مدافعان حریم آیت الله آقا مجتبی حسینی خامنه ای (ح.ا.ع)

شناخت ما اززندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اولاد صالح و شریف مقام عظمی ولایت حضرت امام مطلق سید علی حسینی خامنه ای (س)امروز بر هر افسر جنگ نرم برای دفع جدال نابرابر فرهنگی و...بسیار لازم و حیاتی می باشد

مدافعان حریم آیت الله آقا مجتبی حسینی خامنه ای (ح.ا.ع)

شناخت ما اززندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اولاد صالح و شریف مقام عظمی ولایت حضرت امام مطلق سید علی حسینی خامنه ای (س)امروز بر هر افسر جنگ نرم برای دفع جدال نابرابر فرهنگی و...بسیار لازم و حیاتی می باشد

بسم الله الرحمن الرحیم
امروز بر هیچ کس پوشیده نیست که تبلیغات رسانه ای جبهه کفر و فتنه و منافقین داخلی و خارجی برای تخریب چهره ولایت امر مسلمین جهان امام مطلق و عبد صالح حاج سید علی حسینی خامنه ای (د.ظ.ع)و فرزندان شریف و صالح این حضرت خصوصا باتوجه به کینه دشمنان و حسرت و حرص منافقین و فتنه گران شناخته شده و این حضرت (ایت الله العظمی آقا مجتبی حسینی خامنه ای (ح .ا.ع)}اینکه دشمنان با توجه به ناکامی های خود چه در جنگ گرم و امروز خصوصا در جبهه جنگ نرم و انتشار اخبار دروغین در کشور و سطح جهانی بخواهند حرکتهایی به مراتب دشوارتر و فتنه انگیزانه تر از سابق(زمانی اسلامیت بدون روحانی و امروز روحانیت بدون اسلام}بدین معنی که فتنه اخیر از قم بر میخیزد و اینبار برخلاف گذشته که فتنه گران را افراد اباش و لاابالی و خلاف کاران سابقه دار حامی و تشکیل دهنده و صحنه گردان ان فتنه به شمار می رفتند ولی دشمن بعد از ناکامی های خود در فتنه های گذشته خصوصا فتنه 88 که ضربه کاری بر بدنه فتنه 88 وارد شد اینبار شناسایی و تمیز فتنه گران به دلیل عوض شدن چهره آنها توسط کدخدای فتنه گر در لباس افرادی شاخص و به ظاهر با شخصیت و لباس روحانیت }اینبار پا به عرصه مبارزه نهاده است و باید بگوییم سر پیکان این جماعت فاسد و خائن مقام عظمای ولایت حضرت آقا (س)و تخریب چهره ولد صالح ایشان خصوصا ایت الله آقا مجتبی حسینی خامنه ای (ح ا ع)می باشد و باید گفت در این زمینه هزینه های بسیار و نیروهایی به مراتب فاسد تر ولی موجه منظر به میدان فرستاده تا به تخریب بدنه تشیع و امامت و ولد صالح ایشان ضربه ای سخت وارد کند لذا اینجانب کیوان گیتی نژاد سرباز نایب ولی عصر ارواحنا لک فدایه و شاگرد مکتب ولد خلف حضرت یعنی ایت الله اقا مجتبی حسینی خامنه ای (ح . ا.ع)بر این دیدم که به مبارزه با این جبهه را با دفاع از خاندان ولایت و امامت و با همراهی و همیاری شما سربازان وفادار خاندان ولایت و امامت به شکلی جدی در پیش گیرم و در این راه اگر شهید شوم بی شک در ره ولایت بوده و این شهادت را اوج معرفت و لیاقت خویش بر می شمارم والصل الله علی محمد و ال محمد

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نقد و بررسی تکفیر از دیدگاه سلفی وهابی و سلفی جهادی

نقد و بررسی تکفیر از دیدگاه سلفی وهابی و سلفی جهادی

تطور مسئله تکفیر میان علمای وهابی در سه مرحله قابل بررسی است:

1. مرحله شروع و سامان دهی و ایجاد زمینه تکفیر مسلمان ها، که توسط این تیمیه

 و شاگردانش صورت پذیرفت؛ 2. مرحله افراطی گری در تکفیر و کشتار مسلمان ها

که توسط محمد بن عبدالوهاب انجام داده شد؛ 3. مرحله بازگشت از مواضع افراطی گری

 برای تبرئه خود از جنایت های گروه های تندرو وهابی. در تمام این مراحل سه گانه، ملاک

کفر و ایمان بر درخواست از اموات و توسل به قبور تأکید دارد و تفاوت در ضابطه مند بودن

 ملاک تکفیر معین از غیر آن است که محمد بن عبدالوهاب با سرایت دادن تکفیر مطلق

 بر معیّن و حمل کفر اصغر بر کفر اکبر ، باعث شد تا افراطی گری در تکفیر به نهایت خود

تصویر مرتبط

 برسد و جنایت های بسیاری به بار آید، علمای سفلی جهادی که بر حاکمیت خداوند

تأکید دارند، هرگونه درخواست و اطاعت از حاکم را ملاک کفر قرار داده اند و با جاهلی

خواندن جوامع اسلامی، راه را برای تکفیر مسلمانان ها هموار نموده اند، با بررسی های

انجام داده شده به نظر می رسد که آن ها در مقام تکفیر معین نبوده اند، بلکه تکفیرشان

بیشتر رویکرد سیاسی و اجتماعی داشته است. از این رو نمی توان کلمات آن ها را حمل

بر تکفیر معین کرد. گروه های تندرو تکفیری که برای رسیدن به اهدافشان، خود را سلفیه

جهادی معرفی می کنند، در حقیقت پیروان محمد بن عبدالوهاب اند که تکفیر مطلق را در

عرصه های اعتقادی، سیاسی و اجتماعی به تکفیر معین سرایت داده اند و به سلفیه

جهادی وهابی تبدیل شده اند، ولی به دلیل شرایط و مصالحی که امروزه اقتضا می کند،

خود را پیرو اندیشه های سید قطب یا دیگر روشن فکران جهادی می دانند.

مقدمه

گرایش های فکری گوناگونی در میان سلفیان وجود دارد که از جمله آن ها می توان از

سلفیه وهابی عربستان، سلفیه اعتدالی و افراطی دیوبندی شبه قاره هند، سلفیه

اعتدالی زیدیه یمن، سلفیه اعتدالی اخوان المسلمین مصر و سلفیه جهادی سید قطب یاد کرد.

امروزه جهان اسلام به دلیل ظهور گروه های تکفیری گرفتار جنگ و خون ریزی است.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

بیشتر کارشناسان و اندیشه وران معتقدند که این گروه ها از افکار سلفیان وهابی و

جهادی متأثرند. از این رو لازم است که مقوله تکفیر از دیدگاه آن ها نقد و بررسی شود

 به علت این که مبانی مهم تکفیر در بُعد اعتقادی بر مباحث ایمان و کفر مترتب می باشد،

در این مقاله سعی شده است که با بررسی و تطبیق اسباب و عوامل کفر و ملاک های ا

یمان و کفر از دیدگاه های سلفیان وهابی و جهادی، شباهت ها و اختلاف های این دیدگاه ها

روشن شود و با نقد آن ها، دیدگاه اسلام در باب تکفیر بیان گردد. تا راه بر سودجویان

 قدرت طلب و جنگ ستیز مسدود شود که به این بهانه مسلمانان جاهل را فریب می دهند و با خود همراه می کنند.

تفاوت سلفیه وهابی و سلفیه جهادی

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

برای آشنایی بهتر با سیر مقاله، در ابتدا نگاهی اجمالی به سلفیه جهادی و تفاوت های آن با سلفیه وهابی می شود:

سید قطب که نظریه پردازی مبارز است، هدایت تبدیل سلفی گری اعتدالی

 اخوان المسلمین را به افراط گرایی دهه ی 1970 م. به عهده داشت. تحلیل گران

 معاصر، کتاب معالم فی الطریق وی را مانیفیست جنبش های جهادی و سلفی دانسته اند،

 هر چند برخی نیز کتاب الفریضة الغائبه نوشته محمد عبدالسلام فرج را منبع اساسی نظریه پردازی

تصویر مرتبط

این گرایش بر شمرده اند. این پژوهش گران با اعتراف به اهمیت اندیشه های سید قطب در بروز

دیدگاه های رادیکال، بر این نکته تأکید دارند که اندیشه های مهم وی به مسئله حاکمیت باز می گردد

که بر این اساس، انسان ها به سبب جاهلیتی که در قرن بیستم دامن گیر آن ها شده است،

به جای حاکمیت خداوند، حاکمیت انسان ها را پذیرفته اند و از آن ها اطاعت و پیروی می کنند.

 آنان تنها راه نجات انسان ها از این جاهلیت و مقابله با حکومت ظالمان را جهاد می دانند. از این رو

سلفیه جهادی حکومت ظالم را بر نمی تابد و جهاد علیه آن را در دستور کار خود دارد، برخلاف

سلفیه وهابی که آن ها حاکم سیاسی را به هر شکلی که به قدرت رسید، حتی اگر با زور و ظلم باشد

، تاهنگامی که آشکارا کفر خود را اعلام نکرده است، او را ولی امر جامعه اسلامی و اطاعت ش

را واجب شرعی می دانند. در این تفکر، در صورتی که ولی امر و حاکم سیاسی، خلاف شرعی انجام داد،

 مردم و عالمان دینی، تنها وظیفه امر به معروف زبانی دارند و قیام علیه چنین حکومت هایی

در این نگاه بسیار مذموم، خلاف شرع و ناپسند می باشد. آن ها در زمینه های فقهی،

سخت گیرند و در مورد گفتمان اندیشه معاصر احتیاط می کنند.

تصویر مرتبط

تعریف ایمان و کفر

تکفیر از مصدر کَفَرَ و در لغت به معنای پوشاندن و پنهان کردن است. (2) و در شرع

به معنای ضد ایمان می باشد، زیرا حق را می پوشاند. (3) از این رو برای روشن شدن

 معنای کفر در شرع باید ابتدا معنای ایمان را بررسی کنیم. ایمان در لغت به معنای امانت

در مقابل خیانت و به معنای تصدیق ذکر شده است. (4) علمای وهابی چون ابن تیمیه (5)

و ابن عثیمین (6) و عالمان اهل سنت؛ مانند مالکی، الشافعی، أحمد بن حنبل،

الأوزاعی و سایر اهل حدیث و اهل مدینه و اهل ظاهر و برخی از متکلمان به همین

معنای لغوی ایمان، یعنی تصدیق قلبی اکتفا نکرده اند، بلکه قائل اند که ایمان در اصطلاح،

 تصدیق بالجنان، إقرار باللسان، عمل بالأرکان می باشد. (7) ابوحنیفه گوید: ایمان فقط اقرار

باللسان و تصدیق بالجنان است . (8) برای تشرف به دایره اسلام باید به سه چیز ایمان بیاوریم: 1

. توحید خداوند؛ 2. رسالت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله وسلم) 3. معاد و روز آخرت.

(9) از این رو راغب اصفهانی در معنای کفر در شرع می گوید: کافر بر کسی اطلاق می شود

که وحدانیت خداوند تعالی، نبوت پیامبر، شریعتش و یا هر سه آن ها را انکار کند . (10)

ابن حزم در این باره می نویسد: هر کسی که ربوبیت خداوند تعالی یا نبوت یکی از

 انبیایی را که ذکرشان در قرآن آمده است و یا چیزی را انکار کند که رسول خدا

(صلی الله علیه و آله وسلم) آن را آورده است، کافی می باشد . (11) و ابن قیم می نویسد:

 کفر ، انکار هر چیزی است که علم داریم از طرف رسول خدا آمده است، چه مربوط به مسائل

علمی شود چه مسائل عملی. پس اگر کسی چیزی را انکار کند که از طرف رسول خدا آمده است،

در حالی که به آن علم داشته باشد، کافر است . (12)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

سید قطب به عنوان رهبر سلفیان جهادی، تعریف های مختلفی از ایمان بیان کرده است.

 وی ایمان را نوعی رشد و رسیدن به کمال می داند که بر اطاعت و عمل به قوانین الهی

متکی است و کفر را گمراهی و ضلالتی می پندارد که از طاغوت برخاسته است، از این

رو وی کفر را شایسته طاغوت و ایمان را هم در خور الله می داند. از نظر وی، طاغوت از

واژه طغیان ، هر چیزی است که بر عقل بشورد و بر حق و حقیقت ستم روا بدارد و از

حدود و مقرراتی که خداوند برای بندگان معین فرموده است، تعدی و تجاوز کند. لذا هرگونه

برنامه و جهان بینی یا وضع و حالت یا خلق و خو و یا پیروی و تقلیدی را که از خدا استمداد

نجوید و برابر فرمان او راه نپوید، جزء طاغوت به شمار می آورد. (13)

سید قطب در تعریفی دیگر، ایمان را به تصدیق قلب و عمل به احکام و قوانین الهی معنا کرده

(14) و بارزترین مصداق های ایمان را همان ایمان به خدا و رسولش و ملائکه و کتاب می داند

که در دین اسلام ظهور یافته است. (15)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

اقسام کفر

عالمان و متکلمان، تقسیم های مختلف و فراوانی برای کفر کرده اند، به طوری که برخی

 آن راتا 35 قسم بر شمرده اند. (16) به دلیل این که حقیقت کفر مراتب و درجاتی دارد، ا

حکام آن نیز متفاوت است، از این رو تمام انواع کفر به دو تقسیم باز می گردد: یا به

مراتب و مصداق های آن است و یا به احکامی که بر آن ها مترتب می شود.

بنابراین مسئله کفر و حتی ایمان که ضد آن است، دو محور دارد: یکی در باب تعیین مصداق ها

و مراتب کفر و ایمان است (که محل ورود متکلمان می باشد) و دیگری در باب تعیین احکامی است

که بر هر یک از مراحل آن ها مترتب می شود (که محل ورود فقهاست)، بی شک، خلط میان این

دو مبحث و عدم تفکیک آن ها باعث شده است که امروزه برخی به خود جرأت دهند و در مورد

 این مباحث نظر و فتوا دهند، در حالی که لیاقت ورود به هیچ یک از این مباحث را ندارند. (17)

برخی از علمای وهابی، کفر را بر اساس مصداق ها و مراتبش به کفر اصغر و اکبر تقسیم کرده اند.

از این رو کفر قولی و عملی را که بسیاری از مسلمانان مرتکب می شوند و به آن اعتقادی ندارند،

 از تحت حکم کفر خارج کرده اند، (18) و برخی دیگر بر اساس احکام کفر، آن را به کفری که باعث

خروج از اسلام می شود و کفری که سبب خروج از اسلام نمی شود، تقسیم کرده اند. (19)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

سلفیان جهادی نیز قائلند که کفر به دو قسم کفر اکبر و اصغر تقسیم می شود، با این تفاوت

 که آن ها تأکیدشان به حکومت و احکام خداوند است؛ به این بیان که اگر کسی به وجوب تبعیت

از احکام خداوند معتقد باشد ولی به علت عصیان از آن ها تبعیت نمی کند، این کفر اصغر است،

اما اگر کسی به تبعیت از احکام خداوند معتقد نباشد، در حالی که یقین دارد احکامی از طرف

 خداوندنازل شده، این کفر اکبر است. (20) از این روعمل نکردن به شریعت اسلام به گونه ای

که نشان دوست داشتن کفار باشد، کفر اکبر است. (21)

بنابراین سلفیان وهابی و جهادی، کفر را به دو قسم اساسی تقسیم کرده اند: قسمی

که باعث خروج مسلمان ها از دایره اسلام نمی شود که به آن کفر اصغر می گویند و

قسمی که باعث خروج مسلمان ها از دایره اسلام می شود که به آن کفر اکبر می گویند.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

اسباب و عوامل کفر

حدود و ملاک ایمان و کفر را شارع مقدس مشخص کرده است و از مسائل شرعی

محسوب می شود و در اختیار بندگان نیست. از این رو نباید هر کسی از روی هوای

 و هوس خود و یا با عقلش حکم به تکفیر دیگری دهد. (22) علمای سلفی در مورد این

 نکته اتفاق ندارند، و مسئله مورد اختلاف، اسباب کفر است و این که چه عواملی باعث

خروج فرد مسلمان از حیطه اسلام می شود. بی شک، انکار ربوبیت و توحید خداوند یا

 رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا انکار معاد، از اسباب مهم کفر است و

هر چیزی که باعث انکار آن ها شود، در حیطه اسباب کفر داخل می شود؛ مثل انکار قرآن و

نماز و حج و... با علم به این که این ها از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. از اسباب

دیگر کفر، انکار یکی از ضروریات اسلام می باشد، (23) که ابن تیمیه بر این مسئله ادعای اجماع سلف را کرده است

(24) و علاوه بر آن، انکار احکامی را که بر آن ها اجماع شده و روایات متواتری در مورد

آن ها وارد شده است، از موارد کفر می داند. (25)

سلفیان وهابی که در تکفیر مسلمانان راه افراط گرایی پیش گرفته اند، اسباب متعدد دیگری

برای کفر بیان کرده اند که مهم ترین آن ها، توسل به اولیاء و انبیای الهی است که معتقدند

 واسطه قرار دادن کسی بین خود و خداوند و طلب درخواست از او کفر و در مورد آن ادعای

اجماع شده است. (26) ابن تیمیه با صراحت اعلام می کند که اگر کسی حاجتش را همچون

شفا دادن مریض از کسی درخواست کند که قدرت انجام دادن آن فقط برای خداوند تعالی باشد،

این شرک اکبر است و باید توبه کند و الا کشته می شود. (27) با این رویکرد، بسیاری از سلفیان

وهابی، توسل به اموات و یا استغاثه به مالایقدر علیه را جایز نمی دانند و آن را کفر می شمارند

(28) و فتواهای فقهی خود را بر این اساس بنا می نهند، (29) با این رویکرد، سلفیان وهابی،

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

زیارت قبور و قربانی و نذر و طلب از غیر را جزء اسباب کفر قرار داده اند.

(30) و بسیاری از مسلمانان را کافر خوانده اند، زیرا معتقدند که همه انسان ها، اعم از مشرکان

و غیر آن ها، در حوزه توحید ربوبی موحدند و برای اثبات آن دلایلی ذکر می کنند، (31) آن ها معتقدند

که پیامبران صرفاً برای دعوت به توحید الهی مبعوث شده اند. (32) لذا توحید ربوبی به تنهایی مانع از کفر کسی نمی شود. (33)

وهابیان خود را موحد حقیقی و فرقه ناجیه می دانند. (34) از این رو یکی دیگر از اسباب تکفیر آن ها،

مخالفت با آنان است؛ بدین معنا که وهابیان تمام مخالفان خود را تکفیر می کنند، (35) همان طور

که زینی دحلان می نویسد: محمد بن عبدالوهاب کسی را موحد نمی داند، مگر از آن ها تبعیت

تصویر مرتبط

محض کند و در غیر این صورت، او را مشرک می داند. برادرش که فرد عالمی بود به او گفت: ارکان

 اسلام چند تاست؟ او گفت: پنج. تا برادرش سلیمان به او گفت: ولی تو ارکان اسلام را شش تا

قرار داده ای که ششمین آن ها این است که اگر کسی از تو تبعیت نکند، کافر است . (36)

نکته قابل توجه این است که ابن تیمیه سیر تحولات تکفیر در میان وهابیان را تبیین و برهانی کرد

 و در زمان محمد بن عبدالوهاب تکفیر به اوج افراط گرایی رسید، به گونه ای که بسیاری از علما ا

ین عمل وی را نکوهیدند ولی با وجود این، پیروان وی این راه را ادامه دادند تا این که امروزه برخی

از علمای وهابی به علت جنایت های فراوانی که برخی از گروه های تکفیری انجام داده اند، سعی

می کنند که این تفکر را تعدیل کنند. آن ها در این راستا بسیاری از اسباب و عواملی که محمد بن

عبدالوهاب آن ها را از اسباب تکفیر بر می شمرد، تعدیل کردند و روششان در باب تکفیر، برخلاف ر

وش ابن عبدالوهاب بوده است. (37) این اعتدال اخیر در موضع علمای طرف دار سلفیه، دو عیب دارد:

 1. این که پس از جنگ دوم خلیج به وجود آمد و گویا در پاسخ به درخواست دولت ها بوده است.

 2. در روش آن ها تنها به بیان شیوه بسنده شده است، اما ستایش از کتاب های عقاید که مروج تکفیرند،

 هم چنان باقی است و شیوه سلفی، عموماً و وهابیت، خصوصاً بازخوانی نشده است

و به این دو علت، شرعی بودن تکفیر هم چنان در جهان اسلام باقی است. (38)

تصویر مرتبط

از این رو اسباب تکفیری و یا ملاک های ایمان و کفر نزد وهابیان متغیر است. محمد بن عبدالوهاب،

فقط اجبار را یکی از موانع تکفیر می داند و اضطرار و جهل و تأویل را جزء موانع تکفیر نمی داند،

بلکه ملاک و اساس تکفیر را صرف رسیدن دعوت خود می داند. (39)

او بیشتر بدعت ها و انحراف ها را در دایره کفر قرار داده است، در حالی که بدعت باعث کفر

اکبر و خروج از ملت نمی شود؛ (40) همان طور که ابن قیم جوزی درباره شهادت اهل بدعت می گوید:

 شهادت شخص فاسق پذیرفته می شود؛ مانند اهل بدعت، همچون رافضه و خوارج و معتزله. (41)

هم چنین ابن عبدالوهاب، طاغوت را در مقابل ایمان قرار می دهد و می گوید: طاغوت کلمه عامی است

که شامل هر کسی می شود که غیر خداوند را بپرستد یا به عبادت بندگان و یا به اطاعت

و تبعیت از غیر خنتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی هاداوند و رسولش خشنود باشد . وی عوامل و اسباب طاغوت را بی شمار می داند،


ولی پنج چیز را در رأس طاغوت های دیگر معرفی می کند: 1. شیطان؛ 2. حاکم ستمگر؛ 3. کسی

که به غیر ما انزل الله حکم کند؛ 4. کسی که ادعای علم غیب کند؛ 5. کسی که غیر خداوند را عبادت کند

و بدان خشنود باشد. (42) بنابراین با تطبیق معانی و اسباب طاغوت بین محمد بن عبدالوهاب و

سید قطب، (43) می توان افراطی گری در تکفیر را به وضوح در اندیشه های وهابیت یافت، به طوری

که شامل اسباب تکفیر در اندیشه جهادی نیز می شود.

بر اساس اندیشه سلفیان جهادی، اصل و جوهره الوهیت خداوند، حاکمیت و سلطه ی اوست.

(44) از این رو الوهیت و سلطه را لازمه یکدیگر پنداشته اند و معتقدند که کسی که سلطه و نفوذ ندارد،

سزاوار و ممکن نیست که اله و معبود باشد و اگر کسی قدرت و سلطه دارد، جایز است که اله و معبود باشد.

 (45) براین اساس، قانون گذاری و حکم کردن را از مظاهر سلطه و حاکمیت می دانند(46) و پیروی کردن

تصویر مرتبط

از قوانین و شرایع الهی را عبادت و یا ایمان خوانده اند. از نظر سلفیه جهادی، بازگشت به جاهلیت در اعمال

 و رفتار ظهور می کند که در جامعه ی امروز، بت عزی و هبل ، دیگر به گونه ای تبلور عینی و مجرد ندارد،

بلکه در عمل افراد، عینیت دوباره پیدا کرده است. که از آن به جاهلیت مدرن تلقی می شود. (47) از این

رو جاهلیت شامل هر حکومت هوا و هوسی می شود که در مقابل حکومت خداوند طغیان کرده است.

(48) آنها مشخصه ی مهم جاهلیت را صفت بندگی بشر برای بشر می دانند (49) و معتقدند که

جاهلیت امروز، حاکمیت را به شر واگذار نموده و عدّه ای از انسان ها را معبود عده ای دیگر کرده است،

آن هم نه به شکل ابتدایی و ساده ی جاهلیت زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

بلکه به شکل ادعای حق وضع کردن بینش ها و قوانین و نظام ها و با به کار بردن برنامه ای

مقرر زندگی می کنند که هرگز خداوند آن را تجویز نفرموده است. (50) بنابراین معیار جاهلیت

نزد سلفیه جهادی به اصل حاکمیت باز می گردد که باعث انحراف انسان از خط سیر جهان

هستی می شود. (51) از این رو مهم ترین اسباب کفر نزد سلفیان جهادی بر دو محور حاکمیت

انسان بر انسان و اطاعت انسان از طاغوت استوار می باشد که مستلزم جاهلیت آنهاست.

تصویر مرتبط

انواع تکفیر

ابن تیمیه شیوه تکفیر کردن مخالفان خود را شیوه اهل بدعت، همچون خوارج می داند و معتقد است

که نباید حکیم به تکفیر کسی داد که از روی اجتهاد خطایی کرده است، هر چند که مخالفان حکم به ت

کفیر شما بدهند؛ همان طور که خوارج به تکفیر برخی صحابه همچون عثمان و علی (علیه السلام) حکم دادند،

ولی صحابه حکم به تکفیر آن ها ندادند، (52) زیرا حکم به کفر دادن حکمی شرعی است که نباید بر اساس

تقابل بین طرفین باشد. (53) و هنگامی که از مسائل فقهی شد، مجتهد طبق دلایل فقهی از قرآن

و سنت اجتهاد می کند و از حیطه مسائل و دلایل عقلی خارج است که هر کسی بتواند در آن نفوذ پیدا کند. (54)

بنابراین الفاظ عمومی که درکلام برخی از بزرگان بر تکفیر دلالت می کند (مثلاً گفته اند

که هر کس این اعتقاد را داشته باشد، کافر است)، به منزله تکفیر معین نیست، زیرا

در تکفیر معین باید تمام شرایط فراهم باشد و مانعی هم وجود نداشته باشد. (55)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

با ذکر این بیان، روشن می شود که تکفیر به دو قسم مطلق و معین (56) است و مقصود

از تکفیر مطلق، تفسیر کفر بر وصف عامی است که به فردی اختصاص ندارند و دارای دو مرتبه است:

گاهی بر وصف عامی مانند قول یا فعل و یا اعتقاد، معلق است مثل این که حکم می شود که

اگر کسی چنین بگوید یا چنین فعلی را انجام دهد و یا چنین اعتقادی داشته باشد، کافر است،

برخلاف تکفیر معین که حکم کفر را برای شخص معینی تعیین می کند. (57) برخی با فرق نگذاشتن ب

تصویر مرتبط

ین این دو قسم، باعث افراط گرایی و یا تفریط در مسئله تکفیر شده اند، (58) زیرا آثار و احکام هر

یک متفاوت است. ابن تیمیه، تکفیر عام و مطلق را مثل وعید عام و مطلق می داند

 و تکفیر مطلق را مستلزم تکفیر معین نمی داند، مگر این که شروط تکفیر معین (59)

را داشته باشد و مانعی هم در آن نباشد؛ (60) بدین معنا که اطلاق حکم تکفیر بر فعل

و یا قول و اعتقادی، دلیل بر کفر شخصی و یا فرد معینی نیست، بلکه باید برای تکفیر

معین، شروط و موانع آن، چون جهل و اکراه و تأویل بررسی شود و اِلاّ نمی توان به آسانی

حکم به تکفیر داد. (61) با این بیان، بسیاری از عالمان سلفی وهابی خود را از جنایت های

گروه های تکفیری که امروزه در جوامع اسلامی رواج دارد، تبرئه کرده اند و با کمک وسایل ت

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

بلیغاتی، سعی کرده اند که این گروه ها را متأثر از افکار عالمان جهادی جلوه دهند (62) و

در عین حال، خودشان به تکفیر دیگران ادامه می دهند و علیه کسانی که گمان می برند

دیگران را تکفیر می کنند، می شورند و در دفاع از خطاهای ابن تیمیه و پیش گامان دعوت به تکفیر، افراط می کنند. (63)

یکی از قربانیان اصلی هجمه های عالمان وهابی که به شدت علیه وی تبلیغات می کنند

 و او را تکفیری می خوانند، سید قطب است، زیرا تأثیر تفکر وی و برادرش محمد قطب،

موجب ظهور جنبشی سیاسی و انقلابی از دل وهابیت شده که بسیاری از روش فکران

وجوانان عربستانی را به سمت خود متوجه کرده است. اگر با رویکردی منصفانه، مقوله تکفیر

را از دیدگاه سید قطب بررسی کنیم، متوجه می شویم که تکفیر وی، تکفیر افراد معین نبوده است.

تصویر مرتبط

شواهدی که بر این مطلب دلالت می کند عبارتند از:

1. حکم به تکفیر از مسائل فقهی است و سید قطب به صراحت اعلام کرده که وی در کتاب

هایش متعرض احکام شرعی نشده است و احکام شرعی در حوزه اختصاصی فقها می باشد

 که در کتاب های فقهی به تفصیل بیان شده است. از این رو وی هرگز به اندیشه تکفیر اعتقاد نداشته است. (64)

2. خود سید قطب و طرفداران وی؛ مدعی اند که به تکفیر مسلمان ها قائل نیستند. محمد قطب در مجله ی المجتمع می نویسد:

هدف برادر من، صادر کردن احکام بر مردم نیست، بلکه تنها هدف وی این بود که آن

حقیقت فراموش شده را یک بار دیگر به مردم بشناساند و سرانجام راه آنان را مشخص کند

که آیا در راه مستقیم خداوند گام بر می دارند یا آن که از این راه منحرف شده اند. پس زیبنده است

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

که به سوی آن باز گردند. خودم چندین بار از وی شنیدم که می گفت: ما دعوت گریم، نه قاضی.

 بی گمان وظیفه ی ما صدور حکم بر مردم نیست، بلکه تنها وظیفه ما این است که مردم را با

مفهوم لا اله الا الله آشنا کنیم، زیرا مردم از مفهوم حقیقی آن که همان برگشتن به شریعت خداوند است، ناآگاهند. (65)

3. کلمات سید قطب به صراحت بر این مطلب دلالت می کند و می نویسد: برای دوری از وقوع قتل،

(هر چند هم قتل خطا)، و برای پاک کردن دل های مجاهدان، به گونه ای که در قلب ها چیزی جز

برای خدا و در راه خدا نباشد، خداوند به مسلمانان دستور می فرمایند: هنگامی که به عنوان

جنگ جویان بیرون می روند، به جنگ با کسی نپردازند یا او را نکشند تا وضعیت کاملاً برایشان

روشن گردد و تحقیق لازم انجام داده شود. هم چنین این که به ظاهر حال، یعنی مسلمان بودن

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

شخص اکتفا کنند؛ مسلمان بودنی که با واژه هایی که از دهان بیرون می آید، ثابت می شود، زیرا د

لیلی در دست نیست که خلاف واژه ها را برساند و عکس ظاهر را ثابت کند. خداوند تعالی می فرماید:

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ

 عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا) (66) وی روایاتی را در باب نزول این آیه بیان می کند و چنین نتیجه می گیرد که

خداوند به مجاهدان نشان داد که اسلام، حرص و آز در غنیمت، و عجله و شتاب در قضاوت را دوست

نمی دارد و کالا و متاع جهان نباید در دل مؤمنان جایی داشته باشد و چیزی به شمار آید و کالا و متاع جهان،

انگیزه و هدف جهاد نیست. هم چنین شتاب ورزیدن برای ریختن خون کسی، پیش از تحقیق کامل و روشن

شدن همه جوانب، مردود و نامقبول می باشد. چه بسا خونی که ریخته شود، خون فرد مسلمانی باشد

که در پیشگاه یزدان بس عزیز و بزرگوار است و ریختن آن جایز نیز نیست. (67)

بنابراین با توجه به نکات یاد شده به روشنی پیداست که سید قطب در پی تکفیر معین مسلمانان

 نبوده است. از این رو باید برخی از کلمات وی در باب تکفیر تأویل شود. یکی از کلمات مهم وی

در باب حاکمیت خداوند و در مورد استدلال به آیه (وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ )

(68) است که این آیه بر هر کسی صدق می کند که برابر چیزی حکم کند که

خدا نازل نفرموده است. (69) حتی اگر این آیه قابل اشتمال بر مسلمانان هم باشد،

 حکم به تکفیر افرادی نمی دهد که احکام الهی را در دستگاه حکومتی اجرا نمی کنند،

 بلکه نشان دهنده این است که چنین افرادی با عدم اجرای احکام خداوند، مرتکب گناه می شوند،

ولی اگر عدم اجرای احکام دینی توسط دولت به عنوان امری دال بر رد هدایت الهی و نقیضه ای بر

شیوه زندگی اسلامی در نظر گرفته شود، شکی بر جا نمی ماند که قابل تکفیر است و این احکام

اکثراً به اجتهاد علما وابسته اند. (70) این کلام مورد اتفاق است، همان طور که ابن تیمیه به تکفیر

کسانی حکم می دهد که به حکم غیر ما انزل الله عمل می کنند، هر چند در ظاهر مسلمان باشند.

(71) ابن قیم جوزی با اشاره به آیه مذکور می گوید: مقصود این است که اگر کسی از روی جحد و

عناد، حکم خداوند را انکار کند، بدون شک کافر است، ولی اگر از روی هوا و هوس بوده، مرتکب فسق

و ظلم شده است . (72) هم چنین بن باز با استفاده از این آیات، کفر را به دو قسم اکبر و اصغر تقسیم

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

می کند و با استفاده از آیه ذکر شده می گوید:

اگر کسی حلال خداوند را حرام کند و یا حرام خداوند را حکم به حلال بودن دهد، بی شک مرتکب کفر اکبر شده است . (73) از طرفی نیز کلام سید را می توان به کفر عملی و یا کفر اعتقادی تأویل کرد، نه کفر فقهی تا مال و جانشان مباح باشد، همان طور که برخی از عالمان سلفی بر این معنا تصریح کرده اند. (74)

یکی دیگر از اصطلاحاتی که باید تأویل شود، جاهلیت می باشد که به عنوان جاهلیت قرن

بیستم مطرح شده است. صالح آل الشیخ ، جاهلیت را به جاهلیت زمانی، مکانی و اشخاص

و هر یک از آن ها را به مطلق و مقید تقسیم کرده است و جاهلیت مطلق از تمام جهات را فقط

مخصوص زمان پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) می داند که تمام شده است. از این رو جاهلیت

 قرن بیستم را مطابق جاهلیت زمان پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نمی داند، اگر چه بعضی

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

از صفات جاهلیت در برخی از زمان ها و یا مکان ها و یا بعضی از افراد آشکار شود. (75) بی تردید ن

ظر سید قطب، جاهلیت مطلق از تمام جهات نبوده است. سالم بهنساوی با تقسیم به جاهلیت

اعتقادی (اموری که به کفر تعلق دارند) و عملی (اموری که به عمل و رفتار تعلق دارند) و بیان معانی

جاهلیت که در قرآن ذکر شده است، می نویسد:

مقصود و مراد از جاهلیت در کتاب های مودودی و سید قطب بر این ضابطه است که اولاً:

مقصود آن ها از لفظ کفر، گر چه در ظاهر شامل خروج فرد از دایره دین است، اما این به

 معنای کفر فقهی نیست، همان طور که در بسیاری از اعمال با این که لفظ کفر به کار رفته است،

ولی بر معنای کفر فقهی دلالت نمی کند؛ مثل جنگ مسلمانان با یکدیگر، تهمت زدن به نسب افراد

و آزار و اذیت کردن همسایه و... بنابراین مقصود از کفر، کفر عملی یا مجازی و یا نعمت است و حمل

لفظ جاهلیت بر معانی مذکور از باب أولی است و اگر لفظ جاهلیت به معنای جاهلیت کفر اعتقادی

 به کار رود، ممکن است که مقصود، جاهلیت در معصیت باشد؛ مثل تبرج و خودنمایی زن که چیزی

به جز جاهلیت در معصیت نیست و باعث کفر دینی نمی شود، هر چند که این معصیت را تکرار کند. (76)

از طرفی، اگر به کلمات خود عالمان وهابی در باب جاهلیت رجوع کنیم، مشاهده می کنیم که آن ها

بسیار سخت گیرانه تر از سید قطب عمل کرده اند. اگر وی اطاعت کردن از حاکمان و یا فرهنگ

غرب را عمل جاهلی می خواند، محمد بن عبدالوهاب علاوه بر اطاعت کردن از حاکمان ظالم،

 تقلید از گذشتگان و یا مغرور شدن به کثرت افراد، استدلال به سخن پیشینیان، غلو درباره عالمان و

 صالحان، پیروی از هوای نفس، نسبت دادن علوم باطل خود به انبیای الهی و... را نیز جزء صفات اهل

جاهلیت می خواند. حسن بن فرحان المالکی ، از علمای عربستان، حدود 52 مورد از این صفات را بر می شمرد و در نهایت می نویسد:

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

بسیاری از مسائلی که محمد بن عبدالوهاب جزء خصلت های جاهلی بر شمرده است، امروزه در میان پیروان افراطی او وجود دارد. از این رو افراطی هایی که مانع نقد مستدل و علمی دیدگاه های او می شوند، دورترین افراد به

 شیوه او هستند و چه بسا اگر او زنده بود آنان را تکفیر می کرد و با آن ها می جنگید

و کسانی را که دشمن می پندارند، می ستود. (77)

بنابراین، افراطی گری در تکفیر، حتی در مباحثی چون حاکمیت و جاهلیت که سید قطب

به آن محکوم شده در میان وهابیان بیشتر است و مؤید این سخن ما همان طور که گذشت،

تکفیر کردن برخی ازگروه های اسلامی، مانند فلاسفه (78) و صوفیه و یا برخی دیگر از فرقه های

اسلامی، چون اسماعیلیان و فاطمیان می باشد. (79) محمد بن عبدالوهاب در کتاب کشف الشبهات

خود و یا در کتاب الدرر السنیه، به گونه ای براهین توحیدی را بیان می کند که بسیاری از مسلمانان

را به ورطه کفر می کشاند، به طوری که بر تکفیر معین بسیاری از مسلمان ها دلالت می کند. (80)

 ابن تیمیه، با وجود خطاهایی که مرتکب شده، این گونه مسلمانان را تکفیر نکرده است در حالی

که وی در زمانی شبیه به زمان محمد بن عبدلوهاب زندگی می کرد که جهل در میان عوام فراگیر

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

بود و عالمان در دعوت مردم به توحید ناب، ضعیف عمل می کردند. ضعف عمل عالمان و جهل

عوام، دلیل بر تکفیر کردن آنان نیست. (81) لذا به نظر می رسد که سید قطب به دلیل وجود

مطالب متشابه درباره ترویج تکفیر، سپر بلا شده است، زیرا او یار و یاوری ندارد، برخلاف محمد

بن عبدالوهاب که یاران زیادی دارد. (82)

با وجود این غلو و تندروی بی نظیر در میان وهابیت، بسیاری از عالمان و مصلحان، سید قطب،

مودودی، اخوان المسلمین و حزب التحریر را عامل تکفیر و سخت گیری می دانند! درست است

که آنان از جهت سیاسی افراط می کنند، اما غلو آنان در هیچ یک از زمینه های سیاسی، عقیدتی،

فقهی، فرهنگی و اجتماعی به افراط وهابیان نمی رسد. آنان معتقدند که کافران به بلاد مسلمانان تجاوز

کرده اند و این باور آنان تأکید بر مسلمان بودن مردم آن کشورهاست و تکفیرشان را متوجه حکام می کنند.

در حالی که وهابیت مخالفان خود را، اعم از حاکم و محکوم، تکفیر می کنند و اطاعت از امیر خود را بر

تمام مسلمانان واجب می دانند که این از ویژگی های منحصر به فرد آن هاست.

از این رو به خوبی آشکار است که در میان عالمان وهابیت کسانی هستند که دیدگاهشان در

تکفیر و مباح دانستن خون مسلمان ها، از دیدگاه سید قطب و جریان های جهادی در دنیای اسلام تندتر است. (83)

ملاک ایمان و کفر و تکفیر از دیدگاه سلفی وهابی و سلفی جهادی

با توجه به مطالب یاد شده در این باب، می توان گفت که ملاک کفر نزد سلفیان وهابی

 بر محور توسل و درخواست از اموات و زیارت آن ها و یا هر عملی است که باید فی الواقع

برای خداوند انجام داده شود، ولی برای غیر خداوند انجام داده می شود؛ مثل نذر و قربانی

و طواف و سجده... محور مبنایی این مسائل به مباحث معرفت شناسی و روش شناسی

سلفیه وهابی باز می گردد که بر این اساس، آن ها با تأکید بر توحید عبادی به روش نقل گرایی

و عمل به ظواهر، کسی را موحد و مسلمان می دانند که در ظاهر فقط خداوند را عبادت کند و چون

 توسل به اموات و نذر و قربانی و... برخلاف این ظاهر است، عامل کفر می پندارند، (84) به عبارتی

ملاک کفر نزد سلفیان وهابی بر درخواست و توسل به اموات تأکید دارد، آن ها به سلفیان

توحید القبور شهرت یافته اند. ابن تیمیه، گرچه با سامان دهی و استدلالی کردن این تفکر،

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

زمینه افراط گرایی را به وجود آورد، ولی ملاک تکفیر را به بودن شرایط و نبودن موانع آن مترتب

می دانست (85) و ضوابطه هایی برای تکفیر تعریف کرده بود. (86) به عبارتی، وی بین ملاک

تکفیر مطلق و تکفیر معین تفاوت قائل شده بود. او ملاک کفر را گرچه به صورت مطلق بیان کرده بود،

 ولی این ملاک را به تکفیر معین سرایت نداد، برخلاف محمد بن عبدالوهاب که بین ملاک کفر

و تکفیر فرد معین تفاوتی قائل نشده (87) و از تحت ضابطه ای معین خارج شده است. از این

افراط گرایی در تکفیر موجب جنایت های بسیاری شد، به طوری که امروزه بسیاری از عالمان

 وهابی، برای تبرئه کردن خود از این جنایت ها و افراط گرایی، سعی می کنند که مواضع تکفیری شان را تعدیل نمایند.

سلفیان جهادی نیز در اصل ملاک ایمان و کفر با سلفیان وهابی مشترکند و هرگونه درخواست و

 عملی از غیر خداوند را کفر دانسته اند، بااین تفاوت که بر توحید در حاکمیت تأکید دارند و بادرخواست

و طلب از حاکمان و فرمانروایانی که برای مردم قانون هایی غیر از قانون های خداوند وضع می کنند و

تصویر مرتبط

یا با عمل به قانون های ساخته دست بشر که به اطاعت و پرستش انسان ها منجر می شود،

مخالفت می کنند و آن را عامل کفر می پندارند. از این رو به آن ها توحید القصوری می گویند.

این تفکر در مقابل جریان فکری توحید القبوری قرار گرفت، به طوری که سید قطب در اعتراض به تفکر وهابی می نویسد:

برخی بیرون رفتن از زیر بار مسئله حاکمیت را بیرون شدن از دین نمی شمارند، هم چنان که

بیرون رفتن از زیر بار عقیده یا عبادت را بیرون رفتن از دین می شمارند. در صورتی که این آیین

جدایی عقیده و عبادت و شریعت را از یکدیگر به رسمیت نمی شناسد و نمی پذیرد. این دوری

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

و جدایی میان حاکمیت و دین، به وسیله دستگاه های آزموده استعمارگران با تلاش قرن های طولانی

 پدیدار گشته است تا مسئله حاکمیت بدین شکل، حیرت انگیز و تأسف آور درآمده است.

حتّی کار بدان جا کشیده شده که در حس و شعور سرسخت ترین طرفداران این آیین نیز

حاکمیت و دین از هم دیگر جدا به شمار می آید! (88)

در مقابل نیز بسیاری از طرفداران تفکر ابن تیمیه و وهابیت، علیه تفکرات سید قطب و طرفداران وی

کتاب ها و مقاله های فراوانی نگاشته اند و او را به تکفیر کردن جوامع اسلامی محکوم کرده اند.

(89) بی شک سید قطب در مباحث اعتقادی خود، اگر ملاکی برای تکفیر کردن جوامع اسلامی

بیان کرده است، به منزله بیان ملاک برای تکفیر معین نیست، زیرا وی تعیین ملاک و حکم به تکفیر

معین را بر عهده مجتهد می داند و به عدم اجتهاد خویش اعتراف می کند. (90)

از ویژگی های مهم مشترک بین این دو جریان فکری، افراط گرایی در دایره کفر است؛

بدین معنا که سلفیه وهابی، حکم به تکفیر مطلق تمام کسانی می دهد که اعمال عبادی

همچون توسل و نذر و قربانی و... را در ظاهر برای غیر خداوند انجام می دهند و از دیگر سو،

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

سلفیه جهادی نیز حکم به تکفیر مطلق تمام کسانی می دهد که در ظاهر از حاکمان ظالم اطاعت

و پیروی می کنند و حاکمیت آن ها را پذیرفته اند. از این رو هر یک از این دو اندیشه در تقابل با یکدیگر

، دیگری را به خوارج تشبیه کرده اند. برخی از عالمان اهل سنت، افرادی مانند ابن عابدین، محمد بن

عبدالوهاب و پیروانش را که از افکار ابن تیمیه متأثر بوده اند، خوارج زمانی معرفی می کنند، (91) و در

 مقابل نیز طرفداران اندیشه وهابی، اندیشه های سید قطب را به تفکرات خوارج تشبیه نموده اند کرده اند

و از آن به فتنه تکفیر در زمان حاضر یاد کرده اند. (92)

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

باید توجه کرد که گروه های تکفیری صهیونیستی (93) که امروزه در جهان اسلام مرتکب

جنایت های دهشتناک می شوند، دارای افراطی ترین معیارها و ملاک های کفر هستند؛

بدین معنا که هر دو نوع درخواست و توسلی را چه از اموات و چه از حاکمان، کفر می دانند

و همچون محمد بن عبدالوهاب، ضابطه یا معیاری برای تکفیر ندارند و تمام مخالفانشان را تکفیر می کنند.

 از این رو این گروه های تکفیری را نمی توان به جریان خاصی منتسب کرد، زیرا آن ها تلفیقی از

برخی جریان های تندرو وهابی - جهادی هستند که به دست صهیونیسم و غرب و برخی از حاکمان عربی سامان دهی شده اند.

نتیجه

سلفیه وهابی با تأکید بر توحید عبادی و با توجه به روششان در نقل گرایی، ملاک ایمان

و کفر را بر توسل به اموات و نذر و قربانی و ...بنا نهاده اند و با تفسیری که از آن ارائه داده اند،

 بسیاری را به ورطه کفر کشانده اند. بر این اساس می توان تکفیر را در سلفیه وهابی در

سه مرحله تبیین کرد: 1. مرحله شروع و سامان دهی و ایجاد زمینه تکفیر مسلمان ها که

 توسط ابن تیمیه و شاگردانش صورت پذیرفت؛ 2. مرحله افراطی گری در تکفیر و کشتار مسلمان ها

که توسط محمد بن عبدالوهاب به علت غیر ضابطه مند بودن تکفیر معین و حمل کفر بر کفر اکبر،

 انجام داده شد؛ 3. مرحله بازگشت از مواضع افراطی گری و تأویل سخنان تکفیری عالمان سلف

خود (94) که توسط علمای اصلاحی وهابی (95) صورت می گیرد. از طرف دیگر، عالمان سلفی

جهادی که بر حاکمیت خداوند تأکید دارند، هرگونه درخواست و اطاعت از حاکم را ملاک کفر قرار داده اند

 و با جاهلی خواندن جوامع اسلامی راه را برای افراطی گری در تکفیر هموار کردند،

با بررسی های انجام داده شده، اگر چه از تفکرات رهبران سلفیه جهادی - قطبی، تکفیر

معین استنباط نمی شود و کلماتشان قابل تأویل است، ولی گروه های تندرو تکفیری، امروزه

برای رسیدن به اهدافشان، خود را سلفیه جهادی می دانند، در حالی که آن ها در حقیقت

پیروان محمد بن عبدالوهاب اند و در قالب سلفیان جهادی - وهابی شکل یافته اند که بدون

هیچ ضابطه ای به تکفیر معین مسلمانان حکم می کنند. عالمان وهابی برای تبرئه کردن خود ا

ز جنایت های این گروه های افراطی از یک سو و بهره بودن از اندیشه های قطبی از سوی دیگر،

سعی کرده اند که با تبلیغات گسترده و متحمل شدن هزینه های هنگفت، تفکرات سید قطب

را به چالش بکشند، به طوری که فقط افکار او را سرمشق سلفیان جهادی تکفیری جلوه دهند.

نتیجه تصویری برای عکس های راجع به تکفیریان و سلفی ها

پی نوشت ها:

1. پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتی دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام).

2. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج5، ص 191، راغب اصفهانی، مفردات، ص 713.

3. ابن فارس، همان، ج5، ص 191.

4. همان، ج1، ص 133.

5. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج7، ص 14.

6. ابن عثیمین، مجموع فتاوی و رسائل، ج1، ص 49.

7. ابن ابی العز حنفی، شرح عقیدة الطحاویه، ص 331.

8. ابوحنیفه، فقه اکبر، ج1، ص 55.

9. سید طباطبایی یزدی، عروة الوثقی، کتاب الطهارة، ذیل مبحث نجاسات؛ جعفر سبحانی،

ایمان و کفر فی الکتاب والسنة، ص 45 و ریشه های پدیده تکفیر در گذر زمان ، کلام اسلامی،

سال 22، شماره 87، ص 15. اهل سنت بنابر حدیث بخاری به شماره 50 و مسلم به شماره

102، علاوه بر این سه، ایمان به ملائکه و کتاب خداوند و قضا و قدر را هم اضافه کرده اند.

10. راغب اصفهانی، همان، ص 715.

11. ابن حزم اندلسی، الفصل فی الملل والأهواء و النحل، ج3، ص 118.

12. ابن قیم جوزی، مختصر الصواعق المرسله، ص 596.

13. ابن تیمیه، فی ظلال القرآن، ج1، ص 292.

14. همان، ج3، ص 1477.

15. همان، ج1، ص 340.

16. سید مجتبی علوی، فرهنگ لغات کامل در قرآن، ص 30.

17. همان طور که رهبران گروه های تکفیری (مثل گروهک داعش)، امروزه خود مصداق های

کفر را به اسم اسلام تعیین می کنند و فتوا می دهند و به این بهانه باعث جنایت های فراوانی می شوند.

18. البانی، ناصرالدین، موسوعه، ج4، ص 455.

19. علماء النجد، الدررالسنیه، ج1، ص 70 و 71 و صالح الفوزان، التوحید، ص 84.

20. ایمن الظواهری، اعزاز رایة الاسلام، ص 37 و وصفی عاشور أبو زید، فی ظلال

 سید قطب لمحات من حیاته و أعماله و منهجه التفسیری، ص 70.

21. اسامه بن لادن، الأرشیف الجامع لکلمات و خطابات إمام المجاهدین، ج1، ص 197.

22. سید قطب نیز بر این اصل ملزم است، سلام بهنساوی، نقد و بررسی تکفیر، ص 126

و مجموع فتاوی، ج35، ص 165 و ج12، ص 525 و همو، منهاج السنه، ج5، ص 92.

23. جعفر سبحانی، ایمان و کفر، ص 53.

24. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج7، ص 301.

25. همان، ج1، ص 106.

26. علی عبدالحلیم محمود، السلفیة و دعوة شیخ محمد بن عبدالوهاب، ص 126.

27. الرد علی البکرکی، مجموع فتاوی، ج27، ص 72-83 و ج17، ص471، ص 26.

28. مجموع فتاوی، ج3، ص 395 و ج1، ص 126و ج27، ص 96؛ البانی، التوسل أنواعه و أحکامه، ص 23 و بن باز، مجموع فتاوی، ج4، ص 400و ج 5، ص 188.

29. بن باز به عدم حلیت ذبیحه کسانی حکم داده است که از، اموات استغاثه می کنند، (فتاوی إسلامیة لأصحاب الفضیلة العلماء، ابن عثیمین و بن باز و بن جبرین، ج3، ص 406).

30. محمد بن عثیمین، مجموع فتاوی و رسائل، ج17 ص 339؛ بن باز، مجموع فتاوی، ج28، ص 112 و الدرر السنیه، ج1، ص 35.

31. و احمد عبادی، ر. ک. سید مهدی علیزاده موسوی، سلفی گری و وهابیت، ج2، فصول 6 و 7، توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت، ص 95.

32. ابن تیمیه، درءالتعارض، ج9، ص 344 و الاستقامه، ج1، ص 180 و ج2، ص 31.

33. محمد بن عبدالوهاب، مجموعه رسائل، ج5، ص 129 و همو، الدرر السنیه، ج1، ص 144 و 145.

34. همان، ج1، ص 29 و ص 194.

35. همان، ج2، ص 161. در تأیید این مطلب می توان به کلمات عبدالعزیزبن آل عبداللطیف

در کتاب دعاوی المناوئین لدعوة شیخ محمد بن عبدالوهاب، ج1، ص 164 و 165 رجوع کرد.

36. زینی دحلان، الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة، ص 40.

37. می توان به نوشته های بن باز و البانی و یا ابن عثیمین (کتاب التحریر لمسالة التکفیر)

و یا صالح الفوزان (کتاب التکفیر بین الافراط و التفریط) درباره تکفیر مراجعه کرد، که بعد از جنگ و آزادی کویت به چاپ رسیده است.

38. حسن بن فرحان المالکی، داعیة لیس نبیا، ص 68.

39. علماء نجد، الدرر السنیة، ج10، ص 359.

40. همان، حسن بن فرحان المالکی، ص 34.

41. ابن قیم جوزی، الطرق الحکمیه، ج1، ص 461.

42. محمد بن عبدالوهاب، مجموعه رسائل التوحید والایمان، ج1، ص 377.

43. نظر سید قطب درباره طاغوت در تعریف ایمان و کفر در همین مقاله ذکر شد.

44. ابوالاعلی مودودی، اصطلاحات چهارگانه در قرآن، ص 74؛ فی ظلال القرآن، ج2، ص 890.

45. ابوالاعلی مودودی، همان 82.

46. سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، ج2، ص 828.

47. همو، معالم فی الطریق، ص 83.

48. عبدالسلام فرج، فریضة الغائبه، ص 5 و ابوالحسن ندوی، حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین، ص 30.

49. سید قطب، مبانی تفکر اسلام، ص 31 و ایمن الظواهری، فرسان تحت رایة النبی، ص 380.

50. سید قطب، معالم فی الطریق، ص 7.

51. همان، ص 58.

52. ابن تیمیه، منهاج السنه، ج5، ص 95.

53. همو، الرد علی البکری، ص 256.

54. غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ص 133.

55. ابن تیمه، مجموع فتاوی، ج12، ص 487.

56. ابراهیم بن عامر الرحیلی، التکفیر و ضوابطه، ص 117 و علی محمد زمل العطیف، التکفیر، مفهومه و اسبابه، ج3، ص 967.

57. همان، ص 117 و 118. این تقسیم در کلمات ابن تیمیه و حتی محمد بن عبدالوهاب

مشهود است (ر. ک. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج12، ص 487 و 487 و الدررالسنیه، ج10، ص 433).

58. علی محمد زمل العطیف، ج3، ص 972.

59. این شروط عبارتند از: 1. معین بالغ و عاقل باشد؛ 2. از روی اختیار مرتکب کفر شده باشد؛

 3. حجت بر او تمام شده باشد؛ 4. اهل تأویل نباشد (ابراهیم بن عامر الرحیلی، التکفیر و الضوابطه، ص 259).

60. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج10، ص 372 و ج35، ص 165.

61. سایت مرکز الفتوی، به شماره ی 106483.

62. کتاب فتنة التکفیر البانی در همین راستا نگاشته شده است.

63. حسن بن فرحان المالکی، داعیة لیس نبیا، ص 22.

64. سالم بهنساوی، نقد و بررسی تکفیر، ص 126.

65. مجله المجتمع، عدد 565، جمادی الاخر سال 1402، ص 21.

66. نساء آیه، 94.

67. فی ظلال القرآن، ج2، ص 737.

68. مائده، آیه 45.

69. همان، ج2، ص 898.

70. دائرة المعارف اسلام، وقف سازمان دیانت ترکیه، تکفیر، یونس شوقی یاووز، به آدرس:

http://alwahabiyah.com/main.aspx?typeinfo=1 lid=o mid=3668

71. ابن تیمیه، منهاج السنة النبویه، ج5، ص 130.

72. ابن قیم حوزی، زاد المسیر، ج1، ص 553.

73. مجموع فتاوی بن باز، ج9، ص 124و 125.

74. عبدالله عزام، العقیدة و أثرها فی بناء الجیل، ص 55 الی 57 و ایمن الظواهری، إعزاز رایة الإسلام، ص 36.

75. شیخ صالح آل الشیخ، شرح مسائل الجاهلیه، ص 13 برگرفته از سایت http://saaid.net.

76. سالم بهنساوی، الحکم و القضیه لتکفیر المسلم، ص 81 الی 87.

77. حسن فرحان مالکی، داعیة لیس نبیاً، ص 149 الی ص 161 ذیل مبحث پیوست چهارم.

 برخی از عالمان وهابی نیز امروزه به این مسئله توجه داشته اند؛ مثل صالح الفوزان در کتاب

التوحید، صفحه 31 به این مطلب پرداخته و در مورد اقسام جاهلیت را مورد بحث کرده است.

78. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج4، ص 283.

79. همان، ج2، ص 131 و همو، درء التعارض، ج5، ص 8.

80. ر. ک حسن بن فرحان المالکی، داعیه لیس نبیا، ص 80-107. وی بیش از چهل نمونه

از تکفیرهای محمد بن عبدالوهاب را ذکر می کند که با این توصیف، کسی از ورطه تکفیر رهایی نیافته است.

81. همان، ص 61.

82. همان، ص 62.

83. همان، ص 117 و 118.

84. برای اطلاع بیشتر از اقوال وهابیان درباره توحید می توان به کتاب جامع الفرید فی

شرح کتاب التوحید اثر عبدالله بن محمد بن احمد الدویش، ص 43 رجوع کرد.

85. ابن تیمیه، مجموع فتاوی، ج12، ص 498 و ج28، ص 500 و 501.

86. همان، ج12، ص 180. برخی از ضوابط تکفیر نزد ابن تیمیه عبارتند از: 1. تکفیر حکم شرعی است

و باید مجتهد تشخیص دهد؛ 2. تکفیر مطلق به تکفیر معین سرایت نمی کند؛ 3. تکفیر به حسب

اشخاص متفاوت است و نمی توان در مورد هر مخطی و یا عاصی و مبتدع و یا گمراه و جاهلی

حکم به تکفیر داد: التکفیر" یختلف بحسب اختلاف حال الشخص فلیس کل مخطی، و لا مبتدع

و لا جاهل و لا ضال یکون کافرا؛ بل ولا فاسقا بل ولا عاصیا لا سیما فی مثل مسئلة القرآن وقد غلط فیها

خلق من أئمة الطوائف المعروفین عند الناس بالعلم والدین .

87. همان طور که اشاره شد، حسن بن فرحان المالکی در کتاب داعیة لیس نبیا به نمونه ها از تکفیرهای

افراطی ابن عبدالوهاب که بدون هیچ گونه ضابطه ای، بوده اشاره کرده است؛ مثل تکفیر قائلان به شهادتین،

جاهلان، مخالفان خود دشنام دهندگان به صحابه، اهالی نجد و مکه و ...(حسن بن فرحان المالکی، داعیه لیس نبیا، ص 85 به بعد).

88. فی ظلال القرآن، ج3، ص 1197.

89. ربیع المدخلی، یکی از عالمان وهابی است که برای جلوگیری از گسترش افکار قطبی ها،

کتاب ها و مقاله های فراوانی نگاشت که می توان به کتاب هایی چون نظرة سید قطب إلی

 أصحاب رسول الله، نظرات فی کتاب التصویر الفنی فی القرآن الکریم لسید قطب، مطاعن

سید قطب فی أصحاب رسول الله، العواصم مما فی کتب سید قطب من القواصم، الحد

 الفاصل بن الحق و الباطل، أضواء أسلامیة علی عقیدة سید قطب و نیز مقاله هایی در

 همین راستا اشاره کرد. (ر. ک: www.rabee.net و عامر الرحیلی، التکفیر و الضوابطه، ص 40).

90. سالم بهنساوی، نقد و بررسی اندیشه ی تکفیر، ص 126.

91. ابن عابدین، رد المحتار علی الدر المختار، ج4، ص 262 و کتاب هایی که در این

خصوص نوشته شده است، می توان به صدق الخبر فی الخوارج القرن الثانی عشر

تألیف سید شریف علوی الحجازی و یا الوهابیون خوارج ام سنة تألیف نجاح الطائی اشاره کرد.

92. البانی، فتنة التکفیر، ص 5.

93. مثل گروه داعش.

94. چون ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب، تکفیرهای آنان را به کفر مطلق تأویل می برند.

95. از جمله رهبران اصلاحی در عربستان می توان به سلمان العوده، عائض القرنی و ناصر العمر اشاره کرد.

 منابع تحقیق:

قرآن کریم

الف. کتاب ها و مقاله ها

1. ریشه های پدیده تکفیر در گذر زمان ، فصلنامه علمی- پژوهشی کلام اسلامی،

سال 22، شماره 87، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، پاییز 92.

2. ابن تیمیة، مجموع الفتاوی، محقق: الرحمن بن محمد، نشر مجمع الملک فهد، مدینه 1426ق/ 1995م.

3. ، الاستقامه، نشر دانشگاه محمد بن سعود، مدینه 1403 ق.

4. ، درء التعارض بین العقل و نقل، نشر دانشگاه محمد بن سعود، مدینه 1411 ق.

5. ، منهاج السنه، دانشگاه محمد بن سعود، مدینه 1406ق.

6. ابن عابدین، محمّد امین بن عمر، الرد علی البکری، مکتبة الغرباء الأثریة، مدینه 1417 ق.

7. ، رد المحتار علی الدر المختار، دارالفکر، بیروت 1412 ق.

8. ابن فارس، احمد بن زکریا، المعجم المقاییس اللغه، دارالجیل، بیروت 1999 م.

9. ابوزید، وصفی عاشورا، فی ظلال سید قطب لمحات من حیاته و أعماله، دارالعلوم، قاهره، [بی تا].

10. أبی حنیفة النعمان، الفقه الأکبر، مکتبة الفرقان، الإمارات العربیة 1419ق - 1999 م.

11. اسامه بن لادن، الأرشیف الجامع لکلمات و خطابات إمام المجاهدین، برگرفته از سایت توحید و جهاد، 2006م.

12. الألبانی، ناصرالدین، التوسل أنواعه و أحکامه، محقق: محمد عید العباسی، مکتبة المعارف، ریاض 1421 ق.

13. ، موسوعه البانی، مرکز النعمان للبحوث و الدراسات الإسلامیه، یمن 2010م.

14. بن باز، عبدالعزیز، مجموع فتاوی، گردآورنده: محمد بن سعد الشویعر، موقع الرئاسة العامة للبحوث العلمیة و الإفتاء به نشانی http://www.alifta.com.

15. جوزیة، ابن قیم، مدارج السالکین بین منازل، محقق: محمد المعتصم بالله البغدادی، دار الکتاب العربی- بیروت، 1996م.

16. ، معالم فی الطریق، الاتحاد الاسلامی العالمی، قاهره، [بی تا].

17. ، مختصر الصواعق المرسلة، محقق: سید ابراهیم، دارالحدیث، قاهرة 2001م.

18. ، الطرق الحکمیة فی السیاسة، دار عالم الفوائد، مکة المکرمة 1428ق.

19. حامد، محمد عبدالحکیم، ائمة التکفیر (ظاهرة التکفیر فی العصر الحاضر...)، دارفاروق، قاهره، 2006.

20. حنفی، ابن ابی العز، شرح العقیدة الطحاویة، چاپ چهارم: المکتب الاسلامی، بیروت 1391.

21. راغب اصفهانی حسین محمد، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، الدار الشامیة- دمشق بیروت 1412ق.

22. الرحیلی، ابراهیم بن عامر، التکفیر و الضوابطه، دارامام احمد، 2008م، [بی جا].

23. زینی دحلان، الدررالسنیه فی الرد علی الوهابیه، دارالشفقه، استانبول 1976م.

24. سبحانی، جعفر، الایمان و الکفر فی الکتاب والسنه، موسسه امام صادق، قم، 1385.

25. سید قطب، مبانی تفکر اسلامی، ترجمه حسن زاده، احسان، تهران 1387.

26. ظواهری، ایمن، اعزاز رایة الاسلام، موسسه السحاب للانتاج العالمی، برگرفته از سایت توحید و جهاد، [بی تا].

27. عابدی، احمد، توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت، مشعر، قم 1390.

28. عبدالعزیز بن محمّد بن علی آل عبد اللطیف، دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمّد بن عبدالوهّاب، چاپ: اول دارالوطن، الریاض 1412 ق.

29. عثیمین، محمد بن صالح، مجموع فتاوی و رسائل، دار الوطن- دارالثریا 1413ق.

30. عزام، عبدالله، العقیدة و أثرها فی بناء الجیل، نشر شهید عزام الإعلامی، پاکستان، [بی تا]، برگرفته از سایت www.tawhed.ws.

31. علماء نجد، الدررالسنیة فی الأجوبة النجدیة، محقق: عبدالرحمن بن محمد بن قاسم، 1417ق/ 1996م.

32. علوی، سید مجتبی، فرهنگ لغات کامل در قرآن، قم، چاپ اول: سلمان فارسی، 1365.

33. علی زاده موسوی، سید مهدی، سلفی گری و وهابیت، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معاونت فرهنگی و تبلیغی، آوای منجی، قم 1391.

34. علی محمد، التکفیر، مفهومه و اسبابه اثر زمل العطیف، مکتبه الرشد، الریاض 1430 ق.

35. الغزالی، أبو حامد محمد بن محمد، الاقتصاد فی الاعتقاد، دار الکتب العلمیة، بیروت 1424ق.

36. فوزان، صالح، التوحید، چاپ چهارم: وزارت اوقاف و ارشاد اسلامی، عربستان 1423ق.

37. قرطبی، ابن حزم الأندلسی، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، مکتبة الخانجی، قاهرة، [بی تا].

38. مجلة المجتمع، الکویتیه، عدد 565، جمادی الآخر 1402 ق.

39. محمد بن عبدالوهاب، مجموعة رسائل فی التوحید و الإیمان، مطابع الریاض، [بی تا].

40. محمود، علی عبدالحلیم، السلفیة و دعوة شیخ محمد بن عبدالوهاب، نشر عکاظ 1401ق.

41. المسند، محمد بن عبدالعزیز بن عبدالله، فتنه التکفیر، دارالوطن، 2004 م.

42.ــــ ، فرسان تحت رایة النبی، چاپ دوم: [بی نا، بی تا]، برگرفته از سایت www.tawhed.ws.

43. ، فتاوی إسلامیة لأصحاب الفضیلة العلماء، دارالوطن، الریاض، 1413ق.

44. مودودی، ابوالاعلی، اصطلاحات چهارگانه در قرآن، نشر احسان، تهران 1389.

45. ندوی، ابوالحسن، حدود خسارت جهان و انحاط مسلمین، مصطفی زمانی، قم، پیام اسلام، 1369.

46. نقد و بررسی اندیشه تکفیر، احسان، تهران 1391.

47. یونس شوقی یاووز، دائرة المعارف اسلام، وقف سازمان دیانت ترکیه، تکفیر،

  • کیوان گیتی نژاد
  • ۰
  • ۰


نتیجه تصویری برای سفیانی کیست
نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

همانگونه که قبلا قول داده بودیم ، با کسب رخصت از اساتید محترم و همچنین آقای . . . پرده از راز بزرگی

برمیداریم که افشای آن به صورت گسترده ضربه ی مهلکی بر تارک جهان ظلم خواهد زد و قدرت روایات مستند

شیعی را به رخ جهانیان خواهد کشید که سوا از اثبات نزدیکی ظهور ، دنیا را به بهت و حیرت فرو می برد که

چگونه محدثان شیعی ما بیش از هزار و چهارصد سال پیش به این دقت و ظرافت خبر از آمدن و خروج شخصی

می کنند که با روایات به طور قریب به صد در صد مطابقت دارد . ( الله اکبر )

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

سفیانی زنده است !!!!


مقدمه :

سفیانی کیست و چه رابطه ای با ظهور امام زمان (عج) دارد ؟

مهم ترین، مشهورترین و در عین حال مشکل ترین نشانه ای که برای ظهور مهدی علیه السلام

به طور گسترده در منابع قدیم و جدید بیان می شود ظهور سفیان است.

عبدالملک بن اعین گوید: نزد امام باقر علیه السلام سخن از قائم به میان آمد. من گفتم امیدوارم که (ظهور)

او نزدیک باشد و سفیانی در کار نباشد. امام فرمود: نه، به خدا قسم او حتمی است و چاره ای از آمدن او نیست.

در روایات شیعه، سفیانی غالبا همراه چند علامت مشهور: نداء، نفس زکیه، فرو رفتن سرزمین بیداء یاد شده است .

معلی بن خنیس از امام صادق علیه السلام روایت می کند که موضوع سفیانی حتمی است و خروج او در ماه رجب خواهد بود.

در نقل محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام آمده است:... بر شما بشارت باد به آن چه می خواهید. آیا نمی خواهید

دشمنانتان در راه معصیت با یک دیگر بجنگند و به خاطر دنیا برخی، برخی دیگر را بکشند و شما در خانه هایتان در

امان باشید؟ سفیانی برای دشمنان شما کافی است و آن از نشانه هاست...

فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین در چه زمانی رخ می‌دهد؟
این واقعه ـ خسف ـ چند روز پس از ظهور صورت می‌گیرد و معجزة بزرگی است که امدادی الهی برای قیام مهدی(ع) است

و با این رخداد مردم به صراحت به عدالتِ دعوت او (ع) و حقانیت قیامش ایمان می‌آورند.

صفات و ویژگی های سفیانی

سفیانی مردی است که از قبیله بنی صخر خروج می کند. او مردی است چهار شانه که چهره ای بسان وحوش دارد

و دارای سری بزرگ است و در چهره اش آثار آبله وجود دارد. آنگاه که او را بینی پنداری که نابیناست. نامش عثمان و نام پدرش عنبسه است.

البته لازم به ذکر است روایاتی که این نام را(عثمان بن عنبسه)برای سفیانی ذکر کرده اند بدون استثنا همگی ضعیف

هستند واین نام در هیچ حدیثی که سند معتبر داشته باشد نیامده واحتمال می رود که این نام جعلی باشد بخصوص اینکه حدیثی وجود دارد بدین مضمون :

در کتاب  کمال الدین از عبد الله بن منصور نقل شده است که از ابا عبدالله(ع) در مورد نام سفیانی سوال کردم، ایشان فرمودند:

(با اسم او چکار داری؟ آنگاه که گنجهای مناطق پنجگانه شام «دمشق،حمص،فلسطین،اردن و قنسرین»را بدست آورد، منتظر فرج باشید)

 

از روایاتی که به بیان صفات او پرداخته اند روایتی است که در کتاب کمال الدین (ص610) آمده است که امام صادق(ع) فرمودند:

(اگر سفیانی را ببینی او پلید ترین مردمان است,بور و سرخ آبی است. می گوید:«پروردگارا,ابتدا انتقام سپس

اتش جهنم پروردگارا, پروردگارا, پروردگارا,سپس برای اتش جهنم» پلیدی او به اندازه ای است که یکی از

همسرانش که از او فرزند نیز دارد را از ترس اینکه رازش فاش نشود زنده به گور می کند)

***مانند روایت بالا در کتاب الغیبه نعمانی (ص 253) نیز آمده است***

در روایتی آمده است که منظور از "بور و سرخ آبی بودن سفیانی" آن است که او مردی است با چهره ای سرخ , دارای مو های طلایی و چشمان آبی رنگ.

وی دارای صورتی سرخ، پوستی سفید و چشمانی زاغ می‌باشد. او از شهرهای روم (شاید مراد اروپای فعلی باشد) بپا می‌خیزد و بر گردن صلیب دارد.

شاید او مسیحی یا مسلمان منحرفی باشد که دشمنی امیرالمؤمنین(ع) را به دل دارد.

 نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

خروج سفیانی

خروج او با پرچمی سرخ خواهد بود که امیر و فرمانده آن هم مردی از قبیله کلب است. در کتاب «الغیبه»نعمانی آمده است:

(مساله سفیانی از امور حتمی است،او در ماه رجب خروج میکند و زمان خروجش از ابتدا تا انتها 15 ماه به درازا می کشد.

او 6 ماه را به جنگ می پردازد. آنگاه که بر مناطق پنجگانه تسلط یابد 9 ماه حکومت می کند و حتی یک روز هم بیشتر زمان حکمرانی او نیست.)

در روایات از جمله روایتی که در صفحه 187 کتاب الغیبه نعمانی آمده است ذکر شده که:

(اولین سرزمینی که ویران می شود سرزمین شام است. شامیان در ان زمان زیر سه پرچم مختلف و متنازع با هم به

جنگ و درگیری می پپردازند:پرچم ابقع،پرچم اصهب و پرچم سفیانی. سفیانی و ابقع به هم می رسند و نبرد می کنند.

سفیانی او و همراهانش را به قتل می رساند. سفیانی اصهب را نیز به قتل می رساند،آنگاه قصد و هدفی جز روی آوردن

به سوی عراق ندارد. سپاهیان او از قرقیسا می گذرند و در آن نقطه به جنگ می پردازند. در آن مکان صدهزار نفر

از سرکشان و ستمگران کشته میشوند و سفیانی سپاهی را هم به کوفه گسیل میکند...)

 

در اینجا خالی از لطف نیست اگر این نوشته را با حدیثی از شیخ طوسی که در کتاب امالی آمده و

شیخ صدوق آن را در معانی الاخبار خود آورده به پایان ببریم:

(ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد خداوند با هم به دشمنی و ستیز پرداختیم. ما خداوند
را تصدیق کردیم و گفتیم راست و درست گفت، اما آنها خدا را تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول الله(ص)
به جنگ پرداخت و معاویه با علی بن ابی طالب(ع) و یزید با حسین بن علی(ع) و سفیانی با قائم علیه السلام به نبرد خواهد پرداخت.  )



و اما سوالاتی که دنیا را تکان خواهد داد :

آیا شخصی از خاندان ابوسفیان در مسند قدرت هست  که دارای ویژگی های باطنی که احتمال مسیحی بودن او باشد

و کینه ای عجیب نسبت به علی ابن ابیطالب و شیعیان او داشته باشد و انسانی خشن و بی رحم باشد ؟؟؟

و دارای ویژگی های ظاهری باشد اعم از مردی چهارشانه با پوستی سفید و چهره ای سرخ و چشمانی زاغ به

رنگ آبی و سری بزرگ که چهره ای بسان وحوش داشته باشد .

آیا زلزله ای در سوریه اتفاق می افتد ؟

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست


اگر اطراف خود را بیشتر جستجو کنیم به موجود خونخواری برخواهیم خورد از پادشاهان یکی از کشورهای

به اصطلاح اسلامی که از نوادگان ابوسفیان (لعنت الله علیه ) می باشد که مادرش مسیحی است !!! آری جد او

شریف حسین از عربستان هست و از آل ابوسفیان . . . و مادرش یک زن انگلیسی میباشد و رابطه ی او با پاپ بسیار گرم و صمیمانه است . . .

و کینه ی عجیبی نسبت به شیعیان علی ابن ابیطالب (ع) دارد به گونه ای که وی مسئله هلال شیعی را مطرح کرد .

به طرز دهشتناکی کماندوهایی را تحت آموزش اسراییل تعلیم میدهد که بیش از دو هزار نفر از آنها را روانه ی یمن

کرد برای سرکوب شیعیان حسنی یمن که در روایات انقلاب آنها یکی از علائم ظهور امام عصر (عج) می باشد . . .

خود آن شخص  هم مقام نظامی دارد و تحصیل کرده دانشگاه افسری انگلستان می باشد. . .

از همه جالبتر اینکه بدانید آمریکا اعلام کرد که ما طرح خاورمیانه جدید را با محوریت کشور تحت

حاکمیت آن شخص به زودی شروع خواهیم کرد . . . 

آری سفیانی زنده است و لشکری را به نام ارتش شکست ناپذیر تدارک دیده است و چندین سال است

که تحت آموزش کارشناسان آمریکایی و اسراییلی تعلیم میبینند و تا بن دندان مصلح شده اند . . . 


مقدمه ی خروج او و تصرف شام ( سوریه ) نیز مهیا است . . . همانند تصرف هاییتی توسط نظامیان آمریکایی . . .

آری روایات خبر از ویرانی شام و زلزله ای دهشتناک در آن نقطه از زمین میدهند که پس از آن توسط سفیانی تصرف خواهد گردید . . . 


نتیجه تصویری برای سفیانی کیست 


* از علامات نزدیکی ظهور ، زلزله ای بزرگ در شام و خسف خرشنا

* خسف بیدا

* خسف بصره

* خسف بغداد و خرابی ری

* بررسی امکان وقایع فوق به لحاظ زمین شناسی

* آیا تا کنون زلزله ای شدید در این منطقه واقع شده ؟

بنا بر روایات سفیانی بعد از زلزله ای مهیب در سوریه که صد هزار کشته خواهد داشت ، خروج کرده و

با استفاده از نابسامانی اوضاع ،سوریه را اشغال خواهد کرد ، دقیقاً مانند چیزی که در مورد هائیتی رخ داد و

بعد از زلزله توسط آمریکا اشغال شد. متخصصین زمین شناسی و برخی از پیشگویان این زلزله ویرانگر را قریب الوقوع دانسته اند.


در روایات متعددی از معصومین آمده است که ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
در سالی پر از زلزله و سرما اتفاق می افتد . از مهمترین این زلزله ها ، زلزله شدید در
شام، زلزله ری ( تهران)، خسف زوراء ( بغداد) ، خسف بیداء ( منطقه ای بین مکه و
مدینه که هلاکت سپاه سفیانی در آن است) و خسف بصره، خسف خرشنا یا ( حرستا)
یا جابیه در شام. و در روایات متعددی آمده در سال ظهور سه خسف اتفاق می افتد : خسف
در مشرق ، خسف در مغرب و خسف در شبه جزیره .

امام محمدباقر(ع) در حدیثی شرایط موجود قبل از شروع دوران طلایی زندگی بشر را اینگونه

توصیف کرده اند: "حضرت قائم(ع) قیام نمی کنند مگر آنکه ترس همه را فرا گرفته باشد، زلزله

ها زیاد شده باشد، فتنه ها و بلاها دامن مردم را گرفته باشد، و طاعون همه را مبتلا کند." )الغیبه نعمانی، ص 235)

 

مرحوم خراسانی درکتاب مهدی منتظر(عجـّـل الله تعالی فرجه الشّریف ) گوید: درآن سال

[سال ظهور] زلزله بسیار باشد و از جمله زلزله بزرگی در شام ... وقوع این حادثه بعد از ورود بیرقهای زرد به مصر خواهد بود .

 

اهمیت زلزله شام به جهت مقارن بودن آن با ظهور سفیانی از شام است و یکی

ازعلائمی است که می تواند به شناخت شخصیت سفیانی و زمان قیام او کمک

کند. و اهمیت خسف بیداء به لحاظ ذکر آن به عنوان یکی از علائم حتمی ظهور قائم

و بشارت نابودی سفیانی به دست مولا مهدی (عج) می باشد.

 

در این مقاله ابتدا به احادیث و روایات مربوطه و سپس به بررسی امکان زلزله شام و خسف بیداء و خرشنا و بصره و بغداد می پردازیم .

 

1- از علامات نزدیکی ظهور ، زلزله ای بزرگ در شام و خسف خرشنا

 

(بسم الله الرحمن الرحیم)


http://jc313.ir/upload/ax/jc313.ir.png


فعالیت تبلیغی :

در اینجا حدیثی از کتاب روزگار رهایی می آوریم:

 

" چون دو لشکر در شام درگیر شوند ، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر می شود و آن زلزله

شام است که بیش از صد هزار نفر در شام هلاک می شود. این حادثه برای مؤمنان رحمت

و برای کافران نقمت است. چون این حادثه روی دهد، منتظر پرچمهای زرد و سپاهیان سبکبال

یابو سواری باشید که از سوی مغرب می آیند و وارد شام می شوند وآن به هنگام مرگ سرخ واضطراب برزگ است.

هنگامی که این مرگ و میر و اضطراب شدید واقع شود منتظر خسف یکی از آبادی های

شام به نام خرشنا باشید هنگامی که خرشنا خسف شود منتظر خروج سفیانی ...   (حدیث ادامه دارد)

 

در کتاب سیمای حضرت مهدی (علیه السّـلام) در قرآن ، سلسله حوادث بدین صورت آمده است :

1- اختلاف فرزندان فلان 2- منادیی که از سوی آسمان ندا کند  3- صدای فتح از جانب دمشق

4- خسف جابیه  5- فرو ریختن بخشی از سمت راست مسجد دمشق  6- شورش

گروهی از ترک ها  7- آشفته شد ن اوضاع روم 8- فرود آمد ن برادران ترک در جزیره

( در شمال سوریه)9- منزل گرفتن روم در رمله (درفلسطین) .

 

 ای جابر پس آن همان سال است که اختلاف بسیاری در هر زمین از ناحیه مغرب [یاغرب] پ

دید خواهد آمد و نخستین سرزمینی که خراب می شود شام است. در آن هنگام

بر سه پرچم اختلاف خواهند نمود.  پرچمی سرخ وسفید و پرچمی سیاه و سفید و پرچم سفیانی .

 

* خرشنا یا حرستا یا جایبه هر سه اشاره به مکانی در سوریه (شام) می باشد.

 

2- خسف بیدا

 

در یک سال قبل از ظهور سه موضو ع کاملاً آشکار, پدیدار خواهد شد :

 الف- مناطق مختلفی در سراسر شرق و غرب دنیا خسف شده و به زمین فرو می رود که مهمترین آن ها خسف بیدا است که جزء علائم حتمی می باشد.

 

 در کتاب ”سیمای حضرت مهدی [علیه السـّـلام ] در قرآن “ ذیل آیه 47 سوره مبارکه نساء در حدیثی طولانی آمده است:

 ” و فرمانده لشکریان سفیانی در بیابان بیدا فرود می آید سپس منادی از آسمان بانگ می زند

: ای بیدا ،این قوم را نابود کن که زمین بیدا آن ها را به کام خود فرو می کشد و

جز سه تن کسی از  آن ها جان سالم به در نبرد. خداوند صورت های آن سه را به پشت

بر می گرداند و آنان از قبیله کلب می باشند و در باره آن ها این آیه نازل شده : ای کسانی

که کتاب آسمانی به آن ها عطا شده،به آنچه نازل کردیم – که آنچه را نزد خود دارید تصدیق می کند

- ایمان آورید. پیش از آنکه صورت هایی را تغییر دهیم و آن ها را به پشت برگردانیم ... تا آخر آیه٭

 

در همین کتاب ذیل آیه 148 سوره بقره در حدیثی تأویل آیه 51 سوره سبأ را مربوط به خسف

بیدا می داند: اگر ببینی هنگامی که وحشت زده می شوند و از دست نمی روند بلکه از

مکان نزدیکی گرفته می شوند. ٭توضیح اینکه : سرزمین بیدا بین مکـّه و مدینه قرار دارد

و از لشکر سفیانی جز دو یا سه نفر باقی نمی ماند. یکی از  آن ها برای بشارت به سوی

مکـّه حرکت می کند و حضرت [علیه السـّـلام ] را مژد گانی می دهد و دیگری به سوی سفیانی

باز می گردد و او را انذار داده، از عاقبت شومش می ترساند.

 

در احادیث آمده  تعداد سپاهیان خسف شده سفیانی در این مکان هفتاد هزار نفر است.


 نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

در این نقشه مکان کعبه مشرفه و محل صحرای بیداء مشخص شده است و این نقطه که در روایات محل

خسف و نابودی سپاهیان سفیانی است کاملا با داده های زمین شناسی و نقشه های تکتونیکی منطقه پ

که احتمال وقوع زلزله را مشخص می کند منطبق است. در ادامه مقاله به بررسی امکان خسف این نقاط می پردازیم.

 

 

مکان خسف بیداء و فاصله آن با مکه مکرمه و جده

 

 

 

 

در این نقشه مکان خسف با دایره قرمز نشان داده شده و طبق حدیثی که در کتاب "

التذکرة للأیام المنتظرة للمسلمین و الکفرة من الکتاب والسنة المطهرة" ذکر

شده، پیامبر (ص) در باره خسف سپاهیان سفیانی در بیداء فرمودند که سپاه سفیانی

در بیدا در امتداد "ذوالحلیفه " از جانب مدینه خسف خواهند شد و در روایت گفته شده ایشان

با انگشت به دریای احمر اشاره فرمودند . این مکان در تصاویر ماهواره ای گوگل قابل رویت است.

 

3- خسف بصره

 

یکی دیگر از مکانهای دیگر که به خسف آن در احادیث اشاره شده ، بصره می باشد.

الف - پیامبر اکرم (صلـّی الله علیه وآله) خطاب به جعفر طیّار فرمودند: « بصره توسط یکی

از فرزندان تو ویران می شود که زنجی ها از او پیروی می کنند. »

 

ب- « ... گویی با چشم خود [ امیرالمؤمنین ( علیه السـّـلام) ] می بینم که شهر شما را

آب فراگرفته است . از ساختمانهای شهر جز گنبد مسجد تان دیده نمی شود که همانند

سینه ی مرغی در اقیانوس بیکران شناور به نظر می رسد. هنگامی که دیدند کوخهای بصره

تبدیل به کاخ شده و باغهای اطراف آن تبدیل به قصر شده ، بدانند که عمر بصره به پایان رسیده ،

دیگر بصره ای وجود نخواهد داشت . »

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

 

ج – « ای بصره ! وای بر تو از سپاهی که نه گرد بر انگیزد ونه احساس دارد ولی فتنه ای بر

پا کند که  خانه ها را ویران سازد،آبادی ها را بر خاک نشاند، ثروت ها را بر باد دهد و زنها را به اسارت سپارد . »

 

د -  « هنگامی که بصره ویران شود وامیر امیران بر خیزد . »

 

ه - « سپس بصره خسف می شود و ویران می گردد و وحشت بسیار شدیدی برسراسر

عراق حکمفرما میشود که احدی آسایش وآرامش نمی یابد ... »

 

ـــ‌  مؤلـّف عصر ظهور ضمن بررسی چند خطبه از نهج البلاغه گوید: بصره از جمله شهر های

مؤ تفکه (زیر و رو شده ) است که در قرآن مجید آمده است ... سه مرحله زیر و رو شده و مرحله  

چهارم هنوز واقع نشده است .

 

 4- خسف بغداد و خرابی ری

 

از دیگر علامات نزدیکی ظهور خسف بغداد و خرابی ری یا تهران می باشد که در دو روایت از آن یاد شده.

"المفید" بسنده عن الصادق«ع»و ذکر بعض علامات المهدی الى ان قال و خسف ببغداد

و خسف ببلد البصرة و دماء تسفک بها و خراب دورها و فناء یقع فی اهلها و شمول اهل العراق خوف لا یکون لهم معه قرار.

 

المفید با ذکر سند از امام صادق علیه السلام نقل می کند که بعضی از علامات ظهور

مهدی فرورفتن بغداد و بصره و خونریزی در آن و نابودی اهل آن و فرا گرفتن ترس اهل

عراق را که از آن خوف قرار نداشته باشند.


 تصویر مرتبط

و خرابی الری

 

" النعمانی " بسنده عن کعب الأحبار قال و خراب الزوراء و هی الری و خسف المزورة

و هی بغداد (المشهور أن بغداد تسمى الزوراء و قد جعله فی الخبر اسما للری و سمى بغداد المزورة ) . - الحدیث - .

 

نعمانی با سندی از کعب الاحبار نقل می کند که خراب زورا که همان ری است و خسف  مزوره که بغداد است .

 

در هر دو حدیث به خرابی ری و فرو رفتن بغداد و بصره اشاره شده است.

 

* بررسی امکان وقایع فوق به لحاظ زمین شناسی

* آیا تا کنون زلزله ای شدید در این منطقه واقع شده ؟

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

 

سرنوشت قوم لوط در قرآن مجید آمده و عذاب آنها نیز فرو رفتن در زمین در اثر

زلزله شدیدی بوده که در منطقه موسوم بحر لوط  اتفاق افتاده و بر اثر آن شهرهای

" سدوم" و " گومور" واقع در کناره بحر لوط بطور کامل محو شده اند، بحر لوط همان

دریاچه "بحر المیت" است که در مرز بین اردن و فلسطین اشغالی واقع شده و به لحاظ

زمین شناسی دقیقا حد فاصل صفحه عربی با صفحه آفریقا می باشد که در امتداد

یکدیگر حرکت می کنند  و حتی باستان شناسان غربی توانسته اند بر اساس احادیث

و روایات موجود در کتب آسمانی ، از قعر این دریاچه اجساد زنان و زیور آلات آنان و

برخی جامهای شراب را استخراج نمایند که دلیلی بر صدق گفتار کتب آسمانی

و بویژه قرآن کریم است که سرنوشت این قوم و عذاب آنها در آن ذکر شده است.

قابل ذکر است که هر چند بحر المیت امروزه قطب توریستی اردن بوده و هتلهای زیادی

در اطراف آن ساخته شده و به دلیل خواص ویژه آب این دریاچه پذیرای توریستهای فراوانی

از همه نقاط جهان می باشد، اما با این حال مردم بومی این منطقه همچنان به چشم منطقه

نفرین شده که عذاب الهی بر آن نازل شده نگاه می کنند و کمتر در این منطقه تردد و

توقف می کنند و می گویند هر گاه از این منطقه عبور می کنید سرنوشت قوم لوط را بیاد آورده

و از خداوند تقاضای توبه و بخشش گناهان نموده و به سرعت از آنجا دور شوید. در سمت

غربی بحر المیت سرزمینهای اشغالی قرار دارد.

 

برای درک بهتر مطلب و علت زلزله های متعددی که در روایات آمده است و چگونگی

وقوع آنها و ربط آنها با یکدیگر به مطالب جالبی برخوردم که ذکر آنها می تواند کمک

بزرگی به درک احادیث زمان ظهور و سلسله حوادثی که در زمان ظهور در این منطقه اتفاق می افتد بنماید .

 

بر اساس اطلاعات علمی موجود در سایتهای لرزه نگاری ایرانی و بین المللی ،در

سالهای اخیر زلزله هایی که در سراسر جهان اتفاق افتاده به لحاظ تعداد و قدرت ،منحنی

رو با بالا را نشان می دهد .یعنی هم به لحاظ تعداد زلزله ها و هم به لحاظ زلزله ها ی شدید

و این نشان می دهد که در یک برهه زمانی قرار داریم که بیش از هر وقت دیگری شاهد زلزله

های شدید خواهد بود و این با احادیث زمان ظهور مطابقت دارد. 

 

برای مثال به جدول زلزله های ایران در دهه های اخیر توجه کنیم: تعدا زلزله های ثبت

شده در ایران در دهه بین 2000 تا 2010   معادل 7462 زلزله بوده و در دهه 1990 تا 2000 

تعدا زلزله ها 2686 مورد و در دهه 1980 تا 1990 تعداد زلزله های ثبت شده  1742 مورد بوده است.

 

برای اطلاع بیشتر به سایت پژوهشگاه زلزله شناسی و مهندسی زلزله مراجعه فرمایید:

 

همچنین برای اطلاع از زلزله های جهان در سال 2010 و سالهای قبل نیز به این سایت مراجعه کنید:

 نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

بررسی سایتهای فوق نشان می دهد در سطح جهانی هم  شدت زلزله ها در سالهای

اخیر بیشتر شده بطوریکه در دو ماه اول سال جاری میلادی 14 زلزله نسبتا قوی در جهان

اتفاق افتاده که از این تعداد 7 زلزله با قدرت بیش از 6.5 درجه در مقیاس ریشتر بوده و از

جمله زلزله هائیتی و شیلی است که تلفات و خرابی زیادی در بر داشته است .

نیز زلزله هایی در اقیانوس آرام  و سایر مناطق  رخ داده که به لحاظ اینکه تلفاتی

در بر نداشته زیاد مورد توجه قرار نگرفته.

 

اما موضوع سخن ما ، زلزله هایی است که در منطقه شام و ایران و شبه


جزیره اتفاق خواهد افتاد و روایاتی در باره سال پر زلزله ای که ظهور در آن اتفاق می افتد.

 نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

از سال 2007 تعداد زیادی از کارشناسان زلزله شناسی در منطقه عربی ،


پیش بینی نموده اند که زلزله شدیدی در این منطقه به زودی اتفاق خواهد افتاد.


آخرین اخباری که در این رابطه منتشر شده مربوط به کارشناس سوری ،

دکتر "محمد ابراهیم" است که مدیر مرکز تحقیقاتی تحلیل معلومات حاصل از

لرزشهای زمین در سوریه است. وی معتقد است بر اساس لرزشهای ثبت شده در ماههای

اخیر پیش بینی می شود در آینده ای نزدیک زلزله ای با قدرت 7.3 درجه در سوریه اتفاق بیفتد

 نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

رژیم صهیونیستی نیز به نوبه خود در اواخر سال گذشته پیش بینی نموده بود که

زلزله ای شدید شمال فلسطین اشغالی و جنوب لبنان را خواهد لرزاند ، منشاء این

زلزله هر چه باشد خواه طبیعی و خواه مصنوعی و در اثر انفجار مواد منفجره  در لایه های

زیرین زمین و یا آزمایشهای هسته ای در زیر آب ، می تواند نتایج وخیمی را برای منطقه

داشته باشد. رژیم صهیونیستی برای این موضوع مانورهای شهری متعددی را برگزار نموده

و قبرهای بزرگی را برای دفن دسته جمعی آماده نموده است و همچنین

مجوز دفن جمعی را از خاخامها اخذ نموده است.

 

از سویی دیگر جلال الدبیک ، کارشناس زلزله شناسی فلسطینی هم در

مصاحبه ای با شبکه الجزیره ضمن بررسی صفحات تکتونیکی عربی و آفریقایی

و ایران به نتایج مشابهی رسیده است.

 

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

وی معتقد است بر اساس وضعیت صفحات تکتونیکی مناطق مجاور "حفره انهدام" که


شامل فلسطین ، اردن، سوریه و لبنان می شود نشان می دهد که اگر مرکز زلزله های


رخ داده در وسط و جنوب بحر المیت باشد شدت آنها بین 6 و 6.5 درجه بوده که در رده بندی معتدل


و نسبتا قوی قرار می گیرند و این زلزله ها بطور متوسط هر 80 تا 90 سال یکبار اتفاق می افتد


و اخرین زلزله از این نوع در سال 1927 بوده که احتمال وقوع مجدد آن می رود . و اگر مرکز


زلزله در شمال دریاچه طبریه یعنی منطقه واقع در سوریه و جنوب لبنان و شمال


فلسطین باشد دارای قدرت بالای 7 ریشتر بوده و این نوع زلزله ها بطور متوسط هر


250 سال یکبار اتفاق می افتد و آخرین زلزله ویرانگر از این نوع در سال 1759 بوده است.

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست


یعنی در هر صورت ما با زلزله ای شدید یا نسبتا شدید در این منطقه مواجه هستیم که


هر لحظه احتمال وقوع آن می رود و حداکثر ظرف یکی دو سال آینده اتفاق خواهد افتاد (و الله اعلم)

 

در بررسی صفحات  تکتونیک صفحه ای ، مشاهده موقعیت صفحه عربی و تماس


آن با صفحه آفریقا و ترکیه و ایران و جهت حرکت آن این موضوع را بیشتر روشن می کند.

 

این نقشه موقعیت صفحه عربی را با صفحه افریقا و ایران و هند نشان می دهد .

 

 

این نقشه نحوه و جهت حرکت صفحه عربی را که رو به شمال است  مشخص می نماید.

 

 

این نقشه حدود صفحه عربی و انطباق آن با نقشه جغرافیایی کشورهای منطقه را نشان می دهد.


از جنوب به شمال : بیداء ، خرشنا یا جابیه ، بغداد، بصره و نیز ری ( تهران) که خراب شدن آن بر اثر


زلزله آن پیش بینی شده است. اگر دقت کنید در روایات به خراب ری و نه خسف آن اشاره شده 

که با توجه به نقشه می بینیم منطقی و توجیه پذیر است. با تطبیق این نقشه و نقشه حرکت

صفحه عربی می توان مکانهایی را که وقوع زلزله در آنها در روایات پیش بینی شده تشخیص داد.

 

 خط گسل صفحه عربی که از جنوب به شمال 6500 کیلومتر امتداد دارد از سمت چپ از

خلیج عدن شروع شده و به سمت شمال تا خلیج عقبه و سپس با عبور از بحر المیت و مرز

اردن و فلسطین اشغالی به طرف شمال به سمت لبنان و سوریه و سپس به ترکیه می رسد

و در این خط که محل تلاقی با صفحه آفریقا و ترکیه می باشد زلزله های شدیدی رخ داده است

. امتداد صفحه عربی  باعبور از دریاچه ویکتوریا با یک منحنی به سمت شمال عراق به

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست


سپس به سمت جنوب از کردستان و نزدیکی بغداد عبور و با گذر از نزدیکی بصره و شهرهای


حاشیه غرب و جنوب غربی ایران  در حاشیه جنوبی خلیج فارس کلیه شهرهای جنوب را در

بر گرفته است. حرکت این صفحه در سال حدود 4.6 سانتی متر به طرف شمال است که بطور

متوسط هر هشتاد سال یکبار زلزله ای با درجه متوسط و قوی و هر 250 سال زلزله ای شدید

را در محل تقاطع این خط با صفحه افریقا در سمت چپ صفحه ایجاد می نماید.

 

تحلیل داده های زمین شناسی ثابت می کند که خط گسل بحر المیت که از اردن ،

فلسطین ،سوریه و لبنان عبور می کند در دوره های زمانی معینی فعال شده و

زلزله های با قدرت بالای 7 درجه در  آن اتفاق افتاده است این فعالیتها در سالهای

( 1157-1202) و ( 1404-1407) و ( 1759-1976) میلادی بوده است و به عبارت دیگر

زلزله های شدید در این منطقه بشکل دوره ای و در دوره های زمانی بین 200 تا 350

سال رخ داده است. همچنین در سوریه در طی 25 سال یعنی از سال 1975 تا

سال 2000 میلادی 20 زلزله با درجه بین 5 و 6.6 رخ داده است. 

 

نتیجه تصویری برای سفیانی کیست

طبق روایات متعدد مربوط به عصر ظهور ، زلزله های شدیدی در محل تلاقی

این صفحه با صفحه آفریقا در غرب و صفحه ترکیه در شمال و ایران در شرق به وجود

می آید که موجب خرابی برخی نقاط و فرو رفتن یا خسف نقاطی دیگر می گردد که با

توجه به موقعیت منطقه  بیداء در سعودی و  خرشنا یا جابیه در شام و نزدیکی دمشق

و نیز موقعیت بغداد و بصره که در نزدیکی لبه های صفحه تکتونیک عربی قرار گرفته اند

می توان گفت که پیش بینی زلزله و خسف در این نقاط هم به لحاظ علمی و زمین شناسی

و زلزله شناسی و هم به لحاظ تاریخی قابل توجیه است و دور از ذهن نیست اما زمان

وقوع آن را جز خدا کسی نمی داند.  

 

همچنین در روایات متعدد آمده است که هنگامی که زنا و فحشاء در جامعه ای رواج یابد

، عذاب زلزله بر آنها نازل می گردد و باید به این نکته هم اعتراف کرد که صرفنظر از توجیهات

علمی ،  زلزله عذابی است از جانب خداوند و احادیث زیادی در این رابطه نقل شده است.

 

تصویر مرتبط

از ابی عبدالله (ع) که فرمودند : اگر در زمین 4 امر انتشار پیدا کرد در مقابل 4 امر دیگر ظاهر میشود :

1: اگر زنا انتشار پیدا کرد زلزله های فراوانی رخ خواهد داد .

2: واگر زکات امام (ع) پرداخت نشود تمام حیوانات از بین میروند .

3: واگر حاکم ستمکاری حکم کند رحمت خدا بر مردم نازل نمیشود .

4: واگر ذمت و غیرت در مردم از بین برود ، مشرکین بر مسلمین غلبه خواهند کرد .

)

بحار

تصویر مرتبط

، ج‏76، ص


  • کیوان گیتی نژاد