در آخرین شماره ماهنامه امتداد پروندهای درباره مقام معظم رهبری منتشر شده
است که در این پرونده خاطراتی از غلام شاهپسندی، یکی از محافظان مقام معظم
رهبری به چاپ رسیده است که در بخشی از این خاطرات در زیر آورده می شود.
چیزی که مهم است، نسل جوان ماست؛ طوری که مقام معظم رهبری میفرمایند:
سه چیز را برای نسل جوان ما خواستهاند. همهتان هم همهجا دیدهاید.
در اصل ایشان ورزش، تعلیم و تربیت و تهذیب را بعنوان سه اصلی که خودشان انجام میدهند،
برای همه ما خواستهاند که ما هم نشاالله انجام بدهیم. یک روز آقا بیشتر نماز میخواند، یک روز
بیشتر قرآن میخواند … اگر یک روز کاری ایشان را تعریف کنم، هر سه مورد را که ایشان برای ما
جوانان گفتهاند، در آن میبینیم. ایشان حدود یک تا یکونیم ساعت پیش از نماز صبح بیدارند که
تهجد و عبادت شخصی ایشان است.
روزهایش هم با هم فرق میکند، شبیه به هم نیست. ایام هفته فرق میکند. یک روز آقا ب
یشتر نماز میخوانند، یک روز بیشتر قرآن میخوانند، یک روز بیشتر دعا میخوانند، یک روز ب
یشتر ذکر میگویند … بعدش نماز صبح را میخوانند، ایشان نماز صبح را به جماعت میخوانند
و کمترین جماعتشان، آن شخصی است که همراه ایشان است و بیشترینشان هم هر کسی
که توی آن ساختمان است، میآید.
ایشان توی دفتر کارشان نماز میخوانند و همة کسانی که صبح در محل کار هستند ـ اعم از
پاسدارها و دفتریهایی که آنجا هستند ـ نمازشان را با آقا میخوانند. ایشان هفتهای سه روز
را کوهنوردی میکنند بعد از نماز صبح، ایشان هفتهای سه روز را کوهنوردی میکنند و حداقل
بین چهلوپنج تا شصت دقیقه به سمت بالا حرکت میکنند. این مسیر را حدود نیم ساعت تا چهلوپنج دقیقه برمیگردند.
بعضی از مواقع کوههایی دورتر هستند و برای اینکه به وضعیت کار ایشان لطمه نزند، آقا آن ساعت
که باید تهجد و نماز و عبادت شخصی خودشان باشد را میآیند بیرون و در طول مسیر عبادتشان
را انجام میدهند. پای کوه که میرسیم، نماز را آنجا میخوانیم. هنوز تاریک است و کسی بیدار نیست.
یک ساعتی که بالا میرویم، هنوز آفتاب نزده است. عمامه آقا در کوه، عمامه همیشگیشان نیست
وقتی ایشان برمیگردد پایین، آدمهایی که نگاه میکنند تعجب میکنند، اهل کوه تازه کوهنوردهارا میگویم،
کوهنوردی که میخواهد برود بالای کوه، آفتاب زده تازه حرکت میکند، میبیند مقام معظم رهبری دارد میآید پایین.
با خود میگویند: ایشان کی رفته بالا که الآن دارد میآید پایین؟ آقا توی کوه عمامه سرش است،
عمامه همیشگیاش نیست؛ عمامهای باریکتر و کوچکتر است. بعضی مواقع هم بعضی جاها
ایشان لباس شخصی میپوشند؛ همیشه با آن لباس نیست. شما عکسهای آقا را در کرمان
دیدهاید دیگر. در زلزلة کرمان، رئیس جمهورمان چند بار رفت؟ رهبرمان چند بار؟ رهبر نظام سه
بار در زلزلة کرمان به مردم کرمان سر زد. در زلزلهای که در بم آمده بود، برای جنازهها، حتی خود آقا
نماز خواند. آقا اهل این نیستند که وسط کار، کار را نصفه بگذارند آن سه روز کوهنوردی وقتی از
کوه پائین میآیند، بعد وقت اداری کار ایشان است و آن چهار روز دیگر را توی خانه ورزش میکنند.
اصلاً اهل این نیست که وسط کار، کار را نصفه بگذارد. هر کاری ایشان انجام بدهد کاملِ کامل است.
اصول آن کار را دقیقِ دقیق بلد است. پس از ورزششان توی دفتر کار تشریف میآورند. از اول صبح،
بعضی مواقع ساعت هفت میرسیم سر کار، بعضی موقعها هفتونیم میرسیم، بستگی دارد به آن
کوه و آن مسیر. از نظر امنیتی ما نمیتوانیم از یک کوه استفاده کنیم؛ دشمن هم اینقدر میفهمد
که به ما ضربه بزند. هرجا که کوه و بلندیای هست و توی تهران است، آقا استفاده میکند؛ از
بیبی شهربانو شهرری گرفته تا تمامی نقاط کوههای سمت شمال تهران؛ توی ولنجک، کوه دربند
و هر کوهی، اختصاصی نیست که ما یک کوه خاصی را برویم؛ بله دو سه جای اختصاصی هم داریم، آنجاها هم میرویم.
اذان که بگویند، وسط سخنرانی هم که باشند، قطع میکنند و میگویند اول نماز را بخوانیم حفاظت
از ایشان در عین حالی که خیلی سخت است، بچهها این کار را انجام میدهند برای رضایت ایشان
و رضایت مردم از ما. از ساعت هفت، هفتونیم، ایشان در محل کار حاضر میشوند. اگر ملاقات
خاصی نداشته باشند میروند منزل و صبحانه را در منزل با خانواده میخورند و بعد از صبحانه
میآیند دفتر، کارشان انجام میشود. اگر ملاقات داشته باشند، ملاقات با صبحانه شروع میشود.
وقتی هفت صبح با آقا ملاقات هست، صبحانهشان را هم با آقا میخورند. بعد از خوردن صبحانه و
کار اداری، تا نماز ظهر، آقا توی دفتر است. اذان که گفته بشود، هر کاری که وجود داشته باشد،
وسط سخنرانی هم که باشد، آقا قطع میکنند، میگویند نماز را بخوانیم بعد بیاییم؛ نماز اول وقت.
بعد از نماز، ادامة کار. اگر جلسات ادامه داشته باشد، نهار را آقا با آن افراد جلسه، توی دفتر میل
میکنند. اگر توی دفتر، ملاقاتی نبود، بین ساعت نماز تا یکی دو ساعت بعد از نماز، چون فاصله
بین منزل آقا و دفتر به اندازة ده، بیست قدم است، در منزل غذایشان را میخورند، استراحتشان
را میکنند، مجدد اولین برنامهای که دارند ساعت سه بعد از ظهر، چهار بعدازظهر است. ایشان میآیند
در داخل دفتر هستند و مواقعی که بعدازظهر جلسه خاصی نباشد، ایشان توی کتابخانه شخصیشان به مطالعه میپردازند.
هر زمانی که آقا را ببینید، یا ذکر میگویند یا قرآن میخوانند هر زمانی که شما ایشان
را ببینید، یا ذکر میگوید یا قرآن میخواند. غیرممکن است لحظهای ایشان غافل باشد.
من ندیدم. بهطور نمونه میگویم. توی تلویزیون نگاه کنید، هر عزیزی مداحی میکند،
دقت کنید آقا دستشان کنار لبشان است؛ بهخاطر اینکه اگر لبشان تکان خورد پیدا
نباشد. آقا در جوانی هر سه روز یک دور قرآن میخواندند این نیست که توی هیئت ر
فتیم، ذکر بیخیال. دربارة قرآن خواندن، ایشان به ما توصیه میکردند و میگفتند: «
بچهها قرآن را زیاد بخوانید؛ قرآن نور است، قرآن را خیلی مطالعه کنید. من در جوانی
هر سه روز یک دور قرآن میخواندم. یعنی روزی ده جزء.
الآن دیگر اصلاً حوصلهاش نیست، پیر شدهام، از نظر سنوسال، وضعیت، شغل،
گرفتاریهای کاری، این همه مسائل واقعاً نمیتوانم قرآن بخوانم. خیلی از قرآن
دور شدم. نُه روز، ده روز طول میکشد من یک دور قرآن را بخوانم.» الآن که دور
شده، روزی سه جزء قرآن میخوانند. ما اگر توی ماه مبارک رمضان خدا عنایت
کند یک بار قرآن بخوانیم، فکر میکنیم اعجاز کردهایم؛ کلی خدا را مؤاخذه میکنیم
که ما آخر یک دور قرآن را خواندیم هیچ چیز نشده، هیچ اتفاقی نیافتاد. قرآن خواندن
را ما نیاز داریم، خدا لازم ندارد. ما نیاز داریم. تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که
یکی بهتنهایی خطرناک است اگر میخواهیم به دستور آقا عمل کنیم و به ولیمان
نزدیک شویم، دستورات همین است که عرض کردم.
تحصیل، تهذیب، ورزش بعدش هم قرآن. تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که انسان
را به همه جا میرساند. یک دانهاش باشد، خطرناک است. فقط تهذیب میشود
شیخ علی تهرانی. فقط تحصیل میشویم سعید حجاریان، اکبر گنجی، آقای مهاجرانی.
حالا اینها کجا هستند؟ مهاجرانی در کشور ما شانزده سال بالای قدرت بوده، امروز
پناهنده انگلستان است، اکبر گنجی مسئول اطلاعات داخلی سپاه تهران بود، امروز
پناهنده آمریکاست؛ اگر یکیاش را هم گرفتیم باز هم خلاف کردهایم، خطا کردهایم. دو تا
با هم، تحصیل و تهذیب با هم است. اگر میخواهیم مقام رهبری را بشناسیم تدبیر
کنیم در شناخت ایشان همه چیز بهمان داده میشود. تدبیر کنیم در شناخت امام (ره) همه چیز بهمان میدهند.
ارسال مطلب : مهکیتوفیقات امام خامنه ای درخدمت..
توفیقات امام خامنه ای در خدمت به والدین است
از مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله خامنه اى نقل شده است که ایشان
در مورد رمز موفقیت خود (با تواضع حکیمانه ) مى فرمایند:
بنده اگر در زندگى خود در هر زمینه اى توفیقاتى داشته ام ، وقتى محاسبه
مى کنم به نظرم مى رسد که این توفیقات باید از یک کارنیکى که من نسبت به یکى از والدینم انجام داده ام باشد.
سپس در ادامه : خاطره اى را نقل مى فرمایند که به نظر ایشان رمز موفقیت
ایشان مى تواند حساب شود، و مایه اختصار آن را نقل مى کنیم مى فرمایند:
پدرم در سنین پیرى – بیست و چند سال قبل از فوت – به بیمارى آب چشم که
موجب نابینائى مى شود مبتلا شد بنده در آن موقع در قم مشغول تحصیل و تدریس بودم ،
از قم مکررا به مشهد مى آمدم و ایشان را به دکتر مى بردم ، و دوباره باز مى گشتم
تا اینک در سال 1343 هجرى شمسى به ناچار براى معالجه ، ایشان را به تهران آوردم ،
اطباء در ابتداء ما را ماءیوس کردند گرچه بعد از دو سه سال یک چشم ایشان معالجه
شد و تا آخر عمر هم میدید، اما آن زمان مطلقا نمى توانست با چشمهایش جائى را ببیند و باید دستشات را مى گرفتیم .
و این براى من یک غصه (بزرگ ) شده بودم ، زیرا اگر به قم مى آمدم ، ایشان مجبور
بود در گوشه اى از خانه بنشیند و قادر به مطالعه و معاشرت و هیچ کارى نبود،
و انس و الفتى هم که با من داشت با دیگر برادران نداشت ، با من به دکتر
مى رفت ولى همراه شدن با دیگران و رفتن به دکتر برایش آسان نبود، وقتى بنده
نزد ایشان بودم برایشان کتاب مى خواندم و با هم بحث علمى مى کردیم و از این
رو با من ماءنوس بود، به هر حال احساس کردم اگر ایشان را در مشهد مقدس تنها
رها کنم و به قم برگردم ، ایشان به یک موجود معطل و از کار افتاد تبدیل مى شود
که براى خود ایشان بسیار سخت بود، براى من نیز خیلى ناگوار بود از طرفى دورى
از قم نیز براى من غیر قابل تحمل بود، زیرا که من با قم انس داشتم و تصمیم گرفته بودم که تا آخر عمر در قم بمانم .
بر سر دو راهى گیر کرده بودم ، این مساءله در ایامى بود که ما براى معالجه پدرم
در تهران بودیم ، روزهاى سختى را در حال تردید گذارندم .
عصر تابستانى بود که سراغ یکى بزرگان و دوستانم در چهار راه حسن آباد تهران رفتم
او اهل معنا و آدم با معرفتى بود، جریان ایشان تعریف کردم ، در ضمن گفتم : من دنیا
و آخرت خودم را در قم مى بینم ، اگر اهل دنیا باشم دنیاى من در قم است و اگر اهل
آخرت هم باشم آخرت من در قم است ، خلاصه من باید از دنیا و آخرت خودم بگذرم که با پدرم به مشهد بروم و در آنجا بمانم !
آن بزرگوار تاءمل مختصرى کرد و فرمود: شما براى خدا از قم دست بکش و به مشهد
برو، خداوند متعال مى تواند دنیا و آخرت تو را از قم به مشهد منتقل کند.
من در سخنان ایشان تاءملى کردم عجب حرفى است ! انسان مى تواند با خداوند معامله کند،
با خودم گفتم براى خاطر خدا، پدرم را به مشهد مى برم و تردا همانجا مى مانم ، خداوند هم
اگر اراده فرمود، مى تواند دنیا و آخرت مرا از شهر قم به مشهد مقدس بیاورد، تصمیم خود
را گرفتم ، دلم باز شد و ناگهان از این رو به آن رو شدم یعنى کاملا راحت شدم و
با حالت بشاش و آسودگى خاطر به منزل آمدم .
والدین من که چند روزى بود که مرا ناراحت میدیدند، از بشاش بودن من تعجب کردند
به آنها گفتم : من تصمیم گرفتم با شما به مشهد بیایم و آنجا بمانم ، آنها اول باورشان ن
مى شد که من از قم دست بکشم ، با آنها به مشهد قدس رفتم و آنجا ماندم و خداوند
متعال بعد از آن ، توفیقات زیادى به ماداد و به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم ،
اگر بنده در زندگى خود توفیقى داشتم اعتقادم این است که ناشى از همان بر و نیکى
است به پدر و مادرم انجام داده ام (1)
پی نوشت:
1- -منقول از مجله فیض – امور تربیتى منطقه 14.
منبع : جهان نیوز
asp.net
دوستان در این یادداشت در پاسخ به یکی از دوستانی که دلیل شکستن حصر
عاملان فتنه 88 و در تایید و اعلام صلاحیت برخی از مسئولین رده اول گذشته
و حال و اتی به در خط امام بودن و مورد تایید امام و رهبری بودن ایشان اشاره
و تاکید کرده بود و در جاهایی مقبولیتشان در پست های حساس و برخی سخنانشان
به ظاهر در تایید خط امام و رهبری عنوان شده بود را مورد نقادی قرار داده و در
ان به راهای نفوذ در نظام مقدس انقلاب اسلامی و رخنه در پست های حساس نظام
و انقلاب تا حد و درجه ای که افراد اصیل و شناخته شده انقلاب و حتی شخص امام ره
و رهبری معظم انقلاب آن ها را در برهه هایی تایید کرده و می کردند و ممکن است
هنوز هم بشوند ولی صورت ضاله و پریشانشان هنوز در پرده ای از نفاق و مکرر
و سیاست اجانب استعمارگر ملحوظ و معلوم و مبرهن بر نظام اصیل انقلاب اسلامی
و رهبری مقتدر و ارزشمند و با وفای نظام ما نگشته است در الگوها و شکل های
مختلف پرداخته ام و با استناد به مدارک و واقعیات ملموسی که همگی ما بیش و
کم از وجودش و از خیانتشان آگاه شده ایم و اگاهیم ولی فلسفه و وجودش هنوز
در پرده ای از ابهام در نظر ما قرار دارد پرداخته ام و به توضیح مسائل و
جوانب خیانت و نفوذ امریکا و استعمار و دیگر دشمنان داخلی و خارجی و
حتی نزدیک و امین و عالی رتبه نظام با استناد به شواهد و مدارک پرداخته ام
انچه در این تحقیق و نوشتار می خوانید همه به واسطه تحقیق در جهتی بود که
به موجبش خواستار بودم به گونه ای طرق نفوذ و راههای خیانت خائنین به نظام
و امام و رهبری را رسد به گوش برادران انقلابی و ولایتمدار خود برسانم و به
انها بگویم هرگز اینکه کسی در ابتدای انقلاب جان برکفی کرده و یا در خط امام ره
و رهبری بوده و است و یا از نزدیکان امام رهبری بوده و می باشد یا مسئول عالی
رتبه و پست اول و حساس نظام و انقلاب بوده و یا به شمار می رود نمی تواند الگوی
خوبی برای تمیز وفاداران و خائنین به نظام اصیل انقلاب و امام و رهبری فقید و آگاه امت
در همیشه در صحنه حزب الله حضرت امام مصلح سید نا و شریفنا االعبد العابد و حاذق و
عالم حیدر حی و حاضر به عمل عصرما ابالمصطفی الحاج علی حسینی خامنه ای هستی
ما بود به فدایش باشد امیدوارم زیاده گفتار من موجب ازرده گی خاطر مستمعین گرام نشود
و روده درازی بنده را بگذارند به حساب انچه از پی نیت من که اگاهی و اعلام شناخت
نسبت به نفوذ و خائن و دشمن در این برهه حساس انتخاباتی که همه الگو از افرادی
که شما در این نوشتار خواننده ان هساید محتمل الحضور هستند و نباید از وجود انها
و نفوذ دشمن حتی در پایین ترین اتفاقات و مناسب کشور چه برسد انتخابات مجلس
شورای اسلامی که شاهرگ تصمیم گیری های کلان نظام جمهوری اسلامی ایران هرچند
با فقاهت و نظارت مقام معظم رهبری و شورای نگهبان می باشد ولی در سیاه کردن و
گلالود کردن صحنه نظام و حکومت اسلامی ولایی ما بی اثر نمی باشد در ذیل شما
شاهد پاسخ هایی هستید که در جواب این دوست پریشان ما که خود را حامی دموکراسی
و انقلاب سکولار و یا اعتدالی و اصلاحی انقلاب اسلامی ایران معرفی می کند و در این
راستا از شخصیت ها و افراد سرشناس با مناصب خاص و ویژه در حال و گذشته دفاع
می کند به جدال پرداخته و در این راستا نوشتاری که از سمع و بصرتان می گذرد
انگاشته و به تحریر امده است امیدوارم در جهت اگاهی برادران ولایتمدار خود که
به نظام اصیل حکومت اسلامی و ولایتمدارانه انقلاب اسلامی ایران معتقد و پایبند
هستند از این نوشتار بهره لازم و کافی را برده و در اخر برای سلامتی یوسف کنعانم
امام المصلح و عبد عابد و عالم و حاذقم ابا المصطفی حاج علی حسینی خامنه ای
هستی ما به فدایش و برادر عزیز از دنیا رفته ام صلوات و فانحه ای عرض بدارند
شاید از برکات این صلوات برمولایم و فاتحه بر روح برادرم عایدی هم هرچند ناچیز
به من بنده سراپا از گناه برسد امین یا رب العالمین
کیوان گیتی نژاد حیدری استشهادی ذولیمین الهویدای امام المصلح سید نا و
شریفنا الحاج علی حسینی خامنه ای هستی من بود به فدایش امین یا رب العالمین
ولی در نهایت ترورر نخست وزیر و رییس جمهور توسط ایشان رقم خورد(عامل نفوذ ) -
ناخدا بهرام افضلی:که عملیاتهای موفقی چون مروارید را هدایت کرد و از افراد مورد وثوق
امام ره به شمار می رفت و عضو حزب توده و جاسوس شوروی بود افضلی در چشم مسئولان
نظام فردی متدین و وفادار به میهن بشمار ر می رفت افضلی فرمانده نیروی دریایی
شدقصد جاسوسی نداشت ولی بهره برداریهای حزب توده باعث شد وی به جاسوسی کشیده شود -
بیژن کبیری:عضو شاخه حزب توده و از جاسوسان شوروی بود در ابتدای انقلاب دست
راست ایت الله بوشهری در دادگاه های انقلاب ارتش بود حتی در اعدام قطب زاده کبیری
مهم ترین نقش را ایفا کرد بعداگر مجتهد بودن از شروط اصلی وزیر اطلاعات به شمار
نمی رفت قطعا کبیری وزیر اطلاعات می شد -
نفوذ هرچند در ابتدا مسئله جاسوسی و خیانت را در اذهان متبلور می کند ولی در واقع
نفوذ نظام تصمیم گیری در جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است چرا که امروز نظام ا
سلامی اینقدر قوی و پیشرو ظاهر شده است که حرف از روش های براندازی قبلی خیالی
عبث بیش نیسا حتی رهبر امریکا به حضرت اقا نامه ای می نویسد و در ان می گوید
تلاشی برای براندازی به روشهای سنتی نمی کند -
با تصمیمات کلیدی بگیرند نفوذ یعنی مذاکره با امریکا یعنی روابط با امریکا یعنی ربط دادن اب
خوردن به تحریم ها نفوذ یعنی کندن سانتی فیوژها بدون تضمین کتبی نفوذ یعنی سقوط
رشد علمی در کشور یعنی سرخواب سفید اب کردن جنایات آمریکائیها و در یک کلام نفوذ
یعنی تاثیر بر تصمیمات نظام -
اسنادی که رشته رشته شده بود در سفارت امریکا اسناد را دوباره کنار هم کردن و انها را
مورد تحقیق و تفحس قرار دادن که گفتنش جالب است هرچند سخن را به درازا بکشد و بنده
را به گفتن و سرودن شعر و قصه محکوم کنند -
افراد نفوذی چه طور نزدیک می شدند به افراد خوش سابقه و انها را به کار می گرفتند
و استخدام می کردند در بالاترین رده های نظام حتی که اینجا خود با ذره ای امعان
نظر به هویت انها خواهید رسید -
خوندن دسات این هاست که تو خط و خطوط سیاسی فرهنگی اقتصادی چه جوری
طبقه بندی می کنند دوستانشون و و دشمنانشون و چه طور یارگیری می کنند و چطور
پروزه هاشون به دست افرادی که اطلاع ندارندبه منسه عمل می رسانند بازخوانی لانه
جاسوسی خیلی برای درک نفوذ میان مسئولین حتی نزدیک به امام می رسد -
کمک می کنه بشناسیم توطئه و ضد توطئه را و باور اینکه این اتفاقاتی که شاهدش بودیم
در عرصه انقلاب به وضوح در فتنه 88توهم توطئه نیست تئوری توطئه نیست واقعا توطئه
استمنتها بعضی ها نخواسته و یا ندانسته و بعضی هم دانسته و از عمد در پروژه نفوذ
و توطئه دشمن ایفای نقش و انجام تکلیف می کنند و به قصد مزدوری وارد جدال شدند و می شوند -
حذف و ترور شخصیت های برجسته نظام و انقلاب کسانی که در کنار امام بودن که
کمک می کردن در پیشبرد انقلاب و افشاء توطئه های دشمن و انها که نمی توانند
گوش کنید انها را که نمی توانند ترور شخص کنند .....ترور شخصیت کنند.....که اینها
جایگاهی نداشته باشند در جامعه کاری که امروز نسبت با اصولگرایان و پیروان خط رهبری
می کنند با نامیدن ولاییون دلواپس و تندرو و ضد اپوزیسیون و مخالف صلح وووو -
اغتشاش و ضد و خورد در دانشگاهها و تعطیلی شان -
تقویت و حمایت احزاب و گروههای مخالف خمینی در ان زمان و امروز تقویت و حمایت
گروههای مخالف ولایت و رهبری -
تقویت احزاب و مطبوعات مخالف امام ره و انقلاب و امروز تقویت احزاب و مطبوعات جهت
دار با نظام انقلاب و رهبری و ارمانهای بنیادین و اساسی انقلاب و بنا گذاشته از سوی
رهبری مثل حرف هایی که با سفسسته اینکه باید هرکسی را نقد کرد پس رهبر را هم
نقد می کنیم تا انجا که رهبر اشتباه می کند می گوید رابطه با امریکا محال است و
ما مثلا شام میز اباما میل و رقبت داریم ولی افسوس بی خبر که این شام تاوانی بس -
استفاده از محمل های فرهنگی وهنریما باید از کوچک ترین فرصا ها استفاده کنیم از
کلاسهای اموزش زبان از سمینارهای علمی و ّژوهشی از جذب چهره های شناخته
شده و نخبه مثلا اینجا خواننده معتاد رو دو سه بار گرفته بودنش یک مرتبه رفت امریکا
انقلابی شد ترانه های سیاسی علیه نظام و انقلاب و ولایت و امثالهم -
تقویت رسانه های معاند مثلا می گوید باید فوری رادیو امریکا و رادیو بی بی سی برنامه های
فارسی ان تقویت و در جهت براندازی نظام انقلاب اسلامی کارایی لازم پیدا کند و امروز تلویزیونهای
معاند یا به اصطلاح اپوزوسیون خواهان انقلاب اسلامی متعادل و اعتدال و کلید و امثالهم بگذریم تحقیق شود -
نفوذ تو رده های بالای رژیم می گه از هیچ کس مایوس نشید چهره های حتی درجه
یک رژیم اند اما با امام و امروز با رهبری زاویه هایی دارند اینها را باید روشون کار کنید
و امروز می بینیم اوجش در فتنه 88 و حامیان و دنباله روان و الگوبردارانش چه خوب موفق
و نمایان شد هرچند عقیم و بی اثر شد ولی غفلت تاوانی به مراتب بدتر دارد اگکر از
حیله و مکر و زاویه این افراد نفوذی غافل شویم -
برنامه ریزی می کنند به فلان شخصیت چطوری نزدیک شیم مثلا در خصوص شهید چمران
هم زاویه داشتند می گفتند ایشان در امریکا درس خوانده پس با الگوهای حکومتی و استعماری
ما اشنا و اخت گرفته ولی در مورد نفوذ بر ایشان دیدیم شکست خوردن هرچند راجع به
برخی از مسئولین و حتی نزدیک ترین افراد به امان ره و حتی رهبری دیدیم توفیقاتی
داشتنذد که غفلت تاوانی گران دارد -
اسم اقای بهشتی هست که برنامه ریختند در ایشان رخنه کنند تا به نظام
انقلاب اسلامی اصیل رخنه کنند ولی شکست خوردند اسم اقای مطهری هست
بعضی اسناد ولی در بعضی ها و هرچند در خود بعضی از ایشان ناکام ماندند ولی
در فرازی دیگر تلاش برای رخنه در اولاد و اهل بیت اینان یا همان اقازاده ها داشتند
برای سواستفاده و رخنه که دیدیم و می بینم موفقیت هایی بدست اوردند -
پیدا کردن سرپل میان روشنفکران اعتدالی و روحانیان میان رو که با خط فکری میان
رو تر و رغیب حضرت اقا و امام ره باشنداین ها حتی برای مرجع تقلید برنامه ریختند
موفق شدندیک کتاب توضیح می دهد چگونه به اقای شریعت مداری دارای
رساله نزدیک شد و روش کار کرد و موفق شد -
اینها روی دو تا از شخصیت های رده اول و نزدیک به امام ره برنامه ریزی کردن
و و.قت گذاشتن و در نفوذ به ایشان موفق شدندیکی اولین رییس جمهور ایران
توی اسناد می گه ایشان بالاخره قبول کرد بعد از مذاکرات که ما ماهی هزار دلار
به ایشان بدهیم البته نه به حساب مستقیم ایشان به عنوان اینکه شما مشاور
اقتصادی امریکا هستید خود نماینده سیا می گه این ادم اینده داره باید روش کار کنیم -
چند ماه بعد از بازرگان این ادم می شود رییس جمهور منتخب ایران و امام ره با اون
وصف و حال رای که شاهدش بودیم و می بینیم میزان رای که برخی از اصلاح طلب ها
دلیل بر تایید خود بر انقلابی و خط رهبری بودنشان ارائه می کنند نمی تواند تمیز خوبی
برای خائن به نظام انقلاب اسلامی اصیل امام و رهبری باشد -
استفاده از تنش های مرزی با عراق که در این زمینه هم توفیقاتی داشتند و دیدیم و
اکنونهم هنوز اثار و توابع جنگ 8 ساله دارد قربانی می گیرد و این هم به دلیل دست
کم گرفتن ئ نادیده گرفتن پروزه نفوذ و تسلط و اشتی و مصالحه و مذاکره با دشمنان خونین
اسلام و انقلاب و امام و رهبری است که امروز برخی ها صدایش را در سرنا کرده و متاسفانه
برخی از انها به عنوان معتدل و اصلاح طلب یاد می کنند
ایجاد تردید در مردم و مایوس کردنشان از همراهی با امام و امروز رهبری بصیر و اینده نگر و فتنه
شناس و دشمن کوب نظام اسلامی در جهان است می گه باید به مردم القا کنیم این امام این
رهبر افراطی است برای شما اینده نمی زاره -
اینجا در این اسناد نامی از افراد نزدیک به امام ره است که می گوید اینها را باید از طریق اولاد
و بستگانشان به انها نفوذ کنیم که نمونه بارزش را همه می دانیم و نیار به نام بردن نیست یعنی یارگیری از داخل سیستم -
از این اسناد لانه جاسوسی چیزی که می فهمیم کسی جاسوس و خائن به دنیا نیامده است
همه ما نقطه ضعف هایی داریم اما دو عده یک عده جاسوس ها و عاملان کم هزینه و ارزان و سهل
و النفوذ و یک عده یک عده پر هزینه سرسخت تر و نیازمند مانورهای جذب متغیرانه تر
مثلا یکی با پول یکی با قدرت یکی با شهوت یکی با کمک به تسهیل ایجاد قدرت و انتقام مثلا فلان
مسئول نظام که خود را بیش از هرکس دیگری نزدیک و محرم امام ره می شناخت و در کارنامه اش
هم جز وفاداری به امام ره در زمان حیات ایشان نبود ولی به محض ولایت حضرت اقا هستیمان به
فدایش احساس کرد جایگاهش لحاظ نشد و از در کینه و انتقام درامد و با مکر و استفاده های
ابزاری از سخنان و راه امام اما در جهت سفسته -
نابودی رسالت امام به عنوان راه امام اعتدال گونه یعنی درست بر خلاف رفتار انقلابی
و امامی خود یک مرتبه جامه عوض و از طریق مکر و باقصد ضربه به ولایت و اصل نظام
برای کسب جایگاهی که خود را لایقش می داند و به او از طریق اساعمار و دشمنان
خونین نظام القاء گشته و او هم ان وعده وعیدها و ان کینه خود را به روش و منطق استعمار
در حال پیاده کردن و به دست اوردن جایگاه اصلی خیالی و انتقام از ولایت و نظام برای غصب -
جایگاه فرضی القاعیش می باشد که با کمی تفحس در تاریخ و رویدادهای اخیر و گذشته انقلاب
تمیز اینگونه رفتارها و افراد جای زیادی برای تعمل و کنکاش نمی افریند تنها ذره ای
بصیرت که از خداوند منان ایجادش را در خود تمنا داریم -
دسته دوم طرف روشن فکر مطرح یک روحانی مطرح و دست اول در خط امام ره که حتی
در برهه ای و حتی فی الحال هم شعار مرگ بر امریکا سرداده یا می دهد تو حکومته اونجا
می گه پرونده شخصیتی برای این ها تشکیل می دهند مثلا می گه فلانی جاه طلب یا
حسادت یا از شکاف بین احزاب که طرف به خاطر شهوت و پول اینا خودش و نمی فروشه
ولی برای انتقام و جاه طلبی می فروشه که من توضیح دادم که امیدوارم مسمع سمع رسیده باشد -
امام ره می گوید تذکری کهبه شوراها لازم استداده شود ولو اینکه خودشان توجه کنند
یکی این است که:توجه کنند در شوراها افراد نفوذی از منحرفین به اسم اسلام و مقدس
معای وارد نشوند اینها که شیاطین هستند همانگونه که شیطان به شکل های مختلف
وارد می شود انسان را گول می زند اینها هم همان شیطانها هستند که وارد می شوند وانسان را گول می زنند -
مقام عظمای ولایت و امامت هستیمان به فدایش در این خصوص می فرمایند:ملت
ملت بزرگ ایران این شیطاان بزرگ را از کشور بیرون کرد نباید بگذاریم دوباره برگردد
نبایدبگذاریم از در رفت از پنجره برگردد نباید بگذاریم نفوذ پیدا کند دشمنی اینها و فریب
خوردگان و رهروان انان تمام نشده و نمی شود باید هشدار بود و جلوی نفوذ را به هرشکل ممکن گرفت -
و در اخر باز امام ره فرمود:دنیا باید امریکا را از بین ببرد و تا وقتی اینها هستند این بدبختی ها
هست -
و امام ره باز می گوید ما امروز مواجه هستیم با یک دشمن بزرگی با اینکه ما متوجه هستیم
با دشمنی که می خواهد اسلام را از بین ببرد اساس انقلاب را نابود کند.... -
و باز مقام عظمای ولایت هستی من بود به فدایش می فرماید:الان همینا الان در حال توطئه اند
علیه ایران خبرهایی که به ما می رسه همین حالا افرادی در کنکره امریکا در حال
مصوبه ای هستند برای اذیت کردن برای اغفال فریب خورده ها و مستعدین فریب و خیانت و ورود سلطه به داخل کشور -
و در اخر اخر اامام ره فرمود:خداوند شر شیطان بزرگ و شیاطین بزرگ و کوچک را رفع کند انشا ء الله
مهم آمریکا از تهران می گه ما باید یک فضای که شما راحت می تونی می فرستونیشون جلو می گی روابطه روابطه -
می گه باید جلوی روی پای خود ایستادن ایرانی ها در علوم که تو این مدت اتفاق افتاده است را بگیریم...... -
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج، به نقل از فارس: با اعلام اسامی نامزدهای لیست امید تهران در جریان انتخابات سال94، حضور چهرههای گمنام و بیسابقه در آن انتقادهای فراوانی را در پیداشت.
در حالی که در لیست اصولگرایان چهرههای متعددی با سوابق مدیریتی مختلف حضور داشتند، اغلب چهرههای لیست امید را افرادی تشکیل میدادند که از کمترین سابقه فعالیت سیاسی هم محروم بودند. چهار نفر از نامزدهای لیست امید نه تنها هیچ سابقه مدیریتی نداشتند بلکه تنها ویژگیای که میتوانست توجیهگر حضورشان در لیست باشد نسبت فامیلیشان با یکی از چهرهها بود. فاطمه حسینی فرزند صفدر حسینی رئیس صندوق توسعه ملی و علی نوبخت برادر محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت از جمله این افراد بودند.
دوپینگ رسانهای نامزدهای جوان و بیتجربه
با افزایش انتقادات به حضور افراد اینچنینی در لیست امید، اصلاحطلبان چهرههای مطرح سیاسی و اقتصادی خود را بسیج کردند تا با «دوپینگرسانهای» برای نامزدهای تازه پاگذاشتهشان به دنیای سیاست کسب وجهه کنند. در همین راستا بود که هر روز عکسهای دونفره سیاسیونِ نام و نشاندار اصلاحات با نامزدهای لیست امید و تعاریف و تعبیر عجیبشان در توصیف آنها منتشر میشد.
با مروری بر تبلیغات ایام انتخابات نام 29 نفر از چهرههای سیاسی، هنرمندان، ورزشکاران و اقتصاددانان که به طور خاص از فاطمهحسینی - به عنوان جوانترین نامزد لیست امید - حمایت و تعریف و تمجید کردهاند دیده میشود.
سعید لیلاز او را «نخبه اقتصادی و علمی»، حسین مرعشی «از اصلاحطلبان ریشهدار» و الهه کولایی از نخبگان کشور با تحصیلات آکادمیک که «میتواند سخنگوی خوبی برای خواستههای نسل جوان بویژه زنان جوان جامعه باشد» لقب دادهاند.
هنرمندانی چون لیلی رشیدی، پوران درخشنده، کتایون ریاحی و مهناز افشار هم که مدتی است میکوشد با اظهارنظرهای سیاسیاش دیده شود هرکدام با تعریفهای منحصر به فردی از او حمایت کردهاند.
اصلاحطلبان حتی عکس حضور فاطمه حسینی در کنار عفت مرعشی همسر هاشمی و خبر حمایت همسر کمال خرازی - وزیر امور خارجه دولت اصلاحات - را نیز به عنوان نشانهای بر لیاقت فاطمه حسینی منتشر کردند تا شاید بتوانند حضور چهرهای بیسابقه در لیست خود را توجیه کنند.
آیا اصلاحطلبان مسئولیت اشتباهشان را میپذیرند؟
نهایتاً فاطمهحسینی هم مثل سایر افراد لیست امید توانست وارد مجلس شود. اما ماجرای صرافی او و همسرش در اوج بحران ارزی کشور که مدتی پس از انتشار فیشنجومی حقوق پدرش افشا شد؛ سنگ محکی شد تا این نخبه لیست امید در میدان سیاست آزمون پس دهد.
شنبه 12 تیرماه صفدر حسینی و معاونانش از صندوق توسعه ملی استعفا دادند. فردای آن روز یعنی یکشنبه 13 تیر صحن علنی مجلس شورای اسلامی شاهد اتفاقی بود که در نوع خود تقریباً بینظیر بود. پس از گزارش واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات درباره وضعیت فناوری اطلاعات در کشور نوبت به نمایندگان رسید تا سوالات و انتقادات خود را به این موضوع مطرح کنند. ذوالقدر نماینده تهران نوبت سخنرانی خود را به سیده فاطمه حسینی نماینده دیگر تهران داد.
حسینی پس از قرار گرفتن در پشت تریبون به جای بیان انتقادات و دیدگاههای خود درخصوص وزارت ارتباطات بیانیهای را قرائت کرد که ساعاتی قبل در صفحات اجتماعی در حمایت از خود، همسر و پدرش و در اعتراض به انتقادات موجود درباره عملکرد مالی و اقتصادی آنها منتشر کرده بود. مسالهای که با اعتراض سایر نمایندگان و حتی علیمطهری که در جایگاه اداره جلسه نشسته بود مواجه شد.
این اقدام نسنجیده، غیرقانونی و غیر قابل دفاع فاطمه حسینی کافی بود تا اصلاحطلبان که پیش از انتخابات تمام پتانسیل سیاسی- رسانهای خود را در حمایت از او هزینه کرده بودند به او اعتراض کنند.
«مسئولیتپذیری» و «پاسخگویی» دو شرط لازم برای حضور در دنیای سیاست است. جریانها و چهرههای سیاسی در برابر مواضعی که میگیرند و اقداماتی که انجام میدهند «مسئول» هستند و طبیعی است همانطور که نتایج مثبت یک اقدام و موضع درست را به نام خود میزنند، عواقب اشتباهات و اقدامات غلطشان را نیز باید پذیرا باشند. فاطمهحسینی به تنهایی کسی نبود که پتانسیل رایآوردن داشته باشد، او نیز مثل سایر چهرههای گمنام لیست امید در سایه ی حمایتها و دوپینگرسانهای اصلاحطلبان و دولتیها از مردم تهران رای گرفت.
اصلاحطلبانی که آن روزها به هر بهایی میخواستند مردم را قانع کنند به فاطمه حسینی -علیرغم آنکه رزومهای جز - فرزند رئیس صندوق توسعه ملی نداشت - رای دهند امروز باید پاسخگوی این سوال مردم باشند که چرا از او حمایت کردید؟ سعید لیلاز و الهه کولایی باید پاسخگو باشند چرا «نخبهی اقتصادی و علمی» و «سخنگوی زنان جوان جامعه»ی لیست امید کاسبِ تحریم درآمده است؟ آیا اصلاحطلبان مسولیت اشتباه خود را میپذیرند؟
غلامعلی حدادعادل، رئیس سابق و نماینده فعلی مجلس – پدرزن مجتبی خامنهای – در سال1391در مصاحبه با نشریه پاسدار اسلام درباره شخصیت سید مجتبی چنین میگوید: «میدانم که آقا مجتبی هرگز راضی نیست من درباره او صحبتی بکنم و سخنی بگویم و خودش هم هرگز درباره خودش کمترین سخنی به زبان نمیآورد و از خود در برابر تهمتها و اهانتها، دفاعی نمیکند. اما میدانم که سالهاست در قم درس خارج تدریس میکند و اوقات خود را در منزل یا به مطالعه فقه و فقاهت میگذارند یا به عبادت. پس از شلوغیهای بعد از انتخابات سال88، جوانی بود که من او را میشناختم و شنیدم که او هم در این قضایا و در تظاهرات و اعتراضات و کارهای پشت صحنه بسیار فعال است. یک روز با او قرار گذاشتم و به دفتر من آمد و با او صحبت کردم و گفتم: این حرفهایی که زده میشود و این ادعای تقلب در انتخابات، کلاً دروغ است و من اگر مطمئن نبودم، وارد میدان نمیشدم. از میان این حرفهایی که در سایتها و خیابانها و تلویزیونهای خارجی میزنند، دروغ بودن یکی را خیلی راحتتر میتوانم به تو اثبات کنم و آن حرفهایی است که راجع به آقا مجتبی میزنند. میخواهی همین الآن و بدون قرار قبلی، دست تو را بگیرم و به منزل دخترم ببرم و بگویم مهمان دارم و تو ببینی که آقا مجتبی با40سال سن چه طوری زندگی میکند؟ بیا برویم تا ببینی که زندگی ایشان به مراتب از زندگی یک کارمند متوسط شهرستانی سادهتر است و آپارتمانی که ایشان دارد با هیچ یک از خانههای این آقایانی که خودشان را وسط انداخته و ادعای تقلب را ساختهاند قابل مقایسه نیست. شما حتماً این شایعه را شنیدهای که5. 1میلیون پوندی که بانکهای انگلیس مسدود کردهاند، متعلق به آقا مجتبی است! یا داستان کامیون پر از شمش طلا را که به ترکیه رفته و گفتند متعلق به ایشان بوده است، حتماً شنیدهای. اثباتش کاری ندارد. سرزده و همراه هم میرویم و زندگی آقا مجتبی را ببینی. البته آن جوان حرفم را قبول کرد، چون مرا میشناخت و گفت: میدانم این حرفها دروغ است.»
نگاه و بینش ایشان کاملا با رهبری همگون و همسوست
فرید حداد عادل نیز درباره تفکر و دید سیاسی آقا مجتبی در سالنامه مثلث میگوید: «ایشان نگاه و بینشش کاملا با رهبری همگون و همسو است. هر جا تکلیف باشد و دستور رهبری، ایشان به وظیفه خود عمل میکنند. ایشان به این شکل فعالیت سیاسی ندارند. ایشان خیلی درس میخوانند و خارج فقه تدریس میکنند و در کار خود نیز موفق هستند و خیلی پیچیدهتر از دروس متداول درس خارج طرح مطلب میکنند.»
نباید از خاطر برد که بسیاری از طلاب حوزه علمیه قم بارها فرزندان مقام معظم رهبری را دیدهاند که بر خلاف نوه و فرزندان دیگر مسئولین نظام بدون هیچ تشریفاتی، البتهگاه با یک محافظ در سطح فیضیه یا دیگر مدارس علمیه شهر مقدس قم به درس و بحث و تدریس مشغول هستند و به سادگی و با فروتنی در بین مردم به رفت و آمد میپردازند. طلاب گرانقدر که هر یک متعلق به یکی از مناطق دور و نزدیک این کشور هستند همچون رسانهای فراگیر، مشاهدات خدشه ناپذیر خود را به گوش اقوام و دوستان و مریدان خویش در همه نقاط ایران رساندهاند.
من نه انگشتر میخوام و نه ساعت و نه چیز دیگری!
دکتر غلامعلی حداد عادل پدر همسر سید مجتبی، درباره عروسی آقا مجتبی خامنهای نکات مختلفی را در اشراق اندیشه گفته است ولی آن بخشی از عروسی ایشان که نشان از حساسیت این بزرگوار نسبت به داشتن زندگی ساده همانند پدر دارد این بخش از ماجراست: «قبل از خرید بازار پسر آقا گفت: «من نه انگشتر میخوام و نه ساعت و نه چیز دیگری.» آقا گفتند: خوب نیست. من هم گفتم: «حداقل یک حلقه بگیرند.» اما آقا فرمودند: «من یک انگشتر عقیق دارم که یکی برای من هدیه آورده، اگر دخترتان قبول میکند، من آن را به ایشان هدیه میدهم و ایشان هم به عنوان حلقه، به مجتبی هدیه دهد.»
قبول کردیم و انگشتر را گرفتیم و بعد به آقا مجتبی دادیم. کمی بزرگ بود. به یک انگشترسازی بردیم تا کوچکش کند و خرجش600تومان شد. خلاصه خرج حلقهیداماد600تومان شد! »
توقعاتشان از یک رزمنده عادی هم کمتر بود
علی فضلی، از فرماندهان ارشد سپاه – فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور ـ اما روایتش از مجتبی خامنهای در–کتاب خورشید در جبهه این است: «توفیقی بود که مدتی را در لشگر سیدالشهدا محضر برادر بسیار بزرگوارم آقا «سید مجتبی» بودیم. ایشان مقطعی را که در لشگر سیدالشهدا بودند به من توصیه کردند که من را به عنوان آقای حسینی خطاب کنید، چون ما برای ادای تکلیف و برای انجام وظیفه به اینجا آمدهایم نه برای نام و عنوان و فخر فروشی. ویژگیهای زیادی ما از ایشان در آن مدت دیدیم، توقعشان همانند یا کمتر از توقعاتی بود که سایر رزمندگان داشتند، هیچگاه ندیدم چیزی بیشتر از دیگر رزمندگان بخواهد و یا حتی اشارهای بکند، بلکه کمتر از آن را قانع بودند. سعی بر این داشتند که در جاهایی که امکان خطر بیشتری هست حضور داشته باشند و در مکانهای امن تعیین شده نباشند. رفت و آمد و سرکشی به خط مقدم را همیشه جزو مبناها و ملاک خودشان قرار میدادند، به موقع با بچهها شوخی و مزاح هم میکردند، در مورد اقامه نماز یک ویژگی خاصی داشت، سعی داشت هنگامی که جماعت نبود نماز خود را در جاهای خلوت و تاریک که افراد کمتر حضور داشتند به جا آورد. ما آنجا چادرهای زیادی داشتیم، اما ایشان برای نماز و راز و نیاز، چادرهای پرت و دور را انتخاب میکرد. این حالت در طول مدتی که ایشان در لشگر بودند تکرار میشد و کار یک بار و دو بار نبود. بزرگواری خاصی در ایشان بود.»
شروع اتهامات سیاسی با فرضیه سازیهای ساده لوحانه
نام سید مجتی خامنهای را اول بار مهدی کروبی در جریان انتخابات نهم ریاست جمهوری در عرصه سیاسی کشور مطرح نمود. وی در نامهای خطاب به مقام معظم رهبری این گونه نوشت: «در عین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان [سید مجتبی خامنهای] به نفع یکی از کاندیداها – که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایتها به طرف فرد دیگر سرازیر شد – و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. حضرتعالی به خوبی واقف هستید که دخالتهای نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سالهای گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است و لذا اینجانب از سر اخلاص، احترام و دلسوزی از جنابعالی تقاضا میکنم اجازه ندهید تجربه دیگری به تجربههای تلخ گذشته اضافه شود.»
به رغم نگارش چنین نامهای تا چهار سال بعد، آن هم پس از اعلام نتایج انتخابات دهم، بحثی به آن شکل درباره فعالیتهای سیاسی سید مجتبی در محافل عمومی مطرح نگردید. روند حوادث، البته واهی بودن توهمات کروبی در حصر اطلاعاتی مقام معظم رهبری به دلیل یکنواختی محیط پیرامونی ایشان را به اثبات رسانید. بر فرض صحت خبر حضور و فعالیت سید مجتبی خامنهای در ستاد یکی از کاندیداها _ که هیچ گونه تصویر یا گزارشی از آن تاکنون منعکس نشده است–صرف وجود نظر شخصی برای فرزندان یک شخصیت سیاسی عیب به حساب نیامده و خلاف قانون تلقی نمیشود مانند آنچه که درباره حمایت سید احمد و بیت امام از بنی صدر و میرحسین موسوی نقل میشود.
آغاز خط گسترده تخریب در تابستان88
با آغاز شورشهای خیابانی حامیان کودتا، موارد دیگری نیز بر ضد سید مجتبی خامنهای در سطح فضای مجازی مطرح گردید مانند دستور برخورد با اوباش توسط او و… که نیازی به بحث و بررسی آن به چشم نمیخورد. نکته اینجاست که به رغم طرح اتهامات اقتصادی و سیاسی بر ضد ایشان، شعار خاصی بر سر زبان پیاده نظام فتنه تکرار شد که وجود پشتوانه خاص و تحلیل استراتژیک پشت این نوع ماجراها را دور از باور نمیسازد.
از مالکیت ایرانسل تا فروش نفت قاچاق به انگلیس
بسیاری از مردم تا کنون این موضوع را شنیدهاند که مقام معظم رهبری بر خلاف برخی شخصیتهایی که خود را تالی تلو ایشان میدانند فرزندان خویش را از هر نوع فعالیت اقتصادی بر حذر داشتهاند. آیا این مسئله صحت ندارد؟!
نام برخی از کارخانهها و شرکتها نیز در افواه عموم به اسم این افراد ثبت گردیده و به عنوان مصادیق نفوذ و گستره خیزشهای اقتصادی آنان بیان میگردد. با کشف تقلب! در انتخابات سال هشتاد و هشت، فعالیتها و حتی مفاسد اقتصادی سید مجتبی خامنهای نیز به یک باره کشف گردید و بر سر زبانها افتاد. برای اثبات این اتهامات، دو مصداق بیشتر از همه مطرح شد. یکی امتیاز خطوط ایرانسل بود.
با روی کار آمدن دولت نهم، دعواهای حقوقی بین وزارت ارتباطات با این شرکت نیز همواره در همین راستا تلقی میگردید. در جریان فتنه اخیر نیز استفاده گسترده آشوب طلبان از هزاران سیم کارت ارتباطی بینام و نشان این شرکت برای دامن زدن به اغتشاشات، نام ایرانسل را در ردیف متهمان کودتای مخملی قرار داد. به منظور احترام به صاحبان این شرکت لازم میدانم توضیح دهم که هیچ اتهام اقتصادی یا سیاسی درباره ایرانسل تا کنون به اثبات نرسیده است.
اما اتهام دوم مفاسد اقتصادی سید مجتبی خامنهای، فروش نفت قاچاق به خانواده سلطنتی انگلستان بود. عظمت این اتهام دهان پرکن، توجه بسیاری را به خود جلب نمود. این روابط پر مفسده نیز از فردای اثبات تقلب! در انتخابات در فضای مجازی با آب و تاب روایت گردید. گذشته از منبع این خبر که در جای خود مورد بررسی قرار میگیرد، بسیاری از تحلیل گران بر این نکته اتفاق نظر داشتند با آنشناختی که از عمق خصومت دشمنان مقام معظم رهبری وجود دارد اگر کوچکترین مدرکی در اثبات این نوع دعاوی در دست مدعیان بود امروز در کوره دهاتهای این مرز و بوم نیز میشد نسخهای از آن را پیدا نمود!
حالا نوبت زندگی خانوادگی سید مجتبی است
شایعات درباره ایشان از هر جنس و نوعی که باشد دیگر خیلی متعجبمان نمیکند. شاید شنیده باشید که مجتبی خامنهای به دلیل بدرفتاری با همسرش طلاق گرفته است. فرید حداد برادر همسر آقا مجتبی خامنهای درباره خلق و خوی ایشان با همسرشان چنین میگوید: «ایشان اخلاقیترین فردی است که من در طول عمرم دیدهام. در این13ـ12سالی که با ایشان هستم هیچ وقت صدای بلند یا کلمهای خلاف ادب از وی نشنیدهام. هیچ وقت نشد که خواهرم از ایشان نزد ما گله کنند. هیچ زمان هم منزل آنها خشک، تلخ و بیروح نبوده است. همانطور که میگوید و میخندد و با بچهها و جوانان معاشرت میکند به همان اندازه جدی، پرکار و پرتلاش و درسخوان است. معمولا تا دو سه نیمه شب مطالعه میکند. بسیار اهل مطالعات مذهبی و اخلاقی است. در به کار بردن الفاظ و اظهارنظر در مورد اقوال و اعمال افراد بسیار دقیق است. در مورد بدترین دشمنانش هم منصفانه حرف میزند.»
سفر از کشور صاحب دانش ناباروری به کشور بیدانش!
حداد عادل در ویژه برنامه همیشه بیدار در اصفهان به بخشی از شایعات پیرامون زندگی و شخصیت سید مجتبی خامنهای، اشاره کرد: «در فتنه88گفتند یک کامیون حاوی شمش طلا متعلق به آقا مجتبی خامنهای از کشور خارج شده است و در گمرک ترکیه متوقف شده، باید از خود بپرسیم چرا این حرف مطرح میشود؟ آنها میخواهند بگویند ولایت فقیه هم مانند دیگران است و هدفشان جدایی ملت از ولایت است. گفته شد برای اینکه آقا مجتبی خامنهای صاحب فرزند شود او و همسرش در یکی از بیمارستانهای لندن یک میلیون پوند خرج کردهاند، ولی من به آنها میگویم بچه آقا مجتبی، نوه بنده هم است و برای به دنیا آمدن نوه من نه کسی به خارج رفته نه پول زیادی خرج کرده است، نوه من در یکی از بیمارستانهای تهران با مبلغ500هزار تومان به دنیا آمده و دکتر او هم همین خانم مرضیه وحید دستجردی بوده و پرونده این عمل هم در بیمارستان موجود است.»
درباره این خبر که سید مجتبی برای عمل به خارج از کشور سفر کرده باید بیشتر صحبت کرد. در کشوری که یکی از5کشور درمان نازایی در دنیا بوده است چگونه عقل سلیم به خود اجازه میدهد که اینگونه فکر کند رهبری فرزندش را برای معالجه به انگلستان فرستاده است. همچنین ذکر این نکته ضروری است که کشور انگلستان در درمان ناباروری هیچ تکنولوژی و دانش توسعه یافتهای ندارد و بسیاری و از کشورهای دیگر اروپایی در این مساله از انگلیس پیشتازترند این نکته این فرضیه را ذهن یقینیتر میکند که خالق این خبر اصلا به خود زحمت تحقیق درباره کشوری که میخواهد شایعهاش را بسازد نداده است یا اصلا به خود زحمت تحقیق درباره خبر را نداده است.
داستان طراحی شده دیگری که در کتاب خاطرات تازه منتشر شده پرویز ثابتی نفر دوم ساواک و بسیاری از رسانه های معارض جمهوری اسلامی نیز به آن پرداخته شده؛ ماجرای کانتینر طلایی است که توسط ترانزیت ترکیه کشف و مالکیت آن را با سید مجتبی خامنهای میدانند. ثابتی و دیگر دوستان رسانهایاش بدون توجه به فیلمی که دولت ترکیه مدعی است از کامیون حامل طلا و دلار متعلق به سید مجتبی در خاک ترکیه گرفته؛ مالکیت این طلاها را به عهده سید مجتبی میداند در حالی که خود تلویزیون ترکیه صاحب اصلی این ثروت باد آورده را فردی به نام اسماعیل صفاریان معرفی میکند، و اسناد و مدارک آن را هم در تلویزیون ملی ترکیه رو میکند. حالا تلویزیون ترکیه از این کار چه نیتی را دنبال میکند جای بحث در این مقال نیست ولی مساله جالب توجه جایی است که رسانه های غربی با عنایت به عدم دسترسی مردم عزیز کشورمان به اطلاعات صحیح اقدام به انتشار چنین اخباری میکنند و میدانند که با انتشار حجم وسیعی از اطلاعات نادرست و ناصواب بلاخره اگر نتوانند ذهنیت مردم را نسبت به رهبری و خانوادشان عوض کنند ولی می توانند آنها را دچار سوالات و شبهات ناجواب فراوان کنند که این خود مقدمه تغییر نگرش در افکار عمومی محسوب میشود.
البته باید توجه داشت که برای انتقال میزان طلای ادعایی- 18?5 میلیارد دلار طلا – حداقل به 6 کامیون از نوعی که در عکس موجود است احتیاج است. ولی چرا در فیلم تلویزیونی فقط یک کامیون دیده میشود و خود دولت ترکیه و پرویز ثابتی هم ادعای کشف یک کامیون را دارند جای تعجب دارد.
-سند ترجمه شده در دارالمترجمین ایران مبنی بر مالکیت بار به عهده آقای اسماعیل صفاریان
-تصاویر اسنادی که نشان میدهد محموله متعلق به آقای اسماعیل صفاریان است
-تصاویر کامیون تحت تعقیب نیروهای امنیتی ترکیه
-تصاویر تنها کامیون تحت تعقیب نیروهای امنیتی ترکیه از زوایای مختلف
وقتی سناریوی امیر فرشاد ابراهیمی باز هم سوراخ است
مساله آقا مجتبی خامنهای آنقدر اهمیت دارد که ضد انقلاب دست به کار شده و یکی از عناصر فریب خورده داخلی را که به ثمن بخسی دل به معاندین نظام اسلامی داده را مامور سناریو سازی علیه این بزرگوار میکند. امیر فرشاد ابراهیمی که در یک پروژه امنیتی در دهه70و با تحریک برخی از آقایان اصلاح طلب اقدام به پر کردن یک نوار ساختگی علیه نظام جمهوری اسلامی و برخی از مسئولین کشور کرده بود با ادعای دوستی با آقا مجتبی شروع به داستان سراییهای جدید علیه ایشان میکند. او با انتشار یک عکس در فضای مجازی مدعی میشود فردی که او را در این عکس همراهی می-کند کسی نیست جز فرزند مقام معظم رهبری و او با سید مجتبی ارتباط دارد و از بسیاری از خط و ربطها و برنامههای سیاسی و اقتصادی ایشان با خبر است. غافل از اینکه صاحب اصلی عکس پیدا میشود و پنبه سناریو ساختگیشان را میزند. ابوالفضل محمدی صاحب اصلی عکس در وبلاگ آینه جادو مینویسد: «سال گذشته چند نفر از دوستانم زنگ زدند و گفتند که عکسی از من را در اینترنت گذاشتهاند و بنده را مجتبی خامنهای فرزند رهبر انقلاب نامیدهاند!!! وقتی این عکس رادیدم کلی خندیدم! چراکه این عکس را در سفری که به همراه این3نفر (که درکنارم ایستادهاند) به یکی ازشهرهای مازندران داشتیم گرفته بودیم و خودم هم این عکس را نداشتم. کسانی که در تصویر هستند به ترتیب از راست:1-مجید دهنمکی2-امیر فرشاد ابراهیمی3-ابوالفضل محمدی (خودم)4 -سهیل کریمی
و اما کل ماجرا سال1376امیر فرشاد ابراهیمی به واسطه رفت و آمدی که به محل کار ما داشت با ما آشنا شده بود و از قضا روزی که ما قصد مسافرت به شمال را داشتیم در آنجا بود و با اصرار و التماس فراوان و بعنوان جایگزین یکی از دوستانی که قرار بود در این سفر همراه ما باشد ولی نیامده بود، علیرغم میل باطنیام بنده را متقاعد کرد که او را به همراه خود ببریم…
حالا نمیدانم چرا و باچه انگیزه احمقانهای بنده را بعنوان مجتبی خامنهای معرفی کرده؟ یعنی اینقدر احمق است که با خود فکر نمیکند که نکند دروغش درآید؟»
گاردین نگران جانشین رهبری در ایران
واقعیت آن است که تنها نشریه گاردین وابسته به انگلیس بود که دهها اتهام را با تکیه بر منابع موثق اما ناشناس! بر ضد وی مطرح ساخت و خود مورد استناد صدها سایت و نشریه و رسانه دیگر قرار گرفت: «علی انصاری، تحلیلگر ایران در دانشگاه سنتاندروز انگلیس، به گاردین گفته است: «اخیرا صحبت این بوده است که تمام این مسائل به مجتبی و جانشین شدن او مربوط است. او احتمالا در پی آن است که این مقام را در درازمدت برای خود به دست آورد و حفظ کند.»
گاردین مینویسد: «این نوع جانشینی خانوادگی تحت شرایط فعلی خیلی دشوار خواهد بود زیرا مجلس خبرگان رهبر را بر اساس موقعیت مذهبی انتخابت میکند. مجتبی لباس روحانیون را به تن میکند اما به هیچ وجه از درجات مذهبی لازم برای رفتن به صدر حکومت برخوردار نیست. برای این کار لازم است تشکیلات روحانی دستخوش ترمیمهای عمده شود.»
خبر مسدود شدن یک میلیارد و600میلیون دلار از دارا ییهای ایران در بریتانیا تا حدی در میان خبرهای داغ این روزها توجه زیادی به آن نشد، حال آنچه در زیر میخوانید پشت پرده این خبر و علت اصلی عصبانیت آیت الله خامنهای از دولت انگلیس و احضار سفیر ایران به وزارت خارجه دولت بریتانیا میباشد: «حساب بانکی به نام مجتبی خامنهای پسر رهبر انقلاب، در یکی از بانکهای لندن به مبلغ یک میلیارد و ششصد میلیون دلار وجود داشت که با پیگیریهای تعدادی از ایرانیان و فشار اتحادیه اروپا به دولت انگلیس توقیف شد. دولت انگلیس بخاطر روابط اقتصادی با خانواده آیت الله خامنهای تمایل به توقیف این پول را نداشت که عدهای موفق شدند با اقدامهای قانونی کار را روز23خرداد به اتمام برسانند. این پول هم اکنون به نام ملت ایران بلوکه شده است. گفتنیست تلاشها برای توقیف کل این پولها که توسط فروش نفت و دریافت حق کمیسیون به دست آمده است ادامه دارد و در حال پیگیری است.»
سیاوش کاوه یکی از روزنامه نگاران و فعالان فضای مجازی ضد انقلاب در صفحه یکی از شبکههای اجتماعی فارسی زبان مینویسد: «یک منبع حوزوی در قم درباره میل به رهبر شدن در سید مجتبی خامنهای میگوید هر چند اینها امروز شایعه است اما ممکن است بعدها به واقعیت برسند. اینکه سید مجتبی بتواند پس از رهبری از سوی خبرگان منصوب شود فعلا به یک جوک شبیه است، چرا که بسیاری از اعضای خبرگان به این مقام نزدیکترند… رسانهها عادت دارند برخی افراد را بزرگ کنند آنقدر که بعد خودشان هم از آنها میترسند، نمونهاش [آیت الله] مصباح یزدی و امروز هم سید مجتبی؛ «به اعتقاد من خیز سید مجتبی برای رهبری امروز تنها شایعه است.»
این جملات تقریبا جزء با انصافترین جملاتی است که درباره ایشان نگاشته شده است و علی رغم نگاه سیاسی مغرضانه نویسنده را مجبور به اعتراف به شوخی بودن میل سید مجتبی به رهبر شدن میکند.
ختامه کلام:
آقا مجتبی خامنه ای این فرزند برومند رهبری که باید گفت بر قاعده ارث فضلیات از نسل به نسل دیگر همچون دیگر برادران والامرتبت دیگرشان با آن برخورداری حداقلی از اسباب اشرافی گری در زندگی فردی و دینی و خانوادگی شان ثابت کرده اند که با همه این تهمت ها و افتراءهای حسودان و دشمنانی که وقتی می بینند فرزند ناخلفشان که آنها هم دستی در این نظام و انقلاب دارند و داشتند اینگونه برسر مال و حوائج حیوانی خود گرفتارشدند به حدی که روزهای عمر را در زندان و ترد شدن از جامعه در حال سپری کردن می باشند بی شک تحمل اینکه ببینند فرزند رهبری جهانی باشی و زندگی همچون محرومان و طبقه محروم جامعه در پیش گرفته باشی به آنها سخت و گران بوده و است و برای این منظور دست به بستن اتهام و دروغ افکنی علیه این اولاد خلف رهبری که بی شک اقا مجتبی به دلایلی که گفته شد و خواهم گفت در اینده و گفته ام تا به امروز بیش از دیگر برادران خویش انگشت اتهام و دروغ را متحمل شده است ولی من این سخن مولایم و برادرم مجتبی را به صدباره تکرار می کنم تا شخصیت برادرم برای انها که نمی شناسند وجنات اقا مجتبی را با این یک جمله به کنه باور و منش و بزرگی این ابر مرد اشنا شوند انجا که ایشان فرمودند(اگر در محفلی سخنی بود که مربوط به من می شد و در انجا به تهمت و دروغ علیه من دست اندازی گردید شما سکوت کنید و بگذارید سخنشان را به اتمام رسانند و انجا که حق در برابر باطل قرار گیرد بی شک حق و حقیقت بر آن غلبه خواهد کردانشاءالله
والسلام علیکم والرحمه الله .و برکاته
الشریف و الرضی:
فرزند حقیر امام مطلق سید علی خامنه ای هستی من به فدایش:کیوان گیتی نژاد21/6/1395هجری شمسی مصادف با روز یکشنبه
چرا قبل از انقلاب, ولی فقیه به عنوان یک اصل مطرح نبود در حالی که اکنون آن را به عنوان یک اصل در زمان غیبت می دانیم
چرا قبل از انقلاب، ولی فقیه به عنوان یک اصل مطرح نبود؛ در حالی که اکنون آن را به عنوان یک اصل در زمان غیبت میدانیم؟
پردازی اساسی و مدوّن در مورد اصل ولایت فقیه و نیز تحقق عم آن به شکل گسترده و فراگیر، در قالب جمهوری اسلامی ایران، به چند قرن اخیر - به ویژه زمان انقلاب اسلامی- باز میگردد، اما بررسیهای اسلامی و تاریخی، به روشنی بیانگر این واقعیت است که اصل ولایت فقیه -چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی- دارای پیشینة تاریخی زیادی، حتی در دوران پیامبر اکرم صلیالله وعلیه وآله و ائمهاطهارعلیهمالسلام میباشد و فقیهان بیشماری در حد مقتضیات زمان و مکان، اقدام به اعمال ولایت خویش کردهاند.
پیشینة نظری ولایت فقیه را میتوان در منابع مختلف به صورت زیر بررسی کرد:
? ولایت فقیه در قرآن
اگر چه کلمة ولایت فقیه - که یک اصطلاح فقهی است - در قرآن به کار نرفته است، ولی مفهوم و معنای آن، از مجموعه آیات قرآن کریم، به روشنی به دست میآید. مروری بر آیات کلام الله مجید نشان میدهد که حداقل حدود 200 آیه از قرآن کریم - مستقیم و غیرمستقیم - خطوط کلی حکومت و ولایت در جامعه را نشان میدهند. نتیجهای که از بررسی و دقت در این آیات به دست میآید، این است که مسلمانان، تنها
باید از انسانهای دانشمند و عالم به احکام دین - که علاوه بر همه تواناییها و شرایط عقلی و عرفی حکومت، دارای حد نصاب تقوا و عدالت هم باشند - پیروی و اطاعت کنند. بنابراین، از نظر اسلام، فاقد چنین شرایط و ویژگیهایی، حق حاکمیت و صلاحیت قرار گرفتن در منصب حکومت را ندارد و این، همان روح و محتوای اساسی «ولایت فقیه» است.
جالب است بدانیم که در آیه 44 سوره مائده، صریحاً به مسئله حکومت دینی و حکمرانی جانشینان حضرت موسی و دانشمندان دین یهود بر طبق کتاب (تورات) و وحی الهی، اشاره شده است. در این آیه، چنین آمده است: «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاتَ فِیهَا هُدًی وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأحْبَارُ... وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ؛ ما تورات را که در آن راهنمایی و روشنایی بود نازل
کردیم تا به موجب آن، پیامبرانی که تسلیم [فرمان خدا] بودند و نیز ربانیون و دانشمندان، برای یهود، حکم و داوری کنند... و کسانی که به آن چه خداوند نازل کرده، داوری نکردهاند، آنان کافرانند».
خداوند در این آیه بیان میکند که سه گروه، بر مبنای کتابهای آسمانی، حکومت میکنند؛ 1. انبیا، 2. جانشینان انبیا (ربانیون) و 3. دانشمندان (احبار). انبیا و جانشینان آنها، در این زمینه، جایگاه معلومی دارند؛ اما دانشمند و عالمی که بر مبنای کتاب آسمانی حکومت میکند، ولی فقیه است. این آیه شریفه، هم تصریح به وجود ولایت فقیه در ادیان گذشته دارد، هم دلالت بر مشروعیت آن حکومت و هم دلالت بر مشروعیت حکومت در زمان غیبت انبیا و اوصیا.
? ولایت فقیه در سیرة پیامبر (ص)
بررسی سیرة عملی و نظری پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله، مبیّن این واقعیت است که یکی از مهمترین کارهای آن حضرت، استحکام تداوم رهبری، به وسیلة «نخبگان دینی»، بر اساس دستورات الهی بود. بر
اساس تعالیم پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله، ولایت «عالمِ به احادیث و روایات» - که حضرت آنان را «فقیه» مینامید - باید در جامعه تحقّق یابد و به همین سبب میفرمود: «ای مردم! جانشینان من، کسانیاند که پس از من احادیث و سنت مرا بیان میکنند».2 همچنین فرمود: «فقیهان، امانتداران پیامبرانند».3 همچنین آمده است: «عالمان، وارثان پیامبرانند».
پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله در مرحلة نخست، برترین فقیهان و نخبگان، یعنی معصومانعلیهمالسلام را جانشینان خاص و در مرتبة دوم، فقیهان غیر معصوم را جانشینان عام خود معرفی فرمود.
بنابراین، نخستین بار پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله «ولایت» و «ولایت فقیه» را از جهت نظری و عملی، پایه گذاشت و فرمود: «اگر زمام امر ملّتی به شخصی واگذار شود که در بین آن ملّت، عالمتر از او وجود داشته باشد، وضع آن ملّت، همیشه رو به انحطاط و سقوط میرود؛ تا زمانی که مردم از آن راهِ رفته، باز گردند و زمام امر را به دست داناترین خود بسپارند».
5
پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله نخبه بودن و صلاحیت رهبری را در علم و عالم بودن به کتاب و سنت الهی میداند و این شرط، حتی در انتخاب کارگزاران، فرمانداران و مقامات پایینتر نیز باید مراعات شود و در غیر این صورت، به اسلام و مسلمانان، خیانت شده است. پیامبرصلی الله وعلیه وآله اگر چه میتوانست دانشمندان دیگری را -که علم تاریخ، حقوق، سیاست، طبّ، اقتصاد، صنعت، و... دارند- جانشین خود و حاکم
بر مردم کند، ولی برشناخت شریعت اسلامی، تکیه کرد و فرمود: «کسی که کاری از مسلمانان را به عهده گیرد، در صورتی که میداند فرد مناسبتری برای آن موضوع وجود دارد که به کتاب خدا و سنّت پیامبر داناتر است، به درستی که به خدا و رسول او و همه مسلمانان، خیانت کرده است».
6
بعد از پیامبر اکرمصلی الله وعلیه وآله، ائمه معصومعلیهمالسلام نیز به مسئله ولایت فقیه، اهمیت ویژهای دادند و بر نقش فقه و فقاهت در اداره و رهبری جامعة اسلامی، تأکید کردند. امام علیعلیهالسلام میفرماید: «ای مردم! به درستی که شایستهترین مردم به این امر [حکومت]، قویترین مردم و عالمترین آنان به دستورات خداوند، در امر حکومت است».
7
علاوه بر این، روایات متعدد دیگری نیز از امامان معصومعلیهمالسلام در زمینة ولایت فقیه نقل شده که به جهت اختصار، از ذکر آنها خودداری میشود.8
? ولایت فقیه و اندیشمندان اسلامی
از ابتدای عصر غیبت، فقیهان و اندیشمندان اسلامی، به دلیل احساس نیاز بیشتر در مورد رهبری جامعه اسلامی، با استناد به قرآن و روایات معصومینعلیهمالسلام به مسئلة «ولایت فقیه» اهمیت داده و در آثار مختلف خود، به این موضوع پرداختهاند. بررسی این آرا و نظریات، به خوبی نشان میدهد که فقیهان و اندیشمندان اسلامی، از ابتدا در مورد اصل ولایت فقیه، اتفاق نظر داشتهاند.
مرحوم نراقی مینویسد: «ولایت فقیه فی الجمله بین شیعیان، اجماعی است و هیچ یک از فقها فیالجمله در ولایت فقیه اشکال نکرده است».9 ابن ادریس از فقهای قرن ششم هجری، مینویسد: «ائمه،
همه اختیارات خود را به فقهای شیعه واگذار کردهاند».
صاحب جواهر مینویسد: «کسی که در ولایت فقیه وسوسه کند، طعم فقه را نچشیده است و معنا و رمز کلمات معصومین علیهمالسلام را نفهمیده است».
11
امام خمینی نیز در این زمینه میفرماید: «موضوع ولایت فقیه، چیز تازهای نیست که ما آورده باشیم؛ بلکه این مسئله از اول، مورد بحث بوده است. حکم میرزای شیرازی در حرمت تنباکو، چون حکم حکومتی
بود... همه علما تبعیت کردند... مرحوم کاشف الغطاء بسیاری از این مطالب را فرمودهاند... مرحوم نراقی همة شئون رسول الله را برای فقها ثابت میدانند. آقای نائینی نیز میفرمایند: این مطلب از مقبولة عمر بن حنظله استفاده میشود... این مسئله، تازگی ندارد...».
پارهای از منابع فقهی اندیشه ولایت فقیه از ابتدای غیبت کبری عبارتند از:
1) شیخ مفید (333 - 413)، المقنعه، ص 810.
2) ابوالصلاح حلبی (م. 447ه)، الکافی فی الفقه، ص 422.
3) ابن ادریس حلی (م. 598ه)، السرائر، ص 537.
4) محقق کرکی (م. 940ه)، رسائل (رسالة صلاة الجمعه)، ج 1، ص 141.
5) محقق حلی (م. 676ه)، مسالک الافهام، ج 1، ص 53.
6) مقدس اردبیلی (م. 990ه)، مجمعالفوائد والبرهان، ج 4، ص 205.
7) حسینی عاملی (م. 1226ه)، مفتاح الکرامة، ج 10، ص21.
8) ملا احمد نراقی (م. 1245 ه)، عوائد الایام، ص 187.
9) میرفتاح مراغی (م. 1266ه)، عناوین، ص 345.
10) شیخ محمد حسن نجفی (م. 1266ه)، جواهر الکلام، ج 16، ص 178.
11) شیخ مرتضی انصاری (م. 1281ه)، المکاسب، ص 154 و القضاء و الشهادات، ص 243.
12) حاج آقا رضا همدانی (م. 1322ه)، مصباح الفقیه، کتاب الخمس، ص160.
13) سید بحرالعلوم (م. 1326ه)، بلغة الفقیه، ج 3، ص 221.
14) آیتالله بروجردی (م. 1382ه)، البدر الزاهر (تقریرات درس خارج)، ص52.
15) شیخ مرتضی حائری (م. 1362ه)، صلوة الجمعه، ص 144.
16) امام خمینی (م. 1368ه)، کتاب البیع، ج 2، ص 488 و ولایت فقیه.
بنابراین، مسئلة ولایت فقیه از جهت نظری، عمری به درازای اصل اسلام و به ویژه فقه شیعه دارد و به هیچ وجه، نمیتوان آن را نظریهای جدید به حساب آورد.
پینوشتها:
1. ر.ک: علی ذوعلم، نگاهی به مبانی قرآنی ولایت فقیه.
2. صدوق، من لایحضر الفقیه، ج ، ص592.
3. کلینی، کافی، ج 1، ص 39.
یادگار | عکسی از حضرت آیتالله خامنهای که پای آن را امضا کردهاند.
4. همان، ص 34.
5. مجلسی، بحارالانوار، ج10، ص143.
اتحاد برای خدمت | سخنرانی در مراسم افتتاحیه مجلس دوم شورای اسلامی، 7 خرداد 1363
6. امینی، الغدیر، ج8، ص291.
7. طبرسی، الاحتجاج، ص182.
8. ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه، ص 48 – 114.
9. ملا احمد نراقی، عوائد الایام، ص 186.
فرمانده | مراسم جشن فارغ التحصیلی دانشکده افسری، 17 فروردین 1364
10. ابن ادریس، السرائر، ج2، ص25.
11. نجفی، جواهر الکلام، ج 2، ص 398.
12. امام خمینی، ولایت فقیه، ص 112 – 113