می‌توان از سقوط آن جلوگیری کرد. حتی در این زمینه نامه‌ای به ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس جمهور و فرمانده کل قوای وقت نوش

ت و هشدار داد که در صورت استقرار دو تیپ زرهی در اطراف سوسنگرد، می‌توان از سقوط شهر جلوگیری به عمل آورد. اما، بنی‌صدر به آن هشدار توجهی نکرد[۱۷۸] .

اندکی پس از آغاز جنگ گروهی از شخصیتها و سازمانهای بین‌المللی و نیز برخی از کشورها برای ایجاد صلح بین دو کشور، به فعالیت‌هایی دست زدند. آیت‌الله خامنه‌ای در این مورد اعتقاد داشت تا زمانی که عراق شروط اصلی ایران شامل عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی، پرداخت خسارت و تنبیه متجاوز را نپذیرد، صلحی پدید نخواهد آمد و اگر عراق این شروط را نپذیرد آن را به زور از سرزمینهای خود بیرون می‌کنیم. همچنین معتقد بود که صلح تحمیلی بدتر از جنگ است[۱۷۹] . با وجود این تردد هیئتهای صلح را از این نظر که باعث روشن شدن ابعاد جنایات صدام حسین و نیروهای او علیه مردم ایران شد و به اثبات مظلومیت ایران و تجاوزگری صدام کمک می‌کرد، مفید می‌دانست[۱۸۰] .



 جنگ، مهمترین موضوع دوران ریاست جمهوری
در دو دوره‌ی ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، جنگ در رأس امور و مهم‌ترین موضوع کشور بود. از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ تحولاتی در صحنه‌ی جنگ پیش‌ آمد و در مجموع موازنه در جبهه‌های جنگ به سود ایران تغییر یافت. نیروهای عراقی از بیشتر سرزمین‌های اشغال‌شده بیرون رانده شدند و با وحدت‌نظر مسئولان ارشد کشور ازجمله آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رئیس شورای عالی دفاع سلسله عملیات‌های نظامی، طراحی و اجرا شد. هم‌زمان با آن تحولات، حضور دیپلماتیک ایران در عرصه‌ی بین‌المللی نیز بیشتر و فعال‌تر شد.


ایشان طی هفت سال از مجموع هشت سال دوران ریاست جمهوری خود که مقارن با جنگ بود، بخش زیادی از مذاکرات خارجی خود را به مذاکره با هیئتهای حسن‌نیت صلح که از سوی سازمانهای بین‌المللی، اسلامی و منطقه‌ای و یا با شخصیتهای مهم بین‌المللی و منطقه‌ای که مأموریت میانجی‌گری داشتند، اختصاص دادند. در دوره ریاست جمهوری به دلیل مخالفت امام با حضور در جبهه‌های جنگ، به برخی حضورها و بازدیدهای محدود اکتفا کردند اما در مقطع پایانی جنگ و پس از قبول قطعنامه وضعیت وخیم جبهه‌ها ایشان را ناگزیر کرد پس از کسب موافقت امام خمینی برای ایجاد تحولی عظیم به جبهه‌ها رهسپار شود.


همچنین که آیت‌الله خامنه‌ای در دوره ریاست جمهوری رئیس شورای عالی پشتیبانی جنگ بود. این شورا به دلیل شرایط خاص جنگ در سال ۱۳۶۵ و به منظور به‌کارگیری هرچه بهتر امکانات کشور در خدمت جنگ و انجام اقدامات مؤثر در بسیج نیروها و امکانات برای رفع نیازمندیهای جبهه‌های جنگ تشکیل شد[۱۸۱] . امام خمینی در پاسخ به استعلام ایشان در ۱۹ بهمن ۱۳۶۶ مصوبات آن شورا را تا پایان جنگ لازم‌الاجرا اعلام کرد[۱۸۲] .



در تابستان ۱۳۶۷ و در آخرین سال ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای، و با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران جنگ عراق با ایران به پایان رسید. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در جلسه‌ای به ریاست آیت‌الله خامنه‌ای و با حضور مسؤولان عالی‌رتبه نظام در ۲۶ تیر ۱۳۶۷ به تصویب رسید و امام خمینی نیز بر آن صحه گذاشت[۱۸۳] .


امام خمینی در پیامی به مردم ایران قبول قطعنامه را مسئله‌ای بسیار تلخ و ناگوار و صرفاً به دلیل مصلحت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد: «قبول این مسئله برای من از زهر کشنده‌تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم... در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفته‌اند. و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است» [۱۸۴] . به دنبال این تصمیم آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رئیس‌جمهور در نامه‌ای در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷ به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، خاویر پرز دکوئیار، پذیرش قطعنامه‌ی ۵۹۸ سازمان ملل از سوی ایران را اعلام کرد[۱۸۵] .


۲.۲.۳. فعالیتهای ارشادی و تبیینی
بخش مهمی از فعالیتهای سیاسی و مذهبی آیت‌الله خامنه‌ای از پیروزی انقلاب اسلامی تا انتخاب به ریاست جمهوری، فعالیتهای ارشادی به منظور نهادینه کردن و تثبیت نظام جمهوری اسلامی بود.


 توصیه امام به دانشجویان برای رجوع به آیت‌الله خامنه‌ای
به دنبال شهادت آیت‌الله مرتضی مطهری و خلائی که از فقدان وی در میان دانشجویان و دانشگاهیان پدید آمده بود، امام خمینی در ۲۳ خرداد ۱۳۵۸ طی سخنانی در جمع دانشجویان، آیت‌الله خامنه‌ای را فردی فهیم و سخنور نامیده و مرجع رسیدگی به مسائل فکری و عقیدتی دانشجویان و مقابله با تبلیغات احزاب و گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی، به‌ویژه مارکسیستها در محیط دانشگاهی تعیین کرد[۱۸۶] .


وی از این تاریخ تا شروع جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ روزهای دوشنبه در مسجد دانشگاه تهران در جمع دانشجویان حضور می‌یافت و ضمن اقامه جماعت نماز ظهر و عصر و ایراد سخنرانی در موضوعات مهم روز، به پرسشهای فکری و سیاسی آنها پاسخ می‌داد. این جلسات بعدها در مساجد مهم تهران ادامه پیدا کرد. حادثه سوء‌قصد به ایشان در مسجد اباذر در خلال یکی از از همین جلسات رخ داد[۱۸۷] .


 جلوگیری از انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی
اقدام دیگر او مقابله با تلاشهایی بود که از سوی برخی از اعضای دولت موقت برای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی در حال شکل‌گیری بود. بدین نحو که نامهای به امضای پانزده نفر از وزیران و اعضای دولت موقت تهیه شده بود و در نظر داشتند قبل از اطلاع امام خمینی و اظهار نظر ایشان، انحلال مجلس مزبور را به مردم اطلاع دهند و اگر امام خمینی مخالفتی کرد به صورت دسته‌جمعی استعفا کنند[۱۸۸] .


آیت‌الله خامنه‌ای که از سوی شورای انقلاب در جلسه‌ی هیأت وزیران شرکت می‌کرد، بعد از طرح نامه‌ی مذکور در جلسه به شدت با آن مخالفت نمود و بر ضرورت اطلاع امام خمینی پیش از انتشار آن تأکید ورزید. امام خمینی نیز، پس از آگاهی از موضوع، با درخواست آنان مخالفت نمود و بر ادامه‌ی کار قانونی مجلس خبرگان قانون اساسی تأکید کرد[۱۸۹] .


 سفر تبلیغی به هند
در دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که مقارن با آغاز قرن پانزدهم هجری قمری نیز بود بنا به تصمیم شورای عالی تبلیغات اسلامی، هیئتهای گوناگونی از طرف نظام جمهوری اسلامی به کشورهای مختلف جهان عزیمت کردند تا مواضع و دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران و ویژگی‌های انقلاب اسلامی را برای ملتها، به ویژه ملتهای مسلمان تشریح و تبیین کنند. آیت‌الله خامنه‌ای سرپرستی هیئت اعزامی به هندوستان را بر عهده گرفت.


ایشان به مدت دو هفته در اواخر بهمن و اوایل اسفند ۱۳۵۹ به شهرهایی چون دهلی‌نو، حیدرآباد، بنگلور[۱۹۰] و منطقه‌ی کشمیر[۱۹۱] سفر کرد و در سخنرانیها، ‌دیدارها و گفت‌وگوها و مصاحبه‌های مطبوعاتی به‌ویژه با اصحاب مطبوعات محلی، دانشجویان و استادان دانشگاهها، تشکلها و شخصیتهای اسلامی و شیعیان هند چهره‌ی واقعی انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی و مسائل مهم آن، به ویژه جنگ با عراق را تشریح و بیان کرد[۱۹۲] . همچنین، با خانم گاندی نخست‌وزیر هند ـ که از شخصیت‌های معتبر و موجه بین‌المللی بود ـ دیدار و گفتگو کرد[۱۹۳] .



 مقابله با لیبرال‌ها و بنی‌صدر
یکی از مسائل مهم جامعه‌ی ایران در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی وجود و فعالیت دو جناح تأثیرگذار موسوم به نیروهای خط امام و لیبرالها در ساختار سیاسی رسمی کشور بود. بیشتر یاران، نزدیکان و مشاوران امام خمینی از جمله آیت‌الله خامنه‌ای در جناح نیروهای خط امام قرار داشتند. چهره‌ی شاخص جناح لیبرال که از لحاظ فکری و بینش سیاسی تعارض‌های زیادی با نیروهای خط امام داشت، ابوالحسن بنی‌صدر بود.


آیت‌الله خامنه‌ای، بنی‌صدر را نماینده‌ی جریانی می‌دانست که عامل تفرقه و درگیری در سطح مسئولان ارشد کشور و در نتیجه سبب تفرقه و تشتت در جامعه بود[۱۹۴] . اما با وجود اختلاف ‌نظر اساسی با بنی‌صدر و جریان همفکر و حامی او، به منظور حفظ وحدت در جامعه و تأکید امام خمینی بر آن، مخالفت خود را در محافل عمومی ابراز نمی‌کرد. در برخی موارد نیز داوری نزد امام خمینی می‌برد. پس از انحراف واضح بنی‌صدر از ماهیت انقلاب اسلامی و قانون اساسی و پس از طرح عدم کفایت سیاسی وی برای ریاست جمهوری در مجلس شورای اسلامی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، آیت‌الله خامنه‌ای در موافقت با طرح نطق مشروح و مؤثری را ایراد کرد[۱۹۵] .


آیت‌الله خامنه‌ای از ۱۳۵۸ تا اول تیر ۱۳۶۰ در موارد گوناگون علیه جناح لیبرال‌ و ملی‌گرا موضع مخالف گرفت. وی با حفظ دفتر مستشاری نظامی امریکا در ایران و تغییر نام آن از سوی دولت موقت مخالفت کرد[۱۹۶] . در مورد انتخاب وزیران، معاونان وزراء و مسئله‌ی پاکسازی در ادارات و سازمانهای دولتی نیز با انتخاب افرادی که در خط انقلاب نبودند و طرف‌دار خط سازش با امریکا و یا رابطه داشتن با کشورهای مرتجع عرب و مواردی از این دست بودند، مخالفت می‌کرد[۱۹۷] .


۳.۲.۳. ترور نافرجام توسط منافقین
آیت‌الله خامنه‌ای در ۶ تیر ۱۳۶۰ و در حال سخنرانی پس از نماز ظهر در مسجد ابوذر، واقع در یکی از مناطق جنوب تهران، در اثر انفجار بمبی که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود به شدت زخمی شد[۱۹۸] . امام خمینی، در پیامی خطاب به ایشان توطئه‌ی سوء‌قصد به جان وی را محکوم کرد و از ایشان تجلیل نمود[۱۹۹] . بر اثر این سوء قصد، ایشان از ناحیه‌ی سینه، کتف و دست راست آسیب جدی دید. گزارشهای غیررسمی مسبب این حادثه را سازمان مجاهدین خلق ایران دانسته‌اند[۲۰۰] . آیت‌الله خامنه‌ای اولین فردی بود که در حوادث و جریانات پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری ترور شد. در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰ از بیمارستان مرخص شد و مجدداً ‌به صحنه‌ی اجتماع و سیاست بازگشت و از ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ در جلسات مجلس شورای اسلامی حاضر شد[۲۰۱] .


۳.۳. دوران ریاست جمهوری
 دور اول - انتخاب به عنوان ریاست جمهوری با ۹۵ درصد آرا


پس از شهادت محمدعلی رجایی ـ دومین رئیس جمهور اسلامی ایران ـ شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به اتفاق آرا و علیرغم مخالفت ایشان، وی را به عنوان نامزد ریاست ‌جمهوری انتخاب کردند و امام خمینی که سابقاً با تصدی روحانیون برای ریاست جمهوری موافق نبودند با نامزدی ایشان موافقت کردند[۲۰۲] .



پس از نامزدی و اعلام صلاحیت توسط شورای نگهبان، گروه‌ها و شخصیت‌های مختلف از ریاست جمهوری ایشان حمایت کردند. از مهم‌ترین حامیان آیت‌الله خامنه‌ای ائتلاف گروههای خط امام بود[۲۰۳] . انتخابات در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ برگزار شد و آیت‌الله خامنه‌ای با کسب اکثریت مطلق آراء (۹۵ ممیز ۱۱ درصد) به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد[۲۰۴] . در ۱۷ مهر ۱۳۶۰ امام خمینی حکم ریاست ‌جمهوری ایشان را تنفیذ کرد[۲۰۵] و در ۲۱ مهر به عنوان سومین رئیس‌جمهور اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد[۲۰۶] .


در ۲۷ مهر ۱۳۶۰ علی‌اکبر ولایتی را که عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و از نیروهای خط امام بود، به عنوان نخست‌وزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد[۲۰۷] ، ولی وی در رأی‌گیری روز ۳۰ مهر ۱۳۶۰ نتوانست آرای اکثریت نمایندگان را کسب نماید[۲۰۸] . در ۴ آبان ۱۳۶۰ میرحسین موسوی را که عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، سردبیر روزنامه‌ی جمهوری اسلامی و وزیر امور خارجه‌ی دولتهای رجایی، باهنر و مهدوی کنی[۲۰۹] بود به عنوان نخست‌وزیر به مجلس معرفی کرد[۲۱۰] . او توانست در ۶ آبان ۱۳۶۰ آراء موافق اکثریت نمایندگان مجلس را کسب کند[۲۱۱] .


آیت‌الله خامنه‌ای ریاست ‌جمهوری خود را در حالی آغاز کرد که نهاد ریاست‌ جمهوری از ساختار مناسبی برخوردار نبود. گروههای مشاور و کارگروهها برای کمک به رئیس‌جمهور در انجام وظایف قانونی نیز هنوز تشکیل نشده بود و این امر مشکلات فراوانی را برای عملکرد رئیس‌جمهور پدید می‌آورد. به تدریج، دفتر ریاست‌ جمهوری با چندین مشاور و کارگروه شکل گرفت[۲۱۲] . آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدا بخشی از تلاشهای خود را معطوف ساختارسازی برای دفتر رئیس‌ جمهور و نهاد ریاست ‌جمهوری کرد. بعدها در پی ابهام در شرح وظایف رئیس جمهور که کاستی آن به‌ویژه در تعامل با نخست‌وزیر در طول دوره اول آشکار شده بود، قانون اختیارات رئیس جمهور تهیه و تدوین شد و در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید[۲۱۳] .


سرفصل برنامه‌های آیت‌الله خامنه‌ای در دوره‌ی چهارساله‌ی اول ریاست جمهوری عبارت از: اهتمام به امور مربوط به جنگ تحمیلی، نیل به سیاست‌های اقتصادی به سوی حمایت از مستضعفان و دورافتادگان از مرکز، طاغوت‌زدایی از همه‌ی شئون زندگی اداری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران، کشف و به کارگیری استعدادهای انسانی در همه‌ی عرصه‌ها از تکنیک تا هنر، تأمین امنیت اجتماعی، اداری و قضایی برای ارائه‌ی خدمت مؤثر به مردم، تأمین امنیت و آزادی همه‌ی افراد وفادار به نظام جمهوری اسلامی با هر اندیشه و تفکر[۲۱۴] . در دوره‌ی چهارساله‌ی دوم نیز ضمن ادامه‌ی برنامه‌های دوره‌ی اول که در رأس آنها جنگ تحمیلی قرار داشت، تدوین لایحه‌ی اختیارات ریاست جمهوری، کاهش تصدی‌گری دولت و واگذاری امور به مردم، به کار گماردن مسئولین لایق، انقلابی و کارآمد در دولت، رفع فقر مزمن و طولانی‌مدت حاکم بر جامعه و زندگی مردم، واگذاری زمینهای کشاورزی به مردم، واگذاری صنایع دولتی به بخش تعاونی، سهیم‌شدن کارگران در کارخانه‌ها، گسترش و توسعه‌ی صادرات غیرنفتی و کاهش اتکای کشور به درآمد نفت، مشارکت مردم در امور اقتصادی و فرهنگی کشور با نظارت دولت، سوق دادن سیاست فرهنگی کشور به سوی استقلال فرهنگی از اهم برنامه‌های آیت‌الله خامنه‌ای بود[۲۱۵] .



در عرصه‌ی سیاست و روابط خارجی برنامه‌ی ایشان شامل اتخاذ سیاست مستقل و متوازن در قبال هر یک از کشورهای جهان و تصمیم‌گیری برمبنای مصالح نظام و کشور همراه با قاطعیت و صراحت، عدم وابستگی به شرق و غرب[۲۱۶] ، اهمیت دادن به وحدت میان مسلمانان جهان، اهتمام جدی در بازپس گرفتن حقوق مسلمانان جهان از قدرتهای جهانی و مبارزه‌ی مستمر با هرگونه اقدام و حرکتی در جهت سلطه‌ی ابرقدرتها در منطقه، اهتمام جدی به مسئله‌ی قدس و دیگر سرزمینهای غصب‌شده‌ی فلسطین و آمادگی برای مبارزه‌ی همه‌جانبه با دشمن صهیونیست، بازگشت به فرهنگ غنی و اصیل اسلامی در عرصه‌ی بین‌المللی به عنوان سد راه دشمنان و غارتگران، افزایش فعالیت و حضور مؤثر در صحنه‌های بین‌المللی بود[۲۱۷] .


 دوره‌ی دوم ریاست‌ جمهوری
باتوجه به تجربه مشکلات و اختلاف‌نظرها با نخست‌وزیر و برخی اعضای هیئت دولت در چهار ساله اول ریاست جمهوری مایل نبود برای دومین بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند اما پس از آنکه امام خمینی آن را تکلیف شرعی ایشان دانستند، تصمیم گرفت که در انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری نامزد شود و از امام خواست که در انتخاب نخست‌وزیر مختار باشد و امام هم پذیرفت[۲۱۸] .
پس از انتخاب مجدد به عنوان رئیس‌جمهور، و در آستانه‌ی انتخاب نخست‌وزیر آنگاه که معلوم شد آیت‌الله خامنه‌ای به سبب عدم رضایت از وضعیت اداره کشور توسط نخست‌وزیر درصدد معرفی فرد دیگری برای نخست‌وزیری است برخی نظامی‌ها نزد امام ابراز کردند که پیشرفت در جبهه‌های جنگ منوط به نخست‌وزیری دوباره مهندس موسوی است. امام خمینی به جهت مصلحت جنگ این نظر را پذیرفتند و به آیت‌الله خامنه‌ای حکم کردند که مهندس موسوی را به عنوان نخست‌وزیر معرفی کند. آیت‌الله خامنه‌ای در اطاعت از حکم امام و علیرغم نظر مخالف خود، وی را به مجلس معرفی کرد[۲۱۹] . در دوره‌ی دوم ریاست‌ جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای اختلافات رئیس جمهور و نخست‌وزیر ادامه یافت و در مواردی مانند معرفی اعضای کابینه، تشدید هم شد.



۱.۳.۳. فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی در دوران ریاست جمهوری
 ترمیم تشکیلات انقلاب فرهنگی
در ۸ شهریور ۱۳۶۲ آیت‌الله خامنه‌ای، اولین ترمیم عمده در ستاد انقلاب فرهنگی را براساس حکم امام خمینی عهده‌دار شد. امام این حکم را در پاسخ به استعلام ایشان به مناسبت بازگشایی دانشگاهها صادر کرد[۲۲۰] . همچنین، دومین ترمیم در ستاد انقلاب فرهنگی را بر اساس پیام امام خمینی در ۱۹ آذر ۱۳۶۳، صورت داد[۲۲۱] . در این ترمیم، ستاد انقلاب فرهنگی به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر نام داد و رئیس‌جمهور رئیس این شورا شد[۲۲۲] . آیت‌الله خامنه‌ای این سمت را تا پایان دومین دوره‌ی ریاست جمهوری خود در تیر ۱۳۶۸ عهده‌دار بود و در این سالها در تدوین سیاستهای مهم فرهنگی کشور نقش مؤثری ایفا نمود[۲۲۳] .


 فعال کردن دستگاه سیاست خارجی
در دوران هشت ساله‌ی ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی ایران فعالتر شد. یکی از شاخصهای توسعه‌ی سیاست و روابط خارجی، سفرهای رئیس‌جمهور به کشورهای مختلف برای توسعه روابط بود که در دوره‌ی اول ریاست جمهوری شروع شد و در دوره‌ی دوم توسعه یافت[۲۲۴] . ایشان در دوره‌ی اول ریاست‌ جمهوری از ۱۵ تا ۲۰ شهریور ۱۳۶۳ به کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر و در دوره‌ی دوم از ۲۳ دی تا ۳ بهمن ۱۳۶۴ به کشورهای آسیایی و آفریقایی پاکستان، تانزانیا، زیمبابوه، آنگولا و موزامبیک سفر نمود. از ۱۱ تا ۱۵ شهریور ۱۳۶۵ برای شرکت در هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در هراره مجدداً به زیمبابوه سفر کرد. در این سفر در اجلاس سران سخنرانی کرد و با برخی از سران کشورهای غیرمتعهد دیدار و گفت‌وگو نمود[۲۲۵] . از ۲ تا ۶ اسفند ۱۳۶۷ به کشورهای یوگسلاوی و رومانی[۲۲۶] و از ۱۹ تا ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ به کشورهای چین و کره ‌شمالی سفر کرد[۲۲۷] .


آیت‌الله خامنه‌ای در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد و در سخنرانی خود دیدگاهها و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران را برای سران دولتهای جهان تشریح نمود. این اولین حضور رئیس جمهور اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود[۲۲۸] . نکته‌ی حائز اهمیت در سفر به سازمان ملل، استقبال عظیم ایرانیان و مسلمانان مقیم نیویورک و اصحاب مطبوعات بین‌المللی از ایشان و فعالیتهای ایشان برای تبیین شرایط انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و سیاستهای استکبار جهانی در قبال ایران بود. امامت نماز جمعه‌ی مسلمانان نیویورک و سخنرانی در خطبه‌های آن نیز از نکات جالب و با اهمیت این سفر بود.


از اقدامات دیگر آیت‌الله خامنه‌ای در زمینه‌ی سیاست خارجی می‌توان به برقراری ارتباط منسجم با گروههای سیاسی شیعی در افغانستان، عراق و لبنان و ایجاد تفاهم بین آنها و تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق اشاره کرد. به طوری که اختلاف بین آنها را به وحدت و اتحاد بر ضد دشمن مشترک‌شان تبدیل کرد. تشکیل حزب وحدت اسلامی از احزاب هشت‌گانه افغانستان که به رقابت زیان‌بار آنها پایان داد و نیز تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق از مصداق‌های مهم این رویکرد است. در این دوره، به دامنه‌ی حمایت ایران از مبارزان اسلامی در لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان افزوده شد و پشتیبانی ایران به احزاب و گروههای اسلامی در آن کشورها جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی قابل ملاحظه‌ای بخشید.


 بازدیدها، دیدار و سفرهای استانی
دیدار با اقشار مختلف مردم، بازدید از مؤسسات و سازمانهای گوناگون، شرکت در مراسم افتتاح طرحها، شرکت در همایشها و سفرهای استانی از دیگر برنامه‌ها و اقدامات آیت‌الله خامنه‌ای در دوره ریاست جمهوری بود. حفظ ارتباط با مردم به ویژه خانواده‌های شهدا از راهبردهای اساسی آیت‌الله خامنه‌ای در دوره ریاست جمهوری بود. بر این پایه ملاقات‌های مردمی ـ در مناسبت‌های مختلف ـ در دیدارهای با خانواده‌های شهدا، خصوصاً سرزدن به منازل آنان به عنوان یکی از برنامه‌های ثابت ایشان و ابتکار قابل توجه در نوع رابطه زمامداران و مردم محسوب می‌شود. همچنین، سفرهای آیت‌الله خامنه‌ای به استانها و مناطق مختلف کشور، با هدف ملاقات با اقشار مختلف مردم، به‌ویژه قشر محروم و آشنایی با مسائل و مشکلات آنها از نزدیک، رفع اختلافات مقامات محلی، پیگیری مسائل مربوط به جنگ و همکاری سپاه و ارتش، دیدار با علما و بزرگان شهرها و روستاها، بررسی مسائل و مشکلات اقتصادی و مانند آن از جمله ابتکارات، فعالیتهای مستمر و مؤثر ایشان بود.


 نامه امام خمینی به آیت‌الله خامنه‌ای
در ۱۶ دی ۱۳۶۶، امام خمینی در نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای و ناظر به بیانات ایشان در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در موضوع حدود اختیارات حکومت اسلامی و ولایت فقیه، حکومت اسلامی را از احکام اولیه‌ی اسلام و مقدم بر تمام احکام فرعیه دانسته و ولایت فقیه را مطلقه عنوان نمود. آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به نامه‌ی امام، متابعت نظری و عملی خود را از دیدگاه امام اعلام نمود. همچنین در جلسه‌ای حضوری، مقصود خود از بیانات در خطبه‌های نماز جمعه را با امام خمینی مطرح کردند. امام خمینی نیز بلافاصله در همان روز به این نامه پاسخ داده و ضمن تقدیر از آیت‌الله خامنه‌ای، در بخشی از آن نوشتند: «اینجانب از سال‌های قبل از انقلاب با جناب‌عالی ارتباط نزدیک داشته‌ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است، جناب‌عالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می‌دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری می‌کنید، می‌دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی می‌دهید» [۲۲۹] .


 اولین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
در پی اختلافات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تصویب لوایح مختلف، امام خمینی در پاسخ به نامه‌ی سران کشور (از جمله آیت‌الله خامنه‌ای)، در ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت موافقت کردند[۲۳۰] . بر این اساس، آیت‌الله خامنه‌ای اولین رئیس مجمع تشخیص قرار گرفتند[۲۳۱] . ایشان این سمت را تا پایان دوره ریاست جمهوری عهده‌دار بود[۲۳۲] .


 محول شدن ماموریت‌های متعدد از سوی امام
آیت‌الله خامنه‌ای در دوران هشت‌ساله‌ی ریاست جمهوری خود، همچون سالهای پس از پیروزی انقلاب یکی از نزدیکان، مشاوران و افراد مورد وثوق امام خمینی بود. به همین دلیل در موارد متعددی امام خمینی مأموریتهایی فراتر از وظایف ریاست جمهوری به ایشان محول نمودند و یا پیشنهادهای وی را در موضوعات مختلف ‌پذیرفتند. در ۱۵ فروردین ۱۳۶۲ تمشیت امور ارتش و سپاه را به آیت‌الله خامنه‌ای واگذار کردند[۲۳۳] . در اول آبان ۱۳۶۲ ایشان را مأمور پیگیری مطالبات ایران از امریکا و سایر کشورها کرد[۲۳۴] . در اول آذر همین سال با پیشنهاد آیت‌الله خامنه‌ای در مورد تشکیل اداره‌ی حفاظت اطلاعات ارتش موافقت نمود[۲۳۵] . در ۹ دی ۱۳۶۲ ایشان را مأمور بررسی مجدد لایحه‌ی تعریزات کرد[۲۳۶] . امام در ۲۳ بهمن ۱۳۶۷ آیت‌الله خامنه‌ای را مأمور نمود از اعضای شورای‌عالی قضایی دعوت کند تا در جلسه‌ی سران سه‌قوه شرکت کرده و طرحهای خود را در زمینه‌ی تقسیم کار برای اداره‌ی بهتر آن شورا مطرح نمایند[۲۳۷] . در نهایت نیز با طرح مورد بررسی در جلسه‌ی سران سه‌قوه موافقت نمود[۲۳۸] . در ۱۹ اسفند ۱۳۶۷ نیز در نامه‌ای او را مسئول رسیدگی به مشکلات عراقیهای مقیم ایران کرد[۲۳۹] .


 حضور در شورای بازنگری قانون اساسی
امام خمینی در حکمی در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸ خطاب به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هیئتی متشکل از بیست نفر از جمله آیت‌الله خامنه‌ای را تعیین نمودند تا به همراه پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به انتخاب مجلس شورای اسلامی، شورای بازنگری قانون اساسی را تشکیل داده و به اصلاح، بازنگری و تکمیل قانون اساسی در موضوعات پنج‌گانه بپردازند[۲۴۰] . پس از تشکیل شورای مذکور آیت‌الله مشکینی به عنوان رئیس و آیت‌الله خامنه‌ای و اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان نایب رئیس اول و دوم شورا انتخاب شدند[۲۴۱] . شورا در طول چهل و یک جلسه در مورد پنج موضوع اصلی: شرایط رهبری، تمرکز در قوای مجریه و قضائیه، تمرکز در مدیریت صدا و سیما، چگونگی بازنگری احتمالی قانون اساسی در آینده و تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی بحث و بررسی و تصمیم‌گیری نمود[۲۴۲] . این جلسات تا پس از رحلت امام خمینی ادامه داشت.



۴.۳. دوران رهبری
در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، در حالی که مردم و مسئولان آماده‌ی تشییع و تدفین پیکر پاک امام خمینی (ره) بودند در جلسه‌ای با حضور مسؤولان کشوری و لشکری، آیت‌الله‌ خامنه‌ای، رئیس جمهور، وصیت‌نامه‌ی سیاسی ـ الهی امام خمینی (ره) را قرائت کرد. مجلس خبرگان رهبری عصر همان روز تشکیل جلسه داد تا رهبر یا شورای رهبری جدید برای نظام جمهوری اسلامی را انتخاب کند. مطابق اصل ۱۰۷ قانون اساسی مصوب سال ۱۳۵۸، انتخاب رهبری بر عهده نمایندگان مجلس خبرگان قرار دارد[۲۴۳] . در بحث رهبری شورایی یا فردی، اکثریت اعضای مجلس خبرگان به رهبری شورایی رأی نداد و آنگاه که بحث از مصداق رهبری برای رأی‌گیری به میان آمد و نام آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شد. برخی از نمایندگان که از نظر امام خمینی مبنی بر صلاحیت آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری نظام پس از رحلت امام که در جلسات متعددی در حضور سران قوا و نخست‌وزیر و حاج سید


احمد خمینی ابراز کرده بودند اطلاع اجمالی داشتند خواستار توضیح شاهدان آن شدند. دو نفر از شاهدان نقل امام خمینی که خود عضو مجلس خبرگان بودند استناد این نظر به امام را تأیید کردند. همچنین گفته دیگری از امام مبنی بر شایستگی آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری که در جریان سفر اخیر ایشان به چین و کره شمالی ابراز کرده‌ بودند نیز در آن جلسه با واسطه نقل شد. در پی آن رأی‌گیری به عمل آمد و اکثریت قاطع نمایندگان مجلس خبرگان با توجه به نظر امام راحل و صلاحیت‌های دینی، علمی و سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای، معظم‌له را به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب کردند. [۲۴۴] آیت‌الله خامنه‌ای خود به این موضوع اشاره کرده، می‌گویند تا زمانی که موضوع انتخاب را متعَین ندانستم از پذیرش آن مقام امتناع می‌کردم[۲۴۵] . پس از بازنگری در قانون اساسی و انجام همه‌پرسی، مجلس خبرگان رهبری یک بار دیگر براسا قانون اساسی جدید در مورد رهبری معظم‌له رأی‌گیری کرد و اکثریت قاطع مجدداً معظم‌له را به رهبری نظام انتخاب کردند.


برخی زمینه‌های اصلی نظر امام راحل بر رهبری آیت‌الله خامنه‌ای عبارتند از: مبارزه طولانی‌مدت برای تحقق حکومت اسلامی، اعتقاد راسخ و روشن به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، بیش از یک دهه فعالیتهای همه‌جانبه‌ی سیاسی، اجرایی و فرهنگی برای استقرار نظام جمهوری اسلامی، روشن‌بینی دینی، تسلط علمی بر مبانی دینی، سلوک فردی و اجتماعی، زهد و پارسایی، استناد نمود. امام خمینی (ره) به مناسبتهای گوناگون شایستگیها، تعهد و خدمتگزاری آیت‌الله خامنه‌ای در راه خدمت به نظام جمهوری اسلامی را مورد تأیید قرار داده بودند.

امام خمینی تاریخ‌ ۷ تیر ۱۳۶۰ در بخشی از پیام‌شان به مناسبت ترور آیت‌الله خامنه‌ای فرموده‌اند: «اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله‌ی رسول اکرم و خاندان حسین‌بن‌علی هستید و جرمی جز خدمت به اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فدارکار در جبهه‌ی جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه‌ی انقلاب می‌باشید، میزان تفکر سیاسی خود و طرف‌داری از خلق و مخالف با ستمگران را به ثبت رساندید. اینان با سوء‌قصد به شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بلکه جهان جریحه‌دار نمودند. اینان آن‌قدر از بینش سیاسی بی‌نصیب‌اند که بی‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت به این جنایت دست زدند و به


کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌انداز است ... من به شما خامنه‌ای عزیز، تبریک می‌گویم که در جبهه‌های نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه‌ی خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم» [۲۴۶] . در تاریخ ۸ شهریور ۱۳۶۵ به افراد و رجال سیاسی توصیه کردند که در گفتارشان به جای عیب‌جویی دائمی، مثل آیت‌الله خامنه‌ای باشند که همیشه همه را نصیحت می‌کند و خدماتش را به رخ مردم نمی‌کشد[۲۴۷] . در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۶۶ در پاسخ به نامه آیت‌الله خامنه‌ای در مورد ولایت مطلقه فقیه، در بخشی از نامه نوشتند: «اینجانب که از سال‌های قبل از انقلاب با جناب‌عالی ارتباط نزدیک داشته‌ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است، جناب‌عالی را یکی از بازوهای ت

وانای جمهوری اسلامی می‌دانم و شما را چون برادری آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری می‌کنید، می‌دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی می‌دهید» [۲۴۸] .



حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی، نزدیکترین فرد به امام خمینی که مشاور و مورد وثوق کامل ایشان بود، نقل کرده که امام در پی سفر خارجی آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند» [۲۴۹] . زهرا مصطفوی، دختر امام خمینی (ره) بیان کرده که آنگاه که از امام درباره‌ی رهبری آینده نظام پرسیده است ایشان از آیت‌الله خامنه‌ای نام بردند و آنگاه که از مقام علمی آیت‌الله خامنه‌ای سؤال کرده است ایشان اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای را تأیید کرده‌اند[۲۵۰] . آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز نقل کرده که زمانی که امام درصدد عزل آیت‌الله منتظری از رهبری آینده بودند در جلسه‌ای که با حضور سران سه‌قوه، نخست‌وزیر (میرحسین موسوی) و حاج سید احمد خمینی در محضر امام تشکیل شده بود در مورد جانشین رهبری بحث شد ایشان از آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری آینده نظام نام بردند. وی همچنین بیان داشته که در جلسه خصوصی خود با امام راحل نسبت به وضع رهبری در آینده ابراز نگرانی کرده است و امام در پاسخ با اشاره به آیت‌الله خامنه‌ای فرموده‌اند: «شما در بن بست نخواهید بود، چنین فردی در میان شما هست. چرا خودتان نمی‌دانید؟»[۲۵۱] .



بدون تردید مقطع زمانی انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری نظام دارای اهمیت و حساسیت ویژه‌ای بوده است. برخی نگرانی‌ها که در پی بیماری امام خمینی قدس سره بوجود آمده بود عبارت بودند از:
۱- مدیریت کشور در دوره‌ی پس از امام خمینی[۲۵۲] .
۲- ناتمام بودن اصلاح و بازنگری قانون اساسی
۳- نگرانی از حمله یا تحریکات نظامی عراق، امریکا و منافقین؛ با توجه به نقض مکرر آتش‌بس توسط عراق و تبلیغات وسیع برای پیروز قلمداد کردن خود در جنگ.


۴ ـ ادامه‌ی بحران ناشی از توطئه‌ی انتشار کتاب آیات شیطانی در حوزه‌ی سیاست خارجی و صدور حکم امام خمینی مبنی بر ارتداد سلمان رشدی نویسنده‌ی آنکه با واکنش سرسختانه‌ی کشورهای غربی مواجه شد[۲۵۳]

اما آنچه همه نگرانی‌ها را به امید تبدیل کرد عبارت‌ بودند از:
۱- انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به مقام رهبری که در کوتاه‌ترین زمان روی داد.
۲- تشییع و وداع میلیونی و بی‌نظیر مردم با امام خمینی (ره) و شکل گرفتن بزرگ‌ترین تشییع و وداع با یک رهبر مردمی که همچون طوفان عظیمی احتمال هرگون توطئه دشمن را منتفی کرد.


۳- تأیید و بیعت مسؤولان ارشد نظام و نهادهای مختلف کشور، بیت امام، مراجع تقلید و علما از جمله آیات عظام اراکی، مرعشی نجفی، آیت‌الله میرزا هاشم آملی، آیت‌الله العظمی گلپایگانی و آیت‌الله مشکینی، نخبگان، شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی، خانواده‌های شهدا و اقشار مختلف مردم
۴ـ حاج سیداحمد خمینی ساعاتی پس از انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری با ارسال پیام تبریکی به ایشان اظهار داشت: «حضرت امام بارها از جنابعالی به عنوان مجتهد مسلم و نیز بهترین فرد برای رهبری نظام اسلامی‌مان نام می‌بردند. من و تمامی اعضای بیت امام از حضرات آیات خبرگان محترم صمیمانه تشکر می‌نماییم؛ چرا که معتقدیم روح امام عزیزمان از این انتخاب شاد و آرام شده است. من بار دیگر چون برادری کوچک اوامر آن ولی فقیه را بر خود لازم‌الاجرا می‌دانم» [۲۵۵] .



۵- بیعت وسیع و گسترده این پیام را به همراه خود داشت که جانشین امام خمینی، در حوزه‌ی نظر و عمل، اعتقاد راسخ به راه و تفکر امام دارد و آن را با تمام توان استمرار خواهد بخشید. این بیعت‌ها به صورت حضوری، شرکت در راهپیماییها، انتشار اطلاعیه و پیام تبریک و امضای طومار ما بعد آن انجام شد[۲۵۶] . «کاروانهای میثاق با امام و بیعت با رهبری» در آستانه‌ی چهلمین روز ارتحال امام خمینی از سراسر کشور به راه افتاد[۲۵۷] و «مانورهای بیعت با رهبری» در برخی مناطق مرزی و استراتژیک کشور[۲۵۸] و نیز برگزاری «سمینارهای میثاق با امام، بیعت با رهبری» شکل گرفت[۲۵۹] . بیعت با آیت‌الله خامنه‌ای، ماهها بعد استمرار یافت و به جهانیان ثابت کرد که ایران با رهبری آیت‌الله خامنه‌ای همچنان پرچمدار امت اسلامی است.


۶- مواضع صریح و مکرر آیت‌الله خامنه‌ای مبنی بر تداوم راه امام و حفظ وحدت و ایجاد اعتماد متقابل بین مردم و رهبری و پافشاری بر حفظ اصول دینی، شرع و فقه اسلامی، حمایت بی‌دریغ از مستضعفان و محرومان و قشرهای پایین جامعه و ایجاد وحدت و همبستگی با ملتهای مظلوم و عزت بخشیدن به اسلام و ملتهای مسلمان و مرعوب نشدن از تهدیدات قدرتهای جهانی. آیت‌الله خامنه‌ای از امام خمینی به عنوان «ریشه‌ی شجره‌ی طیبه‌ی انقلاب» یاد کردند و اعلام کردند: ما راه خود را بر اساس راه امام (ره) ادامه خواهیم داد» [۲۶۰]



منابع و مآخذ (برای مشاهده اینجا را کلیک کنید)

[۱] آقابزرگ طهرانی، ۲/۶۴۰
[۲] گلشن ابرار، ۲/۹۷۱
[۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، مصاحبه با آیت‌الله خامنه‌ای، ش‌ب ۱۲۲۵
[۴] آقابزرگ طهرانی، ۲/۶۴۰
[۵] کسروی، ۹۲
[۶] بهبودی، ۱۲
[۷] آقابزرگ طهرانی، ۶/۱۳ مقدمه
[۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۱۲۲۵
[۹] شریف رازی، ۷/۱۲۷- ۱۲۹؛ زنگنه قاسم‌آبادی، ۱/۱۳۲
[۱۰] همو، ۳؛ شریف رازی، ۷/۱۲۷؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب ۱۲۲۵
[۱۱] بهبودی، ۱۵
[۱۲] زنگنه قاسم‌آبادی، ۱/۷۷
[۱۳] گلشن ابرار، ۲/۹۷۲
[۱۴] زنگنه قاسم‌آبادی، ۱/۷۷
[۱۵] صحیفه‌ی امام، ۲۰/۷۱
[۱۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش‌ب ۱۲۲۶
[۱۷] آقابزرگ طهرانی، ۲/ ۵۵۹
[۱۸] تاریخ علمای خراسان، ۳۰۸؛ قاسم‌پور، ۶۰
[۱۹] زنگنه قاسم‌آبادی، ۱/ ۴۵۸
[۲۰] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۱۲۲۵
[۲۱] بهبودی، ۴۹
[۲۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۱۲۲۶
[۲۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۱۲۲۶
[۲۴] بهبودی، ۷۸
[۲۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۱۲۳۲
[۲۶] همان، ش‌ب ۱۲۲۷
[۲۷] همان، ش‌ب ۱۲۲۸
[۲۸] حسینی، طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی، اکثر صفحات
[۲۹] تداوم آفتاب، ۲۱
[۳۰] همان، ش‌ب ۱۲۲۸
[۳۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۱۲۲۶
[۳۲] همان، ش‌ب ۱۲۲۸
[۳۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۱۱۹
[۳۴] جلالی، مشهد در بامداد نهضت اسلامی، ۱۴۸
[۳۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، مصاحبه با آیت‌الله خامنه‌ای، ش‌ب ۱۲۲۹ و ۱۲۳۱
[۳۶] باقری، ۱۲-۱۳
[۳۷] بهبودی، ۱۲۹-۱۳۴
[۳۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۶۱۴ و ۱۲۳۱ و ۱۳۳۲
[۳۹] همان، ش‌ب ۱۲۳۳
[۴۰] جلالی، ۲۰۵
[۴۱] بهبودی، ۱۵۶-۱۵۷
[۴۲] یاران امام ...، طالقانی، ۱/۴۶۸
[۴۳] امام خمینی در آیینه‌ی اسناد، ۴/۳۹۲
[۴۴]
بهبودی، ۱۶۲-۱۶۶
[۴۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، مصاحبه با آیت‌الله خامنه‌ای، ش‌ب ۱۲۳۴
[۴۶] بهبودی، ۱۸۷
[۴۷] همان، ۱۹۲-۱۹۵
[۴۸] اسناد انقلاب اسلامی، ۳/ ۱۲۸-۱۳۰
[۴۹] هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۲/۱۵۶۶
[۵۰] آینده در قلمرو اسلام، همه‌ی صفحات
[۵۱] بهبودی، ۲۳۵-۲۳۸
[۵۲] یاران امام ...، میلانی، ۳/۵-۷
[۵۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش ب ۶۱۴
[۵۴] همان، ش ب ۵۷۴
[۵۵] یادداشت‌های روزانه‌ی مهندس مهدی بازرگان، ۴۲۲ - ۴۲۳
[۵۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش ب ۶۱۴
[۵۷] بهبودی، ۳۰۴
[۵۸] یاران امام ... هاشمی‌نژاد، ۲۴۸-۲۴۹
[۵۹] یاران امام ... سعیدی، ۲۴۸؛ همان، طالقانی، ۲/۴۹۷؛ همان، مهدوی کنی، ۱۴؛ همان، فضل‌الله محلاتی، ۱/۵۲۱؛ همان، باهنر، ۳۵۵
[۶۰] یاران امام ... سعیدی، ۳۶۳؛ یاران امام ... مهدوی کنی، ۱۱۴
[۶۱] بهبودی، ۳۲۶ - ۳۲۷
[۶۲] بهبودی، ۴۷۰-۴۷۱ و ۳۳۱-۳۳۲
[۶۳] جودکی، ۲۳؛ یاران امام ... هاشمی‌نژاد، ۳۰۶-۳۰۷
[۶۴] فارسی، ۲۱۵
[۶۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۱۳۰؛ همان، ش‌ب ۱۸۳؛ یاران امام ... سعیدی، ۱/۳۲
[۶۶] یاران امام ... میلانی، ۳/۴۲۳-۴۲۴
[۶۷] تقویم تاریخ خراسان، ۲۲۵
[۶۸] یاران امام ... محلاتی، ۲/۷۳
[۶۹] یاران امام ... باهنر، ۵۲۰-۵۲۱؛ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۲/۱۱۳۴-۱۱۳۵
[۷۰] صحیفه‌ی امام، ۲/۳۵۸-۳۷۳
[۷۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۱۲۳؛ همان، ش‌ب ۶۱۴
[۷۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش‌ب ۶۱۴
[۷۳] استاد شهید ...، ۲۱۸؛ یاران امام ... میلانی، ۳/۵۹۰
[۷۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۷۲؛ همان، ش ب۶۱۴
[۷۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۶۱۴؛ همان، ش‌ب ۵۷۳؛ همان، ش‌ب ۵۷۲
[۷۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۶۱۴
[۷۷] یاران امام ...، مطهری، ۴۵۵؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۷۳
[۷۸] نیکبخت، زندگی و مبارزات ...مفتح، ۴۰۸
[۷۹] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش‌ب ۵۷۳
[۸۰] همان، ش‌ب ۵۷۴؛ همان ۶۱۴؛ همان، ش‌ب ۵۷۲
[۸۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۷۵
[۸۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش‌ب ۵۷۵؛ همان، ش‌ب ۳۸۹؛ همان، ش‌ب ۳۰۴
[۸۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۷۶؛ همان، ش‌ب ۵۷۲
[۸۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۳۸۹
[۸۵] گفت‌وگوی چهارجانبه ...، همه‌ی صفحات
[۸۶] یاران امام ... مفتح، ۳۴۰؛ استاد شهید ...، ۲۷۷
[۸۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۸۳
[۸۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۷۲؛ همان، ش‌ب ۳۸۹
[۸۹] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۷۲
[۹۰] امام خمینی در آیینه‌ی اسناد، ۶/۵۲
[۹۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش‌ب ۵۷۶
[۹۲] انقلاب اسلامی به روایت ...، ۱/۲۶۳؛ مرکز اسناد ...، ۶۸۷، ۸۰-۸۱؛ یاران امام ... مطهری، ۵۷۵
[۹۳] انقلاب اسلامی به روایت ...، ۲/ ۳۲۶؛ همان، ۱۰/۵۱
[۹۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۷۶؛ اسناد نهضت آزادی ایران، ۹/۲۳۴-۲۳۵
[۹۵] یاران امام ... صدوقی، ۱۲۸-۱۳۱
[۹۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۷۶
[۹۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۷۶
[۹۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۵۷۶
[۹۹] همان، ۱۰۲
[۱۰۰] همان، ۱۱۱
[۱۰۱] اسناد انقلاب اسلامی، ۳/ ۳۴۸-۳۵۷
[۱۰۲] مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۱۸۸۹
[۱۰۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش‌ب ۵۷۶
[۱۰۴] اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۴۰۲؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۲۰۹
[۱۰۵] انقلاب اسلامی به روایت ...، ۱۴/۱۹۲ و ۴۷۲
[۱۰۶] امام خمینی در آئینه‌ی اسناد، ۷/۶۰۳؛ یاران امام ... صدوقی، ۴۳۱
[۱۰۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۳۸۹؛ همان، ش‌ب ۵۷۲
[۱۰۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، ش‌ب ۳۸۹
[۱۰۹] همان، ۵۷۲؛ مؤسسه‌ی پژوهشی فرهنگی ...، ش‌ب ۱۹۲۱
[۱۱۰] روزشمار انقلاب اسلامی، ۸/۳۳۹، ۳۵۲
[۱۱۱] انقلاب اسلامی به روایت ...، ۲۰/۳۳
[۱۱۲] شمس‌آبادی، ۳۱۵-۳۱۶
[۱۱۳] اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۴۹۲-۴۹۳
[۱۱۴] انقلاب اسلامی به روایت ...، ۲۱/ ۱۸۸ و ۱۲۳- ۱۲۴
[۱۱۵] شمس‌آبادی، ۳۲۵-۳۲۸
[۱۱۶] روزشمار انقلاب اسلامی، ۱۰/۲۱۶-۲۱۷
[۱۱۷] صحیفه‌ی امام ...، ۵/۴۲۶-۴۲۸.
[۱۱۸] او به تنهایی ...، ۶۳؛ حدیث ولایت، ۲/۴۰
[۱۱۹] قاسم‌پور، ۹۲-۹۴
[۱۲۰] هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی ...، ۱۶۱-۱۶۲؛ اطلاعات، ش ۵۷۷۱، ۹/۱۱/۱۳۵۷
[۱۲۱] مصاحبه‌های ... ۱۳۶۲-۱۳۶۳، ۱۸۲-۱۸۳
[۱۲۲] اسناد انقلاب اسلامی، ۴/۷۱۴
[۱۲۳] پا به پای آفتاب ...، ۲/۱۹۵
[۱۲۴] قصه‌ی آفتاب، ۹۵
[۱۲۵] صحیفه امام، ۵/۴۲۶ ـ ۴۲۸
[۱۲۶] خاطرات آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی، ۱۸۳
[۱۲۷] پا به پای آفتاب...، ۲/۱۹۲
[۱۲۸] قاسم‌پور، ۹۲-۹۴
[۱۲۹] هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی ...، ۱۶۹
[۱۳۰] سائلی‌کرده‌ده، ۱۱
[۱۳۱] همان، ۴۹-۶۲
[۱۳۲] خلاصه‌ی مشروح مذاکرات شورای انقلاب، جلسه‌های مختلف
[۱۳۳] همان، جلسه‌ی ۱۰/۱۲/۱۳۵۷
[۱۳۴] همان، جلسه‌های ۲۹/۱۲/۱۳۵۷؛ ۴/۶/۱۳۵۸؛ ۱۵/۷/۱۳۵۸ و ۲/۹/۱۳۵۸
[۱۳۵] همان، جلسه‌های ۱۵/۱/ ۱۳۵۸؛ ۱۹/۱/ ۱۳۵۸؛ ۱۱/۶/ ۱۳۵۸؛ ۲۸/۸/ ۱۳۵۸؛ ۶/۱۰/ ۱۳۵۸ و ۸/۱۰/ ۱۳۵۸
[۱۳۶] صحیفه‌ی امام ...، ۶/۴۲۹
[۱۳۷] همان، جلسه‌های ۱۰/۴/ ۱۳۵۸؛ ۱۴/۶/ ۱۳۵۸ و ۴/ ۹/ ۱۳۵۸
[۱۳۸] دولتهای ایران ...، ۴۵۷ و ۴۵۹
[۱۳۹] سائلی کرده‌ده، ۱۱۷-۱۱۸
[۱۴۰] خلاصه مشروح مذاکرات شورای انقلاب، جلسه‌ی ۳/۹/۱۳۵۸
[۱۴۱] رسالت، ش ۹۹۷، ۱۰
[۱۴۲] هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی ...، ۴۴۹
[۱۴۳] هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی ...، ۱۲۵
[۱۴۴] همان، ۲۱۵-۲۱۸
[۱۴۵] جاسبی، ۴/۱۴۹
[۱۴۶] جاسبی، ۴/۱۴۶-۱۴۷
[۱۴۷] کارنامه‌ی چهار ساله‌ی ...، ۴-۷
[۱۴۸] جاسبی، ۴/۱۴۶
[۱۴۹] هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران ...، ۲۶۳
[۱۵۰] هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش ...، ۲۶۷
[۱۵۱] خاطرات سیدمرتضی نبوی، ۱۶۸
[۱۵۲] جاسبی، ۴/۳۰۰
[۱۵۳] جمهوری اسلامی، ش۱۵۴۱، ۱۵؛ همان، ش۱۵۴۳، ۲
[۱۵۴] فراز و نشیب حزب جمهوری اسلامی، ۱۱
[۱۵۵] جمهوری اسلامی، ش۲۳۲۰، ۱
[۱۵۶] صحیفه‌ی امام ...، ۲۰/۲۷۵
[۱۵۷] صحیفه‌ی امام ...، ۱۲/۱۱۶
[۱۵۸] در مکتب جمعه...، ۲/۱-۳
[۱۵۹] در مکتب جمعه ...، ۲ و ۳، صفحات مختلف
[۱۶۰] فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ۳۱۱
[۱۶۱] رضوی، ۳۸۴
[۱۶۲] آشنایی با مجلس ...، ۹۰-۹۱
[۱۶۳] همان، جلسه‌های ۱۶۶، ۱۶۷ و ۱۶۸
[۱۶۴] خاطرات ماندگار، ۱۲
[۱۶۵] خاطرات ماندگار، ۱۱
[۱۶۶] اطلاعات، ش ۲۱۸۸۹، ۹
[۱۶۷] جمهوری اسلامی، ش ۳۸۷، ۱
[۱۶۸] مجموعه مصاحبه‌های...در سال ۱۳۶۰، ۷ - ۸
[۱۶۹] امید انقلاب، ش ۱۴۷، ۸-۹
[۱۷۰] خاطرات و حکایتها، ۱۰/ ۷ـ۲۰
[۱۷۱] کیهان، ش ۱۱۱۵۵، ۴
[۱۷۲] صحیفه امام، ۱۳/۲۶۳ ـ ۲۶۴
[۱۷۳] همان، ۱۲/۲۸۱
[۱۷۴] جمهوری اسلامی، ش۴۰۹، ۶
[۱۷۵] بنی لوحی و ...، ۱۷۲-۱۷۳
[۱۷۶] جمهوری اسلامی، ش ۴۰۹، ۶
[۱۷۷] از جنوب لبنان ...، ۱۷۴؛ اطلاعات، ش ۱۹۱۵۳، ۵
[۱۷۸] مصاحبه‌ها ... سال ۱۳۶۰، ۵۹
[۱۷۹] در مکتب جمعه...، ۹/۸/۵۹
[۱۸۰] جمهوری اسلامی، ش ۵۰۹، ۲
[۱۸۱] همان، ش ۲۰۸۸، ۲
[۱۸۲] صحیفه‌ی امام ...، ۲۰/۴۶۷
[۱۸۳] درودیان، ۱۶۳
[۱۸۴] صحیفه امام، ۲۰/۹۲ ـ ۹۵
[۱۸۵] ولایتی، ۲۷۸-۲۷۹
[۱۸۶] صحیفه‌ی امام ...، ۸/ ۱۳۸
[۱۸۷] جمهوری اسلامی، ش۱۱۳، ۸؛ همان، ش۱۸۲، ۱۰؛ همان، ش۱۹۲، ۱۰
[۱۸۸] مجموعه مصاحبه‌های...در سال ۱۳۶۰، ۱۱۲ ـ ۱۱۴
[۱۸۹] صحیفه‌ی امام ...، ۱۰/۳۲۰
[۱۹۰] کیهان، ش ۱۱۲۲۲، ۴
[۱۹۱] جمهوری اسلامی، ش ۴۹۸، ۳
[۱۹۲] کیهان، ش ۱۱۲۱۸، ۱۲؛ جمهوری اسلامی، ش ۴۹۷، ۳
[۱۹۳] در مکتب جمعه...، ۳/۱۱۴ـ ۱۱۸.
[۱۹۴] زندگینامه‌ی مقام معظم رهبری، چ ۴، ۱۶۶-۱۷۲
[۱۹۵] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره‌ی اول، جلسه‌ی ۱۶۷
[۱۹۶] مصاحبه‌ها ...، ۱۳۶۳-۱۳۶۴، ۱۱۴-۱۱۶
[۱۹۷] خلاصه‌ی مذاکرات شورای انقلاب، جلسه‌های متعدد.
[۱۹۸] انقلاب در بحران ...، ۱۷۶
[۱۹۹] صحیفه‌ی امام، ۱۴/۵۰۴
[۲۰۰] جرعه‌نوش کوثر ...، ۲۱۷-۲۱۸
[۲۰۱] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره‌ی اول، جلسه‌ی ۱۹۹
[۲۰۲] فارسی، ۵۴۳-۵۴۴
[۲۰۳] همان، ش ۶۶۷، ۶۶۸، ۶۶۹، ۶۷۰ و ۶۷۱، صص ۱ و ۱۱
[۲۰۴] همان، ش ۶۷۸، ۱۱
[۲۰۵] صحیفه‌ی امام ...، ۱۵/۲۷۸
[۲۰۶] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره‌ی اول، جلسه‌ی ۲۲۴
[۲۰۷] همان، جلسه ۲۲۶
[۲۰۸] همان، جلسه ۲۲۷
[۲۰۹] دولتهای ایران ...، ۴۶۱، ۴۶۷، ۴۷۲، ۴۸۲
[۲۱۰] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره‌ی اول، جلسه‌ی ۲۲۹
[۲۱۱] همان، جلسه ۲۳۰
[۲۱۲] «خاطرات ۳ رئیس‌جمهور»، ۷
[۲۱۳] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره‌ی دوم، جلسه‌ی ۲۶۸
[۲۱۴] حاج سیدجوادی، ۱۰۳-۱۰۴
[۲۱۵] جمهوری اسلامی، ش۱۷۹۹، ۱۰-۱۱
[۲۱۶] نوازنی، ۱/۲۹۸، ۳۰۰، ۳۳۹ و ۳۹۲
[۲۱۷] علی‌بابایی، ۶/۱۳۰
[۲۱۸] هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی ...، ۲۲-۲۳؛ جرعه‌نوش کوثر ...، ۲۳۷
[۲۱۹] هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی ...، ۲۲-۲۳
[۲۲۰] صحیفه‌ی امام ...، ۱۸/۸۳-۸۴
[۲۲۱] همان، ۱۹/۱۱۰-۱۱۱
[۲۲۲] بیست سال تلاش ...، ۷-۸
[۲۲۳] همان، ۲۱/۱۴۸ و ۳۴۳؛ ۱۹/۱۷۱ و ۳۱۶؛ نک‌ : بیست سال تلاش ...، بیشتر صفحات.
[۲۲۴] آرشیو مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری، پرونده‌های دوره‌ی ریاست ‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای
[۲۲۵] جمهوری اسلامی، ش ۱۹۲۱، ۱۲
[۲۲۶] جمهوری اسلامی، ۲۸۲۶، ۱۲، همان، ۲۸۲۷، ۱۱
[۲۲۷] جمهوری اسلامی، ش ۲۸۸۶، ۱۲؛ همان، ۲۸۸۹، ۲
[۲۲۸] جمهوری اسلامی، ش ۲۴۱۳، ۱۰
[۲۲۹] صحیفه‌ی امام ...، ۲۰/۴۵۲، ۴۵۵
[۲۳۰] صحیفه‌ی امام ...، ۲۰/۴۶۳- ۴۶۵
[۲۳۱] گفت‌وگو با هاشمی رفسنجانی ...، ۵۲
[۲۳۲] همان، ۶۸-۶۹
[۲۳۳] صحیفه‌ی امام ...، ۱۷/۳۹۷
[۲۳۴] همان، ۱۸/۱۸۸
[۲۳۵] همان، ۱۸/۲۲۸
[۲۳۶] همان، ۱۸/۲۷۲
[۲۳۷] همان، ۲۱/۲۵۸
[۲۳۸] همان، ۲۱/۲۶۴
[۲۳۹] همان، ۲۱/۳۱۵
[۲۴۰] همان، ۲۱/۳۶۳-۳۶۴
[۲۴۱] صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری...، ۱/۱- ۲۹
[۲۴۲] همان، ج ۱- ۴، بیشتر صفحات
[۲۴۳] قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۹۲
[۲۴۴] «چگونگی انتخاب رهبر در اجلاس فوق‌العاده مجلس خبرگان»، ۱۸؛ هاشمی رفسنجانی، بازسازی و سازندگی...، ۱۵۱ ـ ۱۴۹
[۲۴۵] حدیث ولایت، ۱/۱۸۲-۱۸۳
[۲۴۶] صحیفه‌ی امام، ۱۴/۵۰۴
[۲۴۷] صحیفه‌ی امام، ۲۰/۱۲۷
[۲۴۸] صحیفه‌ی امام، ۲۰/۴۵۵
[۲۴۹] جرعه‌نوش کوثر ...، ۲۶۵
[۲۵۰] جمهوری اسلامی، ش ۵۳۵۲، ۲ آذر ۱۳۷۶، ۲
[۲۵۱] مرجعیت آیت‌الله خامنه‌ای از دیدگاه فقهاء و بزرگان، ۷۰
[۲۵۲] جمهوری اسلامی، ش ۲۹۰۵ ۲۰ خرداد ۱۳۶۸، ۱۴-۱۵
[۲۵۳] جمهوری اسلامی، ش ۲۸۵۲ ۹ فروردین ۱۳۶۸
[۲۵۴] حدیث ولایت، ۱/ اکثر صفحات
[۲۵۵] جمهوری اسلامی، ش۲۹۲۴ ۱۶ خرداد ۱۳۶۸، ۳
[۲۵۶] کیهان، ش ۱۳۶۳۱ ۱۸ خرداد ۱۳۶۸
[۲۵۷] جمهوری اسلامی، ش ۲۹۲۹ ۱۹ تیر ۱۳۶۸
[۲۵۸] جمهوری اسلامی، ش ۲۹۷۲ ۱۲ شهریور ۱۳۶۸
[۲۵۹] جمهوری اسلامی، ش ۲۹۷۹ ۲۰ شهریور ۱۳۶۸
[




  • کیوان گیتی نژاد
  • ۰
  • ۰






فتنه‌گری های یک آقا زاده! / نقش مهدی هاشمی از انتخابات 84 تا فتنه 88
بررسی نقش مهدی هاشمی در فتنه؛

فتنه‌گری های یک آقا زاده! / نقش مهدی هاشمی از انتخابات 84 تا فتنه 88

نقش مهدی هاشمی در هدایت جریان‌های مخالف و معاند با نظام تنها به فته 88 بازنمی گردد بلکه این خط از انتخابات سال 1384 آغاز

شده بود.        

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی


به گزارش گروه سیاسی-فرهنگ نیوز، انتخابات سال 1388 و حوادث پس ا

ز آن فرصتی بود تا بسیاری از افرادی که دم از قانون و لزوم اجرای آن می‌زنند در

ترازوی قضاوت مردم قرار گیرند تا عیار صداقت ایشان نمایان شود.

مهدی هاشمی در زندان

از جمله این افراد «مهدی هاشمی رفسنجانی» یکی از اعضای خانواده

حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی است که در کنار سایر اعضا نقشی

اساسی در فتنه 88 داشت و گزارش‌های رسمی و غیر رسمی از عملکرد وی، گواهی بر این مدعاست.

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

اتهامات مهدی هاشمی در دادگاه‌های جمهوری اسلامی ایران دارای

دو وجه امنیتی و اقتصادی است که در این نوشتار به اتهامات امنیتی وی پرداخته می‌شود.

مهدی هاشمی در زندان

* از نقش آفرینی در انتخابات 84 تا هدایت رسانه‌ها در فتنه 88

از مهدی هاشمی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد بر شخص حجت

الاسلام هاشمی یاد می‌شود که محسن مخملباف در مصاحبه با رادیو فردا

تصویر مرتبط

در این باره می‌گوید: «من اطلاع دقیق دارم که خاندان آقای هاشمی در یک

 ماه اخیر بسیار مؤثر بوده و هر وقت آقای هاشمی خواسته کمی متمایل به

تصویر مرتبط

راست شود، با خشم فرزندان خود روبرو شده است و آن‌ها توانسته‌اند مواضع متعادل‌تری

را به او تحمیل کنند. نباید نقش خاندان آقای هاشمی را در این میان نادیده گرفت.»

نکته جالب توجه اینجاست که نقش مهدی هاشمی در هدایت جریان‌های مخالف و معاند

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

 با نظام تنها به فته 88 بازنمی گردد بلکه این خط از انتخابات سال 1384 آغاز شده بود.

قدیری ابیانه (مشاور اطلاع رسانی و ارتباطات هاشمی رفسنجانی در انتخابات سال 84) در همین رابطه می‌گوید:

«پیش از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز نتایج نظرسنجی

تصویر مرتبط

 یک مرکز مخالف احمدی‌نژاد حاکی از پیروزی وی با اختلاف بیش از 5 میلیون

رأی در مقابل احمدی‌نژاد بود اما برخی نزدیکان هاشمی با نپذیرفتن این

واقعیت، آماده بیان ادعای تقلب در انتخابات بودند، همانطور که امروز نیز موسوی

تصویر مرتبط

با رفتار خود نشان می‌دهد یا بی‌اطلاع است یا مصالح ملت را فدای وجههٔ خود کرده است."

مشاور سابق هاشمی خاطرنشان کرد: «مطمئن شدم که ایشان در انتخابات شکست

 فاحشی خواهند خورد. گروهی پیشنهاد می‌کردند که آقای هاشمی برای جبران اختلاف

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

 آرا دست به هنجار شکنی بزند. از اینکه چنین افرادی خود را طرفدار آقای هاشمی می‌دانند

و در ستاد ایشان جمع شده‌اند، به شدت متأثر بودم. از آمارها کپی گرفتم و وقتی مهدی

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

 هاشمی از جلسه بیرون آمد آن را به وی دادم تا در جلسه تحویل آقای هاشمی دهد و

گفتم ایشان چند میلیون رأی از احمدی‌نژاد عقب است. وی گفت: «من این آمار را قبول ندارم و بابا برنده است!»

مهدی هاشمی حتی به این هم بسنده نکرد و برای پیروزی پدرش در انتخابات

تصویر مرتبط

ریاست جمهوری سال 1384 مبالغ هنگفتی را از بیت المال هزینه کرد تا جایی که

«حمزه کرمی» از نویسندگان سایت ضد انقلاب جمهوریت نیز در دفاعیات خود در دادگاه در جمع خبرنگاران گفت:

«مهدی هاشمی رفسنجانی اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. بنده

تصویر مرتبط

 با وی صحبت کردم و گوشزد کردم که استفاده از پول بیت المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمی‌پذیرفت.

به‌عنوان مثال، شرکت نشر ذره 500 میلیون تومان پوستر مربوط به آقای هاشمی

را سال 84 چاپ کرد اما پولش را از سازمان بهینه سازی گرفت، به این صورت

تصویر مرتبط

 که آقای مهدی هاشمی با توافق نشر ذره فاکتوری صوری صادر کرد، مبنی

بر چاپ 200‌ هزار نسخه از کتاب ‌5‌ جلدی کودک؛ یعنی یک میلیون جلد کتاب

و این فاکتور صوری به‌عنوان سند اصلی تلقی شد و پولش را از سازمان بهینه

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

 سازی پرداخت نمودم و در اختیار نشر ذره قرار گرفت در حالی که فقط تعداد ‌25‌ هزار از این کتاب چاپ شد.»

به ترتیب تمام فعالیت‌های مهدی هاشمی در سال 84 به همین جا ختم شد تا نقش محوری وی در انتخابات سال 88 درک شود.

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

* هدایت رسانه‌های ضد انقلاب؛ کارویژه آقا مهدی در فتنه 88

محوری‌ترین نقش مهدی هاشمی در فتنه 88، به جایگاه او در هدایت

 رسانه‌ها باز می‌گردد. در گزارش کمیسیون اصل نود مجلس

(ذیل زمینه‌ها و عوامل خارجی فتنه) در رابطه با فتنه سال 88 می‌خوانیم:

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

«و آخرین عامل پیام‌هایی بود که غربی‌ها مستقیماً از داخل ایران دریافت کردند

 و این پیام‌ها منجر به شکل‌گیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آن‌ها شد

که سال 88 زمانی مناسب برای کلید زدن پروژه کودتاست، اطلاعات موجود

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

در اسناد اطلاعاتی که به هنگام نگارش این گزارش به آن‌ها مراجعه شده

نشان می‌دهد "مهدی هاشمی" نقشی عمده در ارسال این پیام‌ها به بیرون

داشته و از جمله پیام‌های مستقیم وی برای آمریکا در واخر سال 1387 موجب شد

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

 آمریکا پروژه مذاکرات هسته‌ای با ایران را که اهمیت حیاتی برای آن داشت تعطیل

 کرده و انرژی خود را به پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات 1388 متمرکز نماید.»

تصویر مرتبط

مهدی هاشمی در این مقطع از دو طریق رسانه‌های خبری را هدایت می‌کرد؛ 1- پشتیبانی مالی 2- خبرسازی

یکی از اقدامات قابل توجه مهدی هاشمی، پشتیبانی مالی از رسانه‌های حامی

فتنه بود که «مهرداد حیدرپور» از عناصر ضدانقلاب در مصاحبه با تلویزیون ضدانقلاب

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

میهن با افشاگری پشت پرده منابع مالی سایت‌های موسوم به «سبز» و مأموریت

مخفیانه «مهدی هاشمی» در خارج از کشور مدعی شد:

«مهدی هاشمی» در سال 2011 از لندن به پاریس رفته و 40 هزار یورو پول خرج

تصویر مرتبط

 سایت‌های موسوم به «سبز» کرده است و از جمله سایت‌هایی که مهدی

هاشمی هزینه‌هایشان را داده است سایت «کلمه»، «جرس» و «روز آنلاین» است.

علاوه بر این مهدی هاشمی به طور مشکوکی با خبرنگاران حامی فتنه ارتباط داشته است

تصویر مرتبط

و پس از خروج از کشور (در شهریور 1388) این ارتباط استحکام بیشتری به خود دید.

21 شهریور 88 خبرنامه دانشجویان ایران نوشت: «ابوالفضل فاتح

(مسئول کمیته رسانه و تبلیغات ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست‌جمهوری

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

۱۳۸۸

) شامگاه سه شنبه (‌17 شهریور) با مهدی هاشمی رفسنجانی در هتل لانکاستر

لندن یکی از ‌4‌ مکان اقامتی مهدی هاشمی در لندن دیدار و گفت و گو کرده است.‌»

«نیک آهنگ کوثر»(کاریکاتوریست و خبرنگار سایت‌های ضد انقلاب) از دیگر رابطان

تصویر مرتبط

 مهدی هاشمی بوده است که پس از به وجود آمدن اختلاف میان وی و مهدی هاشمی

با انتشار فایلی صوتی، نقش مهدی هاشمی در فتنه 88 را بسیار نمایان ساخت.

نیک آهنگ بعدها در توضیح روابطش با هاشمی گفت:

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

«ماجرا بر سر این بود که خبرهایی بدون ارائه مستندات و شواهدی در سایت‌های

 سبز (فتنه) منتشر می‌کردند که عملاً وجود خارجی نداشته و وقتی از آدم‌ها

و سایت‌های مختلف می‌پرسیدم آخر سر کارها به مهدی هاشمی ختم می‌شد.

تصویر مرتبط

 من به مهدی هاشمی می‌گفتم شما خبر را جعل می‌کنید و خبرسازی می‌کنید.

گاهی مهدی هاشمی اطلاعات مختلفی به ما می‌داد که منبع دوم خبری هم



با وی هماهنگ

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

 بود و برخی از خبرسازی‌هایش برای تحت تأثیر قرار دادن حکومت انجام می‌گرفت».


با توجه به موارد ذکر شده واضح است که اتهامات بسیار جدی و مستندی د

ر رابطه با فعایت های ضدامنیتی مهدی هاشمی در فتنه سال 88 وجود دارد

نتیجه تصویری برای عکس های مهدی هاشمی

 که اگر فشارهای اربابان زر و زور نبود، قطعاً دستگاه قضایی به وظیفه خود ب

دون هیچ فشاری عمل کرده و وی را به سزای اعمالش می‌رساند؛ هرچند که تا کنون

 نیز این دستگاه با همه فشارها برای جلوگیری از محاکمه این عامل فتنه، با قدرت

سعی نموده است روند پرونده را پیش برده و از دخالت‌های اربابان قدرت در پرونده مهدی هاشمی جلوگیری نماید.




    • کیوان گیتی نژاد